ازمة التعليم الديني في العالم الاسلامي: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '↵↵|' به ' |') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'جنبههاي' به 'جنبههای') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
بخش دوم با تعليقات [[صمدی، خالد|خالد صمدی]] بر جستار [[حللی، عبدالرحمن|عبدالرحمن حللی]] آغاز میشود. صمدی ضمن تقدير از زحمات حللی کوشيده است برخی از کاستیهای کار او را يادآور شود و راهحلها و ايدههايی عملی برای تحول آموزش دينی در دانشگاهها عرضه دارد که جهت سازواری با حجم تعليقات، کوتاه و مختصر بيان شده و شامل مطالب ذيل است: زير پا نهادن ارزشهای استعماری و ايجاد ارزشهای جايگزين آنها؛ ايجاد تخصصهای جديد لازم برای تدريس تربيت اسلامی؛ اصلاح و بهبود وضع پژوهشهای دانشگاهی در حوزه تربيت اسلامی؛ ايجاد مرکز تخصصی برای بررسی و مطالعه در علم اصول فقه و مقاصد شريعت و ارائه خدمات مشاورهای به متخصصان تربيت اسلامی و روانشناسی اسلامی؛ ايجاد مرکز اختصاصی پژوهش در رفتار اجتماعی از منظر فقه و حقوق؛ ايجاد مرکزی برای مطالعات فقه خانواده؛ ايجاد مرکزی برای ترجمه و نقد آثار مستشرقان دربارۀ اسلام. | بخش دوم با تعليقات [[صمدی، خالد|خالد صمدی]] بر جستار [[حللی، عبدالرحمن|عبدالرحمن حللی]] آغاز میشود. صمدی ضمن تقدير از زحمات حللی کوشيده است برخی از کاستیهای کار او را يادآور شود و راهحلها و ايدههايی عملی برای تحول آموزش دينی در دانشگاهها عرضه دارد که جهت سازواری با حجم تعليقات، کوتاه و مختصر بيان شده و شامل مطالب ذيل است: زير پا نهادن ارزشهای استعماری و ايجاد ارزشهای جايگزين آنها؛ ايجاد تخصصهای جديد لازم برای تدريس تربيت اسلامی؛ اصلاح و بهبود وضع پژوهشهای دانشگاهی در حوزه تربيت اسلامی؛ ايجاد مرکز تخصصی برای بررسی و مطالعه در علم اصول فقه و مقاصد شريعت و ارائه خدمات مشاورهای به متخصصان تربيت اسلامی و روانشناسی اسلامی؛ ايجاد مرکز اختصاصی پژوهش در رفتار اجتماعی از منظر فقه و حقوق؛ ايجاد مرکزی برای مطالعات فقه خانواده؛ ايجاد مرکزی برای ترجمه و نقد آثار مستشرقان دربارۀ اسلام. | ||
تعليقات ديگر اين بخش از [[حللی، عبدالرحمن|عبدالرحمن حللی]] بر بحث [[صمدی، خالد|خالد صمدی]] است. حللی بر اين باور است که در تعليقاتش به | تعليقات ديگر اين بخش از [[حللی، عبدالرحمن|عبدالرحمن حللی]] بر بحث [[صمدی، خالد|خالد صمدی]] است. حللی بر اين باور است که در تعليقاتش به جنبههایی از بحران آموزش دينی پرداخته است که ژرفتر از بحثهای صمدی در اينباره است (ص 245): معضل آموزش تلقينی و خودداری انديشه انتقادی از وارد شدن به حوزه ارزيابی مطالب در علوم شرعی؛ آموزشهای دينی سنتی در مراکز آموزشی سنتی؛ مشکل بل بحران تربيتپژوهی در حوزه علوم اسلامی؛ مسئله تخصص در علوماسلامی. | ||
گفتنی است در بحث دوم بخش اول که - کمابيش - مبتنی بر نظرسنجی و گردآوری اطلاعات ميدانی است، با فرض روايی نتايج، از آنجا که نظرسنجی تنها در برخی از دانشگاههای تنها سه کشور سوريه، مغرب، مالزی صورت گرفته است، بیترديد تعميم آنها به همه دانشگاههای جهان اسلام نارواست. | گفتنی است در بحث دوم بخش اول که - کمابيش - مبتنی بر نظرسنجی و گردآوری اطلاعات ميدانی است، با فرض روايی نتايج، از آنجا که نظرسنجی تنها در برخی از دانشگاههای تنها سه کشور سوريه، مغرب، مالزی صورت گرفته است، بیترديد تعميم آنها به همه دانشگاههای جهان اسلام نارواست. |
نسخهٔ کنونی تا ۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۰۱
ازمة التعليم الديني في العالم الاسلامي | |
---|---|
پدیدآوران | صمدی، خالد (نویسنده) حللی، عبدالرحمن (نویسنده) |
ناشر | دارالفکر |
مکان نشر | دمشق |
سال نشر | 1428ق/ 2007م |
چاپ | اول |
موضوع | اسلام و آموزش و پرورش,آموزش و پرورش - کشورهای اسلامی |
کد کنگره | BP۲۳۰/۱۸/ص۸الف۴ |
ازمة التعليم الديني في العالم الاسلامي [۱] تألیف خالد صمدی و عبدالرحمن حللی؛ کتاب حاضر که ظاهراً جلد نخست از مجموعهای است با فروست: حوارات لقرن جديد، از دو بخش تشکيل شده است.
بخش نخست که بيش از دو سوم کتاب را تشکيل داده است دارای دو گفتار است: يکی بحران آموزش دينی در جهان اسلام از خالد صمدی؛ و ديگری بحران آموزش دينی در دانشگاههای اسلامی از عبدالرحمن حللی.
بخش دوم کتاب دربردارنده تعليقات هريک از دو مؤلف يادشده بر نوشته ديگری در بخش نخست است. اول، تعليقات خالد صمدی بر نوشته عبدالرحمن حللی؛ و دوم، تعليقات عبدالرحمن حللی بر نوشتار خالد صمدی.
اين اثر گذشته از آنچه آوردم، به سخن ناشر، و برخلاف رويه کتابهای عربی به فهرست راهنما و معرفی و شرح برخی از اعلام و اصطلاحات هم مزين است.
مؤلفان در پی پاسخ به پرسشهای ذيل برآمدهاند: آيا آموزش دين در بحران است؟ بحران يادشده در کجا نمود يافته است و نشانههای آن کدام است؟ چه کسی مسئول اين بحران است و آينده برونرفت از آن چگونه است؟ آيا ارزيابی آموزشی بهطور عام و آموزش دينی بهطور خاص از قوانين و لوازم آموزش درست است؟ آيا اصلاحات دينی امری کهن است يا پس از واقعه يازدهم سپتامبر 2001 م به وجود آمده؟ آيا عزم و فراخوانی جهانی برای تغيير برنامههای آموزش دينی وجود دارد؟ چرا آموزش دينی اسلامی را به تربيت تروريست متهم ساختهاند؟
سرآغاز بحث نخست، اشارتی است به پيشينه و پيامدهای حذف آموزشهای دينی از برنامههای آموزشی در کشورهای غربی و تحميل آن به جهان اسلام در دوران استعمار؛ سپس به ديدگاه موافقان و مخالفان گنجاندن آموزش دين در برنامه آموزشی در ميان مسلمانان و مسيحيان پرداخته شده و از شماری از آن نام برده شده است.
