هفت پیکر یا دیوان سلطان احمد جلایر: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURهفت پیکر یا دیوان سلطان احمد جلایرJ1.jpg | عنوان =هفت پیکر یا دیوان سلطان احمد جلایر | عنوان‌های دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = جلایر، احمد (نویسنده) فردوسی، علی (محقق) رجبیان، ساناز (محقق) |زبان | زبان = | کد کن...» ایجاد کرد)
     
    بدون خلاصۀ ویرایش
     
    خط ۲۷: خط ۲۷:
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
    '''هفت پیکر یا دیوان سلطان احمد جلایر''' تألیف سلطان احمد جلایر، به کوشش دکتر علی فردوسی و دکتر ساناز رجبیان؛این کتاب مجموعه‌ای است به احتمال زیاد کامل از اشعار سلطان احمد جلایر که در سال 813 قمری به گونۀ فجیعی به دست درباریان سابق خود و پدرش به قتل رسید. سلطان احمد که از معاصران حافظ و از ستایندگان شعر او بود، خود شهریاری بود شاعر و هنرپرور و هنرمند که در زمان حیاتش بر انتشار دفترهای اشعارش نظارت داشته است.
    '''هفت پیکر یا دیوان سلطان احمد جلایر''' تألیف [[جلایر، احمد|سلطان احمد جلایر]]، به کوشش دکتر [[فردوسی، علی|علی فردوسی]] و دکتر [[رجبیان، ساناز|ساناز رجبیان]]؛ این کتاب مجموعه‌ای است به احتمال زیاد کامل از اشعار [[جلایر، احمد|سلطان احمد جلایر]] که در سال 813 قمری به گونۀ فجیعی به دست درباریان سابق خود و پدرش به قتل رسید. سلطان احمد که از معاصران حافظ و از ستایندگان شعر او بود، خود شهریاری بود شاعر و هنرپرور و هنرمند که در زمان حیاتش بر انتشار دفترهای اشعارش نظارت داشته است.


    ==ساختار==
    ==ساختار==
    خط ۳۳: خط ۳۳:


    ==گزارش کتاب==
    ==گزارش کتاب==
    سلطان احمد بن اویس جلایر در سال 759 هجری زاده شده و از یازدهم صفر سال 784 تا هنگام قتل فجیع‌اش در 29 ربیع‌الثانی 813 به نحو گسسته‌ای بر نواحی غربی ایران و بخشی از عراق کنونی حکومت کرده است. اهمیت دیوان اشعار او در ارزش ادبی آن نیست، بلکه در آن است که این کهن‌ترین دیوان کاملی است که از پادشاهی به زبان فارسی باقی مانده است و از این‌رو به پژوهشگر این فرصت را می‌دهد که از سمتی دیگر، یعنی از سمت شهریار به عنوان ممدوح و مخاطب عادی شعر درباری و نه شاعر و مدیحه‌سرا، به شعر و کارکرد آن در جهان ادبی پیشامدرن ایران بنگرد.
    [[جلایر، احمد|سلطان احمد بن اویس جلایر]] در سال 759 هجری زاده شده و از یازدهم صفر سال 784 تا هنگام قتل فجیع‌اش در 29 ربیع‌الثانی 813 به نحو گسسته‌ای بر نواحی غربی ایران و بخشی از عراق کنونی حکومت کرده است. اهمیت دیوان اشعار او در ارزش ادبی آن نیست، بلکه در آن است که این کهن‌ترین دیوان کاملی است که از پادشاهی به زبان فارسی باقی مانده است و از این‌رو به پژوهشگر این فرصت را می‌دهد که از سمتی دیگر، یعنی از سمت شهریار به عنوان ممدوح و مخاطب عادی شعر درباری و نه شاعر و مدیحه‌سرا، به شعر و کارکرد آن در جهان ادبی پیشامدرن ایران بنگرد.


