ابن ابار، احمد بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۰: خط ۵۰:


==زندگی‌نامه==
==زندگی‌نامه==
همه آنچه‌ درباره ابن‌ ابار توان‌ یافت‌ در 3 منبع‌ اصلى‌ گرد آمده‌ است‌: 1. البدیع‌ فى‌ وصف‌ الرّبیع‌، تألیف‌ اسماعیل‌ بن‌ محمّد حِمیری‌ معروف‌ به‌ حبیب‌ (متوفای 440ق‌/1048م‌) که‌ شاگرد ابن‌ ابّار و راوی‌ شعر او بوده‌ است‌؛ 2. جذوه المقتبس‌، تألیف‌ حُمَیدی‌ (متوفای 488ق‌/ 1095م‌). اهمیت‌ این‌ کتاب‌ در آن‌ است‌ که‌ مؤلف‌ اطلاعات‌ خود را مستقیماً از گفتار ابن‌ حزم‌ (متوفای 456ق‌/1063م‌) در دیداری‌ که‌ با او در «المرّیه‌» داشته‌ نقل‌ کرده‌ است‌. در این‌ کتاب‌ دو بیت‌ از ابن‌ ابّار آمده‌ که‌ وی‌ در آنها ابوالولید حمیری‌ را به‌ مرگ‌ جاری‌های‌ (متوفایختر یاکنیز) و ولادت‌ فرزندی‌ تسلیت‌ و تهنیت‌ گفته‌ است. مقری‌ همانجا به‌ خطا پنداشته‌ است‌ که‌ مقصود از ابوالولید، معتضد بن‌ عباد امیر اشبیلیه‌ است‌؛ 3. روایت‌ ابن‌ بسام‌ که‌ او خود از حدیقه ابو عامر بن‌ مَسلَمه و حلّه ابن‌ ابّار قُضاعى‌ نقل‌ کرده‌ است‌. در این‌ روایت‌ اشعاری‌ ادیبانه‌ که‌ میان‌ ابن‌ ابّار و ابوالاصبغ‌ بن‌ عبدالعزیز و نیز میان‌ ابن‌ ابّار و ابوالولید محمد بن‌ عبدالعزیز رد و بدل‌ شده‌، آمده‌ است‌. تقریباً همه منابع‌ متأخرتر مطالب‌ خود را درباره ابن‌ اَبّار از الذّخیره یا الجذوه گرفته‌اند.
همه آنچه‌ درباره ابن‌ ابار توان‌ یافت‌ در 3 منبع‌ اصلى‌ گرد آمده‌ است‌: 1. البدیع‌ فى‌ وصف‌ الرّبیع‌، تألیف‌ اسماعیل‌ بن‌ محمّد حِمیری‌ معروف‌ به‌ حبیب‌ (متوفای 440ق‌/1048م‌) که‌ شاگرد ابن‌ ابّار و راوی‌ شعر او بوده‌ است‌؛ 2. جذوه المقتبس‌، تألیف‌ حُمَیدی‌ (متوفای 488ق‌/ 1095م‌). اهمیت‌ این‌ کتاب‌ در آن‌ است‌ که‌ مؤلف‌ اطلاعات‌ خود را مستقیماً از گفتار [[ابن حزم، علی بن احمد|ابن‌ حزم‌]] (متوفای 456ق‌/1063م‌) در دیداری‌ که‌ با او در «المرّیه‌» داشته‌ نقل‌ کرده‌ است‌. در این‌ کتاب‌ دو بیت‌ از ابن‌ ابّار آمده‌ که‌ وی‌ در آنها ابوالولید حمیری‌ را به‌ مرگ‌ جاری‌های‌ (متوفایختر یاکنیز) و ولادت‌ فرزندی‌ تسلیت‌ و تهنیت‌ گفته‌ است. مقری‌ همانجا به‌ خطا پنداشته‌ است‌ که‌ مقصود از ابوالولید، معتضد بن‌ عباد امیر اشبیلیه‌ است‌؛ 3. روایت‌ ابن‌ بسام‌ که‌ او خود از حدیقه ابو عامر بن‌ مَسلَمه و حلّه ابن‌ ابّار قُضاعى‌ نقل‌ کرده‌ است‌. در این‌ روایت‌ اشعاری‌ ادیبانه‌ که‌ میان‌ ابن‌ ابّار و ابوالاصبغ‌ بن‌ عبدالعزیز و نیز میان‌ ابن‌ ابّار و ابوالولید محمد بن‌ عبدالعزیز رد و بدل‌ شده‌، آمده‌ است‌. تقریباً همه منابع‌ متأخرتر مطالب‌ خود را درباره ابن‌ اَبّار از الذّخیره یا الجذوه گرفته‌اند.


