۱٬۵۹۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
==احمد بن عبدالله در كتابهای انساب== | ==احمد بن عبدالله در كتابهای انساب== | ||
درخور توجه است كه در كتابهای انساب، در شمار فرزندان محمد بن اسماعیل، نامی از عبدالله و فرزند او احمد در میان نیست، بلكه در این منابع همواره از شخصی به نام جعفر سلامی و فرزندش محمد مشهور به «الحبیب» یـاد شده است. | درخور توجه است كه در كتابهای انساب، در شمار فرزندان محمد بن اسماعیل، نامی از عبدالله و فرزند او احمد در میان نیست، بلكه در این منابع همواره از شخصی به نام جعفر سلامی و فرزندش محمد مشهور به «الحبیب» یـاد شده است. | ||
==احمد بن عبدالله در منابع ضد اسماعیلی== | |||
گزارشهای ضد اسماعیلی كه به طور عمده از رسالۀ ابن رزام عبدالله بن محمد در رد اسماعیلیه، سرچشمه گرفته، تصویر دیگری از دورۀ ستر ترسیم میكنند. قسمتهای مهمی از این رساله را ابن ندیم نقل كرده است. همین گزارش بعدها مورد استفادۀ شریف ابوالحسین محمد بن علی، معروف به اخومحسن واقع شده است. رسالۀ اخومحسن در رد اسماعیلیه مفقود است، اما قسمتهایی از آن در آثار ۳ مورخ مشهور مصری: نویری، ابن دواداری و مقریزی آمده است. مهمترین و بحثانگیزترین قسمت این گزارشها رد نسب علوی خلفای فاطمی است. اخومحسن، احمد بن عبدالله را از فرزندان میمون قداح دانسته كه پس از مرگ پدرش عبدالله، در سلمیه جای وی را گرفته است و عبدالله خود را از نسل عقیل بن ابی طالب میخواند و به محمد بن اسماعیل دعوت میكرد. | گزارشهای ضد اسماعیلی كه به طور عمده از رسالۀ ابن رزام عبدالله بن محمد در رد اسماعیلیه، سرچشمه گرفته، تصویر دیگری از دورۀ ستر ترسیم میكنند. قسمتهای مهمی از این رساله را ابن ندیم نقل كرده است. همین گزارش بعدها مورد استفادۀ شریف ابوالحسین محمد بن علی، معروف به اخومحسن واقع شده است. رسالۀ اخومحسن در رد اسماعیلیه مفقود است، اما قسمتهایی از آن در آثار ۳ مورخ مشهور مصری: نویری، ابن دواداری و مقریزی آمده است. مهمترین و بحثانگیزترین قسمت این گزارشها رد نسب علوی خلفای فاطمی است. اخومحسن، احمد بن عبدالله را از فرزندان میمون قداح دانسته كه پس از مرگ پدرش عبدالله، در سلمیه جای وی را گرفته است و عبدالله خود را از نسل عقیل بن ابی طالب میخواند و به محمد بن اسماعیل دعوت میكرد. | ||
البته تحقیقات جدید دربارۀ اسماعیلیه روشنگر این نكته بوده است كه ماجرای عبدالله بن میمون قداح و نقش او و خاندانش در پیشبرد جنبش اسماعیلیه، افسانهای بیش نیست و از برخی منابع به ویژه نامۀ المعز به داعی سند و نامۀ عبیدالله به اسماعیلیان یمن، چنین برمیآید كه لقب «میمون»، «سعید» و «مبارك» و القابی شبیه به اینها، نامهای مستعاری بودهاند كه امامان برای اختفا از آنها بهره میجستهاند. در منابع متقدمی همچون نوشتههای نوبختی، سعد اشعری، طبری، عریب و نیز آثار اسماعیلی عصر فاطمی همچون نوشتههای قاضی نعمان، جعفر بن منصور الیمن و داعی نیشابوری، هیچگونه اشارهای به حضور عبدالله بن میمون قداح و فرزندان او، در رهبری نخستین اسماعیلیه، وجود ندارد و المعز نیز در نامۀ خود، چنین انتسابی را مردود دانست. البته بعدها، این فكر به آثار اسماعیلی نیز رسوخ كرد و از منابع دروزی و مستعلویان یمن سر بر آورد. از این رو دو شخصیت به نامهای احمد بن عبدالله در این منابع وجود دارد كه یكی از نسل محمد ابن اسماعیل و امام است ودیگری از نسل میمون قداح و حجت امام. نكتۀ قابل توجه آنكه در همین منابع، تنها در دورۀ ستر است كه به نقش فرزندان میمون قداح اشاره شده است و با شروع دورۀ ظهور و عصر فاطمیان، افراد این خاندان گویا یكباره از صفحۀ تاریخ محـو میشوند. | البته تحقیقات جدید دربارۀ اسماعیلیه روشنگر این نكته بوده است كه ماجرای عبدالله بن میمون قداح و نقش او و خاندانش در پیشبرد جنبش اسماعیلیه، افسانهای بیش نیست و از برخی منابع به ویژه نامۀ المعز به داعی سند و نامۀ عبیدالله به اسماعیلیان یمن، چنین برمیآید كه لقب «میمون»، «سعید» و «مبارك» و القابی شبیه به اینها، نامهای مستعاری بودهاند كه امامان برای اختفا از آنها بهره میجستهاند. در منابع متقدمی همچون نوشتههای نوبختی، سعد اشعری، طبری، عریب و نیز آثار اسماعیلی عصر فاطمی همچون نوشتههای قاضی نعمان، جعفر بن منصور الیمن و داعی نیشابوری، هیچگونه اشارهای به حضور عبدالله بن میمون قداح و فرزندان او، در رهبری نخستین اسماعیلیه، وجود ندارد و المعز نیز در نامۀ خود، چنین انتسابی را مردود دانست. البته بعدها، این فكر به آثار اسماعیلی نیز رسوخ كرد و از منابع دروزی و مستعلویان یمن سر بر آورد. از این رو دو شخصیت به نامهای احمد بن عبدالله در این منابع وجود دارد كه یكی از نسل محمد ابن اسماعیل و امام است ودیگری از نسل میمون قداح و حجت امام. نكتۀ قابل توجه آنكه در همین منابع، تنها در دورۀ ستر است كه به نقش فرزندان میمون قداح اشاره شده است و با شروع دورۀ ظهور و عصر فاطمیان، افراد این خاندان گویا یكباره از صفحۀ تاریخ محـو میشوند. |