اخلاقشناسی نیچه (مجموعه درآمدهای کمبریج: «فلسفۀ اخلاق»): تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURاخلاقشناسی نیچهJ1.jpg | عنوان =اخلاقشناسی نیچه | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = استرن، تامس (نویسنده) قمری، حمیده (مترجم) |زبان | زبان = | کد کنگره = | موضوع = |ناشر | ناشر =آن سو | مکان نشر =تهران | سال...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''اخلاقشناسی نیچه (مجموعه درآمدهای کمبریج: «فلسفۀ اخلاق»)''' تألیف تامس | '''اخلاقشناسی نیچه (مجموعه درآمدهای کمبریج: «فلسفۀ اخلاق»)''' تألیف [[استرن، تامس|تامس استرن]]، ترجمه [[قمری، حمیده|حمیده قمری]]، این کتاب صرفاً بر آثار متأخر نیچه متمرکز است؛ یعنی از سال 1886 تا 1889 که وی از نگاشتن دست کشید. به بیان دقیقتر این گزارش شامل این آثار است: «فراسوی خوب و بد»، «تبارشناسی اخلاق»، «سرگذشت واگنر»، «غروب بتها»، «دجال»، «اینک آن انسان»، پیشگفتارهایی که در سال 1886 برای آثار پیشین خود نگاشت و تا حدودی نیز یادداشتهای منتشرنشدۀ این دوران. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب در هفت فصل به نگارش درآمده است. | کتاب در هفت فصل به نگارش درآمده است. | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
هر نویسندهای که بخواهد دربارۀ نیچه بنویسد، با چالشهای فراوانی روبرو است. برجستهترین آنها مسلماً سبک نگارش نیچه است که دستیافتن به وضعیتی ثابت را با مشکل مواجه میکند. افزون بر این نگارش او بیش از حد پیچیده، آشفته، ابهامآمیز، دگرشکلپذیر، پرطمطراق، مملو از نامهای نامأنوس و مأنوس، اغلب بهوضوح خیالپردازانه و به نوبۀ خود رباینده و منزجرکننده است. چالش سوم مسئلۀ عدم آگاهی نسبت به تعصبات، تداعیهای بیارزش، مکتبهای تفسیری، امیدها و آرزوها با خصومتهای همهجانبهای است که خواننده نسبت به او اندیشههایش در پیش میگیرد. | هر نویسندهای که بخواهد دربارۀ [[نیچه]] بنویسد، با چالشهای فراوانی روبرو است. برجستهترین آنها مسلماً سبک نگارش نیچه است که دستیافتن به وضعیتی ثابت را با مشکل مواجه میکند. افزون بر این نگارش او بیش از حد پیچیده، آشفته، ابهامآمیز، دگرشکلپذیر، پرطمطراق، مملو از نامهای نامأنوس و مأنوس، اغلب بهوضوح خیالپردازانه و به نوبۀ خود رباینده و منزجرکننده است. چالش سوم مسئلۀ عدم آگاهی نسبت به تعصبات، تداعیهای بیارزش، مکتبهای تفسیری، امیدها و آرزوها با خصومتهای همهجانبهای است که خواننده نسبت به او اندیشههایش در پیش میگیرد. | ||
این کتاب صرفاً بر آثار متأخر نیچه متمرکز است؛ یعنی از سال 1886 تا 1889 که وی از نگاشتن دست کشید. به بیان دقیقتر این گزارش شامل این آثار است: «فراسوی خوب و بد»، «تبارشناسی اخلاق»، «سرگذشت واگنر»، «غروب بتها»، «دجال»، «اینک آن انسان»، پیشگفتارهایی که در سال 1886 برای آثار پیشین خود نگاشت و تا حدودی نیز یادداشتهای منتشرنشدۀ این دوران. چرا به این روش باید بر این موضوع متمرکز شد؟ نخست آنکه این دوره شامل «تبارشناسی اخلاق» احتمالاً تأثیرگذارترین اثر معاصر نیچه در محافل فلسفی انگلیسیزبان است. دوم آنکه آثار متأخر نسبت به برخی از آثار متقدم وی، پروژۀ اخلاقشناسی واضحتر و یکپارچهتری را ارائه میدهد. موضع متمایزی که باید تبیین شود و در پی آن، البته هدفی که باید نشانه رفت. این بدان معنی نیست که دورۀ موردنظر از هر نظر از آثار متقدم وی بهتر است: با اندک قطعیتی، آثار متقدم احتمالاً بارورتر و گویاترند. اما از طرفی آثار متأخر برای این ارائۀ مختصر، ولی جامع مناسبترند. سوم آنکه اخلاقشناسی دورۀ متأخر افزون بر ارائۀ نگرش منسجمتر، شاخصتر است. | این کتاب صرفاً بر آثار متأخر [[نیچه]] متمرکز است؛ یعنی از سال 1886 تا 1889 که وی از نگاشتن دست کشید. به بیان دقیقتر این گزارش شامل این آثار است: «فراسوی خوب و بد»، «تبارشناسی اخلاق»، «سرگذشت واگنر»، «غروب بتها»، «دجال»، «اینک آن انسان»، پیشگفتارهایی که در سال 1886 برای آثار پیشین خود نگاشت و تا حدودی نیز یادداشتهای منتشرنشدۀ این دوران. چرا به این روش باید بر این موضوع متمرکز شد؟ نخست آنکه این دوره شامل «تبارشناسی اخلاق» احتمالاً تأثیرگذارترین اثر معاصر نیچه در محافل فلسفی انگلیسیزبان است. دوم آنکه آثار متأخر نسبت به برخی از آثار متقدم وی، پروژۀ اخلاقشناسی واضحتر و یکپارچهتری را ارائه میدهد. موضع متمایزی که باید تبیین شود و در پی آن، البته هدفی که باید نشانه رفت. این بدان معنی نیست که دورۀ موردنظر از هر نظر از آثار متقدم وی بهتر است: با اندک قطعیتی، آثار متقدم احتمالاً بارورتر و گویاترند. اما از طرفی آثار متأخر برای این ارائۀ مختصر، ولی جامع مناسبترند. سوم آنکه اخلاقشناسی دورۀ متأخر افزون بر ارائۀ نگرش منسجمتر، شاخصتر است. | ||
مراد از اخلاقیات، اخلاقیات نظام ارزشی خاص، متعلق به گروهی تاریخی یا گروهی از مردمان است و به دلایل احتمالی که میتواند هدف مطالعۀ جامعهشناختی باشد، در میان آنها پدید میآید. نیچه نمونههای گوناگونی مدنظر دارد: از جمله اخلاقیات یونان باستان، اخلاقیات اسرائیلی باستان و اخلاقیات مسیحی. اخلاقیات مسیحی نمونۀ بسیار حائز اهمیت از اخلاقیات است که میتواند موقتاً با نظر به مقصود خود نیچه، بهمثابۀ شرآفرین روایت نیچه در نظر گرفته شود. اخلاقیات مسیحی در اروپای مدرن برجسته و بسیار پراهمیت است. | مراد از اخلاقیات، اخلاقیات نظام ارزشی خاص، متعلق به گروهی تاریخی یا گروهی از مردمان است و به دلایل احتمالی که میتواند هدف مطالعۀ جامعهشناختی باشد، در میان آنها پدید میآید. نیچه نمونههای گوناگونی مدنظر دارد: از جمله اخلاقیات یونان باستان، اخلاقیات اسرائیلی باستان و اخلاقیات مسیحی. اخلاقیات مسیحی نمونۀ بسیار حائز اهمیت از اخلاقیات است که میتواند موقتاً با نظر به مقصود خود نیچه، بهمثابۀ شرآفرین روایت نیچه در نظر گرفته شود. اخلاقیات مسیحی در اروپای مدرن برجسته و بسیار پراهمیت است. | ||
نیچه غالبا استدلال میکند که اخلاقیات مسیحی نااخلاقی است؛ اما به عقیدۀ او هر اخلاقیاتی نااخلاقی نیست. همچنین وی معتقد است که کنش اخلاقشناسانه، غیراخلاقی ـ مسیحی است؛ یعنی با معیارهای مسیحی نااخلاقی است، اگربا معیارهای هر اخلاقیاتی نااخلاقی است. اخلاقشناسی نیچه ترکیبی از برنهادی توصیفی و دستوری هنجاری است. | [[نیچه]] غالبا استدلال میکند که اخلاقیات مسیحی نااخلاقی است؛ اما به عقیدۀ او هر اخلاقیاتی نااخلاقی نیست. همچنین وی معتقد است که کنش اخلاقشناسانه، غیراخلاقی ـ مسیحی است؛ یعنی با معیارهای مسیحی نااخلاقی است، اگربا معیارهای هر اخلاقیاتی نااخلاقی است. اخلاقشناسی نیچه ترکیبی از برنهادی توصیفی و دستوری هنجاری است. | ||