    این کتاب مجموعه‌ای است به احتمال زیاد کامل از اشعار سلطان احمد جلایر که در سال 813 قمری به گونۀ فجیعی به دست درباریان سابق خود و پدرش به قتل رسید. سلطان احمد که از معاصران حافظ و از ستایندگان شعر او بود، خود شهریاری بود شاعر و هنرپرور و هنرمند که در زمان حیاتش بر انتشار دفترهای اشعارش نظارت داشته است. این دفترها گاهی به صورت مجزا و با عنوان خاص خود مانند «الشرقیات» یا «الغربیات» منتشر می‌شده‌اند و گاه به صورت یک مجموعه که کامل‌ترین آنها با عنوان «هفت پیکر» حاوی هفت دفتر مستقل در سال 809 قمری، یعنی چهارسال پیش از مرگ شهریار جلایری تدوین شده و همین نسخه مبنای کار مصححان از جمله ترکیب‌بندی این کتاب و نام‌گذاری آن است. این نخستین بار است که این دیوان به طبع می‌رسد.
    این کتاب مجموعه‌ای است به احتمال زیاد کامل از اشعار سلطان احمد جلایر که در سال 813 قمری به گونۀ فجیعی به دست درباریان سابق خود و پدرش به قتل رسید. سلطان احمد که از معاصران حافظ و از ستایندگان شعر او بود، خود شهریاری بود شاعر و هنرپرور و هنرمند که در زمان حیاتش بر انتشار دفترهای اشعارش نظارت داشته است. این دفترها گاهی به صورت مجزا و با عنوان خاص خود مانند «الشرقیات» یا «الغربیات» منتشر می‌شده‌اند و گاه به صورت یک مجموعه که کامل‌ترین آنها با عنوان «هفت پیکر» حاوی هفت دفتر مستقل در سال 809 قمری، یعنی چهارسال پیش از مرگ شهریار جلایری تدوین شده و همین نسخه مبنای کار مصححان از جمله ترکیب‌بندی این کتاب و نام‌گذاری آن است. این نخستین بار است که این دیوان به طبع می‌رسد.
    خط ۴۳: خط ۴۳:
    می‌توان گفت تمامی شعرهای سلطان احمد، سروده‌های شخصی و زندگینامه‌ای هستند؛ به صورتی که به همین سادگی نمی‌توان به شاعران دیگر تعمیم داد. به واقع می‌توان استدلال کرد که سرایندگی سلطان احمد، نه با وجود پادشاهی‌اش، بلکه دقیق به دلیل آن، یعنی از آن‌رو که شاعری حرفه‌ای نبود، چه از نوع درباری و چه از نوع خانقاهی، از ضرورتی خودانگیخته سرچشمه می‌گیرند. وی نه نان شاعری می‌خورد، نه تکلیفی صوفیانه داشت. منظور از «شخصی» آن شعرهایی است که سلطان احمد در آنها به طور مشخص از احوال روان‌شناختی خود سخن می‌گوید. موضوع این اشعار به صراحت خود شهریار و حسب‌حال و گزارش خاطر اوست.
    می‌توان گفت تمامی شعرهای سلطان احمد، سروده‌های شخصی و زندگینامه‌ای هستند؛ به صورتی که به همین سادگی نمی‌توان به شاعران دیگر تعمیم داد. به واقع می‌توان استدلال کرد که سرایندگی سلطان احمد، نه با وجود پادشاهی‌اش، بلکه دقیق به دلیل آن، یعنی از آن‌رو که شاعری حرفه‌ای نبود، چه از نوع درباری و چه از نوع خانقاهی، از ضرورتی خودانگیخته سرچشمه می‌گیرند. وی نه نان شاعری می‌خورد، نه تکلیفی صوفیانه داشت. منظور از «شخصی» آن شعرهایی است که سلطان احمد در آنها به طور مشخص از احوال روان‌شناختی خود سخن می‌گوید. موضوع این اشعار به صراحت خود شهریار و حسب‌حال و گزارش خاطر اوست.


    در «هفت پیکر» هیچ شعر ترکی یافت نمی‌شود و تنها دو شعر عربی در سراسر مجموعه به چشم می‌خورد و شاید همین موجب شده است که دولتشاه زبان ترکی را از زبان‌هایی که سلطان احمد به آن شعر می‌گفته، حذف کند. از این امر معلوم می‌شود زبان فارسی و میراث ادبی آن زبان مرجّح و زبان دل شهریار است. در واقع «هفت پیکر» گواه آن است که زبان عربی و میراث آن برای سلطان احمد از این زبان و میراثش برای شاعری مانند حافظ کم‌اهمیت‌تر است.
    در «هفت پیکر» هیچ شعر ترکی یافت نمی‌شود و تنها دو شعر عربی در سراسر مجموعه به چشم می‌خورد و شاید همین موجب شده است که دولتشاه زبان ترکی را از زبان‌هایی که سلطان احمد به آن شعر می‌گفته، حذف کند. از این امر معلوم می‌شود زبان فارسی و میراث ادبی آن زبان مرجّح و زبان دل شهریار است. در واقع «هفت پیکر» گواه آن است که زبان عربی و میراث آن برای [[جلایر، احمد|سلطان احمد]] از این زبان و میراثش برای شاعری مانند حافظ کم‌اهمیت‌تر است.


