امامت در پرتو کتاب و سنت: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '↵↵↵\{\{کاربردهای\sدیگر\|(.*)\s\(ابهام\sزدایی\)\}\}↵↵↵' به ' {{کاربردهای دیگر|$1 (ابهام زدایی)}} ')
    جز (جایگزینی متن - '↵↵ ' به ' ')
    خط ۷۹: خط ۷۹:




    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
       
       

    نسخهٔ ‏۶ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۲۸

    امامت در پرتو کتاب و سنت
    امامت در پرتو کتاب و سنت
    پدیدآورانسماوي، مهدي (نویسنده)

    آژیر، حمیدرضا (مترجم)

    صابری، حسین (مترجم)
    عنوان‌های دیگرالإمامة في ضوء الکتاب و السنة. فارسی الإمامة في ضوء الکتاب و السنة
    ناشرآستان قدس رضوی، بنياد پژوهشهای اسلامى
    مکان نشرایران - مشهد مقدس
    سال نشرمجلد1: 1378ش
    چاپ2
    شابک964-444-228-8
    موضوعامامت

    امامت - جنبه‌های قرآنی

    علي بن ابي‌طالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - اثبات خلافت
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏223‎‏ ‎‏/‎‏س‎‏8‎‏ ‎‏الف‎‏8041
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    امامت در پرتو کتاب و سنت ترجمه «الإمامة في ضوء الكتاب و السنة» مهدی سماوی، به قلم حمیدرضا آژیر و حسین صابری است. نویسنده در این اثر با استناد به کلام خدا و سنت نبوی در منابع اهل سنت به دفاع از حقانیت ائمه(ع) شیعه و پاسخ به شبهات پرداخته است.

    ساختار

    کتاب مشتمل بر دو مقدمه از مترجمان و نویسنده و متن در سه بخش و سخن پایانی است.

    نویسنده منابع و صحاح اهل سنت را منبع اصلی بحث قرار داده است اما تصریح کرده که بنای بر گردآوری و فراهم آوردن همه نصوص نداشته بلکه نوعی استدلال و گواه آوردن است که در خلال آن تنها نمونه‌هایی از نصوص، اعم از آیات کتاب الهی و تصریحات پیامبر خدا(ص) را آورده است.[۱]

    گزارش محتوا

    اعتقاد به امامت و امامان دوازده‌گانه از ارکان اعتقادی شیعیان است که بدون این ویژگى دیگر نتوان کسى را شیعى خواند، چنان‌که با داشتن این اعتقاد نمى‌توان مسلمانى را غیر شیعی دانست و لذا بسیار طبیعى است که دانشمندان عرصه تشیع جدوجهد فراوان به کار بندند تا حقانیت این اصل آسمانى را به کرسى صحت نشانند و اظهار دارند که اعتقاد به امامت نه باورى است طایفه‌اى و مقطعى، که اصلى است در ژرفناى دل پیروان اهل‌بیت که رستنگاهى جز استدلال و حجت و برهان ندارد و در همین راستاست که شهید مهدى سماوى با نگاهى عمیق و دیدى دقیق این مقوله را به بحث گرفته و بر آن است تا این اصل را با بیان موضع قرآن و سنت نسبت بدان روشن سازد و با سیر در آیات کریم قرآنى و احادیث پیامبر(ص)، این مفهوم خدشه‌ناپذیر الهى را در سویداى دل موحدان بنشاند و بر وجدان انسانى نهیب زند که هر کس از امامت روى برتابد به تشنه‌اى ماند که از چشمه گواراى هدایت و رهیابى روى برتافته است و دیگر نخواهد توانست جگر تفتیده خود را با خنکاى کوثر سیراب سازد.[۲]