نگارنده پيش از پرداختن به اصل موضوع به شرح و بازشکافت و بيان تفاوت اصطلاحات آموزش دينی، آموزش دين، گنجاندن ارزشهای دينی در برنامههای آموزشی پرداخته و برخی از پرسشهای پینهادی بحث را مطرح ساخته و افزوده است که طرحهای اصلاحی اعمالشده در جهان اسلام بيشتر معطوف به اصلاح برنامههای آموزش دين و ديگر علوم بوده است و کمتر به اصلاح آموزش دينی عنايت شده است. در ادامه اين بحث به مطالب ذيل پرداخته شده است: اشکالات موجود در تدريس علوم شرعی، معرفی آثاری چند در اينباره، آيا برنامههای آموزش علوم شرعی از دستاوردهای پژوهشهای تربيتی معاصر در سطح نظری و عملی برای ايجاد ساختار معرفتشناختی و روششناختی تربيتی استفاده کرده است؟، ايجاد و اجرای نظام تربيتی در بعد عملی (مشکلاتی در تعيين هدفها، مشکلاتی در تعيين عنوان برنامه آموزشی، مشکلاتی در سازواری ميان مراحل گوناگون آموزشی، اشکالاتی در روشها و وسايل آموزشی، مشکلاتی در گزينش متون درسی معين، اشکالاتی در بهرهگيری از وسايل آموزشی).
نويسنده پس از اين بحثی گشوده است با عنوان گامی فراسوی پی نهادن نگرشی جديد بر تحول برنامههای تدريس علوم شرعی در دانشگاهها: از هدفها تا ارزيابی، و در شرح و شکافت آن به مطالب زير پرداخته است: تعيين هدفهای عام، تعيين هدفهای آموزشی آموزش قرآن، معيارهايی برای تعيين محتوای درسی، تحول در روشهای آموزشی و ارزيابی، ايجاد و پرورش انگيزه يادگيری در آغاز درس، تکرار برای تفهيم، آموزش و تمرين شاگردان برای کسب مهارت و توانايی در ماده درسی مورد آموزش، ارزيابی و آزمون، بهرهگيری از وسايل کمکآموزشی برای تدريس علوم شرعی.
عنوان بحث دوم کتاب، بحران آموزش دينی در دانشگاههای اسلامی است. نگارنده در مقدمه اين بحث از تلاشهای اصلاحی کسانی چون امام محمد غزالی، ابن خلدون، محمد عبده، بنعاشور، راغب طباخ نام میبرد و از همايشهای برپاشده در جهان اسلام با موضوع اصطلاحات آموزشی ياد میکند و به جهانی شدن موضوع آموزش دينی پس از واقعه يازدهم سپتامبر 2001 م در آمريکا و متهم ساختن آموزش دينی اسلامی به تربيت تروريست و فراخواندن به تغيير برنامه آموزش دينی و اعمال فشارهای سياسی و اقتصادی برای اين کار اشاره میکند. آنگاه میافزايد با توجه به حساسيت موضوع و اهميت تنوع ديدگاهها دربارۀ آن، برای آگاهی از ديدگاههای ديگران پرسشنامهای تهيه و برای اهل نظر ارسال داشته است.
اشاره به حاصل نظرسنجی مؤلف دربارۀ نمودهای بحران آموزش دينی در دانشگاههای اسلامی و عوامل خارجی و داخلی ايجاد اين بحرانها، بحرانهای ناشی از حکومت و نظام آموزشی و شاگرد و فارغالتحصيل، ديگر بحثهای فراز نخست از فرازهای پنجگانه بحث دوم کتاب است.
مصاديق بحران پژوهش علمی در دانشگاههای اسلامی، مصاديق و نمودهای بحران تربيت اسلامی در آموزشهای پيش از دانشگاه، تهديدهايی که آموزشی دينی در شرايط کنونی با آنها روبهروست، تصميمات و اقدامات صورتگرفته برای اصلاح آموزش دينی، ديگر موضوعات بررسیشده در چهار فراز ديگر بحث دوم اين کتاب است.
بخش دوم با تعليقات خالد صمدی بر جستار عبدالرحمن حللی آغاز میشود. صمدی ضمن تقدير از زحمات حللی کوشيده است برخی از کاستیهای کار او را يادآور شود و راهحلها و ايدههايی عملی برای تحول آموزش دينی در دانشگاهها عرضه دارد که جهت سازواری با حجم تعليقات، کوتاه و مختصر بيان شده و شامل مطالب ذيل است: زير پا نهادن ارزشهای استعماری و ايجاد ارزشهای جايگزين آنها؛ ايجاد تخصصهای جديد لازم برای تدريس تربيت اسلامی؛ اصلاح و بهبود وضع پژوهشهای دانشگاهی در حوزه تربيت اسلامی؛ ايجاد مرکز تخصصی برای بررسی و مطالعه در علم اصول فقه و مقاصد شريعت و ارائه خدمات مشاورهای به متخصصان تربيت اسلامی و روانشناسی اسلامی؛ ايجاد مرکز اختصاصی پژوهش در رفتار اجتماعی از منظر فقه و حقوق؛ ايجاد مرکزی برای مطالعات فقه خانواده؛ ايجاد مرکزی برای ترجمه و نقد آثار مستشرقان دربارۀ اسلام.
تعليقات ديگر اين بخش از عبدالرحمن حللی بر بحث خالد صمدی است. حللی بر اين باور است که در تعليقاتش به جنبههایی از بحران آموزش دينی پرداخته است که ژرفتر از بحثهای صمدی در اينباره است (ص 245): معضل آموزش تلقينی و خودداری انديشه انتقادی از وارد شدن به حوزه ارزيابی مطالب در علوم شرعی؛ آموزشهای دينی سنتی در مراکز آموزشی سنتی؛ مشکل بل بحران تربيتپژوهی در حوزه علوم اسلامی؛ مسئله تخصص در علوماسلامی.
گفتنی است در بحث دوم بخش اول که - کمابيش - مبتنی بر نظرسنجی و گردآوری اطلاعات ميدانی است، با فرض روايی نتايج، از آنجا که نظرسنجی تنها در برخی از دانشگاههای تنها سه کشور سوريه، مغرب، مالزی صورت گرفته است، بیترديد تعميم آنها به همه دانشگاههای جهان اسلام نارواست.
ديگر آنکه نام کتاب محمد ابن سحنون کتاب المعلمين ضبط شده است (ص 28) ومیدانيم که نام کتاب او آداب المعلمين است. نيز نام کتاب ابن جماعه نادرست و ادب العالموالمتعلم ضبط شده، حال آنکه نام اين کتاب، تذکره السامع والمتکلم فی ادب العالم والمتعلم است.
از ديگر خطاهای رخداده در کتاب، ضبط ايسيسکو به صورت ايسسکو است (ص 150).
از اينها مهمتر و البته زشتتر آن است که در شرح زندگی ابن سينا و زکريای رازی خطاهای نابخشودنی رخ داده است. مثلاً در صفحۀ 264 ادعا شده است که شمسالدوله حاکم همدان، بوعلی را زندانی کرد. نيز تاجالملک (وزير شمسالدوله)، پسر شمسالدوله و جانشين او معرفی شده است. همچنين زادگاه بوعلی خورميش آمده است که البته نادرست است؛ نام اين محل به صورت خرميثين و خرمثين ضبط شده و زادگاه بوعلی روستای افشنه است.
همچنين زندگینامه محمد زکريای رازی (251-313 ق) با زندگینامه فخر رازی (قرن ششم و هفتم) خلط شده و شرححال فخر رازی به عنوان شرححال زکريای رازی عرضه گشته است. از جمله بدايع اين کتاب انتساب التفسير الکبير فخر رازی به زکريای رازی است (ص 271-272).
- مطالعه منابع ذيل نيز پيشنهاد میشود:
زغلول راغب محمد نجار، ازمه التعليم المعاصر و حلولها الاسلاميه (چاپ اول: ويرجينيا، المعهد العالمی للفکر الاسلامی، 1410 ق/ 1990 م)؛ علی اشرف و سجاد حسين، ازمه التعلم الاسلامی، ترجمه امين حسين رباط (مکه، مکتبات عکاظ، [بیتا])؛ احمد موصللی و لويی صافی، جذور ازمه المثقف فی الوطن العربی (بيروت - دمشق، دارالفکر، 1422 ق/ 2002 م)؛ محمد عماره، ازمه الفکر الاسلامی المعاصر (قاهره، دارالشرق الاوسط، 1990 م).[۲]
پانويس
منابع مقاله
رفیعی، بهروز، کتابشناسی تعلیم و تربیت در اسلام، مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، قم، یکم، 1390ش.