۱۴۵٬۹۸۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
}} | }} | ||
''' دین ایرانی بر پایه متنهای معتبر یونانی '''، نوشتهای درباره کهنترین ادوار دین ایرانیان باستان بر پایه متنهای معتبر یونانی است. کتاب مزبور، بازنویسی متن چهار سخنرانی از امیل | ''' دین ایرانی بر پایه متنهای معتبر یونانی '''، نوشتهای درباره کهنترین ادوار دین ایرانیان باستان بر پایه متنهای معتبر یونانی است. کتاب مزبور، بازنویسی متن چهار سخنرانی از [[بنونیست، امیل|امیل بنونیست]]، شرقشناس بزرگ فرانسوی و متخصص در تحقیقات ایرانشناسی است که در سال 1926م. در دانشگاه سوربن انجام شده است. [[سرکاراتی، بهمن|بهمن سرکاراتی]] این کتاب را به فارسی برگردانده است. | ||
کتاب دارای چهار فصل اصلی و نتیجه است. نویسنده ابتدا پس از بیان یک سلسله دادههای کلی و مفید به عنوان سرآغازی بر مباحث بعدی، به بازگو کردن دیدهها و دیدگاههای هرودت درباره دین کهن ایرانیان، که هسته اصلی آن را پرستش مظاهر طبیعت همچون باد یا اشکال تجسم یافته آرمانهایی والا، یا شخصیتهای قهرمانی تشکیل میداد، میپردازد. | کتاب دارای چهار فصل اصلی و نتیجه است. نویسنده ابتدا پس از بیان یک سلسله دادههای کلی و مفید به عنوان سرآغازی بر مباحث بعدی، به بازگو کردن دیدهها و دیدگاههای [[هرودت]] درباره دین کهن ایرانیان، که هسته اصلی آن را پرستش مظاهر طبیعت همچون باد یا اشکال تجسم یافته آرمانهایی والا، یا شخصیتهای قهرمانی تشکیل میداد، میپردازد. | ||
بخش دیگر به دیدگاههای استرابو اختصاص دارد. او مشاهدات خود را با مو شکافی فراوان –البته برخی از دانستههایش را از هرودوت گرفته – بدون کاستی و فزونی نقل میکند. از مطالبی که استرابو نقل میکند، برخی شباهتها و تفاوتهای موجود در میان آداب پارسیان و مادها باز شناخته میشود. بخش دیگر کتاب به بحث درباره | بخش دیگر به دیدگاههای استرابو اختصاص دارد. او مشاهدات خود را با مو شکافی فراوان –البته برخی از دانستههایش را از هرودوت گرفته – بدون کاستی و فزونی نقل میکند. از مطالبی که استرابو نقل میکند، برخی شباهتها و تفاوتهای موجود در میان آداب پارسیان و مادها باز شناخته میشود. بخش دیگر کتاب به بحث درباره [[پلوتارخ]]، نویسنده و حکیم یونانی (46 تا 120م.) اختصاص دارد و گفته شده که او روایتهای خود را در مواردی از تئوپمپوس گرفته است. با توجه به مطالبی که از [[پلوتارخ]] برجا مانده، میتوان گفت که گفتههای او درباره شناخت آیین مغان و زروانیسم اهمیت دارد. در پایان، نتیجه گرفته شده که نه یونانیان و نه سریانیها و نه نویسندگان ارمنی، هیچ کدام از زرتشت اوستایی و از آیین او که در گاهان بازگو شده، آگاهی نداشتهاند<ref> شرفایی، محسن؛ اکبری چناری، علی، ص96-97</ref>. | ||