جغرافیای حافظ ابرو: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۳۳: خط ۳۳:
    }}
    }}
    {{کاربردهای دیگر| جغرافیا (ابهام زدایی)}}  
    {{کاربردهای دیگر| جغرافیا (ابهام زدایی)}}  
    '''جغرافياى حافظ ابرو''' اثر فارسى شهاب‌الدين عبداللّه بن لطف‌اللّه بن عبدالرشيد، مشهور به [[حافظ ابرو، عبدالله بن لطف‌الله|حافظ ابرو]]، مورخ قرن نهم هجرى، در زمينه جغرافيا و گوشه‌اى از تاريخ ايران و برخى از بلاد اسلامى است.
    '''جغرافياى حافظ ابرو''' اثر فارسى جغرافیدان و مورخ عصر تیموری، شهاب‌الدين عبداللّه بن لطف‌اللّه بن عبدالرشيد، مشهور به [[حافظ ابرو، عبدالله بن لطف‌الله|حافظ ابرو]]، (متوفای 833ق)، در زمينه جغرافيا و گوشه‌اى از تاريخ ايران و برخى از بلاد اسلامى است که در زمان شاهرخ و به نام وی تألیف شده است.


    در سال 817ق، يك كتاب جغرافياى عربى به دست شاهرخ رسيد و [[حافظ ابرو، عبدالله بن لطف‌الله|حافظ ابرو]] كه از قبل تصميم داشت كتابى در اين زمينه تأليف كند، پيشنهاد كرد آن را به فارسى برگرداند و با استفاده از منابع ديگر آن را تكميل نمود.
    در سال 817ق، يك كتاب جغرافياى عربى به دست شاهرخ رسيد و [[حافظ ابرو، عبدالله بن لطف‌الله|حافظ ابرو]] كه از قبل تصميم داشت كتابى در اين زمينه تأليف كند، پيشنهاد كرد آن را به فارسى برگرداند و با استفاده از منابع ديگر آن را تكميل نمود.

    نسخهٔ ‏۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۵۷

    جغرافیای حافظ ابرو
    جغرافیای حافظ ابرو
    پدیدآورانحافظ ابرو، عبدالله بن لطف‌الله (نویسنده) سجادی، صادق (محقق)
    ناشرمرکز پژوهشی ميراث مکتوب
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1375 ش
    چاپ1
    موضوعایران - جغرافیا

    جغرافیا - متون قدیمی تا قرن 14

    نثر فارسی - قرن 9ق.

    کشورهای اسلامی - جغرافیا
    زبانفارسی
    تعداد جلد3
    کد کنگره
    ‏G‎‏ ‎‏93‎‏ ‎‏/‎‏ح‎‏2‎‏ج‎‏7‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    جغرافياى حافظ ابرو اثر فارسى جغرافیدان و مورخ عصر تیموری، شهاب‌الدين عبداللّه بن لطف‌اللّه بن عبدالرشيد، مشهور به حافظ ابرو، (متوفای 833ق)، در زمينه جغرافيا و گوشه‌اى از تاريخ ايران و برخى از بلاد اسلامى است که در زمان شاهرخ و به نام وی تألیف شده است.

    در سال 817ق، يك كتاب جغرافياى عربى به دست شاهرخ رسيد و حافظ ابرو كه از قبل تصميم داشت كتابى در اين زمينه تأليف كند، پيشنهاد كرد آن را به فارسى برگرداند و با استفاده از منابع ديگر آن را تكميل نمود.

    كتاب براى اطلاع از نام و نشان و مضمون بعضى آثارى كه از منابع نویسنده بوده و اينك در دست نيست، بسيار مهم است.

    ساختار

    كتاب با مقدمه مؤلف در بيان سبب تأليف كتاب، آغاز و مطالب در سه جزء و هر جزء در چندين بخش تدوين شده است.

    در برخى موارد منابع مورد استفاده مؤلف ذكر نشده، ولى از سبک تنظيم مطالب معلوم مى‌شود كه وى از آثار مكتب كلاسيك بلخى اصطخرى بهره گرفته است. وى در كتاب خود پس از توصيف پديده‌هاى طبيعى جهان اسلام، شرح سرزمين عربستان را آغاز كرده و سپس به شرح ممالك اسلامى پرداخته است كه از مغرب آغاز و به بلاد کرمان ختم مى‌شود.

    گزارش محتوا

    حافظ ابرو در جلد اول كتاب پس از مقدمه‌اى درباره جغرافيا و مقدمه ديگرى درباره تاريخ، به كيهان‌شناسى و وصف شكل زمين، اقاليم سبعه، درياها، درياچه‌ها، رودها و كوه‌ها و ديار عرب (عربستان) پرداخته و سپس سرزمين‌ها را از مغرب (ولايت مغرب و اندلس) به مشرق (کرمان و فارس) توضيح داده و نام شهرها و مسافات را ذكر كرده است.

    ذكر مؤلف از شهرهاى مغرب و اندلس، جزاير درياى روم (مديترانه)، شهرهاى مصر، شام، ارمنستان، عراق، خوزستان، لرستان، فارس و کرمان گاه با شرح مختصرى از تاريخ آنها همراه است.

    جلد دوم درباره جغرافيا و تاريخ خراسان بزرگ (خراسان و ماوراءالنهر) بوده و مؤلف در آن به شرح ولايات هرات، قهستان، نيشابور، مرو، بلخ، بيهق، طوس، مشهد و شهرها و قراى آنها پرداخته است.

    جلد سوم مشتمل بر جغرافياى تاريخى کرمان و هرموز مى‌باشد. نویسنده بحث درباره تاريخ کرمان و فارس را اساساً از دوره اسلامى آغاز كرده و تاريخ سلسله‌هاى سياسى متضمن وقايع مهم آن ولايت را به ترتيب زمان عرضه مى‌كند.

    رشته حوادثى كه او گزارش مى‌كند، تا قرن نهم مى‌رسد و از اين نظر در ذى‌قيمت بودن آن شكى نيست. به خصوص كه در پرتو تاريخنگارى‌هاى مربوط به فتوحات تيمور، بسيارى از زواياى تاريخ‌هاى محلى ناگفته و مبهم مانده است.

    نكته ديگرى كه در خصوص تاريخ‌نگارى نویسنده در اثر جغرافيايى او جلوه خاص دارد، توانايى و توفيق او در تنقيح و تنظيم سلسله رخدادهاى سياسى ايالاتى چون کرمان و فارس است؛ هرچند در قرن قبل از روزگار وى، براى اين دو منطقه، آثارى چون نظام التواريخ بيضاوى، تاريخ وصاف، سمط العلى للحضره العليا و مانند آن پديد آمده و كتاب‌هايى در مقياس تاريخ ملى و جهانى چون الكامل ابن اثير، جهانگشاى جوينى، جامع التواريخ رشيد‌الدين فضل‌الله و نظاير آن‌ها در تكميل گزارش‌هاى او مددكار بوده‌اند، با اينحال، آشفتگى در اخبار و صعوبت و اشكال در تنظيم و ترتيب آن‌ها، سخت مشكل آفرين است.

    نویسنده توانسته است بر اساس اين متون، گزارشى روشن و گويا از تحولات تاريخ‌هاى محلى فارس و کرمان ارائه نمايد. حتى در مواردى، علاوه بر صحت تنظيم اخبار، اثر وى در بردارنده نكات جديدى است كه در منابع معروف و متعارف، به آسانى و سادگى يافت نمى‌شود.

    بر اين اساس، در فقدان يك ارزيابى دقيق و كامل از ارزش جغرافيايى اثر وى، در حالى كه ارزش تاريخى اين اثر را مى‌توان با سهولت بيشترى اذعان نمود، بايد امتياز اصلى جغرافياى او را در همين وجه تاريخى دانست. كما اينكه اگر در حجم مطالب نيز ملاحظه‌اى كلى صورت گيرد، اساس مطالب كتاب را تاريخ تشكيل مى‌دهد.

    هرچند اطلاعات تاريخى كه وى درباره فارس و کرمان ارائه مى‌كند، گوياى زمينه‌ها و مقدماتى است كه حضور تيمور، مخدوم وى در آن نواحى را بازگو مى‌نمايد، اما نكات سياسى درباره رجال، وقايع، قبايل و بسيارى از اماكن به دست مى‌دهد كه براى توسعه و تعميق تحقيقات مربوط قرن نهم حائز ارزش فراوانى است.

    رونق بازار علم و ادب در خراسان روزگار شاهرخ و به‌ويژه پايتخت آن، هرات، تا بدان پايه بوده كه نویسنده را ملزم ساخته است تا دراين‌باره به همراه توصيف مفصل آبادانى شهرهاى خراسان و مشهور آفاق دانستن شهر هرات (از جهت پشتيبانى بى دريغ شاهرخ از دانشمندان) درباره آن شعر نيز بسرايد.

    يكى از ويژگى‌هاى كتاب، نقشه‌هاى ترسيم شده در آن است. اين نقشه‌ها، بر نقشه‌هاى كهن‌تر، از آن جهت برترى دارد كه مشتمل بر شبكه خطوط طولى و عرضى جغرافياى، گرچه به صورت ابتدايى آن است.

    متن كتاب قطع‌نظر از فوايد تاريخى و نكات جغرافيايى مأخوذ از آثارى كه اكنون همه يا قسمتى از آن ناپيداست، مشتمل بر اطلاعات گرانبهايى است كه بعضى از آنها راهگشاى درك گوشه‌هاى تاريكى از تغييرات جغرافيايى است. همچنين ذكر رودها و بعضى درياچه‌هايى در كتاب آمده كه در كتب ديگر بدان‌ها اشاره نشده است.

    ذكر آب و هوا و خصوصيات اقليمى و پوشش گياهى و توصيف جانوران دريايى و زمينى و صنايع هر شهر از ديگر ويژگى‌هاى اين اثر است.

    بخشى از اطلاعاتى كه مؤلف از خصوصيات جغرافيايى سرزمين‌هاى‌اسلامى به دست داده، محصول مشاهدات خود اوست؛ چه در سفرهاى جنگى تيموراز ماوراء النهر و ايران تا شام، همه‌جا حضور داشته و از اين جهت، آگاهى‌هاى منحصر به فردى گرد آورده كه امروز براى بررسى جغرافياى طبيعى و انسانى شهرهاى كهن اسلامى، بسيار مهم مى‌نمايد.

    وضعيت كتاب

    اين كتاب، تا اواسط سده سيزدهم قمرى ناشناخته بود. در 1258ق، يارمحمدخان، حاكم هرات، نسخه‌اى از آن را به «راولينسون» اهدا كرد. اين نسخه در موزه بريتانيا موجود است. نخستين بار، «ريو» اين اثر را متعلق به حافظ ابرو دانست؛ اما شناسايى كامل كتاب، مرهون تحقيقات «بارتولد» است.

    از اين اثر چاپ‌هاى متعددى صورت گرفته كه چاپ موجود در برنامه با تحقيق و تصحيح سيد صادق سجادى منتشر شده است.

    فهرست اعلام هر سه جلد در پايان جلد سوم آمده و مشتمل بر فهرست نام اشخاص، مكان‌ها و قبايل مذكور در متن است.

    پاورقى‌ها بيشتر به توضيح برخى كلمات و عبارات مشكل متن و اشاره به اختلاف نسخ اختصاص يافته است.

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن كتاب
    2. دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، مدخل حافظ ابرو، نوشته معصومه رضازاده شفارودى.
    3. خير انديش، عبدالرسول، يادداشتى بر انتشار كتاب جغرافياى حافظ ابرو، كتاب ماه تاريخ و جغرافيا، شماره 31، ارديبهشت 1379.
    4. ايگناتى يوليانوويچ، كراچكوفسكى، تاريخ نوشته‌هاى جغرافيايى در جهان اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاينده، ص410-415.


    وابسته‌ها