جایگاه روشهاى تنبیه در تعلیم و تربیت: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'بین المللی' به 'بینالمللی ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
{{کاربردهای دیگر| تعليم و تربيت (ابهام زدایی)}} | |||
'''جایگاه روشهای تنبیه در تعلیم و تربیت'''، تألیف [[علی فائضی]]، کتابی است که در آن کوشش شده رهیافتهای گوناگون درباره تنبیه نقل و نقد شود و دیدگاه اسلام به این مقوله بیان گردد. | '''جایگاه روشهای تنبیه در تعلیم و تربیت'''، تألیف [[علی فائضی]]، کتابی است که در آن کوشش شده رهیافتهای گوناگون درباره تنبیه نقل و نقد شود و دیدگاه اسلام به این مقوله بیان گردد. | ||
نسخهٔ ۱۲ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۱۲
جایگاه روشهاى تنبیه در تعلیم و تربیت | |
---|---|
پدیدآوران | فایضی، علی (نویسنده) |
ناشر | مؤسسه تحقیقاتى و انتشاراتى فیض کاشانى |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1373 |
چاپ | دوم |
موضوع | تعلیم و تربیت |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
جایگاه روشهای تنبیه در تعلیم و تربیت، تألیف علی فائضی، کتابی است که در آن کوشش شده رهیافتهای گوناگون درباره تنبیه نقل و نقد شود و دیدگاه اسلام به این مقوله بیان گردد.
یکى از چالشخیزترین بحثهای تربیتى، تنبیه است. این مقوله در این روزگار رویکردهای گوناگونى در پى داشته است. در این کتاب کوشش شده است رهیافتهای گوناگون موجود درباره تنبیه نقل و نقد شود و دیدگاه اسلام به این مقوله همراه با طرح اندیشههای حقوقى و فقهى امامان معصوم(ع)و فقیهان بزرگ بیاید و سرانجام از تأدیب به عنوان واپسین روش تربیتى دفاع شود(ص 9). این کتاب متن درسى بوده و از دوازده فصل بار آمده است.
در فصل اول، معناى لغوى تنبیه را مىآورد. به معناى اصطلاحى آن مىپردازد و تعریفى مىآورد که بتوان از مفردات آن بحث کرد، پس از شرح این مفردات بهگونههای تنبیه در اسلام مىرسد و از چند دیدگاه دربارۀ تنبیه یاد مىکند و در پاسخ به این پرسش که آیا اسلام در نظام تربیتى خود تنبیه را مىپذیرد، مىافزاید هرگاه مربى همه روشهای تربیتى را به کار برد؛ اما پیروزى دست ندارد ناگزیر به تنبیه روى مىکند. سپس با برشماردن پارهای عذابهای یادشده در قرآن، به رسیدن به حد تکلیف شرعى و رابطۀ آن با تنبیه اشارت مىکند و مىآورد که اسلام براى نابالغان شرعى در محیط خانه و مدرسه اصل تأدیب را پیشرو نهاده است.
در فصل دوم، نخست تنبیه را از نگاه عقل مىکاود و با اشاره به حسن و قبح ذاتى و عقلى و تاریخچه کوتاه آن به اینجا مىرسد که نیروى عقلانى انسان میان خوب و بد فرق مىنهد، یکى را مىستاید و دیگرى را ناپسند مىشمارد. آنگاه با پیش کشیدن دیدگاه جرمى بنتام که تنبیه را دردآور و درد را شر خوانده است، یادآور مىشود از آنجا که تنبیه حیات فرد و جامعه را بیمه مىکند، خوب است؛ و از آن روى که به درد و رنج تنبیه شونده مىانجامد بد است. به هر روى عقل تنبیهى را که هدفهای درست و انسانى در پى داشته باشد، مىپسندد.
سپس با یادآورى این نکته که اسلام تنبیه را اصلى حیاتى مىداند، به تنبیه در قرآن، سیرۀ جناب پیامبر(ص)و امامان(ع)مىپردازد.
فصل سوم. فلسفه تنبیه در تمثیل شعرى مولوى: در این فصل به شرح تمثیلى از مثنوى مولوى مىپردازد که با این بیت آغاز مىشود: عاقلى بر اسب مىآمد سوار/در دهان خفتهای مىرفت مار؛ و به این نتیجه مىرسد که تنبیه، گرچه بد مىنماید و ناگوار است، به سود متربى مىانجامد.
در فصل چهارم تا هشتم از تنبیه غیربدنى مىگوید و به نکات زیر مىپردازد: آگاهى همراه با کنایه و اشارۀ مبهم(تذکر غیرمستقیم)، اثر کنایه بیش از تصریح است، تغافل و معناى آن، جایگاه اعمال تغافل، ارزش تغافل در آیات قرآنى، تذکر و نصیحت، عوامل مؤثر افتادن موعظه و نصیحت، عواملى که به بىاثرى موعظه و نصیحت مىانجامد، شرایط موعظه و نصیحت، نکاتى در پند و اندرز به کودک؛ اغماض و چشمپوشى و ارزش تربیتى آن، کجا مىتوان و باید نادیده گرفت، کجا نمىتوان و نباید چشم پوشید، آگاه کردن آشکارا(تذکر مستقیم)، زمینههای مؤثر افتادن تذکر مستقیم؛ ملامت و سرزنش، کاررفتهای تربیتى آن، آنجا که نباید ملامت کرد، زیانهای زیادهروى در سرزنش؛ چهره درهم کردن، فرق آن با ملامت، محروم کردن همراه با چهره درهم کردن، اندازۀ معقول این کار، زیانهای زیادهروى در آن، قهر کردن، اصول و مراحل قهر کردن، نکاتى چند دربارۀ قهر کردن؛ اگر هیچیک از روشهای یادشده به بار ننشست نوبت اخطار مىرسد، چند نکته دربارۀ اخطار، فرجامین مرحلۀ تنبیه غیرتنى اخراج از کلاس درس و مدرسه است. با سودمند افتادن هریک از این روشهای تربیتى به هیچ روى نوبت به مرحلۀ پسین نمىرسد.
فصل نهم. تنبیه بدنى: اسلام تنبیه را پذیرفته و پیشنهاد کرده است؛ اما تنها از آن روى که گفتهاند: «آخر الدواء الکى»بنابراین، تنبیه، واپسین روش تربیتى اسلام است و تا آنجا که مىتوان باید از آن پرداخت. به هر روى اگر فرد به سن تکلیف شرعى رسیده باشد نمىتوان از کیفر او تن زد؛ اما کودک و نوجوان نابالغ را چه باید کرد؟در اسلام در این زمینه از تأدیب سود مىبرند و گرچه کودک حکم تکلیفى ندارد؛ حکم وضعى اعمال از او برداشته نمىشود.
از مطالعه منابع کیفرى اسلام، برمىآید که هدف اسلام از کیفر گناهکار، تنها تأدیب و تهذیب او و تأمین سلامت جامعه است. کیفرهای اسلامى عبارتند از: حدود، تعزیرات، قصاص، دیات و تأدیب که هریک به کوتاهى شرح مىشوند.
فصل دهم. تأدیب: در این فصل، تأدیب را معنا مىکند. به مفهوم اصطلاحى آن در فقه مىپردازد و اصل و میزان تأدیب اطفال را از زبان احادیث برمىشمارد. آنگاه دربارۀ تأدیب بچۀ نابالغى که خطاى جنسى دارد و یا دزدى کرده است مىگوید.
در فصل یازدهم، از میزان تأدیب از نگاه فقیهان و کتابهای فقهى یاد مىکند و تنبیه بدنى را از دید قابسى و مامقانى مىآورد.
در فصل دوازدهم، از مسئولیت کیفرى کودک مىگوید و با نتیجهگیرى و خلاصه کلام، نظر نهایى خود را در مورد تأدیب بدنى در خانه و مدرسه یادآور مىشود[۱].
پانویس
- ↑ رفیعی، بهروز، ص198-200
منابع مقاله
رفیعی، بهروز، کتابشناسی توصیفی و موضوعی تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات بینالمللی هدی، تهران، چاپ اول، 1378ش