استرآبادی، محمدامین: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'اهل بیت' به 'اهلبیت') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
از آغاز زندگى او اطلاعى در دست نیست، ولى مىدانیم که مدتى از دوره جوانى خویش را در شیراز سپری کرده، نزد شاه تقىالدین محمد نسابه مدت 4 سال دانش اندوخته، و از علوم عقلى بهره گرفته است؛ وی گویا سپس به نجف رفته، و از سیدمحمدعاملى که از او به عنوان نخستین استاد خود در حدیث و رجال نام برده، به فراگیری علوم نقلى پرداخته است. او در نجف از محضر شیح حسن صاحب معالم نیز استفاده علمى برده، و از او اجازهای نیز دریافت داشته است. | از آغاز زندگى او اطلاعى در دست نیست، ولى مىدانیم که مدتى از دوره جوانى خویش را در شیراز سپری کرده، نزد شاه تقىالدین محمد نسابه مدت 4 سال دانش اندوخته، و از علوم عقلى بهره گرفته است؛ وی گویا سپس به نجف رفته، و از سیدمحمدعاملى که از او به عنوان نخستین استاد خود در حدیث و رجال نام برده، به فراگیری علوم نقلى پرداخته است. او در نجف از محضر شیح حسن صاحب معالم نیز استفاده علمى برده، و از او اجازهای نیز دریافت داشته است. | ||
از عبارتى که در الفوائد امین استرابادی آمده، چنین برمىآید که وی ظاهراً در نوبت دوم اقامتش در شیراز (از حدود سال 1010ق/1601م) به مکه رفت و مدتى در آنجا مقیم شد. سال ورود وی به مکه روشن نیست، ولى ظاهراً زودتر از 1014ق نبوده است، زیرا نسخهای از آثارش در همین سال در شیراز کتابت شده است. آخرین استاد وی در فقه و حدیث و رجال، میرزا محمد استرابادی، عالم مقیم مکه بوده، و او در آنجا از اوایل سال 1015ق تا حدود 10 سال نزد وی دانش آموخته است. | از عبارتى که در [[الفوائد الرضوية في أحوال علماء المذهب الجعفرية|الفوائد]] امین استرابادی آمده، چنین برمىآید که وی ظاهراً در نوبت دوم اقامتش در شیراز (از حدود سال 1010ق/1601م) به مکه رفت و مدتى در آنجا مقیم شد. سال ورود وی به مکه روشن نیست، ولى ظاهراً زودتر از 1014ق نبوده است، زیرا نسخهای از آثارش در همین سال در شیراز کتابت شده است. آخرین استاد وی در فقه و حدیث و رجال، میرزا محمد استرابادی، عالم مقیم مکه بوده، و او در آنجا از اوایل سال 1015ق تا حدود 10 سال نزد وی دانش آموخته است. | ||
==شاگردان== | ==شاگردان== | ||
وی شاگردان مشهوری داشته است. فیض کاشانى نیز در سفر مکه محضر امین استرابادی را درک کرده، و یک چند مصاحب وی بوده است. | وی شاگردان مشهوری داشته است. [[فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی|فیض کاشانى]] نیز در سفر مکه محضر امین استرابادی را درک کرده، و یک چند مصاحب وی بوده است. | ||
==تفکر و عقیده== | ==تفکر و عقیده== | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
امین استرابادی سعى داشت که در محافل امامیه، اجتهاد اصولیان را به عنوان یک خطر مطرح سازد و مىخواست با رجوع به اخبار، مذهبسلف را احیا کند. درباره زمینههایظهور افکار امیناسترابادی، این نکته مسلم است که فضای فکر دینى عصر صفوی و نقش عالمانى چون محقق کرکى و روش اجتهادی ایشان در این باره مؤثر بوده است. به هر حال، در سراسر کتاب الفوائد، برخورد انتقادی امین استرابادی با روش اجتهادی محقق کرکى، و گاه به طور کلى اصولیان دیده مىشود. | امین استرابادی سعى داشت که در محافل امامیه، اجتهاد اصولیان را به عنوان یک خطر مطرح سازد و مىخواست با رجوع به اخبار، مذهبسلف را احیا کند. درباره زمینههایظهور افکار امیناسترابادی، این نکته مسلم است که فضای فکر دینى عصر صفوی و نقش عالمانى چون محقق کرکى و روش اجتهادی ایشان در این باره مؤثر بوده است. به هر حال، در سراسر کتاب الفوائد، برخورد انتقادی امین استرابادی با روش اجتهادی محقق کرکى، و گاه به طور کلى اصولیان دیده مىشود. | ||
