ابن عبدالحکم، عبدالله بن عبدالحکم: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
اِبْنِ عَبْدُالحَکم، عنوان افراد خاندانى از مورخان، فقيهان، محدثان و پيشوايان مذهبى مصر که در سدههای 2 و 3ق/8 و 9م از شهرت و نفوذ بسيار برخوردار بودند و بر مالکيان مصر رياست داشتند. | اِبْنِ عَبْدُالحَکم، عنوان افراد خاندانى از مورخان، فقيهان، محدثان و پيشوايان مذهبى مصر که در سدههای 2 و 3ق/8 و 9م از شهرت و نفوذ بسيار برخوردار بودند و بر مالکيان مصر رياست داشتند. | ||
نيای اين خاندان، اعين بن ليث، از حقل، يکى از قراء ايله بر ساحل دريای سرخ، به مصر کوچيد و در اسکندريه سکنى گزيد. وی در آنجا صاحب فرزندی شد به نام ابوعثمان عبدالحکم که بعدها ثروت و قدرت بسيار کسب کرد و افراد خاندان ابن عبدالحکم، همه به وی منسوب شدند. رقابتهای مذهبى و فرقهای در باره مسأله خَلق قرآن و دوره«محنه» که سبب مصادره اموال و گرفتاری و شکنجه و مرگ بسياری شد، از جمله سوانح زندگى خاندان ابن عبدالحکم بوده است. | نيای اين خاندان، اعين بن ليث، از حقل، يکى از قراء ايله بر ساحل دريای سرخ، به مصر کوچيد و در اسکندريه سکنى گزيد. وی در آنجا صاحب فرزندی شد به نام ابوعثمان عبدالحکم که بعدها ثروت و قدرت بسيار کسب کرد و افراد خاندان ابن عبدالحکم، همه به وی منسوب شدند. رقابتهای مذهبى و فرقهای در باره مسأله خَلق قرآن و دوره«محنه» که سبب مصادره اموال و گرفتاری و شکنجه و مرگ بسياری شد، از جمله سوانح زندگى خاندان ابن عبدالحکم بوده است. | ||
اين افراد به سبب داشتن آثار و پايگاه مذهبى و اجتماعى، از اين خاندان به شهرت رسيدند: | اين افراد به سبب داشتن آثار و پايگاه مذهبى و اجتماعى، از اين خاندان به شهرت رسيدند: |
نسخهٔ ۲۲ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۲۰
ابومحمد عبدالله بن عبدالحکم
معرفی اجمالی
اِبْنِ عَبْدُالحَکم، عنوان افراد خاندانى از مورخان، فقيهان، محدثان و پيشوايان مذهبى مصر که در سدههای 2 و 3ق/8 و 9م از شهرت و نفوذ بسيار برخوردار بودند و بر مالکيان مصر رياست داشتند. نيای اين خاندان، اعين بن ليث، از حقل، يکى از قراء ايله بر ساحل دريای سرخ، به مصر کوچيد و در اسکندريه سکنى گزيد. وی در آنجا صاحب فرزندی شد به نام ابوعثمان عبدالحکم که بعدها ثروت و قدرت بسيار کسب کرد و افراد خاندان ابن عبدالحکم، همه به وی منسوب شدند. رقابتهای مذهبى و فرقهای در باره مسأله خَلق قرآن و دوره«محنه» که سبب مصادره اموال و گرفتاری و شکنجه و مرگ بسياری شد، از جمله سوانح زندگى خاندان ابن عبدالحکم بوده است.
اين افراد به سبب داشتن آثار و پايگاه مذهبى و اجتماعى، از اين خاندان به شهرت رسيدند:
ابومحمد عبدالله بن عبدالحکم، فقيه بلند آوازه، بزرگِ مالکيان مصر و دانشمندترين يار مالک بن انس که با او رابطه نزديک و مستقيم داشت و پس از اشهب بن عبدالعزيز قيسى (د 204ق) رياست مذهب مالکى در مصر به او رسيد.
تولد عبدالله را در اسکندريه، در 150، 154 يا 155ق و در گذشت او را در قاهره، به اختلاف در 210 يا 213 يا 215 و 224ق نوشتهاند.
پیوستن به شافعی
عبدالله نخست از ياران مالک بن انس بود و 3 جزء از اجزاءِ حديثى و همه الموطأ را از مالک شنيد و به نقل و روايت کتاب السنه فىالفقه و ديگر آراء او پرداخت، پس از آن به شافعى پيوست و از نزديکان با اخلاص او شد.
شافعى چون از بغداد به مصر کوچيد به خانه عبدالله وارد شد و از او اکرام بسيار ديد. عبدالله برای تأمين زندگى شافعى در آغاز ورود وی به مصر هزار دينار از خود، هزار دينار از ابن عُساقه تاجر و هزار دينار از اصحاب خويش در اختيار شافعى نهاد.
