۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '.↵↵رده:کتابشناسی' به '. ==وابستهها== {{وابستهها}} رده:کتابشناسی') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '،ک' به '، ک') |
||
| خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
در نوشته وی دو خط مشی را به وضوح مىتوان مشاهده کرد. یکی توجه به آثار برجسته و شگفتىآور و دیگری شرح پدیدههای طبیعت. وی به معدنشناسی و گیاهشناسی نیز توجهی وافر داشته است. در این زمینه مىنویسد: «چون بر هنر شریف و تجارت سودمند تصفیه و تقطیر و اقسام حل و تکلیس احاطه یافتم، در باب سنگهای معدنی و گیاهان طبی دچار تردید و اشتباه شدم و لازم دیدم به دنبال سنگهای خام معدنی و منابع و چشمه سارها بروم». او از وجود معادن طلا، سیماب، نقره، زرنیخ زرد و لعل کبود درکوههای اطراف شیز خبر داده است. | در نوشته وی دو خط مشی را به وضوح مىتوان مشاهده کرد. یکی توجه به آثار برجسته و شگفتىآور و دیگری شرح پدیدههای طبیعت. وی به معدنشناسی و گیاهشناسی نیز توجهی وافر داشته است. در این زمینه مىنویسد: «چون بر هنر شریف و تجارت سودمند تصفیه و تقطیر و اقسام حل و تکلیس احاطه یافتم، در باب سنگهای معدنی و گیاهان طبی دچار تردید و اشتباه شدم و لازم دیدم به دنبال سنگهای خام معدنی و منابع و چشمه سارها بروم». او از وجود معادن طلا، سیماب، نقره، زرنیخ زرد و لعل کبود درکوههای اطراف شیز خبر داده است. | ||
موضوع رساله دوم و بیان فاخر و پرجذبه آن در شرح مقصود، آن را در ردیف آثار ادبی قرار داده است و در این نکته جای شگفتی نیست، زیرا [[ابودلف خزرجی، مسعر بن مهلهل|ابودلف]] در عین حال مردی ادیب و شاعر بوده است. اشعار وى نه تنها از جنبه هنری، بلکه به عنوان مأخذی برای شناختن گوینده آنها نیز در خور توجه است. [[ابودلف خزرجی، مسعر بن مهلهل|ابودلف]] خود را وابسته به گروه «بنىساسان» دانسته است. از قصیده وی که به استقبال از قصیده احنف عُکبَری سروده شده است، مىتوان به وضع زندگی و حدود آوارگی و نیازمندی این گروه پی برد. اینان مردمی فقیر و محروم بودندکه عمدهترین کارشان عیاری، داستان سرایی، مرثیهخوانی، معرکیری، فالگیری، فریبکاری، دزدی و گدایی بود. اینان به تجارت عطریات، طلسمها و داروهای ویژه درمان انواع بیمارىها مىپرداختند و خود را بازگشته از اسارت در روم شرقی یا نواحی دیگر و نجات یافتگان از زندان مىنامیدند و با در نظر گرفتن اوضاع و احوال، خود را یهودی، مسیحی، شیعی، | موضوع رساله دوم و بیان فاخر و پرجذبه آن در شرح مقصود، آن را در ردیف آثار ادبی قرار داده است و در این نکته جای شگفتی نیست، زیرا [[ابودلف خزرجی، مسعر بن مهلهل|ابودلف]] در عین حال مردی ادیب و شاعر بوده است. اشعار وى نه تنها از جنبه هنری، بلکه به عنوان مأخذی برای شناختن گوینده آنها نیز در خور توجه است. [[ابودلف خزرجی، مسعر بن مهلهل|ابودلف]] خود را وابسته به گروه «بنىساسان» دانسته است. از قصیده وی که به استقبال از قصیده احنف عُکبَری سروده شده است، مىتوان به وضع زندگی و حدود آوارگی و نیازمندی این گروه پی برد. اینان مردمی فقیر و محروم بودندکه عمدهترین کارشان عیاری، داستان سرایی، مرثیهخوانی، معرکیری، فالگیری، فریبکاری، دزدی و گدایی بود. اینان به تجارت عطریات، طلسمها و داروهای ویژه درمان انواع بیمارىها مىپرداختند و خود را بازگشته از اسارت در روم شرقی یا نواحی دیگر و نجات یافتگان از زندان مىنامیدند و با در نظر گرفتن اوضاع و احوال، خود را یهودی، مسیحی، شیعی، سنی، کور، کر، جذامی و غیره معرفی میکردند. وى در قصیده مشهور ساسانیه خویش با مباهات خود را از گروه بنىساسان دانسته و به پیروی از گروه بنیساسان مراتب اعتراض خویش را نسبت به فساد اجتماعی عهد عباسیان ابراز نموده است. | ||
==وضعیت== | ==وضعیت== | ||