در باب منابع شریعت، امین استرابادی بر این اعتقاد است که همه احکام شرعى در کتاب و سنت بیان شده است. او با تکیه بر اینکه قرآن نخستین اصل تشریع است، و نیز برپایه حدیثى از امام صادق(ع)، بر این نکته اصرار مىورزید: هر امری که دو تن در آن اختلاف کنند، حتماً برای آن اصلى در کتاب خدا وجود دارد، ولى عقول مردمان بدان راه نمىبرد. او تأویل قرآن را براساس افکار و آراء شخصى باطل مىشمارد و آن را تنها مخصوص اهلبیت(ع) مىداند که معصوم از خطا هستند و بدینترتیب، بر آن است که استنباط احکام نظری از آیات قرآنى که محتمل وجوه متعدد است، جز برای معصومان اهلبیت(ع) که مخاطبان واقعى قرآن هستند، امکانپذیر نیست. | در باب منابع شریعت، امین استرابادی بر این اعتقاد است که همه احکام شرعى در کتاب و سنت بیان شده است. او با تکیه بر اینکه قرآن نخستین اصل تشریع است، و نیز برپایه حدیثى از [[امام جعفر صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]]، بر این نکته اصرار مىورزید: هر امری که دو تن در آن اختلاف کنند، حتماً برای آن اصلى در کتاب خدا وجود دارد، ولى عقول مردمان بدان راه نمىبرد. او تأویل قرآن را براساس افکار و آراء شخصى باطل مىشمارد و آن را تنها مخصوص اهلبیت(ع) مىداند که معصوم از خطا هستند و بدینترتیب، بر آن است که استنباط احکام نظری از آیات قرآنى که محتمل وجوه متعدد است، جز برای معصومان اهلبیت(ع) که مخاطبان واقعى قرآن هستند، امکانپذیر نیست. | ||
امین استرابادی درباره سنت نبوی نیز معتقد است که استنباط احکام نظری از آن، بدون تفحص از احوال سنت و ناسخ و منسوخ آن جایز نیست و این تفحص، تنها به واسطه رجوع به اهلبیت(ع) ممکن خواهد بود. در واقع امین استرابادی نظریه خویش در باب شریعت را بر دو پایه استوار کرده است: یکى کمال شریعت در کتاب و سنت، و دیگر اعتقاد به اینکه کلید معرفت شریعت، رجوع به علم امام معصوم است که وارث پیامبراکرم(ص) به شمار مىرود. وی به صحت جمیع احادیث کتب اربعه و اصولاً صحت غالب احادیث امامى قائل است و معتقد است که منابع کتب اربعه، اصولى است که اصحاب ائمه(ع) آن را مدون ساخته، به مضامین آن عمل مىکردند. امین استرابادی همچنین تقسیم چهارگانه حدیث به صحیح، حسن، موثق و ضعیف را - که متأخران بدان دست یازیدهاند - باطل دانسته، و با تکیه بر اینکه این روش نزد متقدمان امامیه معمول نبوده، آن را به شدت رد کرده است. | امین استرابادی درباره سنت نبوی نیز معتقد است که استنباط احکام نظری از آن، بدون تفحص از احوال سنت و ناسخ و منسوخ آن جایز نیست و این تفحص، تنها به واسطه رجوع به اهلبیت(ع) ممکن خواهد بود. در واقع امین استرابادی نظریه خویش در باب شریعت را بر دو پایه استوار کرده است: یکى کمال شریعت در کتاب و سنت، و دیگر اعتقاد به اینکه کلید معرفت شریعت، رجوع به علم امام معصوم است که وارث پیامبراکرم(ص) به شمار مىرود. وی به صحت جمیع احادیث کتب اربعه و اصولاً صحت غالب احادیث امامى قائل است و معتقد است که منابع کتب اربعه، اصولى است که اصحاب ائمه(ع) آن را مدون ساخته، به مضامین آن عمل مىکردند. امین استرابادی همچنین تقسیم چهارگانه حدیث به صحیح، حسن، موثق و ضعیف را - که متأخران بدان دست یازیدهاند - باطل دانسته، و با تکیه بر اینکه این روش نزد متقدمان امامیه معمول نبوده، آن را به شدت رد کرده است. | ||
امین استرابادی بر این باور است که تحصیل حکم شرعى براساس کسب و نظر مقبول نیست، زیرا این مباحث موجب اختلافات اصولى و فقهى مىشود، و فائدة بعثت انبیا و انزال کتب نقض مىگردد. او همچنین در رویکردی به علم کلام، اعتماد بر این دانش را که مبتنى بر منطق و حجج عقلى است، نیز نادرست مىانگارد. | امین استرابادی بر این باور است که تحصیل حکم شرعى براساس کسب و نظر مقبول نیست، زیرا این مباحث موجب اختلافات اصولى و فقهى مىشود، و فائدة بعثت انبیا و انزال کتب نقض مىگردد. او همچنین در رویکردی به علم کلام، اعتماد بر این دانش را که مبتنى بر منطق و حجج عقلى است، نیز نادرست مىانگارد. | ||
==وفات== | ==وفات== | ||
امین استرابادی به گفته علىخان مدنى در 1036ق درگذشت و پیکرش را در کنار مقابر عبدالمطلب و ابوطالب به خاک سپردند. | امین استرابادی به گفته علىخان مدنى در 1036ق درگذشت و پیکرش را در کنار مقابر عبدالمطلب و ابوطالب به خاک سپردند. |
نسخهٔ ۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۰
نام | استرآبادی، محمدامین بن محمدشریف |
---|---|
نامهای دیگر | استرآبادی اخباری، محمدامین بن محمدشریف
محدث استرآبادی، محمدامین بن محمدشریف |
نام پدر | محمدشریف |
متولد | قرن یازدهم |
محل تولد | استرآباد |
رحلت | 1033 ق |
اساتید | شيخ حسن صاحب معالم |
برخی آثار | الفواید المدنیه و بذیله الشواهد المکیه (المسایل الظهیریه - جوابات المسایل الظهیریه) |
کد مؤلف | AUTHORCODE02224AUTHORCODE |
محمدامین بن محمدشریف استرآبادى (متوفای 1036ق)، فقیه، متکلم، محدث، از علماى مشهور امامى در اوايل قرن يازدهم، از بنيانگذاران گرايش اخبارى.
اساتید
از آغاز زندگى او اطلاعى در دست نیست، ولى مىدانیم که مدتى از دوره جوانى خویش را در شیراز سپری کرده، نزد شاه تقىالدین محمد نسابه مدت 4 سال دانش اندوخته، و از علوم عقلى بهره گرفته است؛ وی گویا سپس به نجف رفته، و از سیدمحمدعاملى که از او به عنوان نخستین استاد خود در حدیث و رجال نام برده، به فراگیری علوم نقلى پرداخته است. او در نجف از محضر شیح حسن صاحب معالم نیز استفاده علمى برده، و از او اجازهای نیز دریافت داشته است.
از عبارتى که در الفوائد امین استرابادی آمده، چنین برمىآید که وی ظاهراً در نوبت دوم اقامتش در شیراز (از حدود سال 1010ق/1601م) به مکه رفت و مدتى در آنجا مقیم شد. سال ورود وی به مکه روشن نیست، ولى ظاهراً زودتر از 1014ق نبوده است، زیرا نسخهای از آثارش در همین سال در شیراز کتابت شده است. آخرین استاد وی در فقه و حدیث و رجال، میرزا محمد استرابادی، عالم مقیم مکه بوده، و او در آنجا از اوایل سال 1015ق تا حدود 10 سال نزد وی دانش آموخته است.
شاگردان
وی شاگردان مشهوری داشته است. فیض کاشانى نیز در سفر مکه محضر امین استرابادی را درک کرده، و یک چند مصاحب وی بوده است.
تفکر و عقیده
طریقهای که امین استرابادی بنیان نهاد، در سنت فقهى - کلامى امامیان بىسابقه نبود و او خود نیز سعى داشت تا خویش را دنبالهرو شیوه کلینى و صدوقین از قدمای اصحاب حدیث امامیه قلمداد نماید؛ البته این ادعا از سوی مخالفان او پذیرفته نشده است. بىتردید پیش از امین استرابادی فکر اخباریگری وجود داشت، اما این طریقه به گونهای که امین استرابادی بنیان نهاد، مربوط به خود اوست.
امین استرابادی سعى داشت که در محافل امامیه، اجتهاد اصولیان را به عنوان یک خطر مطرح سازد و مىخواست با رجوع به اخبار، مذهبسلف را احیا کند. درباره زمینههایظهور افکار امیناسترابادی، این نکته مسلم است که فضای فکر دینى عصر صفوی و نقش عالمانى چون محقق کرکى و روش اجتهادی ایشان در این باره مؤثر بوده است. به هر حال، در سراسر کتاب الفوائد، برخورد انتقادی امین استرابادی با روش اجتهادی محقق کرکى، و گاه به طور کلى اصولیان دیده مىشود.
در باب منابع شریعت، امین استرابادی بر این اعتقاد است که همه احکام شرعى در کتاب و سنت بیان شده است. او با تکیه بر اینکه قرآن نخستین اصل تشریع است، و نیز برپایه حدیثى از امام صادق(ع)، بر این نکته اصرار مىورزید: هر امری که دو تن در آن اختلاف کنند، حتماً برای آن اصلى در کتاب خدا وجود دارد، ولى عقول مردمان بدان راه نمىبرد. او تأویل قرآن را براساس افکار و آراء شخصى باطل مىشمارد و آن را تنها مخصوص اهلبیت(ع) مىداند که معصوم از خطا هستند و بدینترتیب، بر آن است که استنباط احکام نظری از آیات قرآنى که محتمل وجوه متعدد است، جز برای معصومان اهلبیت(ع) که مخاطبان واقعى قرآن هستند، امکانپذیر نیست.
امین استرابادی درباره سنت نبوی نیز معتقد است که استنباط احکام نظری از آن، بدون تفحص از احوال سنت و ناسخ و منسوخ آن جایز نیست و این تفحص، تنها به واسطه رجوع به اهلبیت(ع) ممکن خواهد بود. در واقع امین استرابادی نظریه خویش در باب شریعت را بر دو پایه استوار کرده است: یکى کمال شریعت در کتاب و سنت، و دیگر اعتقاد به اینکه کلید معرفت شریعت، رجوع به علم امام معصوم است که وارث پیامبراکرم(ص) به شمار مىرود. وی به صحت جمیع احادیث کتب اربعه و اصولاً صحت غالب احادیث امامى قائل است و معتقد است که منابع کتب اربعه، اصولى است که اصحاب ائمه(ع) آن را مدون ساخته، به مضامین آن عمل مىکردند. امین استرابادی همچنین تقسیم چهارگانه حدیث به صحیح، حسن، موثق و ضعیف را - که متأخران بدان دست یازیدهاند - باطل دانسته، و با تکیه بر اینکه این روش نزد متقدمان امامیه معمول نبوده، آن را به شدت رد کرده است.
امین استرابادی بر این باور است که تحصیل حکم شرعى براساس کسب و نظر مقبول نیست، زیرا این مباحث موجب اختلافات اصولى و فقهى مىشود، و فائدة بعثت انبیا و انزال کتب نقض مىگردد. او همچنین در رویکردی به علم کلام، اعتماد بر این دانش را که مبتنى بر منطق و حجج عقلى است، نیز نادرست مىانگارد.
وفات
امین استرابادی به گفته علىخان مدنى در 1036ق درگذشت و پیکرش را در کنار مقابر عبدالمطلب و ابوطالب به خاک سپردند.
آثار
تنها اثر انتشار یافته امین استرابادی، الفوائد المدنیة فى الرد على من قال بالاجتهاد و التقلید فى نفس الاحکام الالهیة است که بهخصوص معرف مبانى فکری او در رد بر شیوه فقهى اصولیان است.
از میان آثار خطى، مهمترین نوشتههای او عبارتند از:
- شرح الاستبصار، یا الفوائد المکیة، که شرحى است ناتمام بر استبصار شیخ طوسى، و مقدمة آن مباحثى در علم حدیث و درایه را در بردارد.
- شرح تهذيب الأحکام، شرحى ناتمام بر تهذیب شیخ طوسى. حواشى وی بر تهذیب و استبصار را مؤلفى در 1133ق در مجموعهای با عنوان جامعالحواشى گرد آورده است
- حاشیه بر الکافي کلینى، که فاضل قزوینى آن را جمعآوری کرده است.
- دانشنامه شاهى، رسالهای است به فارسى که در آن از مباحث کلامى و غیر آن سخن رفته، و آن را به نام سلطان محمد قطبشاه دکنى نوشته بوده است. امین استرابادی این کتاب را در مکه و پس از تحریر اول یا دوم الفوائد المدنیه به نگارش آورده است
- حاشیه بر أنموذج العلوم دوانى
- المسائل الثلاث الكلامية
- رسالهای در بداء
- حاشیه بر معارج الأصول محقق حلى[۱].
پانویس
- ↑ انصاری، حسن، ج10، ص280-281