دیوان شرفالدین حسن حکیم شفایی اصفهانی: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' ]]' به ']]') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[شفایی اصفهانی، حسن بن محمدحسین]] (نويسنده) | [[شفایی اصفهانی، حسن بن محمدحسین]] (نويسنده) | ||
[[بنان، لطفعلی]] (مصحح) | [[بنان، لطفعلی ]] (مصحح) | ||
[[بنان، لطفعلی]] (مقدمهنويس) | [[بنان، لطفعلی]] (مقدمهنويس) | ||
|زبان | |زبان | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
حکیم شفایی مدعی نوآوری و ابداع سبک تازهای است، اما با وجود این، به شعرای مشهور چون حافظ، ارادت و ایمان خاصی داشته و در اشعار، از او به قالب و محتوا، اقتفا کرده است: | حکیم شفایی مدعی نوآوری و ابداع سبک تازهای است، اما با وجود این، به شعرای مشهور چون حافظ، ارادت و ایمان خاصی داشته و در اشعار، از او به قالب و محتوا، اقتفا کرده است: | ||
{{شعر}} | |||
گر پسند نظر حافظ شیراز افتم | {{ب|''خسرو ملک معانی چو شفایی باشم''|2=''گر پسند نظر حافظ شیراز افتم''<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه صدوبیستودو</ref>}} | ||
در بین اشعار حکیم شفایی، به ابیاتی برمیخوریم که بیان رندانه حافظ و قلندری و وارستگی او را به خاطر میآورد: | در بین اشعار حکیم شفایی، به ابیاتی برمیخوریم که بیان رندانه حافظ و قلندری و وارستگی او را به خاطر میآورد: | ||
{{شعر}} | |||
از دیر کهنسال فلان رفت و جوان رفت'' | {{ب|''از باده جوانی کن از آن پیش که گویند''|2=''از دیر کهنسال فلان رفت و جوان رفت''}} | ||
{{ب|''مرهون باده کرده شفایی وجود خویش''|2=''ارزان ز پیر میکده رطل گران گرفت''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
ارزان ز پیر میکده رطل گران گرفت'' | {{شعر}} | ||
{{ب|''هرگز دل ما شیوه تزویر ندانست''|2=''جز جام می و زلف گرهگیر ندانست''<ref>ر.ک: همان، صفحه صدوبیستویک – صدوبیستودو</ref>}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
جز جام می و زلف گرهگیر ندانست | |||
وی در غزل، غیر از حافظ، به شعرای معروفی مانند سعدی و مولوی نیز نظر داشته و اکثر غزلهای بابافغانی شیرازی را استقبال و نظیرهگویی کرده است؛ شاید او هم مثل رکنالدین مسعود کاشانی، به دستور شاه عباس، به جوابگویی غزلیات بابافغانی مأمور بوده و یا پیش خود، تفننا این کار را انجام داده است<ref>ر.ک: همان، صدوبیستودو</ref>. | وی در غزل، غیر از حافظ، به شعرای معروفی مانند سعدی و مولوی نیز نظر داشته و اکثر غزلهای بابافغانی شیرازی را استقبال و نظیرهگویی کرده است؛ شاید او هم مثل رکنالدین مسعود کاشانی، به دستور شاه عباس، به جوابگویی غزلیات بابافغانی مأمور بوده و یا پیش خود، تفننا این کار را انجام داده است<ref>ر.ک: همان، صدوبیستودو</ref>. | ||
شفایی در قصاید، به طرز انوری و خاقانی بیشتر توجه داشته است؛ چنانکه خود میگوید: | شفایی در قصاید، به طرز انوری و خاقانی بیشتر توجه داشته است؛ چنانکه خود میگوید: | ||
{{شعر}} | |||
که چو شروان نمکآلا کنم اصفاهان را'' | {{ب|''بردم از پیش شفایی روش خاقانی''|2=''که چو شروان نمکآلا کنم اصفاهان را''}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
{{شعر}} | |||
روش دلکش خاقانی ازو میبارد'' | {{ب|''طرز عشق است شفایی سخن تازه ما''|2=''روش دلکش خاقانی ازو میبارد''}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
با وجود این، در مقام مفاخره، گاهی خود را با خاقانی برابر گرفته و زمانی برتر از او دانسته است: | با وجود این، در مقام مفاخره، گاهی خود را با خاقانی برابر گرفته و زمانی برتر از او دانسته است: | ||
{{شعر}} | |||
