ابن عبدالحکم، عبدالله بن عبدالحکم: تفاوت میان نسخهها
جز (A-esmaili صفحهٔ ابومحمد عبدالله بن عبدالحکم را به ابن عبدالحکم، عبدالله منتقل کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
| نسب = | | نسب = | ||
| نام پدر = عبدالحکم؛ | | نام پدر = عبدالحکم؛ | ||
| ولادت = 150، 154 | | ولادت = 150، 154 یا 155ق؛ | ||
| محل تولد = اسکندریه؛ | | محل تولد = اسکندریه؛ | ||
| کشور تولد = مصر؛ | | کشور تولد = مصر؛ | ||
| محل زندگی = مصر؛ | | محل زندگی = مصر؛ | ||
| رحلت = 210 | | رحلت = 210 یا 213 یا 215 و 224ق؛ | ||
| شهادت = | | شهادت = | ||
| مدفن = آرامگاه خاندان عبدالحکم(قاهره)؛ | | مدفن = آرامگاه خاندان عبدالحکم(قاهره)؛ | ||
| طول عمر = ح 60؛ | | طول عمر = ح 60؛ | ||
| نام همسر = | | نام همسر = | ||
خط ۲۴: | خط ۲۳: | ||
| دین = اسلام؛ | | دین = اسلام؛ | ||
| مذهب = مالکی، شافعی؛ | | مذهب = مالکی، شافعی؛ | ||
| پیشه = | | پیشه = ریاست مذهب مالکى، قضاوت؛ | ||
| منصب = | | منصب = ریاست مذهب مالکى، قضاوت؛ | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
| اساتید = | | اساتید = | ||
| مشایخ = مالک، شافعى، | | مشایخ = مالک، شافعى، لیث بن سعد، مفضّل بن فُضاله، بکر بن مضر، عبدالله بن لَهیعه، عبدالله ابن وهب، عبدالرحمان بن قاسم؛ | ||
| معاصرین = ابوعمرو اشهب،عبدالله بن طاهر، معتصم، | | معاصرین = ابوعمرو اشهب،عبدالله بن طاهر، معتصم، عیسى بن مُنکدر؛ | ||
| شاگردان = | | شاگردان = | ||
| اجازه اجتهاد از = | | اجازه اجتهاد از = | ||
| درجه علمی = | | درجه علمی = فقیه، بزرگِ مالکیان مصر، دانشمندترین یار مالک بن انس؛ | ||
| دانشگاه = | | دانشگاه = | ||
| حوزه = | | حوزه = | ||
| علایق پژوهشی = | | علایق پژوهشی = | ||
| سبک نوشتاری = | | سبک نوشتاری = | ||
| آثار = 1- سیره عمر بن عبدالعزیز على مارواه الامام مالک بن انس و اصحابه، 2- المختصر الکبیر فى الفقه، 3. المختصر الاوسط؛ | |||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
| امضا = | | امضا = | ||
خط ۴۵: | خط ۴۳: | ||
}} | }} | ||
''' ابومحمد عبدالله بن عبدالحکم''' | ''' ابومحمد عبدالله بن عبدالحکم'''، فقیه بلند آوازه، بزرگِ مالکیان مصر و دانشمندترین یار مالک بن انس که با او رابطه نزدیک و مستقیم داشت و پس از اشهب بن عبدالعزیز قیسى (د 204ق) ریاست مذهب مالکى در مصر به او رسید. | ||
==خاندان== | |||
ابن عبدالحکم، عنوان افراد خاندانى از مورخان، فقیهان، محدثان و پیشوایان مذهبى مصر که در سدههای 2 و 3ق/8 و 9م از شهرت و نفوذ بسیار برخوردار بودند و بر مالکیان مصر ریاست داشتند. | |||
نیای این خاندان، اعین بن لیث، از حقل، یکى از قراء ایله بر ساحل دریای سرخ، به مصر کوچید و در اسکندریه سکنى گزید. وی در آنجا صاحب فرزندی شد به نام ابوعثمان عبدالحکم که بعدها ثروت و قدرت بسیار کسب کرد و افراد خاندان ابن عبدالحکم، همه به وی منسوب شدند. رقابتهای مذهبى و فرقهای در باره مسأله خَلق قرآن و دوره«محنه» که سبب مصادره اموال و گرفتاری و شکنجه و مرگ بسیاری شد، از جمله سوانح زندگى خاندان ابن عبدالحکم بوده است. | |||
==تولد و وفات== | |||
تولد عبدالله را در اسکندریه، در 150، 154 یا 155ق و در گذشت او را در قاهره، به اختلاف در 210 یا 213 یا 215 و 224ق نوشتهاند. | |||
==پیوستن به شافعی== | ==پیوستن به شافعی== | ||
