التربية و التعليم في ظل الإسلام: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'مالدین' به 'مالدین') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'مهم تر' به 'مهمتر') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
پس از آن [[عباس، احسان|احسان عباس]] رئیس جلسه، محور قرار دادن مکان تعلیم را مورد مناقشه قرار داده است. وی معتقد است که مکان تعلیم موضوع مهمی نیست که مختص به عصر اموی باشد و هر فرد میتوانسته در منزل، مسجد و یا بیابان جلسه درس برگزار نماید. البته تصریح میکند که «نواد» که محلی برای اجتماع مردم بوده است در عصر اموی ایجاد گردیده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35829/1/31 ر.ک: همان، ص32-31]</ref> | پس از آن [[عباس، احسان|احسان عباس]] رئیس جلسه، محور قرار دادن مکان تعلیم را مورد مناقشه قرار داده است. وی معتقد است که مکان تعلیم موضوع مهمی نیست که مختص به عصر اموی باشد و هر فرد میتوانسته در منزل، مسجد و یا بیابان جلسه درس برگزار نماید. البته تصریح میکند که «نواد» که محلی برای اجتماع مردم بوده است در عصر اموی ایجاد گردیده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35829/1/31 ر.ک: همان، ص32-31]</ref> | ||
در آخرین بخش از این جلسه، طریف خالدی، مطالب گوینده را در ضمن هفت عنوان مورد مناقشه قرار داده است. وی در سومین اشکال خود به این نکته اشاره کرده که نویسنده تعریف دقیقی از «تعلیم» ارائه نکرده است. وی دیدگاه نویسنده در ضروری بودن ارتباط تعلیم با اجتماع را میپذیرد، اما تأکید میکند که وی از تغییرات اساسی که به واسطه تطور تعلیم و مفهوم آن ایجاد شده غفلت نموده است. وضع قواعد خط عربی، انتخاب زبان عربی به عنوان زبان رسمی در عهد عبدالملک، وضع قواعد زبان عربی و ایجاد کتابخانههای کتب شیعه و سنی در عصر اموی از جمله این تطورات است. وی این امور چهارگانه را دارای بیشترین ارتباط با تغییرات تعلیم در عهد اموی و | در آخرین بخش از این جلسه، طریف خالدی، مطالب گوینده را در ضمن هفت عنوان مورد مناقشه قرار داده است. وی در سومین اشکال خود به این نکته اشاره کرده که نویسنده تعریف دقیقی از «تعلیم» ارائه نکرده است. وی دیدگاه نویسنده در ضروری بودن ارتباط تعلیم با اجتماع را میپذیرد، اما تأکید میکند که وی از تغییرات اساسی که به واسطه تطور تعلیم و مفهوم آن ایجاد شده غفلت نموده است. وضع قواعد خط عربی، انتخاب زبان عربی به عنوان زبان رسمی در عهد عبدالملک، وضع قواعد زبان عربی و ایجاد کتابخانههای کتب شیعه و سنی در عصر اموی از جمله این تطورات است. وی این امور چهارگانه را دارای بیشترین ارتباط با تغییرات تعلیم در عهد اموی و مهمترین موضوع در ارتباط تعلیم با جامعه دانسته است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35829/1/31 ر.ک: همان، ص36-31]</ref> | ||
ارتباط استاد و شاگرد، موضوع دومین جلسه است. [[مولی، هيام|هیام مولی]] با استفاده از منابع مختلفی چون «رسائل» اخوان الصفا، رساله ابن سحنون، إحیاء علومالدین [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] و دیگر منابع به بررسی این مطلب پرداخته است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35829/1/50 ر.ک: همان، ص100-50]</ref> | ارتباط استاد و شاگرد، موضوع دومین جلسه است. [[مولی، هيام|هیام مولی]] با استفاده از منابع مختلفی چون «رسائل» اخوان الصفا، رساله ابن سحنون، إحیاء علومالدین [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] و دیگر منابع به بررسی این مطلب پرداخته است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35829/1/50 ر.ک: همان، ص100-50]</ref> |
نسخهٔ ۲ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۵۹
التربية و التعليم في ظل الإسلام | |
---|---|
پدیدآوران | مولی، هيام (مصاحبهشونده)
امين، عدنان (مصاحبهشونده) عبدالعال، حسن (مصاحبهشونده) حلاوي، محمود (مصاحبهشونده) |
ناشر | دار المقصد الاسلامىة |
مکان نشر | لبنان - بيروت |
سال نشر | 1360ش , 1981م , 1401ق |
چاپ | 1 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
التربیة و التعلیم فی ظل الإسلام، کتابی است مشتمل بر مشروح چند کنفرانس در موضوع تعلیم و تربیت اسلامی که توسط عدنان امین، هیام مولی، حسن عبدالعال و محمود حلاوی، به زبان عربی صورت گرفته است.