    این تصحیح بر اساس شش نسخۀ دستنویس صورت گرفته که نسخۀ دست‌نوشتۀ 2064 موزۀ هنرهای ترکی و اسلامی کامل‌ترین نسخۀ دیوان سلطان احمد است با عنوان «هفت پیکر». این دست‌نوشتۀ نفیس از تعرض زمان بی هیچ آسیب و خدشه‌ای مصون مانده است.<ref> [https://literaturelib.com/books/5642 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>
    این تصحیح بر اساس شش نسخۀ دستنویس صورت گرفته که نسخۀ دست‌نوشتۀ 2064 موزۀ هنرهای ترکی و اسلامی کامل‌ترین نسخۀ دیوان سلطان احمد است با عنوان «هفت پیکر». این دست‌نوشتۀ نفیس از تعرض زمان بی هیچ آسیب و خدشه‌ای مصون مانده است.<ref> [https://literaturelib.com/books/5642 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>

    نسخهٔ کنونی تا ‏۵ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۴۳

    هفت پیکر یا دیوان سلطان احمد جلایر
    هفت پیکر یا دیوان سلطان احمد جلایر
    پدیدآورانجلایر، احمد (نویسنده)

    فردوسی، علی (محقق)

    رجبیان، ساناز (محقق)
    ناشرشرکت سهامی انتشار
    مکان نشرتهران
    سال نشر1401
    شابک3ـ617ـ325ـ964ـ978
    موضوعشعر فا‌رسی‌ - قرن‌ ۸ق‌,شعر فا‌رسی‌ - قرن‌ ۸ق‌. - تا‌ریخ‌ و نقد
    کد کنگره
    ‏PIR ۵۳۳۹/د۹ ۱۴۰۱

    هفت پیکر یا دیوان سلطان احمد جلایر تألیف سلطان احمد جلایر، به کوشش دکتر علی فردوسی و دکتر ساناز رجبیان؛ این کتاب مجموعه‌ای است به احتمال زیاد کامل از اشعار سلطان احمد جلایر که در سال 813 قمری به گونۀ فجیعی به دست درباریان سابق خود و پدرش به قتل رسید. سلطان احمد که از معاصران حافظ و از ستایندگان شعر او بود، خود شهریاری بود شاعر و هنرپرور و هنرمند که در زمان حیاتش بر انتشار دفترهای اشعارش نظارت داشته است.

    ساختار

    پس از گاه‌شمار زندگی سلطان احمد جلایر و مقدمه، هفت پیکر (دیوان سلطان احمد جلایر) در هفت دفتر آمده است و در ادامه شعرهای افزون بر هفت پیکر ذکر شده است.

    گزارش کتاب

    سلطان احمد بن اویس جلایر در سال 759 هجری زاده شده و از یازدهم صفر سال 784 تا هنگام قتل فجیع‌اش در 29 ربیع‌الثانی 813 به نحو گسسته‌ای بر نواحی غربی ایران و بخشی از عراق کنونی حکومت کرده است. اهمیت دیوان اشعار او در ارزش ادبی آن نیست، بلکه در آن است که این کهن‌ترین دیوان کاملی است که از پادشاهی به زبان فارسی باقی مانده است و از این‌رو به پژوهشگر این فرصت را می‌دهد که از سمتی دیگر، یعنی از سمت شهریار به عنوان ممدوح و مخاطب عادی شعر درباری و نه شاعر و مدیحه‌سرا، به شعر و کارکرد آن در جهان ادبی پیشامدرن ایران بنگرد.