پس از استقرار شافعى، عبدالله برای خود و پسرش محمد از کتابهای شافعى يادداشت برداشت و محمد را ملازم شافعى کرد و با او به مهر به سر برد تا شافعى در خانه او از دنيا رفت و در آرامگاه خاندان عبدالحکم به خاک سپرده شد.
در مصر از اصحاب مالک تنها دو تن محضر شافعى را درک کردند: ابوعمرو اشهب و عبدالله بن عبدالحکم.
مشایخ و راویان
عبدالله علاوه بر مالک و شافعى از کسانى چون ليث بن سعد، مفضّل بن فُضاله، بکر بن مضر، عبدالله بن لَهيعه، عبدالله ابن وهب، عبدالرحمان بن قاسم و ديگران حديث روايت کرده است و راويانى چون پسرانش محمد، عبدالرحمان، سعد و عبدالحکم و نيز عبدالله بن عبدالرحمان دارمى صاحب مسند، مقدام بن داوود رعينى، هارون بن اسحاق، محمد بن مسلم بن واره، محمد بن رَزين و ابن سليمان از او روايت کردهاند.
منزلت عبدالله
بيشتر مورخان و تذکره نويسان، از ابومحمد عبدالله به عنوان فقيهى ثقه، صدوق، خردمند، شکيبا و از اجله اصحاب مالک ياد کردهاند.
مناصب
عبدالله در روزگار حکمرانى عبدالله بن طاهر بر مصر (210- 212ق) قدرت و نفوذ فراوان يافت و از پيشوايان بزرگ مذهبى و قاضيان با اقتدار مصر شد، اما پس از عزل ابن طاهر و انتصاب معتصم به ولايت مصر، عيسى بن مُنکدر قاضى به اصرار مصريان نامهای به مخالفت و ناخشنودی از ولايت معتصم بر مصر نزد مأمون فرستاد.
وفات
معتصم چون از مضمون نامه اطلاع يافت، به محض ورود به مصر ابن منکدر و عبدالله را از کار بر کنار و زندانى کرد. چندی نگذشت که عبدالله درگذشت.
آثار
1. سيره عمر بن عبدالعزيز على مارواه الامام مالک بن انس و اصحابه،
به روايت محمد پسر عبدالله که در 1345ق/1926م، به کوشش احمد عبيد در قاهره منتشر شد. اين کتاب که پس از سيره النبى از کهنترين تذکرههای تاريخى مستند بر احاديث و روايات است، مشتمل بر داستانها و اخبار و رواياتى است از سيره عمر بن عبدالعزيز (99-101ق)، خليفه خوشنام اموی و رفتار او با امرا و کارگزاران و مکاتبات رسمى او با حکمرانان بلاد و ادعيه و اندرزها و مسائل اخلاقى و مالى و... که همه از ديدگاه نويسندهای که اين خليفه اموی را به عنوان بهترين امير مسلمان نگريسته، نگارش يافته است.
2. المختصر الکبير فى الفقه،
که بخشى از آن در کتابخانه قرويين فاس موجوداست مختصری است از نوشتههای اشهب در 18 هزار مسأله از آراء فقهى مالک و روايات او در الموطأ که از منابع اساسى مالکيان بغداد بوده است. محمد بن ابى يزيد اين کتاب را مختصر کرده و ابوجعفر جصّاص بر آن تعليق نوشته است، آخرين شرح آن از ابن باجى بصری است.
3. المختصر الاوسط،
خلاصهای است از المختصر الکبير، مشتمل بر 4 هزار مسأله در فقه مالک که در 3 روايت موجود بوده است. روايت قراطيسى از روايت محمد بن عبدالله بن عبدالحکم و سعيد بن حسان کاملتر است؛
4. المختصر الصغير،
خلاصهای است از کتاب الاوسط مشتمل بر 200 ،1مسأله که مورد استناد مالکيان بغداد بوده است. هر دو کتاب الکبير و الصغير را ابوبکر محمد بن عبدالله بن محمد ابهری و خفاف و ابوبکر بن جهم شرح کردهاند.
5. المسائل يا مسائل و اجوبتها،
شامل مسموعات عبدالله بن عبدالحکم و عبدالله بن وهب و عبدالرحمان بن قاسم از مالک يا مسائل مالک وجوابها و تفسيرهای عبدالله بوده است که نسخهای از آن در کتابخانهگوتا موجود است.
6. الاهوال،
7. القضاء فى البنيان،
8. المناسکref>>کسایی، نورالله، ج4، ص184-183</ref>.
پانویس
منابع مقاله
کسایی، نورالله، دائرهالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377.