طب و طبیعت: تفاوت میان نسخهها
(صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'>
[[پرونده:NUR12552J1.jpg|بندانگش» ایجاد کرد.) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
'''كتاب طب و طبيعت'''، تأليف اسماعيل ناظم، نگاشتهاى به زبان فارسى و دربرگيرنده يكى از مباحث زيربنايى در اصول و مبانى طب سنتى ما است كه به شناخت طبيعت بهعنوان قوه مدبره و شيوه عملكرد آن اختصاص دارد. | |||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
نسخهٔ ۸ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۳:۵۰
نام کتاب | طب و طبیعت |
---|---|
نام های دیگر کتاب | کتاب طب و طبیعت |
پدیدآورندگان | اصفهانی، محمدمهدی (مقدمه نويس)
ناظم، اسماعیل (نويسنده) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | R 135 /ن2ط2 |
موضوع | پزشکی اسلامی - متون قدیمی تا قرن 14
پزشکی سنتی - متون قدیمی تا قرن 14 |
ناشر | دانشگاه علوم پزشكی ايران، موسسه مطالعات تاريخ پزشکی، طب اسلامی و مکمل |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1387 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE12552AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
كتاب طب و طبيعت، تأليف اسماعيل ناظم، نگاشتهاى به زبان فارسى و دربرگيرنده يكى از مباحث زيربنايى در اصول و مبانى طب سنتى ما است كه به شناخت طبيعت بهعنوان قوه مدبره و شيوه عملكرد آن اختصاص دارد.
ساختار
كتاب، داراى يك مقدمه و سه فصل و يك خاتمه است.
گزارش محتوا
در مقدمه، به ماهيت طبيعت و معناى لغوى، فلسفى و پزشكى آن و شيوه عملكرد طبيعت اشاره شده است.
در فصل اول، قوانين كلى عملكرد طبيعت بيان شده است. قوانين كلىاى را كه مؤلف براى طبيعت ذكر كرده، 9 قانون كلى (قانون نضج، دفع از أشرف به أخس، انتقال، حرارتدوستى، اشتغال و غفلت، دفع از طريق اسهل و عادى، حكمت، حرارتدرمانى و قانون تدريج) است.
اين فصل، از سويى خواننده را با «طبيعت» بيشتر آشنا مىكند و از سوى ديگر از قوانين عملكرد آن در حفظ صحت تن و تدبير بدن سخن مىگويد تا طبيب را جهت ايجاد مصنوعى آنها كه در بخشهاى آينده به تفصيل از آنها بحث مىشود، آماده كند و لذا اين فصل را بايد زيربناى مباحث آتى ناميد، چرا كه با فهميدن اين قوانين است كه طبيب ديگر خود را ناآشنا و بيگانه از طبيعت - بهعنوان سيستم مديريتى بدن - نمىداند، بلكه طبيعت را عنصرى آگاه و همكار خود مىيابد و لذا علائم و هشدارهاى آن را به ديده حرمت مىنگرد و در راستاى پاسخى مناسب به آنها مىكوشد و ياد مىگيرد كه طبيعت از او چه توقعى دارد.
در فصل دوم، به روشهاى جزئيه عملكرد طبيعت پرداخته شده است.
در اين فصل، در باره وظيفه طبيب در برابر بيمار نيز سخن گفته شده است.
بخش سوم، پيرامون اعانت طبيب بر طبيعت است.
اگر بخواهيم از نگاه ديگر به بخشهاى اين رساله نگاه كنيم، آنچه در بخش اول و دوم گفته شد را بايد بخش تئورى و معرفتى اين رساله - و به قول قدما، بخش نظرى - بناميم و اين بخش سوم را بايد بخش بالينى و كاربردى - و به قول قدما، بخش عملى - بخوانيم و در واقع، اين بخش، ثمره بخش اول و دوم اين رساله است كه جمله معروف اطبا: «طبيب، معين طبيعت است» را تفسير مىكند و از لابهلاى كتب و كلمات ايشان، در ابعاد آن به گفتوگو مىنشيند.
اين بخش، در ابتدا، از پيشينه قاعده مذكور؛ يعنى جمله «طبيب، معين طبيعت است»، در كلام اطبّاء بحث مىكند و سپس از قوانين كلى اعانت طبيب بر طبيعت سخن مىگويد و در نهايت، با شرح برخى روشهاى جزئيه اعانت طبيب بر طبيعت، سخن خود را به پايان مىبرد.
خاتمه دربرگيرنده سه مطلب است: يكى، شناخت برخى مسائل كه طبيب را در اعانت بر طبيعت آگاهتر مىكند؛ دوم، ريشهيابى دقيق از نحوه اكتشاف روشهاى اعانت طبيب بر طبيعت؛ سوم، دليل نياز طبيعت به اعانت.
كتاب طب و طبيعت، نگاشتهاى ابتكارى در طب سنتى است. مبحث طبيعت در لابهلاى كتب طب سنتى بسيار به چشم مىخورد؛ بااينحال، مبحثى مستقل و جداگانه در اين باره، در هيچيك از كتب اين دانش به چشم نمىخورد، بلكه آنچه در اين كتب و پيرامون اين مبحث مهم به چشم مىخورد، تنها اشارات و گهگاه، تصريحات پراكنده است.
هنر مؤلف در نگارش اين اثر - نهچندان مفصل - اين بوده كه اين اشارات و تصريحات را بهصورتى منظم و منطقى در كنار هم قرار داده است. اين امر براى كسى كه حوصله و يا توان علمى مراجعه به انبوه منابع را ندارد، كارى شايسته است. همچنين تدوين مبحثى با اين درجه از اهميت، باعث رويكردى علمى و نگاهى قانونمند به مباحث طب سنتى مىگردد.
البته او گاه اصطلاحاتى را هم خود وضع كرده است، مثل نامگذارى قوانين طبيعت.
از سوى ديگر، اين مبحث به سبب ارتباط آن با مباحث فلسفى، مبحثى نسبتا پيچيده است؛ ازاينرو، مؤلف كوشيده تا حد امكان، مطالب را با نثرى ساده بيان كند تا خواننده دچار سردرگمى نگردد.
وضعيت كتاب
كتاب، در 73 صفحه و توسط دانشگاه علوم پزشكى ايران (تهران)، در سال 1387 چاپ و منتشر شده است.
پاورقىهاى اين كتاب، دربرگيرنده آدرس منابعى است كه مؤلف به آنها استناد جسته است.
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.