ساختار
کتاب، مشتمل بر گزارش چهار کنفرانس در عناوین زیر است:
- التعلیم و الدولة الأمویة، توسط عدنان امین؛
- فی طبیعة العلاقة بین العالم و التعلیم فی الفکر التربوی الإسلامی، توسط هیام مولی؛
- تربیة الطفل فی الإسلام، توسط حسن عبدالعال؛
- التربیة عند المسلمین بین الأصالة و التجدید، توسط محمود حلاوی.
گزارش محتوا
در هریک از جلسات ابتدا گوینده به ارائه مقاله خود پرداخته است. پس از آن مطالب وی مورد پرسش و انتقاد شنوندگان و یک منتقد قرار گرفته است. برای آشنایی خواننده به دو نمونه از مطالب اشاره میشود:
اولین جلسه پرسش و پاسخ در موضوع تعلیم و دولت اموی به ریاست احسان عباس و پرسشگری طریف خالدی برگزار شده است. این بخش از کتاب با این عبارت آغاز شده که آموزش در عصر اموی، شباهت تام به آموزشی که تاریخ اسلامی در طول 40 سال از زمان هجرت رسول اکرم(ص) تا شهادت علی(ع) معرفی نموده نداشته؛ از طرفی شی ء کاملا جدیدی نیز نبوده است. نویسنده از مسجد به عنوان مکان محوری تعلیم اسلامی یاد کرده که در دوره اموی نیز این محوریت ادامه یافته است. اما عناصر جدیدی نیز در عصر اموی ایجاد گردید؛ مثلاًنویسنده آغاز استفاده از قالیچه یا گلیم توسط معلمان را از زمان اموی دانسته است. وی همچنین ادعا کرده که استفاده از «منبر» و قرار گرفتن گوینده در مکانی بالاتر از شنونده از زمان امویان رایج شده است.[۱]
پس از آن احسان عباس رئیس جلسه، محور قرار دادن مکان تعلیم را مورد مناقشه قرار داده است. وی معتقد است که مکان تعلیم موضوع مهمی نیست که مختص به عصر اموی باشد و هر فرد میتوانسته در منزل، مسجد و یا بیابان جلسه درس برگزار نماید. البته تصریح میکند که «نواد» که محلی برای اجتماع مردم بوده است در عصر اموی ایجاد گردیده است.[۲]
در آخرین بخش از این جلسه، طریف خالدی، مطالب گوینده را در ضمن هفت عنوان مورد مناقشه قرار داده است. وی در سومین اشکال خود به این نکته اشاره کرده که نویسنده تعریف دقیقی از «تعلیم» ارائه نکرده است. وی دیدگاه نویسنده در ضروری بودن ارتباط تعلیم با اجتماع را میپذیرد، اما تأکید میکند که وی از تغییرات اساسی که به واسطه تطور تعلیم و مفهوم آن ایجاد شده غفلت نموده است. وضع قواعد خط عربی، انتخاب زبان عربی به عنوان زبان رسمی در عهد عبدالملک، وضع قواعد زبان عربی و ایجاد کتابخانههای کتب شیعه و سنی در عصر اموی از جمله این تطورات است. وی این امور چهارگانه را دارای بیشترین ارتباط با تغییرات تعلیم در عهد اموی و مهمترین موضوع در ارتباط تعلیم با جامعه دانسته است.[۳]
ارتباط استاد و شاگرد، موضوع دومین جلسه است. هیام مولی با استفاده از منابع مختلفی چون «رسائل» اخوان الصفا، رساله ابن سحنون، إحیاء علومالدین غزالی و دیگر منابع به بررسی این مطلب پرداخته است.[۴]
صبحی صالح، رئیس جلسه در کلامی کوتاه استناد نویسنده به منابعی چون رسائل اخوان الصفا را مورد نقد قرار داده است و اخوان الصفا را به باطنی گری متهم کرده است.[۵]
عمر ثومی شیبانی نیز در ادامه، مطالب نویسنده را مورد مناقشه قرار داده است؛ به عنوان نمونه اگرچه غزالی عالم و متعلم بوده است، اما پس از چهار سال از تدریس کناره گرفته و اگر مطالبی در این مدت نوشته با استناد به تجربه شخصی و مستند به تجربه فقها و بزرگان بوده است.[۶]
وضعیت کتاب
آدرس مطالب در پاورقیها و فهرست مطالب در انتهای کتاب ذکر شده است.
پانویس
منابع مقاله
متن کتاب.