۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'گونه ای' به 'گونهای') |
|||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
باری موضوعی انی دفتر صفات و افعال خداوند در آفاق و انفس است، از این رهگذر نخست از کلام خدا و تجلی فعلی و صفات خداوند در کلامش میگوید. آنگاه به دیرینگی و پیوستگی تجلی در هستی میپردازد، سپس به اسم و مسمی اشاره میکند و یادآور میشود که هستی چون اسم خداست که بدان دلالت دارد بی آنکه با آن یکی باشد. پس از این صفات هفتگانه و صفات امهات خداوند را نام میبرد و از قبض و بسط دل عارف میگوید. | باری موضوعی انی دفتر صفات و افعال خداوند در آفاق و انفس است، از این رهگذر نخست از کلام خدا و تجلی فعلی و صفات خداوند در کلامش میگوید. آنگاه به دیرینگی و پیوستگی تجلی در هستی میپردازد، سپس به اسم و مسمی اشاره میکند و یادآور میشود که هستی چون اسم خداست که بدان دلالت دارد بی آنکه با آن یکی باشد. پس از این صفات هفتگانه و صفات امهات خداوند را نام میبرد و از قبض و بسط دل عارف میگوید. | ||
سپس از تجلی آفاقی یاد میکند و اشاره میکند که همه چیز روی به سوی خدا دارد، هر موجودی به | سپس از تجلی آفاقی یاد میکند و اشاره میکند که همه چیز روی به سوی خدا دارد، هر موجودی به گونهای جان دارد و گویاست و تسبیح خدا میکند آنگاه علم بشر را مکاشفه عالم وجود میخواند و به چگونگی نزول اسماء، مرکز عالم وجود و اینکه ملک به ملکوت و ملکوت به جبروت و جبروت به خداوند قائم است میپردازد. پس از آن اشاره میکند که عالم خلق مظهر صفات خواوند است و عالم شهود را اصالتی نیست و آنچه هست جلوه و نمودی از عالم امر و غیب است. | ||
چون به اینجا میرسد از سیر آفاقی میگوید و به تجلی برخی صفات خداوند در طبیعت میپردازد مانند: قائم، عالم، احمد و قادر، سپس به مزیت آدمی در معرفت اسماءالله اشاره میکند و از بیشماری اسماء خدا میگوید. | چون به اینجا میرسد از سیر آفاقی میگوید و به تجلی برخی صفات خداوند در طبیعت میپردازد مانند: قائم، عالم، احمد و قادر، سپس به مزیت آدمی در معرفت اسماءالله اشاره میکند و از بیشماری اسماء خدا میگوید. |