مسافری غریب: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '[[ ' به '[[')
    جز (جایگزینی متن - ' :' به ': ')
    خط ۲: خط ۲:
    | تصویر =NUR26724J1.jpg
    | تصویر =NUR26724J1.jpg
    | عنوان =مسافری غریب
    | عنوان =مسافری غریب
    | عنوان‌های دیگر =مسافري غريب : شرح احوال و آثار علامه سيد حيدر آملي و بررسي موضوع ولايت در آثارش
    | عنوان‌های دیگر =مسافري غريب: شرح احوال و آثار علامه سيد حيدر آملي و بررسي موضوع ولايت در آثارش
    |پدیدآورندگان  
    |پدیدآورندگان  
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  

    نسخهٔ ‏۱۷ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۰۱

    مسافری غریب
    مسافری غریب
    پدیدآورانمنصوری لاریجانی، اسماعیل (نویسنده)
    عنوان‌های دیگرمسافري غريب: شرح احوال و آثار علامه سيد حيدر آملي و بررسي موضوع ولايت در آثارش
    ناشرمؤسسه انتشارات امير کبير. شرکت چاپ و نشر بين ‌الملل = شرکت چاپ و نشر بين الملل (وابسته به موسسه انتشارات اميرکبير)
    مکان نشرايران - تهران
    سال نشر1381ش.
    چاپ1
    شابک964-7126-88-3
    موضوعآملي، حيدر بن علي، 720 - 782؟ق. - سرگذشت‌نامه و کتاب شناسي آملي، حيدر بن علي، 720 - 782؟ق. - نظريه درباره ولايت
    زبانفارسی - عربي
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏/‎‏آ‎‏8‎‏م‎‏8 / 279/4 BP
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    مسافری غریب، اثر اسماعیل منصوری لاریجانی، کتابی است در شرح احوال و آثار علامه سید حیدر آملی (از فلاسفه و عرفای شیعی قرن هشتم قمری) و بررسی موضوع ولایت و خاتمیت در آثار وی.

    ساختار

    کتاب با مقدمه ناشر و پیشگفتار مؤلف آغاز گردیده و مطالب در پنج فصل، سامان‌دهی شده است.

    گزارش محتوا

    در مقدمه ناشر، به موضوع کتاب و نویسنده آن، اشاره شده است[۱].

    نگارنده در پیشگفتار، درباره سید حیدر آملی می‌نویسد: «سید العرفاء و المتألهین،‌ علامه‌ سید‌ حیدر آملی(ره)، از عرفای بزرگ‌ قرن هشتم‌ هجری‌ قمری است... او با برهانی کردن عرفان در برابر فلاسفه از یک‌سو و ولایی کردن عرفان در برابر عرفا از سوی دیگر، در میان‌ دو شرایط‌ زمانی‌ متفاوت، تاریخ فلسفه و عرفان اسلامی را وارد مرحله جدیدی‌ کرده‌ است. شاید در زمان خود او و یا دوره‌های بعدی، نمود این تحول محسوس نبوده است، اما برجستگی‌های آن، در عصر فلسفه اسلامی، یعنی‌ عصر‌ صفویان‌ خود را نشان داد و به قول هانری کربن فرانسوی، دیدگاه‌های فلسفی سید حیدر‌ با حکیم ملاصدرا قابل مقایسه است و مهم‌تر آنکه بررسی فلسفه اسلامی بدون توجه به آثار حیدر آملی امکان‌پذیر نخواهد بود[۲].

    مهم‌ترین‌ رکن‌ اندیشه‌ عرفانی سید حیدر، جامعیت آن بر مبنای ولایت است که توانست اندیشه محیی‌الدین را‌ در خود‌ ادغام کند و با طرح پیوند شریعت و طریقت، نه‌تنها سازگاری عمیق این دو را به اثبات رسانید، بلکه‌ ارتباط‌ ماهوی‌ دو حوزه شریعت و طریقت را برای دستیابی به حقیقت ضروری دانست و در این رهگذر‌ به‌ نقد‌ دیدگاه‌های صوفی‌نماها می‌پردازد و مرز شیعه و عارف واقعی را از اعمال و شبهات آنها که بعضا اعتراض جماعت‌ شریعت‌ را‌ در پی داشته است، به‌نحو محسوسی جدا می‌کند. نویسنده اثر حاضر، به‌خاطر اهمیت نورآوری‌های وی، فصل اول کتاب را به اهمیت بحث پیرامون احوال و آثار این عارف بزرگ اختصاص داده است و ویژگی‌هایی را که منحصرا در سیر مدارج علمی و معنوی و تألیفات ارزشمند او به نظر رسیده، بیان کرده است[۳].