    نویسنده در پیشگفتار، محبت به اهل‌بیت(ع) را مورد اتفاق تمامی مذاهب و لازمه ایمان دانسته می‌نویسد: من کتب بسیارى از علما را خوانده‌ام و با بسیارى از دانشمندان فاضل با در نظر گرفتن اختلاف مذاهبشان دیدار داشته‌ام.آن‌ها جز در موارد اندک با ما اختلافى ندارند و بسیارى اوقات در محبتشان نسبت به اهل‌بیت(ع) اتفاق‌نظر داشتند و این محبت را جزء امور حتمى مى‌دانستند و آن را بخشى جدانشدنى از ایمان به شمار مى‌آوردند. در میان ما سخنان محبت‌آمیز و گرمى دراین‌باره جریان یافته است تا آنجا که یکى از ایشان بر محبت عمیق خود نسبت به اهل‌بیت(ع) و ایمان راسخ به لزوم بزرگداشت ایشان تأکید مى‌کرد و اظهار مى‌داشت که براى نزدیکى به خدا و در طلب خشنودى پروردگار به زیارت مرقد شریف اهل‌بیت(ع) رفته است.[۳]

    وی در طرح بحث کتاب، قطعیت صدور از معصوم و قطعیت دلالت را دو عنصری دانسته که اگر در بحث یک پژوهشگر یافت شود اطمینان کافى در تحقق حجت او حاصل خواهد شد. سپس ادامه می‌دهد شاید نخستین امرى که خواننده هنگام خواندن یا شنیدن با آن روبروست همان ادعاى وضوح در دلالت و قطعیت صدور با در نظر گرفتن اختلافات امت باشد. در اینجا پرسش زیر پیش مى‌آید: ازآنجاکه سید الحکما و امام البلغا پیامبر اکرم(ص) مى‌خواست امر خلافت و کسى را که خلافت به او بازمى‌گردد بیان دارد، پس چرا در این مسئله به‌صراحت کلامى نگفت و به‌گونه‌اى سخن گفت که ظاهراً مدلولى بعید داشت یا دست‌کم مى‌شد آن را تأویل یا با الفاظ‍ آن بازى کرد؟ پاسخ به این سؤال همان است که کتاب حاضر آن را برعهده گرفته است.[۴]

    در اولین بخش کتاب درواقع مباحث مقدماتی در پنج فصل مطرح شده است. کلیاتی چون موضع پیامبر(ص) نسبت به خلافت، گزینش امام و عوامل جعل و برانگیختن شبهات.

    در دومین فصل این بخش چنین می‌خوانیم که امام باید از سوى خدا و زبان پیامبر اکرم(ص) نصى داشته باشد، زیرا تعیین او ضرورتى است که طبیعت جایگاه والاى او که تنها خدا مى‌تواند آن را بشناسد اقتضا مى‌کند. چشم‌پوشى از چنین نصى به معناى تسلیم در برابر تباهى است زیرا هم‌چشمى و رقابت در میان بنى‌بشر از امورى است که به هرج‌ومرج و پیروى از شهوات و سپس نابودى شریعت مى‌انجامد و امت و شریعت نمى‌توانند تسلیم تباهى و از میان بردن هدفى شوند که پیامبران براى آن ایثار کرده‌اند و خداوند تبارک‌وتعالی بندگانش را به‌سوی آن فراخوانده است.[۵]

    در ادامه پرسش اصلی کتاب و پاسخ آن مطرح شده است: این‌که امام منصوص علیه کیست؟ از امور قطعى میان شیعیان آن است که پیامبر با نص صریح و آشکار امیر مؤمنان على(ع) را امام دانسته است. سپس شبهه طرح بحث ذکر شده است: چگونه نص بر بسیارى از مسلمانان پنهان مانده‌؟ و اگر در این زمینه نصى رسیده چرا مسلمانان در دوران نخستین اسلام با یکدیگر اختلاف کردند؟ نویسنده معتقد است که این شبهه درصورتی‌که با احادیث همراهى کنیم و قلبى باز و سینه‌اى فراخ داشته خواهان یقین در دین و بینش در امور خود باشیم به‌سرعت از میان خواهد رفت. عوامل پنهان کردن این موضوع عبارتند از:

    1. پیامبر از منافقان به تلخى شکایت مى‌کرد، زیرا در حیات خود مى‌دانست که علیه او و دینش دسیسه مى‌چینند و در آینده پس از وفات او چه چیز در انتظار مسلمانان است.
    2. حسادت قریش نسبت به حضرت على(ع) و کینه کینه‌توزان به ایشان به سبب مزایاى منحصربه‌فردی که حضرتش از آن برخوردار بودند و نیز به سبب سوابق و فضایلى که هیچ‌کس در آن رقیبى براى ایشان به شمار نمى‌آمد.
    3. به سبب پرداختن مسلمانان به لذایذ زندگى دنیوى و شکوفایى زندگى مرفه، ضعف و سستى به صفوف مسلمانان راه یافت و بر غنائمی دست یافتند که قبلاً با آن ناآشنا بودند.
    4. نفوذ اختلاف میان مسلمانان در روزگار پیامبر و اختلاف درباره خود پیامبر.