این کتاب با تعریف و تعیین ویژگیهای اصلی اخلاقشناسی نیچه (بخش 1) و انتقاد وی از اخلاقیات مسیحی (بخش 2) آغاز میشود. ارائۀ تنش اصلی در اخلاقشناسی نیچه (بخش 3) موضوعی است که به خواننده و پژوهشگر کمک میکند تا اهداف (بخش 4) و مفاد (بخش 5) شناختهشدهترین اثر وی یعنی «تبارشناسی اخلاق» و سایر پیشینههای مرتبط درک شود. آنگاه میتوان ارزیابی کرد که نیچه در دستیابی به این اهداف چقدر موفق است (بخش 6). نویسنده در بخش هفتم برخی لایههای مرتبط و ظاهراً مغایر با اخلاقشناسی نیچه را بررسی کرده و با برخی اظهارات دربارۀ نحوۀ طبقهبندی اخلاقشناسی نیچه و سپس آنچه اخلاقشناسی نیچهای در آینده میتواند حاصل کند، بحث را خاتمه داده است.<ref> [https://literaturelib.com/books/5679 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | این کتاب با تعریف و تعیین ویژگیهای اصلی اخلاقشناسی نیچه (بخش 1) و انتقاد وی از اخلاقیات مسیحی (بخش 2) آغاز میشود. ارائۀ تنش اصلی در اخلاقشناسی نیچه (بخش 3) موضوعی است که به خواننده و پژوهشگر کمک میکند تا اهداف (بخش 4) و مفاد (بخش 5) شناختهشدهترین اثر وی یعنی «تبارشناسی اخلاق» و سایر پیشینههای مرتبط درک شود. آنگاه میتوان ارزیابی کرد که نیچه در دستیابی به این اهداف چقدر موفق است (بخش 6). نویسنده در بخش هفتم برخی لایههای مرتبط و ظاهراً مغایر با اخلاقشناسی نیچه را بررسی کرده و با برخی اظهارات دربارۀ نحوۀ طبقهبندی اخلاقشناسی نیچه و سپس آنچه اخلاقشناسی نیچهای در آینده میتواند حاصل کند، بحث را خاتمه داده است.<ref> [https://literaturelib.com/books/5679 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> |
نسخهٔ ۶ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۰۴
اخلاقشناسی نیچه | |
---|---|
پدیدآوران | استرن، تامس (نویسنده) قمری، حمیده (مترجم) |
ناشر | آن سو |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1401 |
شابک | 8ـ7ـ97489ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
اخلاقشناسی نیچه (مجموعه درآمدهای کمبریج: «فلسفۀ اخلاق») تألیف تامس استرن، ترجمه حمیده قمری، این کتاب صرفاً بر آثار متأخر نیچه متمرکز است؛ یعنی از سال 1886 تا 1889 که وی از نگاشتن دست کشید. به بیان دقیقتر این گزارش شامل این آثار است: «فراسوی خوب و بد»، «تبارشناسی اخلاق»، «سرگذشت واگنر»، «غروب بتها»، «دجال»، «اینک آن انسان»، پیشگفتارهایی که در سال 1886 برای آثار پیشین خود نگاشت و تا حدودی نیز یادداشتهای منتشرنشدۀ این دوران.
ساختار
کتاب در هفت فصل به نگارش درآمده است.
گزارش کتاب
هر نویسندهای که بخواهد دربارۀ نیچه بنویسد، با چالشهای فراوانی روبرو است. برجستهترین آنها مسلماً سبک نگارش نیچه است که دستیافتن به وضعیتی ثابت را با مشکل مواجه میکند. افزون بر این نگارش او بیش از حد پیچیده، آشفته، ابهامآمیز، دگرشکلپذیر، پرطمطراق، مملو از نامهای نامأنوس و مأنوس، اغلب بهوضوح خیالپردازانه و به نوبۀ خود رباینده و منزجرکننده است. چالش سوم مسئلۀ عدم آگاهی نسبت به تعصبات، تداعیهای بیارزش، مکتبهای تفسیری، امیدها و آرزوها با خصومتهای همهجانبهای است که خواننده نسبت به او اندیشههایش در پیش میگیرد.