عبدالله نخست از یاران مالک بن انس بود و 3 جزء از اجزاءِ حدیثى و همه الموطأ را از مالک شنید و به نقل و روایت کتاب السنه فىالفقه و دیگر آراء او پرداخت، پس از آن به شافعى پیوست و از نزدیکان با اخلاص او شد. | |||
شافعى چون از بغداد به مصر کوچید به خانه عبدالله وارد شد و از او اکرام بسیار دید. عبدالله برای تأمین زندگى شافعى در آغاز ورود وی به مصر هزار دینار از خود، هزار دینار از ابن عُساقه تاجر و هزار دینار از اصحاب خویش در اختیار شافعى نهاد. | |||
شافعى چون از بغداد به مصر | |||
پس از استقرار شافعى، عبدالله برای خود و پسرش محمد از کتابهای شافعى | پس از استقرار شافعى، عبدالله برای خود و پسرش محمد از کتابهای شافعى یادداشت برداشت و محمد را ملازم شافعى کرد و با او به مهر به سر برد تا شافعى در خانه او از دنیا رفت و در آرامگاه خاندان عبدالحکم به خاک سپرده شد. | ||
در مصر از اصحاب مالک تنها دو تن محضر شافعى را درک کردند: ابوعمرو اشهب و عبدالله بن عبدالحکم. | در مصر از اصحاب مالک تنها دو تن محضر شافعى را درک کردند: ابوعمرو اشهب و عبدالله بن عبدالحکم. | ||
==مشایخ و راویان== | ==مشایخ و راویان== | ||
عبدالله علاوه بر مالک و شافعى از کسانى چون لیث بن سعد، مفضّل بن فُضاله، بکر بن مضر، عبدالله بن لَهیعه، عبدالله ابن وهب، عبدالرحمان بن قاسم و دیگران حدیث روایت کرده است و راویانى چون پسرانش محمد، عبدالرحمان، سعد و عبدالحکم و نیز عبدالله بن عبدالرحمان دارمى صاحب مسند، مقدام بن داوود رعینى، هارون بن اسحاق، محمد بن مسلم بن واره، محمد بن رَزین و ابن سلیمان از او روایت کردهاند. | |||
عبدالله علاوه بر مالک و شافعى از کسانى چون | |||
==منزلت عبدالله== | ==منزلت عبدالله== | ||
بیشتر مورخان و تذکره نویسان، از ابومحمد عبدالله به عنوان فقیهى ثقه، صدوق، خردمند، شکیبا و از اجله اصحاب مالک یاد کردهاند. | |||
==مناصب== | ==مناصب== | ||
عبدالله در روزگار حکمرانى عبدالله بن طاهر بر مصر (210- 212ق) قدرت و نفوذ فراوان یافت و از پیشوایان بزرگ مذهبى و قاضیان با اقتدار مصر شد، اما پس از عزل ابن طاهر و انتصاب معتصم به ولایت مصر، عیسى بن مُنکدر قاضى به اصرار مصریان نامهای به مخالفت و ناخشنودی از ولایت معتصم بر مصر نزد مأمون فرستاد. | |||
عبدالله در روزگار حکمرانى عبدالله بن طاهر بر مصر (210- 212ق) قدرت و نفوذ فراوان | |||
==وفات== | ==وفات== | ||
معتصم چون از مضمون نامه اطلاع یافت، به محض ورود به مصر ابن منکدر و عبدالله را از کار بر کنار و زندانى کرد. چندی نگذشت که عبدالله درگذشت. | |||
معتصم چون از مضمون نامه اطلاع | |||
==آثار== | ==آثار== | ||
# سیره عمر بن عبدالعزیز على مارواه الامام مالک بن انس و اصحابه، به روایت محمد پسر عبدالله که در 1345ق/1926م، به کوشش احمد عبید در قاهره منتشر شد. این کتاب که پس از سیره النبى از کهنترین تذکرههای تاریخى مستند بر احادیث و روایات است، مشتمل بر داستانها و اخبار و روایاتى است از سیره عمر بن عبدالعزیز (99-101ق)، خلیفه خوشنام اموی و رفتار او با امرا و کارگزاران و مکاتبات رسمى او با حکمرانان بلاد و ادعیه و اندرزها و مسائل اخلاقى و مالى و... که همه از دیدگاه نویسندهای که این خلیفه اموی را به عنوان بهترین امیر مسلمان نگریسته، نگارش یافته است. | |||
# المختصر الکبیر فى الفقه، که بخشى از آن در کتابخانه قرویین فاس موجوداست مختصری است از نوشتههای اشهب در 18 هزار مسأله از آراء فقهى مالک و روایات او در الموطأ که از منابع اساسى مالکیان بغداد بوده است. محمد بن ابى یزید این کتاب را مختصر کرده و ابوجعفر جصّاص بر آن تعلیق نوشته است، آخرین شرح آن از ابن باجى بصری است. | |||
به | # المختصر الاوسط، خلاصهای است از المختصر الکبیر، مشتمل بر 4 هزار مسأله در فقه مالک که در 3 روایت موجود بوده است. روایت قراطیسى از روایت محمد بن عبدالله بن عبدالحکم و سعید بن حسان کاملتر است؛ | ||