ورنه میدانی که پای کم ز خاقانیم | {{ب|''نیست خاقانی شفایی تا کند خاقانیام''|2=''ورنه میدانی که پای کم ز خاقانیم <ref>ر.ک: همان، صفحه صدوبیستوچهار</ref>}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
آنچه اشعار شفایی را امتیاز خاص بخشیده، استعمال فراوان لغات و اصطلاحات طبی است که در میان قصاید و غزلیاتش، دهها بیت از این نوع میتوان یافت: | آنچه اشعار شفایی را امتیاز خاص بخشیده، استعمال فراوان لغات و اصطلاحات طبی است که در میان قصاید و غزلیاتش، دهها بیت از این نوع میتوان یافت: | ||
{{شعر}} | |||
از ابلهی است اینکه به مبطون دهی سنا'' | {{ب|''شورابه امل نکند رفع تشنگی''|2=''از ابلهی است اینکه به مبطون دهی سنا''}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
{{شعر}} | |||
دماغ شرک منزه ز کلفت سودا'' | {{ب|''حکیم خطه اسلام کز ایارج اوست''|2=''دماغ شرک منزه ز کلفت سودا''}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
{{شعر}} | |||
کحل شفا کنند که محتاج اغبرند | {{ب|''در دیدهشان که از سبل نقص عاجز است''|2=''کحل شفا کنند که محتاج اغبرند''<ref>ر.ک: همان، صدوبیستوپنج – صدوبیستوشش</ref>}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references /> | <references /> |
نسخهٔ ۲۹ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۰۹
دیوان شرف الدین حسن حکیم شفائی اصفهانی | |
---|---|
پدیدآوران | شفایی اصفهانی، حسن بن محمدحسین (نويسنده)
بنان، لطفعلی (مصحح) بنان، لطفعلی (مقدمهنويس) |
عنوانهای دیگر | دیوان حکیم شفائی اصفهانی |
ناشر | اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان آذربایجان شرقی |
مکان نشر | ایران - تبریز |
سال نشر | 1362ش |
چاپ | 0 |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
دیوان شرفالدین حسن حکیم شفایی اصفهانی، مجموعه اشعار شرفالدین حسن بن محمدحسین شفایی اصفهانی (966-1037ق) است که با تصحیح، مقدمه و تعلیقات لطفعلی بنان، منتشر شده است.
حکیم شفایی مدعی نوآوری و ابداع سبک تازهای است، اما با وجود این، به شعرای مشهور چون حافظ، ارادت و ایمان خاصی داشته و در اشعار، از او به قالب و محتوا، اقتفا کرده است:
در بین اشعار حکیم شفایی، به ابیاتی برمیخوریم که بیان رندانه حافظ و قلندری و وارستگی او را به خاطر میآورد:
خسرو ملک معانی چو شفایی باشم | گر پسند نظر حافظ شیراز افتم[۱] |
از باده جوانی کن از آن پیش که گویند | از دیر کهنسال فلان رفت و جوان رفت | |
مرهون باده کرده شفایی وجود خویش | ارزان ز پیر میکده رطل گران گرفت |
هرگز دل ما شیوه تزویر ندانست | جز جام می و زلف گرهگیر ندانست[۲] |
وی در غزل، غیر از حافظ، به شعرای معروفی مانند سعدی و مولوی نیز نظر داشته و اکثر غزلهای بابافغانی شیرازی را استقبال و نظیرهگویی کرده است؛ شاید او هم مثل رکنالدین مسعود کاشانی، به دستور شاه عباس، به جوابگویی غزلیات بابافغانی مأمور بوده و یا پیش خود، تفننا این کار را انجام داده است[۳].
شفایی در قصاید، به طرز انوری و خاقانی بیشتر توجه داشته است؛ چنانکه خود میگوید:
بردم از پیش شفایی روش خاقانی | که چو شروان نمکآلا کنم اصفاهان را |
طرز عشق است شفایی سخن تازه ما | روش دلکش خاقانی ازو میبارد |
با وجود این، در مقام مفاخره، گاهی خود را با خاقانی برابر گرفته و زمانی برتر از او دانسته است:
نیست خاقانی شفایی تا کند خاقانیام | ورنه میدانی که پای کم ز خاقانیم [۴] |
آنچه اشعار شفایی را امتیاز خاص بخشیده، استعمال فراوان لغات و اصطلاحات طبی است که در میان قصاید و غزلیاتش، دهها بیت از این نوع میتوان یافت:
شورابه امل نکند رفع تشنگی | از ابلهی است اینکه به مبطون دهی سنا |
حکیم خطه اسلام کز ایارج اوست | دماغ شرک منزه ز کلفت سودا |
در دیدهشان که از سبل نقص عاجز است | کحل شفا کنند که محتاج اغبرند[۵] |
پانویس
منابع مقاله
مقدمه کتاب.