۱۰۶٬۳۴۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابن قیم جوزیه، محمد بن ابیبکر' به 'ابن قیم جوزیه، محمد بن ابیبکر') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'هها' به 'هها') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
==شاگردان== | ==شاگردان== | ||
حلقه درسى او از 743ق رسمیت و عمومیت يافت، عبدالرحمن بن رجب بغدادى، اسماعيل بن عمر بن كثير ([[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] مفسر)، محمد بن عبدالقادر محىالدين نابلسى و فرزندانش ابراهیم و شرفالدين عبدالله از مشهورترين شاگردان او هستند. و نيز عدهاى از حنبلیان پيرو ابن تيمیة برای روشن نمودن برخى از فتاواى وى نزد او مىرفتهاند. با همه مخالفتهایى كه با ابن قيم به واسطه افكار و فتواهاى فقهيش مىشد، تا آخر عمر از كوشش و تلاش بى فقه علمى باز نماند.با توجه به اينكه ابن قيم در عقايد مشرب سلفى داشته است، بسيارى از يافتههاى فلسفى، عرفانى و علمى را كه نشانهاى از آنها در اقوال سلف ديده نمىشد، نامقبول مىگرفت، ركن و پايه آراء ابن قيم كه در بسيارى از نوشتههاى او تكرار شده، مسأله توحيد است. تعلق خاطر فراوان او به این موضوع بدان جهت است كه توحيد، اساسىترين مسأله در بينش سلفيان تلقى مىشده است.وى توحيد را نه تنها از نظر علمى و جنبه الهى مورد توجه داشته، بلكه به آن به عنوان یک اصل انسانى كه در زندگى فردى و سلوك اجتماعى سهمى بسزا دارد، مىنگريسته است.شناخت ابن قيم از قرآن و آراء او در زمینه تفسير و رد تأویل، نيز بخشى چشمگیر از نوشتههاى او را در بر گرفته است. او نه تنها بيشتر پندارهایش را به استناد نصوص قرآنى تثبيت كرده، بلكه به نوشتن تفاسيرى در خصوص برخى از سور كوتاه هم پرداخته است.به علاوه بر طبق گرايشى كه وى به سلف داشته، در تفسير نيز بر اقوال و آراء آنان بسيار تكيه كرده است، اما اتكاى بسيار زياد او بر سخنان صحابه و تابعين به آن معنى نيست كه به استنباطهاى سلفىگرى و عقيدتى و به آراء جدلى خود در تفسير آيات قرآنى نپرداخته باشد، او با آنكه تأویلات همه فرق باطنى را فاسد مىداند و تأویل را جنايتى برمىشمارد كه در عالم اسلام روى داده و متأخران از اهل اصول و فقه را نيز فريفته است و با وجودى كه | حلقه درسى او از 743ق رسمیت و عمومیت يافت، عبدالرحمن بن رجب بغدادى، اسماعيل بن عمر بن كثير ([[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] مفسر)، محمد بن عبدالقادر محىالدين نابلسى و فرزندانش ابراهیم و شرفالدين عبدالله از مشهورترين شاگردان او هستند. و نيز عدهاى از حنبلیان پيرو ابن تيمیة برای روشن نمودن برخى از فتاواى وى نزد او مىرفتهاند. با همه مخالفتهایى كه با ابن قيم به واسطه افكار و فتواهاى فقهيش مىشد، تا آخر عمر از كوشش و تلاش بى فقه علمى باز نماند.با توجه به اينكه ابن قيم در عقايد مشرب سلفى داشته است، بسيارى از يافتههاى فلسفى، عرفانى و علمى را كه نشانهاى از آنها در اقوال سلف ديده نمىشد، نامقبول مىگرفت، ركن و پايه آراء ابن قيم كه در بسيارى از نوشتههاى او تكرار شده، مسأله توحيد است. تعلق خاطر فراوان او به این موضوع بدان جهت است كه توحيد، اساسىترين مسأله در بينش سلفيان تلقى مىشده است.وى توحيد را نه تنها از نظر علمى و جنبه الهى مورد توجه داشته، بلكه به آن به عنوان یک اصل انسانى كه در زندگى فردى و سلوك اجتماعى سهمى بسزا دارد، مىنگريسته است.شناخت ابن قيم از قرآن و آراء او در زمینه تفسير و رد تأویل، نيز بخشى چشمگیر از نوشتههاى او را در بر گرفته است. او نه تنها بيشتر پندارهایش را به استناد نصوص قرآنى تثبيت كرده، بلكه به نوشتن تفاسيرى در خصوص برخى از سور كوتاه هم پرداخته است.به علاوه بر طبق گرايشى كه وى به سلف داشته، در تفسير نيز بر اقوال و آراء آنان بسيار تكيه كرده است، اما اتكاى بسيار زياد او بر سخنان صحابه و تابعين به آن معنى نيست كه به استنباطهاى سلفىگرى و عقيدتى و به آراء جدلى خود در تفسير آيات قرآنى نپرداخته باشد، او با آنكه تأویلات همه فرق باطنى را فاسد مىداند و تأویل را جنايتى برمىشمارد كه در عالم اسلام روى داده و متأخران از اهل اصول و فقه را نيز فريفته است و با وجودى كه گروههاى ضاله و گمراه را در"حديث تفرقه"كسانى مىداند كه به تأویل رغبت كردهاند، اما خود او نيز گاه گاهى به تأویلاتى در قرآن پرداخته است.در علم حديث او را ستوده و در فقه در زمره مفتيان بر شمرده شده است. به نظريه تغيير فتاوى و احكام و شيوههاى اداره امور در ازمنه قائل بوده است. به نظر او سياستهاى جزئى كه حاكمان بايد به كار گیرند، با اختلاف ازمنه فرق مىكند و...ابن قيم انديشه اصلاح طلبى در آداب و عادات دينى را در سر داشت. فلسفى انديشيدن در خصوص شرع و اصول دين یکى از سنتهاى فكرى روزگار ابن قيم بوده است كه وى با آن درگیر شده و آن را یک سنت فكرى غير دينى تلقى كرده است.او در حكمت متأثر از آراء و آثار [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيمیه]] بوده و در افكار آراء فلسفى به نوشتههاى استادش كه چندين اثر در ابطال يافتهها و گفتههاى فلاسفه نوشته بوده، نظر داشته است.به رغم برخورد سطحى ابن قيم با فلسفه و فيلسوفانى چون [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، رازى و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]]، ستيز او با تصوف و آداب خانقاهى و نيز برخورد او با عرفان فلسفى بر اثر آگاهى و تأمل بيشتر رخ نموده، هرچند در این مورد هم وى از شناختى كامل و محققانه برخوردار نبوده است. او را عارفى دانستهاند كه بر علوم اهل معارف آگاه بود و در دقايق عرفان وارد شده و متون تصوف و برخى رجال صوفيه را مىشناخته است. نقد و رد ابن قيم بر پسندها و تأملات خانقاهى و نيز ستيز او با وحدت وجوديان آنگاه نظام يافته كه بر آثار [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيمیه]]، در این زمینه تأمل كرده است.هرچند او بر پارهاى از تأویلات صوفيه خرده مىگیرد و آنان را از صنف خوارج و معتزله بر مىشمارد اما بيشترين انتقادات را بر بعضى از آداب، مصطلحات و باورهاى صوفيانى وارد مىداند كه اهل شكرند و به تصوف عاشقانه تعلق دارند.بدون ترديد ابن قيم را مىتوان یکى از نویسندگان پر كار به حساب آورد كه نوشتههایش در زمان حيات او و پس از آن نيز مورد توجه بوده است. درباره نوشتههاى وى بايد توجه داشت كه برخى آنها متضمن جدالهاى دينى و مذهبى است و احتمال بايد داد كه تحريف در آن راه پيدا كرده باشد. و نيز چون سرچشمه آراء و برداشتهاى دينى- فرهنگى او نوشتههاى ديگر سلفيان چون [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] و [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيمیه]] بوده است، بايد با آثار آنها آشنا شده نكته ديگر تكرارها و مشتركات در آثار ابن قيم است كه در بررسى آثار او بايد مورد توجه قرار گیرد.در شمار نوشتههاى ابن قيم چنانكه معاصران او و نيز متأخران نشان دادهاند، اختلاف است، سخاوى52 اثر او را بر شمرده، معاصران نيز دهها اثر بر آن افزودهاند. | ||
== وفات == | == وفات == |