# المختصر الصغیر، خلاصهای است از کتاب الاوسط مشتمل بر 200 ،1مسأله که مورد استناد مالکیان بغداد بوده است. هر دو کتاب الکبیر و الصغیر را ابوبکر محمد بن عبدالله بن محمد ابهری و خفاف و ابوبکر بن جهم شرح کردهاند. | |||
# المسائل یا مسائل و اجوبتها، شامل مسموعات عبدالله بن عبدالحکم و عبدالله بن وهب و عبدالرحمان بن قاسم از مالک یا مسائل مالک وجوابها و تفسیرهای عبدالله بوده است که نسخهای از آن در کتابخانهگوتا موجود است. | |||
# الاهوال، | |||
که بخشى از آن در کتابخانه | # القضاء فى البنیان، | ||
# المناسک<ref>کسایی، نورالله، ج4، ص184-183</ref>. | |||
خلاصهای است از المختصر | |||
خلاصهای است از کتاب الاوسط مشتمل بر 200 ،1مسأله که مورد استناد | |||
شامل مسموعات عبدالله بن عبدالحکم و عبدالله بن وهب و عبدالرحمان بن قاسم از مالک | |||
== پانویس== | == پانویس== | ||
<references/> | <references/> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
کسایی، نورالله، دائرهالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377. | کسایی، نورالله، دائرهالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377. | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
خط ۱۴۲: | خط ۹۸: | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی نشده2]] | [[رده:مقالات بازبینی نشده2]] | ||
نسخهٔ ۲۳ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۰۶:۴۹
ابومحمد عبدالله بن عبدالحکم، فقیه بلند آوازه، بزرگِ مالکیان مصر و دانشمندترین یار مالک بن انس که با او رابطه نزدیک و مستقیم داشت و پس از اشهب بن عبدالعزیز قیسى (د 204ق) ریاست مذهب مالکى در مصر به او رسید.
خاندان
ابن عبدالحکم، عنوان افراد خاندانى از مورخان، فقیهان، محدثان و پیشوایان مذهبى مصر که در سدههای 2 و 3ق/8 و 9م از شهرت و نفوذ بسیار برخوردار بودند و بر مالکیان مصر ریاست داشتند.
نیای این خاندان، اعین بن لیث، از حقل، یکى از قراء ایله بر ساحل دریای سرخ، به مصر کوچید و در اسکندریه سکنى گزید. وی در آنجا صاحب فرزندی شد به نام ابوعثمان عبدالحکم که بعدها ثروت و قدرت بسیار کسب کرد و افراد خاندان ابن عبدالحکم، همه به وی منسوب شدند. رقابتهای مذهبى و فرقهای در باره مسأله خَلق قرآن و دوره«محنه» که سبب مصادره اموال و گرفتاری و شکنجه و مرگ بسیاری شد، از جمله سوانح زندگى خاندان ابن عبدالحکم بوده است.
تولد و وفات
تولد عبدالله را در اسکندریه، در 150، 154 یا 155ق و در گذشت او را در قاهره، به اختلاف در 210 یا 213 یا 215 و 224ق نوشتهاند.
پیوستن به شافعی
عبدالله نخست از یاران مالک بن انس بود و 3 جزء از اجزاءِ حدیثى و همه الموطأ را از مالک شنید و به نقل و روایت کتاب السنه فىالفقه و دیگر آراء او پرداخت، پس از آن به شافعى پیوست و از نزدیکان با اخلاص او شد.
شافعى چون از بغداد به مصر کوچید به خانه عبدالله وارد شد و از او اکرام بسیار دید. عبدالله برای تأمین زندگى شافعى در آغاز ورود وی به مصر هزار دینار از خود، هزار دینار از ابن عُساقه تاجر و هزار دینار از اصحاب خویش در اختیار شافعى نهاد.
