۱۱۸٬۷۱۶
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (←وفات) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
پدرش او را در كودكی به ابومحمد سبط الخیاط سپرد تا قرائت قرآن را بیاموزد. در ۷ سالگی قرآن كریم را حفظ كرد و در ۱۰ سالگی قرائات دهگانه را فرا گرفت. | پدرش او را در كودكی به ابومحمد سبط الخیاط سپرد تا قرائت قرآن را بیاموزد. در ۷ سالگی قرآن كریم را حفظ كرد و در ۱۰ سالگی قرائات دهگانه را فرا گرفت. | ||
آنگاه استاد او را نزد بزرگان علم قرائت چون هبه الله بن احمد بن طبر حریری و ابومنصور ابن خیرون فرستاد تا در این علم تسلط بیشتری پیدا كند. | آنگاه استاد او را نزد بزرگان علم قرائت چون هبه الله بن احمد بن طبر حریری و ابومنصور ابن خیرون فرستاد تا در این علم تسلط بیشتری پیدا كند. | ||
ابوالیمن نحو را نیز نزد سبط | ابوالیمن نحو را نیز نزد [[سبط الخیاط]]، [[ابن شجری، هبةالله بن علی|هبهالله ابن شجری]] و [[ابن خشاب، عبدالله بن احمد|ابن خشاب]]، لغت را نزد جوالیقی و حدیث را نزد همان استادان و نیز قاضی ابوبكر محمد بن عبدالباقی انصاری، ابومنصور قزّاز، ابوالقاسم سمرقندی، ابوالفتح ابن بیضاوی، ابوالقاسم ابن صباغ، ابومحمد ابن طراح، ابوالبركات عبدالوهاب بن مبارك انماطی و دیگران فرا گرفت و بسیاری از شیوخ خراسان و بغداد به وی اجازۀ نقل حدیث دادند. | ||
بدین سان ابوالیمن، استادانی بس متعدد داشته است؛ از این رو قاضی ضیاءالدین ابن ابی الحجاج كتابی دربارۀ مشایخ وی نوشته است. | بدین سان ابوالیمن، استادانی بس متعدد داشته است؛ از این رو قاضی ضیاءالدین ابن ابی الحجاج كتابی دربارۀ مشایخ وی نوشته است. | ||
همچنین ابوالقاسم نوادۀ | |||
همچنین ابوالقاسم نوادۀ [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]]، مشیخۀ دیگری در ۴ جلد، شامل استادان او در باب حدیث نوشت و آن را برحسب حروف الفبا تنظیم كرد. | |||
خط ۶۴: | خط ۶۸: | ||
ابوالیمن ظاهراً بغداد را در ۵۴۳ ق ترك گفت و به همدان رفت. وی در حدود دو سالی كه در همدان زیست [احتمالاً كلمه سنین در سیر و تاریخ ذهبی تحریف سنتین است]، فقه حنفی را نزد سعد رازی در مدرسۀ سلطان طغرل فرا گرفت و سپس چون پدرش در ۵۴۴ ق در راه حج درگذشت، وی ناچار به بغداد بازگشت. | ابوالیمن ظاهراً بغداد را در ۵۴۳ ق ترك گفت و به همدان رفت. وی در حدود دو سالی كه در همدان زیست [احتمالاً كلمه سنین در سیر و تاریخ ذهبی تحریف سنتین است]، فقه حنفی را نزد سعد رازی در مدرسۀ سلطان طغرل فرا گرفت و سپس چون پدرش در ۵۴۴ ق در راه حج درگذشت، وی ناچار به بغداد بازگشت. | ||
وی تا ۵۶۳ ق در بغداد بود و احتمالاً در این مدت به تدریس مشغول بوده است. سپس از آنجا به حلب رفت و مدتی در آنجا ماند و از حمایت بدرالدین حسن بن دایۀ نووی حاكم آن دیار برخوردار گردید، هر چند كه در همین احوال نیز ناچار بود جامههای كهنه خریداری كند و در سرزمین دوم به فروش برساند. چندی بعد به دمشق رفت و از مقربان درگاه عزالدین فرخ شاه بن شاهنشاه بن ایوب برادرزادۀ صلاحالدین ایوبی كه حاكم دمشق بود، گردید. | وی تا ۵۶۳ ق در بغداد بود و احتمالاً در این مدت به تدریس مشغول بوده است. سپس از آنجا به حلب رفت و مدتی در آنجا ماند و از حمایت بدرالدین حسن بن دایۀ نووی حاكم آن دیار برخوردار گردید، هر چند كه در همین احوال نیز ناچار بود جامههای كهنه خریداری كند و در سرزمین دوم به فروش برساند. چندی بعد به دمشق رفت و از مقربان درگاه عزالدین فرخ شاه بن شاهنشاه بن ایوب برادرزادۀ صلاحالدین ایوبی كه حاكم دمشق بود، گردید. | ||