    این کتاب مجموعه‌ای است به احتمال زیاد کامل از اشعار سلطان احمد جلایر که در سال 813 قمری به گونۀ فجیعی به دست درباریان سابق خود و پدرش به قتل رسید. سلطان احمد که از معاصران حافظ و از ستایندگان شعر او بود، خود شهریاری بود شاعر و هنرپرور و هنرمند که در زمان حیاتش بر انتشار دفترهای اشعارش نظارت داشته است. این دفترها گاهی به صورت مجزا و با عنوان خاص خود مانند «الشرقیات» یا «الغربیات» منتشر می‌شده‌اند و گاه به صورت یک مجموعه که کامل‌ترین آنها با عنوان «هفت پیکر» حاوی هفت دفتر مستقل در سال 809 قمری، یعنی چهارسال پیش از مرگ شهریار جلایری تدوین شده و همین نسخه مبنای کار مصححان از جمله ترکیب‌بندی این کتاب و نام‌گذاری آن است. این نخستین بار است که این دیوان به طبع می‌رسد.

    شمار بهرۀ سلطان احمد از وزن، قافیه، ردیف، مضمون و حتی کلمات قافیه غزل حدود شصت غزل است. سلطان گاه در سرایش تغییری در شعر ایجاد می‌کند؛ مثلاً فعل را از حالت امری به اخباری درمی‌آورد. این تغییر اندک موسیقی و زبان به لحاظ هنری به کلام سلطان خلل وارد نکرده است. اغلب اشعار او را می‌توان ساده و بی‌پیرایه و خالی از تصنع ارزیابی کرد. او در وزن، قافیه، مضامین و ترکیبات از اشعار شاعران برجسته استفاده کرده و همانندسازی‌هایی نموده است. افزون بر توجه شاعر به اوزان عروضی، سلطان به شیوۀ مؤثر از عوامل دیگری نیز بهره می‌برد که هرکدام به طریقی موسیقی کلامش را افزایش می‌دهند؛ عواملی همچون جناس، هم‌حروفی‌های آشکار و پنهان و ... .

    سلطان احمد شاعری است که در بیشتر قالب‌های شعری طبع‌آزمایی کرده، اما به لحاظ بسامدی باید او را شاعری غزل‌سرا نامید. در دیوان وی ابداعات او در حوزۀ قوالب شعری امر مهمی تلقی می‌شود؛ برای نمونه «ترجیع‌بند طرز مثنوی خاص» از قالب‌های ابداعی اوست؛ در این نمونه‌ها بین ابیات ترجیع، گاه غزل و گاه مثنوی قرار می‌دهد.

    می‌توان گفت تمامی شعرهای سلطان احمد، سروده‌های شخصی و زندگینامه‌ای هستند؛ به صورتی که به همین سادگی نمی‌توان به شاعران دیگر تعمیم داد. به واقع می‌توان استدلال کرد که سرایندگی سلطان احمد، نه با وجود پادشاهی‌اش، بلکه دقیق به دلیل آن، یعنی از آن‌رو که شاعری حرفه‌ای نبود، چه از نوع درباری و چه از نوع خانقاهی، از ضرورتی خودانگیخته سرچشمه می‌گیرند. وی نه نان شاعری می‌خورد، نه تکلیفی صوفیانه داشت. منظور از «شخصی» آن شعرهایی است که سلطان احمد در آنها به طور مشخص از احوال روان‌شناختی خود سخن می‌گوید. موضوع این اشعار به صراحت خود شهریار و حسب‌حال و گزارش خاطر اوست.

    در «هفت پیکر» هیچ شعر ترکی یافت نمی‌شود و تنها دو شعر عربی در سراسر مجموعه به چشم می‌خورد و شاید همین موجب شده است که دولتشاه زبان ترکی را از زبان‌هایی که سلطان احمد به آن شعر می‌گفته، حذف کند. از این امر معلوم می‌شود زبان فارسی و میراث ادبی آن زبان مرجّح و زبان دل شهریار است. در واقع «هفت پیکر» گواه آن است که زبان عربی و میراث آن برای سلطان احمد از این زبان و میراثش برای شاعری مانند حافظ کم‌اهمیت‌تر است.

    این تصحیح بر اساس شش نسخۀ دستنویس صورت گرفته که نسخۀ دست‌نوشتۀ 2064 موزۀ هنرهای ترکی و اسلامی کامل‌ترین نسخۀ دیوان سلطان احمد است با عنوان «هفت پیکر». این دست‌نوشتۀ نفیس از تعرض زمان بی هیچ آسیب و خدشه‌ای مصون مانده است.[۱]


    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها