سروش، عبدالکریم: تفاوت میان نسخهها
جز (ردهافزایی) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | {{وابستهها}} | ||
[[اوصاف پارسایان: شرح خطبه امام علی(ع) درباره متقین]] | |||
[[علم چيست؟ فلسفه چيست؟]] | [[علم چيست؟ فلسفه چيست؟]] |
نسخهٔ ۲۵ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۵۸
نام | سروش، عبدالکریم |
---|---|
نامهای دیگر | حسین حاج فرج الله دباغ |
نام پدر | |
متولد | 1324 ش |
محل تولد | تهران |
رحلت | |
اساتید | |
برخی آثار | علم چیست؟ فلسفه چیست؟
قبض و بسط تئوریک شریعت فربه تر از ایدئولوژی تبیین در علم اجتماعی |
کد مؤلف | AUTHORCODE08669AUTHORCODE |
حسین حاج فرجالله دباغ (متولد 1324ش)، معروف به عبدالکریم سروش، فیلسوف، دگر اندیش دینی، مترجم، استاد دانشگاه، پژوهشگر برجستهٔ مدعو در کتابخانهٔ مرکز جان کلاگ (John W. Kluge Center) و استاد مهمان در دانشگاههای پرینستون، ییل، هاروارد و آمستردام
ولادت
در 25 آذرماه سال 1324ش در تهران، متولد شد.
تحصیلات
وى در دبیرستان علوى در رشته ریاضى تحصیل نمود و در دانشکده داروسازى دانشگاه تهران، دکتراى داروسازى گرفت. سپس به انگلستان رفت و در لندن شیمى آنالیتیک (تحلیلى) آموخت و در همانجا، فلسفه و تاریخ علم را هم فراگرفت. در ایران نیز مدتى بسیار کوتاه به حوزه رفت و فقه و اصول و فلسفه اسلامى را تا حدودى آموخت.
وى از زمره دانشجویان مذهبى لندن بود که با تأمل در حکمت متعالیه به این مباحث علاقهمند شده بود. او که تا سالهاى 1373-1374ش ظاهراً از اندیشههاى حضرت امام(ره) دفاع مىکرد، ناگهان در مصاحبهاى با نشریه نامه، از نقد خود بر کتاب حکومت اسلامى (ولایت فقیه) در همان سالهاى پیش از انقلاب سخن گفت.
نام مستعار
او دو پسر داشت به نامهاى «سروش» و «عبدالکریم» و به همین خاطر نام مستعار خود را «عبدالکریم سروش» نهاد.
فعالیتها
او پس از بازگشت به ایران، به هنگام پیروزى انقلاب اسلامى، بنابر توصیهاى که امام به روشنفکران درباره مارکسیسم نمودند، تصمیم گرفت به نقد مارکسیسم بپردازد. ولى این علت لازم و کافى براى او نبود؛ بلکه تأثیرات بسیار بالا و آشکار وى از فلسفه علم و فلسفه سیاسى کارل پوپر از انگلستان سبب مىشد وى خود را به عنوان منتقد مارکسیسم در ایران پس از 1357ش مطرح نماید.
سروش سخنورى را در انجمن حجتیه آموخته بود. ترجمه چند کتاب ارزنده در فلسفه علم و آگاهىاش از متون معتبر و جدید در این حوزه به همراه علاقه و تبحرش بر فلسفه اسلامى او را معروف کرد. اما آنچه بعدها موجب معروفتر شدن وى شد، آن بود که «همواره تخریب آسانتر و جذابتر از ساخت است».
از آن جایى که سروش فاقد هرگونه سوابق مبارزاتى پیش از انقلاب بود، ناگهان به یاد این افتاد که انقلاب پیروز شده و او فاقد هرگونه آثار انقلابى است. مسلماً در شرایط پس از انقلاب، صاحبقلمى که براى انقلاب حرکتى نکرده باشد از سوى مردم طرد خواهد شد. پس سروش نیز به نگارش آثارى انقلابى روى آورد. «ایدئولوژى شیطانى» را در سال 1359ش در نقد مارکسیسم نوشت که بازنویسى چند سخنرانى در دو دانشکده دانشگاه تهران و نیز چهار سخنرانى در صداى جمهورى اسلامى ایران بود.