==شعر ابن ابار==
==شعر ابن ابار==
اینک‌ با بررسى‌ منابع‌ مذکور، و نیز از خلال‌ مناظرات‌ و مفاخرات‌ شعری‌ و تهنیت‌هایى‌ که‌ میان‌ وی‌ و دیگران‌ رد وبدل‌ شده‌ مى‌توان‌ تصویر کلى‌ از ابن‌ ابار و عصر او به‌ دست‌ داد. شعر ابن‌ ابّار اغلب‌ توصیفى‌، نسیب‌، تشبیب‌ و غزل‌ است‌ و مى‌ و تفرّج‌ و عشق‌ زنان‌ موضوع‌ اصلى‌ غالب‌ اشعار اوست‌.
اینک‌ با بررسى‌ منابع‌ مذکور، و نیز از خلال‌ مناظرات‌ و مفاخرات‌ شعری‌ و تهنیت‌هایى‌ که‌ میان‌ وی‌ و دیگران‌ رد وبدل‌ شده‌ مى‌توان‌ تصویر کلى‌ از ابن‌ ابار و عصر او به‌ دست‌ داد. شعر ابن‌ ابّار اغلب‌ توصیفى‌، نسیب‌، تشبیب‌ و غزل‌ است‌ و مى‌ و تفرّج‌ و عشق‌ زنان‌ موضوع‌ اصلى‌ غالب‌ اشعار اوست‌.


ابن‌ خلکان اشاره‌ مى‌کند که‌ شماری‌ از ابیات‌ مسلّم‌ او را در نسخه بزرگ‌ وفیات‌ که‌ در اسکندریه‌ نوشته‌، آورده‌ است‌. حاجى‌ خلیفه‌ نیز دیوانى‌ به‌ او نسبت‌ داده‌ است‌، امّا معلوم‌ نیست‌ اشعار ابن‌ ابار در دیوانى‌ گردآوری‌ شده‌ باشد، مگر اینکه‌ اشعار پراکنده او را در پیش‌نویسى‌ جمع‌ کرده‌ و یا دیوان‌ ابن‌ ابّار قضاعى‌ را به‌ جای‌ دیوان‌ ابن‌ ابّار خولانى‌ گرفته‌ باشند و ظاهراً شعر ابن‌ ابّار چندان‌ نبوده‌ که‌ دیوانى‌ گرد آید.  
[[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن‌ خلکان]] اشاره‌ مى‌کند که‌ شماری‌ از ابیات‌ مسلّم‌ او را در نسخه بزرگ‌ وفیات‌ که‌ در اسکندریه‌ نوشته‌، آورده‌ است‌. حاجى‌ خلیفه‌ نیز دیوانى‌ به‌ او نسبت‌ داده‌ است‌، امّا معلوم‌ نیست‌ اشعار ابن‌ ابار در دیوانى‌ گردآوری‌ شده‌ باشد، مگر اینکه‌ اشعار پراکنده او را در پیش‌نویسى‌ جمع‌ کرده‌ و یا دیوان‌ ابن‌ ابّار قضاعى‌ را به‌ جای‌ دیوان‌ ابن‌ ابّار خولانى‌ گرفته‌ باشند و ظاهراً شعر ابن‌ ابّار چندان‌ نبوده‌ که‌ دیوانى‌ گرد آید.  


برخى‌ از نویسندگان‌ متأخر، بعضى‌ از آثار قضاعى‌ را به‌ خولانى‌ نسبت‌ داده‌اند، از آن‌ جمله‌ است‌ اعتاب‌ الکتّاب‌ و دُرر السِّمط فى‌ خبر السِّبط ، کحّاله‌ نیز دچار همین‌ لغزش‌ شده‌ است‌ و به‌ حدود 200 سال‌ فاصله‌ که‌ میان‌ خولانى‌ و قضاعى‌ (متوفای 658ق‌) بوده‌، توجه‌ نداشته‌ است‌.  
برخى‌ از نویسندگان‌ متأخر، بعضى‌ از آثار قضاعى‌ را به‌ خولانى‌ نسبت‌ داده‌اند، از آن‌ جمله‌ است‌ اعتاب‌ الکتّاب‌ و دُرر السِّمط فى‌ خبر السِّبط ، کحّاله‌ نیز دچار همین‌ لغزش‌ شده‌ است‌ و به‌ حدود 200 سال‌ فاصله‌ که‌ میان‌ خولانى‌ و قضاعى‌ (متوفای 658ق‌) بوده‌، توجه‌ نداشته‌ است‌.