    فصل دوم، به شرح احوال سید حیدر اختصاص دارد؛ حالاتی که آکنده از نکات آموزنده و اعجاب‌انگیز است. نحوه هجرت صوری و معنوی و قطع علائق دنیوی و کتل‌های صعب‌العبوری که از آن گذشته است و مکاشفات متعددی که به او دست داده است، تماما در همیشه تاریخ می‌توانند برنامه خودسازی و مبنای سیر و سلوک بزرگ مردانی باشد که خود را در هیاهوی دنیای فانی گم نکرده و مشتاقانه در جستجوی راه حقیقت همه اوقات زندگی خود را وقف نموده‌اند. البته آنچه که از حالات و مکاشفات سید حیدر به دست ما رسیده به قلم زیبای خود آن بزرگوار است. بدیهی است کسی که از خود می‌گوید و می‌نویسد، از تقریر تمام آنچه که دیده و شنیده استنکاف دارد؛ به‌ویژه اگر آن شخص، عارف بزرگواری چون سید حیدر آملی باشد. بااین‌وجود آنچه که از آن عارف عظیم‌الشأن به‌یادگار مانده است، می‌تواند زاد راحله مردان طریقت و تشنگان حقیقت باشد. به اعتقاد نویسنده، عرفان امروز با همه پیشرفت ظاهری که همواره از شهرت و اعتبار و پیش‌گامان خود وام می‌گیرد، در پرورش چهره‌هایی چون سید حیدر، توفیق چندانی نداشته است. شاید در عرفان بی‌احساس امروزی، مطالعه تاریخ عارفی که از همه علائق دنیوی، نظیر مال و ریاست چشم پوشیده و خود را به مشکلات سفری می‌سپارد که بیم موج و گرداب هولناک آن امید تا فردا ماندن را هم منتفی می‌سازد، به نظر افسانه آید؛ حتی در مذاق و مشرب عرفان، کاری دشوار و بعضا ناممکن باشد[۴].

    فصل سوم، به آثار قلمی و تألیفات سید حیدر اختصاص دارد. به اعتقاد نویسنده، عشق به ولایت ائمه(ع) و درک محضر علمی آنان از راه مکاشفه، او را از نعمت علم لدنی بهره‌مند ساخت؛ به‌گونه‌ای که قلب او مأمور جوشیدن و زبان او مأمور به گفتن و دست او مأمور به نوشتن حقایقی شده است که از گلزار معارف اهل‌بیت(ع) کشف کرده است و از آن جهت است که این عارف بزرگوار، جوهر معرفت را در ولایت خلاصه می‌کند و معتقد است که اگر عارف سالک به درک محضر ولایت نایل شود، هرچه یافته است کشف صادق است که تأیید نقلی و عقلی را به دنبال خواهد داشت. به همین خاطر در روش تحقیق خود پیرامون موضوعات مختلف به سه شیوه «نقل» و «عقل» و «کشف» استناد می‌جوید و ابتکار برهانی کردن بعضی از مباحث عرفانی به او تعلق دارد؛ اگرچه بعضی از حکما صدرالمتألهین را مبتکر این شیوه می‌دانند، اما تقدم زمانی سید حیدر، حقیقت را طور دیگری می‌نمایاند. به همین دلیل علامه حسن‌زاده آملی می‌گوید: «آثار علمی سید حیدر نشان می‌دهد که ایشان یک دوره اسفار اربعه را مرور کرده است. این مشابهت و هم‌گرایی از خصایص عرفان شیعی است که مشمول زمانیات نمی‌شود»[۵].

    نویسنده به این موضوع اشاره دارد که تنوع موضوعات و جامعیت مباحث در آثار علمی و تألیفات سید حیدر، به‌حدی است که آیت‌الله جوادی آملی معتقد است که به همان مقدار آثاری که از ایشان مانده است، باید جایگزین متون فلسفی و عرفانی در حوزه و دانشگاه شود، تا عرفان اسلامی قوام خود را پیدا کند. افسوس که همه آثار ارزشمند او در دسترس نیست. البته سیر تحولات تاریخ اسلام و احتمالا محو آثار او توسط گروه‌های متعصب را نباید منتفی دانست[۶].

    فصل سوم، به موضوع نبوت، رسالت و ولایت اختصاص دارد. به باور نویسنده، ازآنجاکه به حق ائمه(ع) در امر ولایت اجحاف شده و یا در بعضی از متون عرفانی عامه، برخوردی چندگانه با آن شده است، حساسیت سید حیدر را نسبت به آن برانگیخته است؛ به‌طوری‌که با همه توان همراه با درد و داغ و اظهار تأسف و تعجب از بی‌مهری عرفای اهل سنت در حق ائمه(ع)، درصدد اثبات ولایت آنها از سه راه نقل، عقل و کشف برآمده است و از برجستگی‌های این شیوه، بیان و نقد نظرات مخالفین، خصوصا شیخ محی‌الدین عربی در باب خاتمیت ولایت است و نهایتا ادعای طرف مقابل را بی‌دلیل دانسته و یا اینکه دلیل آنها را مبتنی بر نقل، عقل و کشف حقیقی نمی‌داند[۷].

    شاید تنها موضوعی که علامه سید حیدر بیش از حد در تألیف خود به آن پرداخته است، موضوع ختم ولایت باشد و این مسئله ناشی از شدت نگرانی او نسبت به کم‌لطفی عامه است که عملا و یا به‌خاطر جو اجتماعی حاکم، حق مسلم اهل‌بیت(ع) را نادیده گرفتند. ازاین‌رو سید حیدر به‌صورت پیوسته و سلسله‌ای، دلایل خود را در این‌باره ارائه می‌دهد و به توضیح و تبیین آنها می‌پردازد؛ تا اینکه اولا حق اهل‌بیت(ع) در باب ولایت و خاتمیت محفوظ بماند؛ ثانیا مکتب عرفان را از خطر انحراف و سیر قهقرا نجات دهد؛ زیرا عرفان بدون ولایت حقیقی، از نظر او عرفان نیست و سالک عارف را به سرمنزل مقصود نمی‌رساند[۸].

    ازآنجاکه موضوع کتاب، بحث پیرامون ولایت و خاتمیت آن از دیدگاه سید حیدر است و شیوه بحث این عارف نیز در موضوع فوق، کم‌نظیر و مشحون از نکات لطیف عرفانی است، نویسنده سعی نموده است ضمن تقریر متن آثار سید حیدر، عین متن آن را ترجمه کند، تا برای همه خوانندگان، قابل استفاده باشد[۹].

    در فصل پایانی نیز به جمع‌بندی نظرات محققین عرفا و تلخیص دیدگاه سید حیدر به‌عنوان نتیجه نهایی بحث، پرداخته شده است[۱۰]. سید حیدر ولایت را باطن نبوت می‌داند که در نبی ظاهر می‌شود. بدین ترتیب فرق ولی و نبی و رسول، مشخص می‌شود؛ یعنی نبی و رسول به‌حسب ظاهر و احکام شریعت، در خلق تصرف می‌کنند، لکن ولایت در حقیقت آنها تصرف می‌کند و به اعتبار اینکه ولایت باطن نبوت و تصرف در باطن دارد و دایره‌اش بزرگ‌تر از نبوت است، بدین ترتیب ولی بزرگ‌تر از نبی است و نبی بزرگ‌تر از رسول است؛ بدین صورت که بزرگ‌تر بودن ولی از نبی و نبی از رسول، به اعتبار ملاحظه این سه امر در شخص واحد است، والا هر رسولی بزرگ‌تر از نبی و هر نبی، بزرگ‌تر از ولی و یا اولیای عصر خویش است[۱۱].

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع و اعلام، در انتهای کتاب آمده و در پاورقی‌ها، به ذکر منابع، اکتفا شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، ص9-‌10
    2. ر.ک: بی‌نام، ص160
    3. ر.ک: پیشگفتار، ص12
    4. ر.ک: همان، ص12-‌13
    5. ر.ک: همان، ص13-‌14
    6. ر.ک: همان، ص14
    7. ر.ک: همان
    8. ر.ک: همان، ص14-‌15
    9. ر.ک: همان، ص15
    10. ر.ک: همان
    11. ر.ک: متن کتاب، ص363-‌364

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. بی‌نام، «فهرست کتاب‌های منتشرشده در دی‌ماه 1381»، پایگاه مجلات تخصصی نور، کتاب ماه دین، دی و بهمن 1381، ‌شماره 63 و 64 (از صفحه 158 تا 202).

    وابسته‌ها