۱۴۴٬۷۳۸
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
با غور در اشعار دیوان حاضر، میتوان به این نکته پی برد که مولانا نوعی، تا حدودی چشم به اشعار تعدادی از بزرگان شعر و ادب فارسی داشته است؛ از جمله: [[نظامی، الیاس بن یوسف|نظامی گنجوی]]، [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا رومی]]، [[محتشم کاشانی]]، [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] و [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] و از این میان، خود را پیرو حافظ دانسته و او را بهعنوان پیر خود، انتخاب کرده است؛ بهطوریکه بعضی از اشعار، کاملا در وزن و قالب و با همان مضامین اشعار خواجه میباشد و علاوه بر اینها، خود در جایی میگوید: | با غور در اشعار دیوان حاضر، میتوان به این نکته پی برد که مولانا نوعی، تا حدودی چشم به اشعار تعدادی از بزرگان شعر و ادب فارسی داشته است؛ از جمله: [[نظامی، الیاس بن یوسف|نظامی گنجوی]]، [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا رومی]]، [[محتشم کاشانی]]، [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] و [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] و از این میان، خود را پیرو حافظ دانسته و او را بهعنوان پیر خود، انتخاب کرده است؛ بهطوریکه بعضی از اشعار، کاملا در وزن و قالب و با همان مضامین اشعار خواجه میباشد و علاوه بر اینها، خود در جایی میگوید: | ||
{{شعر}} | |||
نوعی مرید حافظ موجزکلام شد | {{ب|''هر ناقصی از اهل کمالی مراد یافت''|2=''نوعی مرید حافظ موجزکلام شد''<ref>ر.ک: همان، ص28</ref>}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
همچنین پس از ملاحظهای بر ترجیعبند خبوشانی میتوان دریافت که وی الهامگرفته از ترجیعبند شیخ اجل بوده، بهخصوص این مسئله از بندگردان آن بهتر روشن میشود. وی گفته که: | همچنین پس از ملاحظهای بر ترجیعبند خبوشانی میتوان دریافت که وی الهامگرفته از ترجیعبند شیخ اجل بوده، بهخصوص این مسئله از بندگردان آن بهتر روشن میشود. وی گفته که: | ||
{{شعر}} | |||
بینغمه گذارم این قفس را'' | {{ب|''بنشینم و درکشم نفس را''|2=''بینغمه گذارم این قفس را''}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
و شیخ اجل فرموده که: | و شیخ اجل فرموده که: | ||
{{شعر}} | |||
دنباله کار خویش گیرم | {{ب|''بنشینم و صبر پیش گیرم''|2=''دنباله کار خویش گیرم''<ref>ر.ک: همان، ص28-29</ref>}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
قصاید وی، اشعاری است روان و پرمغز و دلپذیر که از آن جمله است: | قصاید وی، اشعاری است روان و پرمغز و دلپذیر که از آن جمله است: | ||
{{شعر}} | |||
نوای بلبلم آمد به گوش بیآهنگ'' | {{ب|''ز بسکه نغمه خارج شنیدم از دف و چنگ''|2=''نوای بلبلم آمد به گوش بیآهنگ''}} | ||
{{ب|''چو اشک غم همه آبم ولی ندارم آب''|2=''چو خون دل همه رنگم ولی ندارم رنگ''}} | |||
چو خون دل همه رنگم ولی ندارم رنگ'' | {{ب|''علی موسی جعفر که در محبت او''|2=''لبالب است دل تنگ خار و شیشه سنگ''}} | ||
{{ب|''غریب ابن غریب و شهید ابن شهید''|2=''غریب او دل و دانش شهید او فرهنگ''<ref>ر.ک: همان، ص45-46</ref>}} | |||
لبالب است دل تنگ خار و شیشه سنگ'' | {{پایان شعر}} | ||
غریب او دل و دانش شهید او فرهنگ | |||
در این کتاب، تعدادی از رباعیات وی نیز آمده است که نمونهای از آنها، چنین است: | در این کتاب، تعدادی از رباعیات وی نیز آمده است که نمونهای از آنها، چنین است: | ||
{{شعر}} | |||
لب بر لب این شراب نارس نزنی''' | {{ب|''نوعی در آشنایی کس نزنی''|2=''لب بر لب این شراب نارس نزنی''}} | ||
خار از کف دشمنان به مژگان نزنی | {{ب|''خار از کف دشمنان به مژگان نزنی''|2=''گل بر سر دوستان ناکس نزنی''<ref>ر.ک: همان، ص47-48</ref>}} | ||
گل بر سر دوستان ناکس نزنی | {{پایان شعر}} | ||
علاوه بر موارد مذکور، وی چهار ترکیببند دلنشین نیز دارد که یکی از آنها، در رثای شاهزاده دانیال سروده شده است<ref>ر.ک: همان، ص48</ref>. | علاوه بر موارد مذکور، وی چهار ترکیببند دلنشین نیز دارد که یکی از آنها، در رثای شاهزاده دانیال سروده شده است<ref>ر.ک: همان، ص48</ref>. | ||