این کتاب صرفاً بر آثار متأخر نیچه متمرکز است؛ یعنی از سال 1886 تا 1889 که وی از نگاشتن دست کشید. به بیان دقیقتر این گزارش شامل این آثار است: «فراسوی خوب و بد»، «تبارشناسی اخلاق»، «سرگذشت واگنر»، «غروب بتها»، «دجال»، «اینک آن انسان»، پیشگفتارهایی که در سال 1886 برای آثار پیشین خود نگاشت و تا حدودی نیز یادداشتهای منتشرنشدۀ این دوران. چرا به این روش باید بر این موضوع متمرکز شد؟ نخست آنکه این دوره شامل «تبارشناسی اخلاق» احتمالاً تأثیرگذارترین اثر معاصر نیچه در محافل فلسفی انگلیسیزبان است. دوم آنکه آثار متأخر نسبت به برخی از آثار متقدم وی، پروژۀ اخلاقشناسی واضحتر و یکپارچهتری را ارائه میدهد. موضع متمایزی که باید تبیین شود و در پی آن، البته هدفی که باید نشانه رفت. این بدان معنی نیست که دورۀ موردنظر از هر نظر از آثار متقدم وی بهتر است: با اندک قطعیتی، آثار متقدم احتمالاً بارورتر و گویاترند. اما از طرفی آثار متأخر برای این ارائۀ مختصر، ولی جامع مناسبترند. سوم آنکه اخلاقشناسی دورۀ متأخر افزون بر ارائۀ نگرش منسجمتر، شاخصتر است.
مراد از اخلاقیات، اخلاقیات نظام ارزشی خاص، متعلق به گروهی تاریخی یا گروهی از مردمان است و به دلایل احتمالی که میتواند هدف مطالعۀ جامعهشناختی باشد، در میان آنها پدید میآید. نیچه نمونههای گوناگونی مدنظر دارد: از جمله اخلاقیات یونان باستان، اخلاقیات اسرائیلی باستان و اخلاقیات مسیحی. اخلاقیات مسیحی نمونۀ بسیار حائز اهمیت از اخلاقیات است که میتواند موقتاً با نظر به مقصود خود نیچه، بهمثابۀ شرآفرین روایت نیچه در نظر گرفته شود. اخلاقیات مسیحی در اروپای مدرن برجسته و بسیار پراهمیت است.
نیچه غالبا استدلال میکند که اخلاقیات مسیحی نااخلاقی است؛ اما به عقیدۀ او هر اخلاقیاتی نااخلاقی نیست. همچنین وی معتقد است که کنش اخلاقشناسانه، غیراخلاقی ـ مسیحی است؛ یعنی با معیارهای مسیحی نااخلاقی است، اگربا معیارهای هر اخلاقیاتی نااخلاقی است. اخلاقشناسی نیچه ترکیبی از برنهادی توصیفی و دستوری هنجاری است.
این کتاب با تعریف و تعیین ویژگیهای اصلی اخلاقشناسی نیچه (بخش 1) و انتقاد وی از اخلاقیات مسیحی (بخش 2) آغاز میشود. ارائۀ تنش اصلی در اخلاقشناسی نیچه (بخش 3) موضوعی است که به خواننده و پژوهشگر کمک میکند تا اهداف (بخش 4) و مفاد (بخش 5) شناختهشدهترین اثر وی یعنی «تبارشناسی اخلاق» و سایر پیشینههای مرتبط درک شود. آنگاه میتوان ارزیابی کرد که نیچه در دستیابی به این اهداف چقدر موفق است (بخش 6). نویسنده در بخش هفتم برخی لایههای مرتبط و ظاهراً مغایر با اخلاقشناسی نیچه را بررسی کرده و با برخی اظهارات دربارۀ نحوۀ طبقهبندی اخلاقشناسی نیچه و سپس آنچه اخلاقشناسی نیچهای در آینده میتواند حاصل کند، بحث را خاتمه داده است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات