أمالي المرتضی: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
|||
خط ۱۴۶: | خط ۱۴۶: | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | {{وابستهها}} | ||
[[امالی سید مرتضی (ترجمه حسین صابری)]] | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] |
نسخهٔ ۱۹ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۲۳:۴۰
أمالي المرتضی | |
---|---|
پدیدآوران | ابراهیم، محمد ابوالفضل (مصحح) علمالهدی، علی بن الحسین (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | غرر الفوائد و درر القلائد |
ناشر | دار الفکر العربي |
مکان نشر | قاهره - مصر |
سال نشر | 1998 م |
چاپ | 1 |
شابک | 977-10-1111-1 |
موضوع | احادیث شیعه - قرن 5ق. تفاسیر شیعه - قرن 5ق. |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | BP 94 /ع8الف8 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
أمالى المرتضى، کتابى است به زبان عربى، تألیف سيد مرتضى، متكلم، اديب، فقيه و حديثشناس برجسته امامیّه در سده پنجم هجرى كه در آن نویسنده به تفسير آيات متشابه و مشكل و تبيين احاديث داراى لفظ يا معناى دشوار طى هشتاد مجلس پرداخته است.
اين کتاب داراى نامهاى ديگرى نيز هست كه از آن جملهاند:
الامالى في التفسير، الغرر و الدرر، غررالفوائد و درر القلائد، التفسير، مجالس التاویلات، مجالس كشف الآيات و....
به گزارش ابویعلى جعفرى، فقيه معاصر و شاگرد سيد مرتضى، در جمادى الاولى 413ق. از آن فراغت يافت.
ساختار
کتاب، مشتمل بر مقدمهاى به قلم محقق، محمد ابوالفضل ابراهیم و هشتاد مجلس و بخش تكمله مىباشد.
گزارش محتوا
امالىنویسى از اواخر قرن سوم هجرى در میان دانشمندان اسلامى رواج پيدا كرد. أمالى، جمع املا است و در اصطلاح، کتابى را گویند كه استادْ تقرير كند و شاگردان بنویسند.
كشف الظنون مىنویسد:
منظور از أمالى این است كه عالمى بنشيند و شاگردان وى با قلم و كاغذ در اطراف او قرار بگیرند، آن گاه، عالم - با استفاده از علمى كه خداوند در اختيار او نهاده است - شروع به سخن گفتن كند و شاگردان، آن مطالب را بنویسند. در نتيجه، کتابى حاصل مىشود كه آن را املا و أمالى مىنامند.
در الذريعة مىخوانيم:
أمالى عنوانى است كه غالباً ً برای بعضى از كتب حديث استفاده مىشود و آن کتابى است كه شامل احاديث شنيده شده از املاى شيخ حديث است. او(املاء كننده) يا آنها را از محفوظات خویش مىگوید يا این كه از روى نوشته مىخواند. ترتيب مطالب أمالى اكثراً به ترتيب نوبت شنيدن آنها است و به همین خاطر، به این کتابها، مجالس يا عرض المجالس نيز اطلاق مىشود.
اين روش، كه استاد بنشيند و شاگردان هم دور او حلقه زده و مسموعات خود را از او بنویسند، روش فقيهان و محدثان و نيز اهل ادب و علوم ديگر بوده است و در بعضى كتب، از أمالى گوناگون علماى بزرگ و نيز غير معروف نام برده شده است. در كشف الظنون از أمالى ابن دريد، أمالى ابن حاجب، أمالى ابن الشجرى، أمالى ابن عساكر و... سخن به میان آمده است. همچنين در الذريعة قريب 30 کتاب أمالى از تصانيف شيعه ذكر شده است.
مهمترين أمالىها: أمالى أبومحمد ناصر كبير (م 304ق)، أمالى مهذبالدين همدانى (م 398ق)، أمالى أبوالفتح هلال بن محمد بغدادى (م 414ق)، أمالى شيخ طوسى(م 460ق)، أمالى شيخ صدوق(م 381ق)، أمالى سيّد مرتضى (م 436ق) است.
أمالى معمولاً موضوعات بسيار متنوعى را در بر مىگیرد كه از آن میان، داستانهاى معتبر تاريخى، معنى أخبار، تفسير و تأویل آيات قرآنى، نكات ادبى و... را مىتوان نام برد.
از نظر قوّت اعتبار، أمالى مانند اصل است و احتمال سهو و نسيان و غلط در آن كم است. علىالخصوص، وقتى كه املاى شيخ از روى کتاب مصحح يا از محفوظات قلبى خودش باشد؛ البته در مورد اخير، اگر به قوى حافظه، ضابط و متقن بودن او يقين داشته باشيم.
اما الذريعة در معرفى کتاب امالى سيد مرتضى، ذيل عنوان «غرر الفوائد و درر القلائد» مىنویسد:
کتابى است در باب محاضرات، ادب، تفسير و تأویل آيات و همچنين شرح و توضيح احاديث كه در باب و موضوع خود کتابى گران قدر است و متعلّق به سيّد اجلّ شريف مرتضى، علمالهدى است. در آن کتاب، مجالس متعدّدى وجود دارد كه سيّد، آنها را در املاءات خود در آن مجالس بيان كرده است. موضوعات آنها عبارتند از: احوال بعضى از گذشتگان شعرا، معمّران و نيز تفسير آيات مشكل و احاديث معضل.
محمد ابوالفضل ابراهیم در مقدّمهاى كه بر أمالى المرتضى نوشته است، آن را این گونه توصيف مىكند:
أمالى، مجالس مختلفى است كه سيّد، آنها را در زمانهاى پى در پى املا كرده و در آنها از موضوعى به موضوع ديگر و از هدفى به هدف ديگر منتقل شده است. بعضى از آيات قرآن كريم را كه تأویل آنها بر عامّه و خواصّ پوشيده است و سؤالاتى در مورد آنها شده و اشكالاتى متوجّه آنها است، انتخاب كرده و تأویل و توجيهش را به طريق و مذهب اصحابش كه معتزله يا اصحاب عدلاند - چنان كه او را مىنامد-، علاج و درمان كرده است. او كوشش خود را مصروف بر این داشته كه در تأویل آيات متشابه و اشعار عربزبانان، توفيق حاصل كند كه الحقّ، در این كار، تسلّط عجيبى از خودش بروز داده و ذهن لطيف و نكتهپرداز و هوش سرشار خود را نشان داده است. وى را در تفسير و تأویل، كثرت محفوظاتش از شعر، لغت و حديث ياريش نموده و فصلالخطاب وجوه مختلف و آراى متفاوتى بوده كه بر او عرضه مىشده است. البته، گاهى نيز اخذ همه آرا و جمع آنها را جايز و صحيح دانسته است.
آياتى را كه سيّد مرتضى انتخاب كرده و بر تفسير آنها همّت گماشته است، اكثراً از مواردى است كه در كتب ديگر به دست ما نرسيده است.
او علاوه بر آيات، احاديثى را انتخاب كرده است كه آنها نيز چنيناند و معمولاً علما در تأویل آنها با هم اختلاف دارند. وى تعارضها را آشكار كرده و تفسير و تأویل آنها را - همان گونه كه در تفسير آيات عمل مىكرد - بيان نموده و در این كار، از شواهد شعر و لغت كمك گرفته است. البتّه در این میان، مذهب اصحاب خود، يعنى اصحاب عدل را آشكار ساخته و دليل آنها را برتر دانسته است. در این موارد، على الخصوص با ابن قتيبه و ابوعبيد قاسم بن سلاّم و ابن انبارى، مناقشات فراوانْ كرده است.
علاوه بر اينها در علم كلام هم مسائلى را طرح كرده كه در آنها مشاجره وجود دارد و مناظرات بسيار رخ داده است؛ مطالبى مانند مسئله رؤيت خدا، خلق، افعال بندگان، اراده خدا بر زشتىها... كه در آنها بر ردّ دشمنان دليلْ آورده است. او در این مناقشات، مهربان و در گفتارش عفيف است.
به جز مسائل گفته شده در کتاب، مختاراتى از اشعار و سخنان برگزيده نيز وجود دارد كه آنها را با شرح، نقد و ارزيابى همراه ساخته است. در آغاز آنها شرح حالى از شعرا آورده و همچنين گروهى از اشعار، أقوال و نوادر آنها را ذكر كرده است. در ادامه، نكات ظريفى از آنها و جوابهاى قانعكننده و نيز مطالب فكاهى آورده كه بسيارى از آنها بر پايه كتب جاحظ، ابن قتيبه، مبرّد، أبى حاتم، آمدى و ديگران است.
همچنين، برخى از مقاصد شعراى عرب در جاهليّت و صدر اسلام را در مدايح و مراثى و هجویّات و... ذكر كرده كه بعضاً مورد نقد قرار گرفته است.
به خاطر وجود متون متنوّع، فصول مختلف و مباحث گران قدر، برای این کتاب امتياز ویژه بين كتب عربى حاصل شده است و مرجعى برای علما به شمار مىرود. ادبا به آن نيازمندند و علاقهمندان در اعصار مختلف به آن ارجاع داده مىشوند.
همه اينها كه گفته شد، مطالب موجود در متن اصلى کتاب است. علاوه بر اينها زياداتى در انتهاى کتاب موجود است كه با عنوان مسأله تنظيم شده و با نام "تكملة الغرر" به کتاب افزوده شده است. با این تكمله، کتاب أمالى المرتضى به پایان مىرسد.
بجاست كه در این جا اظهار نظرهاى تعدادى از بزرگان و علما را نسبت به این کتاب ارزشمند ذكر كنيم.
صاحب روضات الجنّات مىنویسد:
من تا به حال، وصف هيچ یک از علماى عامّه را برای کتابى نشنيدهام كه بيشتر از آن چيزى باشد كه در شأن الغرر و الدرر (امالى) گفتهاند، تا آنجا كه آن کتاب را نشانه و دليل منتهاى فضل و هوش و بيانگر مهارت او دانستهاند.
علاّمه سيّد محسن امین مىگوید:
سيّد مرتضى کتابى دارد كه آن را الدرر و الغرر نامیده است و آن مجالسى است كه شامل متونى از معانى ادب است و در آن از نحو، لغت و غيره سخن گفته است و کتابى منقح است كه بر فضل كثير و گستردگى معلومات نویسنده دلالت دارد.
از أبو جعفر الحمصى نقل شده كه از شيخى از شيوخ ادب مصر به من رسيده است كه مىگوید:
قسم به خدا، من از کتاب «الغرر» مسائلى را در نحو استفاده كردم كه در كتبى چون، کتاب سيبویه نيافتم.
امام فخر رازى در یکى از كتبش پس از ذكر بعضى از فضايل سيّد مىگوید:
فضائلش كثير است و برای شهادت در فضلش، کتاب الدرر و الغرر كافى است.
و در نهایت، گفتار محمد ابوالفضل ابراهیم، محقق کتاب را مىآوریم كه:
هر گاه محققى بخواهد كتب نفيس عربى را كه حاوى معارف گوناگون و پر از نكات ظريف مختلف است و در آن عصاره طبايع و مذاهب مختلف و حقايق تاريخ، اخبار، متون، شعر، زبان و لغات مشكل است، بررسى كند، بى چون و چرا حتماً کتاب أمالى المرتضى را نيز در آن رديف مىآورد و آن را در شمار کتابهایى؛ چون: الكامل مبرّد، البيان و التبيين جاحظ، عيون الأخبار ابن قتيبه، العقد الفريد ابن عبدربّه، الأغانى ابوالفرج و... قرار مىدهد. اينها كتبى است كه در آسمان ادب عربیّت مانند ستارگان مى درخشند.
ویژگىها
تنوع و گونونى بحثهایى كه در این کتاب وجود دارد، این کتاب را همانند دايرةالمعارفى مىنمايد كه نه تنها خواننده را خسته نمىكند، بلكه بر توان و ذوق و شوقش نيز مىافزايد.
نسبت کتاب به سيد مرتضى
عبدالرزاق محىالدين در کتاب "ادب المرتضى من سيرته و آثاره" آمده است:
چيزى كه هنوز در مورد این کتاب معلوم نشده، این است كه آيا أمالى تأليف و تدوین خود سيّد بوده است يا این كه سيّد فقط آن را املا كرده و یکى از شاگردانش آن را جمعآورى كرده است؟ در حالت دوم، آن شاگرد چه كسى بوده است؟
دكتر عبدالرزاق محىالدين به این سؤال این گونه پاسخ مىدهد:
آنچه از اسلوب کتاب برمىآيد، آن است كه کتاب تأليف و جمع خود سيّد است و شاگردان او فقط توفيق روايت و قرائت کتاب را بر او داشتهاند. در غير این صورت، اسلوب تأليف در جاهاى مختلف کتاب به واسطه تعدّد افراد، اختلاف پيدا مىكرد، در حالى كه ما طرق روايات را مختلف مىيابيم؛ امّا اسلوب کتاب یکسان و واحد است.
امّا نكتهاى وجود دارد و آن مدح و تمجيد شريف مرتضى و دُعا برای طول عمر او در جاهاى مختلف کتاب است. این مطالب، چه بسا از اضافات شاگردان او باشد كه این عبارات را بر متن اصلى در ابتداى هر بحثى اضافه كردهاند كه نشان دهند چه مطالب و چه مواردى از گفتار سيّد است و چه مواردى از روايتهاى او از ديگران است و بين آن چه او مىگوید و ديگران روايت كردهاند، اشتباه نشود.
نحوه تأليف و نُسخ گوناگون أمالى سيّد
سيّد اعجاز حسین در كشف الحجب از خط سيّد سعيد جونپورى نقل مىكند كه:
شريف مرتضى، این «الغرر و الدرر» را در راه حجاز - هر جا كه در منزلى فرود مىآمد - بر شاگردانش املا مىكرد و آنها نيز به همان ترتيبى كه از او شنيده بودند، آنها را جمعآورى میكردند. از طرف ديگر نقل شده است كه ظاهر امر بر این است كه وى این مجالس را در خانهاش بر شاگردان و مريدانش در زمانهاى مختلف و پى در پى املا كرده است. علمى به تاريخ شروع و آغاز این مجالس نداريم؛ ولى آن چه معلوم است، این است كه آخرين املاى سيّد در روز پنج شنبه، 28 جمادى الأول سال 413ق، بوده است. این تاريخ را شريف ابویعلى محمد بن حسن بن حمزه جعفرى در آخر نسخهاش ذكر كرده است.
محمد ابوالفضل ابراهیم، شش نسخه از کتاب را ديده و آنها را با توضيحاتى نقل مىكند كه در مقدمه وى بر کتاب معرفى شدهاند.
وضعيت کتاب
به نوشته آقا بزرگ تهرانى(در الذريعه)، ابوالفتح كراجكى، از شاگردان شريف مرتضى، گزيدهاى از الامالى تدوین كرد و آن را المراشد نامید.
کتاب، مشتمل بر پاورقىهایى به قلم محقق و فهرست مطالب(مجالس) در انتهاى هر جلد مىباشد.
اين کتاب در سال 1325ق، در مصر چاپ شد و نيز در ایران همراه با اضافاتى در سال 1272ش، به چاپ رسيده است.
منابع مقاله
- عباسى، مهرداد، شخصيت سيد مرتضى، کتاب امالى و احاديث آن، علوم حديث، زمستان 1380، ص96-123
- تفضلى، مريم، كهنترين نسخههاى خطى امالى سيد مرتضى، فصلنامه کتاب، زمستان 1383، ش60، ص189-194.
- عليزاده، میرزا، آشنايى با امالى سيد مرتضى(ره)، علوم و معارف قرآن، بهار1375، ش1، ص121-145.
- طارمى راد، حسن، فرهنگ آثار ایرانى - اسلامى، ج1، ص313-314.