پس از استقرار شافعى، عبدالله برای خود و پسرش محمد از کتابهای شافعى یادداشت برداشت و محمد را ملازم شافعى کرد و با او به مهر به سر برد تا شافعى در خانه او از دنیا رفت و در آرامگاه خاندان عبدالحکم به خاک سپرده شد.
در مصر از اصحاب مالک تنها دو تن محضر شافعى را درک کردند: ابوعمرو اشهب و عبدالله بن عبدالحکم.
مشایخ و راویان
عبدالله علاوه بر مالک و شافعى از کسانى چون لیث بن سعد، مفضّل بن فُضاله، بکر بن مضر، عبدالله بن لَهیعه، عبدالله ابن وهب، عبدالرحمان بن قاسم و دیگران حدیث روایت کرده است و راویانى چون پسرانش محمد، عبدالرحمان، سعد و عبدالحکم و نیز عبدالله بن عبدالرحمان دارمى صاحب مسند، مقدام بن داوود رعینى، هارون بن اسحاق، محمد بن مسلم بن واره، محمد بن رَزین و ابن سلیمان از او روایت کردهاند.
منزلت عبدالله
بیشتر مورخان و تذکره نویسان، از ابومحمد عبدالله به عنوان فقیهى ثقه، صدوق، خردمند، شکیبا و از اجله اصحاب مالک یاد کردهاند.
مناصب
عبدالله در روزگار حکمرانى عبدالله بن طاهر بر مصر (210- 212ق) قدرت و نفوذ فراوان یافت و از پیشوایان بزرگ مذهبى و قاضیان با اقتدار مصر شد، اما پس از عزل ابن طاهر و انتصاب معتصم به ولایت مصر، عیسى بن مُنکدر قاضى به اصرار مصریان نامهای به مخالفت و ناخشنودی از ولایت معتصم بر مصر نزد مأمون فرستاد.
وفات
معتصم چون از مضمون نامه اطلاع یافت، به محض ورود به مصر ابن منکدر و عبدالله را از کار بر کنار و زندانى کرد. چندی نگذشت که عبدالله درگذشت.
آثار
- سیره عمر بن عبدالعزیز على مارواه الامام مالک بن انس و اصحابه، به روایت محمد پسر عبدالله که در 1345ق/1926م، به کوشش احمد عبید در قاهره منتشر شد. این کتاب که پس از سیره النبى از کهنترین تذکرههای تاریخى مستند بر احادیث و روایات است، مشتمل بر داستانها و اخبار و روایاتى است از سیره عمر بن عبدالعزیز (99-101ق)، خلیفه خوشنام اموی و رفتار او با امرا و کارگزاران و مکاتبات رسمى او با حکمرانان بلاد و ادعیه و اندرزها و مسائل اخلاقى و مالى و... که همه از دیدگاه نویسندهای که این خلیفه اموی را به عنوان بهترین امیر مسلمان نگریسته، نگارش یافته است.
- المختصر الکبیر فى الفقه، که بخشى از آن در کتابخانه قرویین فاس موجوداست مختصری است از نوشتههای اشهب در 18 هزار مسأله از آراء فقهى مالک و روایات او در الموطأ که از منابع اساسى مالکیان بغداد بوده است. محمد بن ابى یزید این کتاب را مختصر کرده و ابوجعفر جصّاص بر آن تعلیق نوشته است، آخرین شرح آن از ابن باجى بصری است.
- المختصر الاوسط، خلاصهای است از المختصر الکبیر، مشتمل بر 4 هزار مسأله در فقه مالک که در 3 روایت موجود بوده است. روایت قراطیسى از روایت محمد بن عبدالله بن عبدالحکم و سعید بن حسان کاملتر است؛
- المختصر الصغیر، خلاصهای است از کتاب الاوسط مشتمل بر 200 ،1مسأله که مورد استناد مالکیان بغداد بوده است. هر دو کتاب الکبیر و الصغیر را ابوبکر محمد بن عبدالله بن محمد ابهری و خفاف و ابوبکر بن جهم شرح کردهاند.
- المسائل یا مسائل و اجوبتها، شامل مسموعات عبدالله بن عبدالحکم و عبدالله بن وهب و عبدالرحمان بن قاسم از مالک یا مسائل مالک وجوابها و تفسیرهای عبدالله بوده است که نسخهای از آن در کتابخانهگوتا موجود است.
- الاهوال،
- القضاء فى البنیان،
- المناسک[۱].
پانویس
- ↑ کسایی، نورالله، ج4، ص184-183
منابع مقاله
کسایی، نورالله، دائرهالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377.