در آنجا طالبان علم نزد وی گرد آمدند و مجلس درس او رونق بسیار یافت. در آن هنگام بود كه ابوالیمن از مذهب حنبلی به آیین حنفی گرایید و در آن مذهب چندان تبحر یافت كه توانست فتوا دهد. اما این امر البته زبان دشمنان و بدگویان را بر او گشود: ابن قدامۀ مقدسی وی را متهم كرد كه تنها برای منافع مادی به مذهب حنفی در آمده است. ابوالیمن در دمشق نیز نماند و نزد برادر فرخ شاه، حاكم شهر حماه رفت و از مقربان وی گردید. | در آنجا طالبان علم نزد وی گرد آمدند و مجلس درس او رونق بسیار یافت. در آن هنگام بود كه ابوالیمن از مذهب حنبلی به آیین حنفی گرایید و در آن مذهب چندان تبحر یافت كه توانست فتوا دهد. اما این امر البته زبان دشمنان و بدگویان را بر او گشود: [[ابن قدامه، عبدالله بن احمد|ابن قدامۀ مقدسی]] وی را متهم كرد كه تنها برای منافع مادی به مذهب حنفی در آمده است. ابوالیمن در دمشق نیز نماند و نزد برادر فرخ شاه، حاكم شهر حماه رفت و از مقربان وی گردید. | ||
خط ۷۹: | خط ۸۲: | ||
==بازگشت به دمشق== | ==بازگشت به دمشق== | ||
ابوالیمن چون به دمشق بازگشت، چنان شهرت و اعتباری یافته بود كه حتی امرای ایوبی، چون افضل بن صلاحالدین و برادرش محسن و الملك المعظم حاكم دمشق، به منزل وی میرفتند و الملك المعظم نزد وی كتاب المفصل زمخشری را فرا میگرفت. علاوه بر این گروهی از دانشمندان مشهور زمان نیز چون علمالدین | ابوالیمن چون به دمشق بازگشت، چنان شهرت و اعتباری یافته بود كه حتی امرای ایوبی، چون افضل بن صلاحالدین و برادرش محسن و الملك المعظم حاكم دمشق، به منزل وی میرفتند و الملك المعظم نزد وی كتاب [[المفصل في صنعة الإعراب|المفصل]] [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشری]] را فرا میگرفت. علاوه بر این گروهی از دانشمندان مشهور زمان نیز چون [[سخاوی، علی بن محمد|علمالدین سخاوی]]، یحیی بن معطی، وجیهالدین لغوی و فخرالدین تركی در مجالس او حاضر میشدند. | ||
ارتباط نزدیك ابوالیمن با ایوبیان، به ویژه استادی وی بر الملك المعظم عیسی بن عادل البته موجب رفاه و گشادگی در زندگی مادی او گردید. | ارتباط نزدیك ابوالیمن با ایوبیان، به ویژه استادی وی بر الملك المعظم عیسی بن عادل البته موجب رفاه و گشادگی در زندگی مادی او گردید. | ||
خط ۸۷: | خط ۹۰: | ||
در این هنگام، شاگردان او در زمینههای گوناگون بسیار متعدد شدند و مثلاً عبدالعظیم بن عبدالقوی منذری، عبدالغنی مقدسی، موفقالدین ابنقدامه، ابننقطه، ضیاء مقدسی، كمالالدین، ابنعدیم، تقیالدین بن ابی یُسر، جمالالدین ابن صیرفی و جمعی دیگر از وی حدیث شنیدند و محمد ابن دبیثی از او اجازۀ نقل روایت داشت. | در این هنگام، شاگردان او در زمینههای گوناگون بسیار متعدد شدند و مثلاً عبدالعظیم بن عبدالقوی منذری، عبدالغنی مقدسی، موفقالدین ابنقدامه، ابننقطه، ضیاء مقدسی، كمالالدین، ابنعدیم، تقیالدین بن ابی یُسر، جمالالدین ابن صیرفی و جمعی دیگر از وی حدیث شنیدند و محمد ابن دبیثی از او اجازۀ نقل روایت داشت. | ||
