پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله در کلیات اقبال لاهوری: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
بهمنظور آشنایی بیشتر با کتاب، به برخی از عناوین و مطالب مطرح شده تحت هر عنوان، بهصورت مختصر، اشاره میشود: | بهمنظور آشنایی بیشتر با کتاب، به برخی از عناوین و مطالب مطرح شده تحت هر عنوان، بهصورت مختصر، اشاره میشود: | ||
1- مقام مطلق رسول اعظم(ص): | |||
از نظر اقبال، پیامبر(ص) داراى مقام مطلق و بىنهايتى است كه وى را از هر تعلقى جز تعلق به حضرت بارىتعالى جدا ساخته است. اگرچه ظاهراً از قوم عرب و از شهر مكه است، لكن باطناً و حقيقتاً از همه اين امور جدا بوده و جوهره او جداى از اين امور است: | از نظر اقبال، پیامبر(ص) داراى مقام مطلق و بىنهايتى است كه وى را از هر تعلقى جز تعلق به حضرت بارىتعالى جدا ساخته است. اگرچه ظاهراً از قوم عرب و از شهر مكه است، لكن باطناً و حقيقتاً از همه اين امور جدا بوده و جوهره او جداى از اين امور است: | ||
خویش را خود عبدهو فرموده است | {{شعر}} | ||
عبدهو از فهم تو بالاتر است | {{ب|''پیش او گیتی جبین فرسوده است ''|2='' خویش را خود عبدهو فرموده است ''}} | ||
زان که او هم آدم و هم جوهر است | {{ب|''عبدهو از فهم تو بالاتر است ''|2=''زان که او هم آدم و هم جوهر است''}} | ||
جوهر او نی عرب نی اعجم است | {{ب|''جوهر او نی عرب نی اعجم است ''|2=''آدم است و هم ز آدم اقدم است...''<ref>متن کتاب، ص10- 11</ref>}} | ||
آدم است و هم ز آدم اقدم است... | 2- مقام مصطفی(ص) در دل مسلم: | ||
اقبال در مثنوی اول کتاب خود، به بیان عظمت خودی پرداخته و نقش خودشناسی را در احیاء جوامع اسلامی گوشزد میکند که این مقام، از توجه به مقام مصطفی(ص) شکوفا میشود: | اقبال در مثنوی اول کتاب خود، به بیان عظمت خودی پرداخته و نقش خودشناسی را در احیاء جوامع اسلامی گوشزد میکند که این مقام، از توجه به مقام مصطفی(ص) شکوفا میشود: | ||
دل ز عشق او توانا میشود | |||
خاک همدوش ثریا میشود | {{شعر}} | ||
در دل مسلم مقام مصطفی است | {{ب|''دل ز عشق او توانا میشود ''|2=''خاک همدوش ثریا میشود | ||
آبروی ما ز نام مصطفی است... | {{ب|''در دل مسلم مقام مصطفی است ''|2=''آبروی ما ز نام مصطفی است...''<ref>همان، ص15</ref>}} | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
خط ۵۶: | خط ۵۵: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:زبانشناسی، علم زبان]] | |||
[[رده:زبان و ادبیات شرقی (آسیایی)]] | |||
[[رده:زبان و ادبیات فارسی]] | |||
[[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]] | |||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2 فروردین 1401]] | ||
[[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ اسفند 1401 توسط عباس مکرمی]] | [[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ اسفند 1401 توسط عباس مکرمی]] | ||
[[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ اسفند 1401 توسط فریدون سبحانی]] | [[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ اسفند 1401 توسط فریدون سبحانی]] |
نسخهٔ ۲۲ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۵۱
پیامبر اعظم صلی اله علیه وآله در کلیات اقبال لاهوری | |
---|---|
پدیدآوران | فاضلی، قادر (نويسنده) |
عنوانهای دیگر | چشم هند ** دیوان. شرح |
ناشر | فضيلت علم |
مکان نشر | ایران - تهران |
سال نشر | 1386ش |
چاپ | 1 |
شابک | 978-964-7393-19-9 |
موضوع | اقبال لاهوری، محمد، 1877 - 1938م. دیوان - نقد و تفسیر - شعر فارسی - قرن 14 - تاریخ و نقد - محمد (ص)، پیامبر اسلام، 53 قبل از هجرت - 11ق. - در ادبیات |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /الف7 د9083 9239 PIR |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
پیامبر اعظم(ص) در کلیات اقبال لاهوری اثر فاضل قادری، معرفی و شرح و توضیح ابیاتی از کلیات اشعار اقبال لاهوری است که در وصف پیامبر(ص) و خاندان پاک او(ع) سروده شده است.
هيچ شاعرى در جهان اسلام يافت نمىشود كه در وصف پیامبر(ص) و خاندان او(ع)، ابراز عشق و محبت نكرده باشد. بعضى از شاعران كه جنبه عرفانى قوىترى داشتهاند از جهات عرفانى و آنكه از جنبه سياسى دقيقتر بوده است، از جهت سياست و هرکدام از ظن خود یار او شده و در عظمت وى سخن گفته و شعر سرودهاند. اقبال لاهورى از نوادر شاعرانى است كه در چندين جهت و از ابعاد گوناگون در شأن ایشان سخن گفته است، بهگونهای كه در جاىجاى ديوان او، به بهانههاى مختلف، به قول و فعل و سيره آن حضرت(ص) استناد شده است. نویسنده، از اول ديوان اقبال تا پايان آن پيش رفته و هر جا سخن از وجود مقدس رسول اعظم(ص) شده را به شرح و بسط پرداخته است[۱].
بهمنظور آشنایی بیشتر با کتاب، به برخی از عناوین و مطالب مطرح شده تحت هر عنوان، بهصورت مختصر، اشاره میشود: 1- مقام مطلق رسول اعظم(ص): از نظر اقبال، پیامبر(ص) داراى مقام مطلق و بىنهايتى است كه وى را از هر تعلقى جز تعلق به حضرت بارىتعالى جدا ساخته است. اگرچه ظاهراً از قوم عرب و از شهر مكه است، لكن باطناً و حقيقتاً از همه اين امور جدا بوده و جوهره او جداى از اين امور است:
2- مقام مصطفی(ص) در دل مسلم: اقبال در مثنوی اول کتاب خود، به بیان عظمت خودی پرداخته و نقش خودشناسی را در احیاء جوامع اسلامی گوشزد میکند که این مقام، از توجه به مقام مصطفی(ص) شکوفا میشود:
پیش او گیتی جبین فرسوده است | خویش را خود عبدهو فرموده است | |
عبدهو از فهم تو بالاتر است | زان که او هم آدم و هم جوهر است | |
جوهر او نی عرب نی اعجم است | آدم است و هم ز آدم اقدم است...[۲] |
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.
وابستهها
در دل مسلم مقام مصطفی است | آبروی ما ز نام مصطفی است...[۳] |