وى همچنین در این سالها، علاوه بر مناظره با مارکسسیستها، به مناظره با افرادى چون ابوالحسن بنىصدر نیز پرداخت. همچنین وى نه فقط در رادیو بلکه در تلویزیون هم درس مثنوى مىگفت.
با فرمان امام خمینى(ره)، در 22خرداد 1359ش، ستاد انقلاب فرهنگى دانشگاهها تشکیل شد و سروش نیز به عضویت ستاد انقلاب فرهنگى درآمد.
وى از اردیبهشت ماه 1367ش مجموعه مقالاتى را در ماهنامه کیهان فرهنگى به صورت منظم به رشته تحریر درآورد که گرچه نظریهاى فلسفى و کلامى بود، اما به زودى، فضاى سیاسى و اجتماعى ایران را دگرگون کرد. این مقالات «قبض و بسط تئوریک شریعت» نام داشت که در کتابى به همین نام نیز به چاپ رسید. سروش در این مقالات کوشید با جداسازى مفهوم دین از معرفت دینى و ایجاد پیوندى از افکار سکولار با معرفت دینى و معرفت بشرى (علم و فلسفه)، اثرات عقل در فهم وحى را مستقل از عقل دینى بررسى کند.
آنگاه که سروش قبض و بسط را مىنوشت بسیارى به یاد اثر مهم اما مغفول افتاده او در صدر انقلاب افتادند که بر جدایى «دانش و ارزش» (علم و اخلاق) تأکید مىکرد. سروش اینک سخن مهمترى داشت و آن تکیه بر نامطلق بودن فهم دین بود. او مىگفت جدایى دین از معرفت دینى و قرار دادن معرفت دینى در ترازوى معرفت بشرى، به معناى آن است که هر تحول در معرفت بشرى به تحول در معرفت دینى منتهى مىشود.
پس داشمندان و اسلامشناسان برجسته به اعتراض پرداختند. اولین منتقد، شیخ محمد صادق لاریجانى بود. لاریجانى به تبعات حرفهای سروش بهخصوص تلاش جدى وى در جداسازى مفهوم روشنفکرى دینى و عالم دینى پرداخت. آیتالله جعفر سبحانى و آیتالله مکارم شیرازى نیز از این مسئله انتقاد کردند.
اما سروش در پاسخ، با روش همیشگىاش، یعنى با ردیف کردن یک سرى جملات ادبى شامل شعر و نثر مسجع و کلمات متکلف، سعى در مشوش نمودن ذهن خواننده و آنگاه استنتاج بىاستدلال نمود.
حقیقت آن است که نثر سروش، به لحاظ ادبى، بىنظیر است و شاید کمتر کسى مانند او چنین قلم بلیغى داشته باشد؛ اما از اشارات و استدلالات عقلى تهى است.
در این ایام بود که سروش از فرهنگستان علوم و انجمن حکمت و فلسفه و همچنین از تدریس در دانشگاه اخراج شد. وى مسبب این امر را دولت آقاى هاشمى مىداند. در آغاز سال 1372ش مقالهاى مشهور با نام حکومت دموکراتیک دینى نوشت، تا فلسفه سیاسى خویش را روشن سازد.
وى در آستانه انتخابات ریاست جمهورى نهم، با حضور در رقابتهاى انتخاباتى و اعلام حمایت از مهدى کروبى، به موضعگیرى انتخاباتى پرداخت.
وى در حال حاضر در آمریکا به تدریس در خصوص ادبیات عرفانى ایران و عرفانشناسى مشغول است.
آثار
- نهاد ناآرام جهان؛
- قصه ارباب معرفت؛
- قبض و بسط تئوریک شریعت؛
- تفرج صنع؛
- رازدانى؛
- روشنفکرى و دیندارى؛
- حدیث بندگى و دلبردگى؛
- تصحیح مثنوى معنوى مولوى.
منابع مقاله
مقالات دکتر سروش در پایگاه مجلات نورمگز