[[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزی]] گوید كه كتاب [[الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربية|الصحاح جوهری]] را نزد وی فرا گرفته، هر چند كه ابوالیمن نیز خود در مجالس درس او در جامع دمشق و قاسیون شركت میكرده است. | |||
علمالدین | [[سخاوی، علی بن محمد|علمالدین سخاوی]]، قاسم بن احمد اندلسی، منتجبالدین همدانی، عبدالعزیز حموی، ابراهیم بن احمد بن فارس و دیگران از وی علم قرائت را فرا گرفتند و موفقالدین ابن مطران، فخرالدین ابن ساعاتی، كمالالدین حمصی، ابن ظافر ازدی نزد او شعر و ادب میآموختند. | ||
==ثقه در حدیث و قرائت== | ==ثقه در حدیث و قرائت== | ||
ذهبی به نقل از | ذهبی به نقل از ابن نقطه، [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدی]] و [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزی]] وی را در حدیث و قرائت ثقه دانستهاند. با این همه [[قفطی، علی بن یوسف|قفطی]] در اخلاق و مقام علمی ابوالیمن به دیدۀ تردید نگریسته و آثار ا و را ضعیف دانسته است. ذهبی پس از ذكر كلام قفطی به دفاع از او برخاسته و آراء وی را در قرائت قرآن كریم را پسندیده، ولی آنها را موافق نظریات [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعری]] ندانسته است. شاید علت انتقاد قفطی از ابوالیمن آن بود كه وی نخست از آیین حنبلی پیروی میكرده است. | ||
تبحر بسیار و صرف عمری دراز در آموختن قرائات، موجب شده بود كه وی در برخی نكات، یگانۀ زمان به شمار آید. | تبحر بسیار و صرف عمری دراز در آموختن قرائات، موجب شده بود كه وی در برخی نكات، یگانۀ زمان به شمار آید. | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۲۴: | ||
از آثار او چیزی در دست نیست، فقط كتابی با عنوان: | از آثار او چیزی در دست نیست، فقط كتابی با عنوان: | ||
1- | 1- شرح المتنبی كه در اصل نسخه ذكری از نام مؤلف آن به میان نیامده است، در كتابخانۀ ظاهریۀ دمشق محفوظ است و با توجه به مطالب آن یوسف عش احتمال داده است كه كتاب از آن ابوالیمن باشد | ||
این كتاب به نامهای تعلیقات علی دیوان المتنبی، حواش علی دیوان المتنبی و الصفوه نیز آمده است. | این كتاب به نامهای تعلیقات علی دیوان المتنبی، حواش علی دیوان المتنبی و الصفوه نیز آمده است. | ||
حاجی خلیفه و بغدادی آن را به نام حاشیه علی شرح دیوان المتنبی للوأواء الدمشقی معرفی نمودهاند. | حاجی خلیفه و بغدادی آن را به نام حاشیه علی شرح دیوان المتنبی للوأواء الدمشقی معرفی نمودهاند. | ||
صفدی گوید كه ابوالیمن در این كتاب به شرح و توضیح واژهها و سرقات و معانی و اعراب ابیات متنبی پرداخته است. | |||
[[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدی]] گوید كه ابوالیمن در این كتاب به شرح و توضیح واژهها و سرقات و معانی و اعراب ابیات متنبی پرداخته است. | |||
دیگر آثار یافت نشدۀ وی اینهاست: | دیگر آثار یافت نشدۀ وی اینهاست: |