    نویسنده به‌خوبی می‌داند که هر یک از این موضوعات نمی‌تواند دلیل متقنی بر موضوع مذکور باشد اما در پیوند برخى از این عوامل با برخى دیگر در تقویت یا سبب‌سازى براى یکدیگر تردیدى نیست و پنهان نیست که اختلاف بزرگ‌ترین نقطه‌ضعفی است که به فرمان‌بری خلل وارد مى‌کند و اتحاد مسلمانان را بر هم مى‌زند و شکوه آن‌ها را از بین مى‌برد و زمینه را براى منافق فراهم مى‌آورد تا در محدوده نقشه‌هایى حرکت کند که دعوتگر را از میان ببرد و دین قوى و استوار او را ریشه‌کن سازد، و گواهى گویاى تاریخ دراین‌باره در پیش روى ماست.[۶]

    در دومین بخش کتاب نصوص نبوی بر امامت ذکر شده است. احادیث یوم‌الدار، سفینه، ثقلین و منزلت برخی از نصوصی است که نویسنده با استناد به منابع اهل سنت مطرح کرده است. در رابطه با حدیث ثقلین چنین می‌خوانیم: امامیه در تعیین اهل‌بیت پیامبر-یا همان ثقل اصغر و همسنگان قرآن مجید-از سوى آن حضرت به‌عنوان ائمه مسلمانان که دوستى ایشان واجب و پیروی‌شان امرى ضرورى است به این حدیث استدلال مى‌کنند. این حدیث در میان اهل سنت و تشیع تواتر دارد و تمامى گونه‌هاى مختلف این حدیث ثابت مى‌کند که پیامبر در میان امت کتابى را به یادگار گذاشته است که به‌هیچ‌روی، باطل بدان راهى ندارد و نیز امامانى را به یادگار نهاده که از کتاب خدا دورى نمى‌گزینند تا آن‌که بر سر حوض کوثر به یکدیگر برسند. این حدیث، به‌علاوه دلایل دیگرى که خارج از شمار است، دلیل امامت و عصمت ایشان مى‌باشد.[۷]

    در سومین بخش کتاب نصوص قرآنی بر امامت بررسی شده است. آیات تطهیر، مباهله، ولایت، مودت و تبلیغ ازجمله این آیات هستند. نویسنده در بررسی آیه ولایت تأکید می‌کند که برجسته‌ترین مفسران و فقیه‌ترین آنان نسبت به معانى کلام عربى بر مطلب ذیل تأکید کرده‌اند و چنین توضیح داده‌اند که: مقصود از ولایت در این آیه ولایت عام یا ولایت مطلق ثابت براى خدا و رسول اوست، اگرچه برخى از این معنا منحرف شده‌اند و در توضیح این نکته پیچیده سخن گفته‌اند.امام فخر رازى می‌گوید که نزول آیه در حق على(ع) است و این آیه ولایت عام یا مطلق را براى على(ع) ثابت مى‌کند یعنى همان ولایت خدایى که پروردگار به پیامبرش اعطا فرموده است.[۸]

    وضعیت کتاب

    آدرس آیات –با ذکر ترجمه- و روایات و دیگر مستندات در پاورقی‌های کتاب ذکر شده است. فهرست مطالب در ابتدای کتاب آمده است.

    پانویس

    1. ر.ک: متن کتاب، ص565
    2. ر.ک: یادداشت مترجمان، ص10-9
    3. ر.ک: پیشگفتار، ص14
    4. ر.ک: متن کتاب، ص16-15
    5. ر.ک: همان، ص64
    6. ر.ک: همان، ص81-76
    7. ر.ک: همان، ص154
    8. ر.ک: همان، ص349

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها