۸۴٬۲۳۴
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهمالسلام' به 'بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهمالسلام') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'مى' به 'مى') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
محقق در بیان ویژگیهای کتاب مینویسد: روش مؤلف در این کتاب، روش فلسفى صرف یا استدلال کلامى و یا ذوق عرفانى نبوده و از همه اینها پرهیز دارد. وی نه با مجادلات کلامى سر سازش دارد و نه به برهانهاى خشک فلسفى دلبستگى دارد. وى روش خود را در این کتاب «معرفة بالنورانية» معرفى کرده است. | محقق در بیان ویژگیهای کتاب مینویسد: روش مؤلف در این کتاب، روش فلسفى صرف یا استدلال کلامى و یا ذوق عرفانى نبوده و از همه اینها پرهیز دارد. وی نه با مجادلات کلامى سر سازش دارد و نه به برهانهاى خشک فلسفى دلبستگى دارد. وى روش خود را در این کتاب «معرفة بالنورانية» معرفى کرده است. | ||
[[مجلسی، محمدباقر|علامه مجلسى]] در «[[بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهمالسلام|بحار الأنوار]]» بابى را با عنوان «معرفتهم صلواتاللهعليهم بالنورانية» قرار داده و در این باب تنها دو حدیث از طریق پدر خود از کتابى که در فضایل [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] است، نقل کرده است که در روایت اول، [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] فرمودهاند: «بر هر زن و مرد مسلمانى این واجب است و کسى ایمانش کامل | [[مجلسی، محمدباقر|علامه مجلسى]] در «[[بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهمالسلام|بحار الأنوار]]» بابى را با عنوان «معرفتهم صلواتاللهعليهم بالنورانية» قرار داده و در این باب تنها دو حدیث از طریق پدر خود از کتابى که در فضایل [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] است، نقل کرده است که در روایت اول، [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] فرمودهاند: «بر هر زن و مرد مسلمانى این واجب است و کسى ایمانش کامل نمىشود تاآنکه کنه معرفت مرا به نورانیت درک کند؛ معرفت من با نورانیت همان شناخت خداوند متعال است و شناخت خداوند متعال همان شناخت بالنورانیت من است». | ||
نویسنده اصطلاح «معرفة بالنورانية» را از این حدیث شریف گرفته و روش خود را در این کتاب بر آن اساس قرار داده است. وی در پاسخ پرسش دوم مقصود از «معرفة بالنورانية» را توضیح داده و مىگوید: اولا، در معرفت بالنورانیه، جهاد با نفس و تهذیب و تزکیه لازم است؛ ثانیا، در چنین معرفتى سعى و تلاش و جدیت فراوان علاوه بر مجاهده با هواى نفس ضرورت دارد؛ ثالثا، معرفت بالنورانیه فیضى است الهى و نورى است معنوى که به قلب هرکس اشراق نماید، صاحب چنین معرفتى | نویسنده اصطلاح «معرفة بالنورانية» را از این حدیث شریف گرفته و روش خود را در این کتاب بر آن اساس قرار داده است. وی در پاسخ پرسش دوم مقصود از «معرفة بالنورانية» را توضیح داده و مىگوید: اولا، در معرفت بالنورانیه، جهاد با نفس و تهذیب و تزکیه لازم است؛ ثانیا، در چنین معرفتى سعى و تلاش و جدیت فراوان علاوه بر مجاهده با هواى نفس ضرورت دارد؛ ثالثا، معرفت بالنورانیه فیضى است الهى و نورى است معنوى که به قلب هرکس اشراق نماید، صاحب چنین معرفتى مىشود؛ رابعا، تأمل تام در آیات توحیدى و معارف بلند قرآنى و نیز دقت زیاد در روایات تفسیرى ائمه اطهار(ع)، از اسباب حصول معرفت بالنورانیه است؛ خامسا، در معرفت بالنورانیه یا نورانیت قلب توجه به نهجالبلاغه و خطبههاى توحیدى آن ضرورت زیاد دارد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17992/1/24 ر.ک: همان، ص24-25]</ref>. | ||
بنابراین، | بنابراین، مىتوان ادعا کرد که روش نویسنده بر علمى است که نوعى کشف و شهود و الهام الهى در آن وجود داشته باشد؛ یعنى علمى که هم به تهذیب نفس نیاز دارد و هم به فکر و تأمل و استدلال و سیره عملى مؤلف نیز هنگام تألیف کتاب که در انزواى کامل بوده نیز همین است<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17992/1/25 ر.ک: همان، ص25-26]</ref>. | ||
در مقدمه مؤلف، فهرست مسائل مرقومه در این کتاب، ذکر شده است؛ مسائلی از قبیل: | در مقدمه مؤلف، فهرست مسائل مرقومه در این کتاب، ذکر شده است؛ مسائلی از قبیل: | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
در مدتى که نویسنده در مشهد مىزیسته، نامهاى به دستش میرسد از دوستى که نام آن مشخص نیست و 21 سؤال در آن مطرح شده است. سؤالکننده خود اهل فضل و کمال بوده و [[عصار، سید محمد|مرحوم عصار]] چند بار در ضمن پاسخ یادآور مىشود که شما خود این پاسخها را میدانید و در جایى نیز آشکارا مىگوید: شما به اروپا رفته و از قوانین مدنى اروپاییان خبر دارید. از سوى دیگر سؤالکننده کسى است که نویسنده چارهاى از پاسخ دادن به نامه او نداشته است. عبارتهایى که حکایت کمال احترام و ادب [[عصار، سید محمد|مرحوم عصار]] نسبت به سؤالکننده دارد، در سراسر کتاب مشهود است؛ ضمن آنکه باید رابطه خانوادگى نیز میان آنان وجود داشته باشد. از مطالعه کتاب بهروشنى به دست میآید که هرگز جایى براى این احتمال وجود ندارد که سؤالها از یک سؤالکننده فرضى باشد و [[عصار، سید محمد|مرحوم عصار]] خود این پرسشها را مطرح و آنها را پاسخ داده باشد؛ بهصورت قطع و یقین خواننده کتاب از نادرستى این احتمال آگاه | در مدتى که نویسنده در مشهد مىزیسته، نامهاى به دستش میرسد از دوستى که نام آن مشخص نیست و 21 سؤال در آن مطرح شده است. سؤالکننده خود اهل فضل و کمال بوده و [[عصار، سید محمد|مرحوم عصار]] چند بار در ضمن پاسخ یادآور مىشود که شما خود این پاسخها را میدانید و در جایى نیز آشکارا مىگوید: شما به اروپا رفته و از قوانین مدنى اروپاییان خبر دارید. از سوى دیگر سؤالکننده کسى است که نویسنده چارهاى از پاسخ دادن به نامه او نداشته است. عبارتهایى که حکایت کمال احترام و ادب [[عصار، سید محمد|مرحوم عصار]] نسبت به سؤالکننده دارد، در سراسر کتاب مشهود است؛ ضمن آنکه باید رابطه خانوادگى نیز میان آنان وجود داشته باشد. از مطالعه کتاب بهروشنى به دست میآید که هرگز جایى براى این احتمال وجود ندارد که سؤالها از یک سؤالکننده فرضى باشد و [[عصار، سید محمد|مرحوم عصار]] خود این پرسشها را مطرح و آنها را پاسخ داده باشد؛ بهصورت قطع و یقین خواننده کتاب از نادرستى این احتمال آگاه مىشود<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17992/1/24 ر.ک: مقدمه محقق، ص24]</ref>. | ||
اشاره به برخى از مطالب ضمنى کتاب: | اشاره به برخى از مطالب ضمنى کتاب: |