مولانا و شهان آسمانی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
و در آن غزل زیبا و جاندار و جاودان در بارهی این بزرگان میگوید: «کجایید ای در زندان شکسته». و در تحلیل قرآنی این همه را به عنوان کسانی که به نفس مطمئن رسیدهاند میبیند که به دعوت خاص ربوبی پاسخ مثبت دادهاند: «'''یا ایّتها النّفس المطمئنّه، ارجعی الی ربّک راضیة مرضیه'''...» <ref>سوره فجر، آیات 27 و 28</ref> | و در آن غزل زیبا و جاندار و جاودان در بارهی این بزرگان میگوید: «کجایید ای در زندان شکسته». و در تحلیل قرآنی این همه را به عنوان کسانی که به نفس مطمئن رسیدهاند میبیند که به دعوت خاص ربوبی پاسخ مثبت دادهاند: «'''یا ایّتها النّفس المطمئنّه، ارجعی الی ربّک راضیة مرضیه'''...» <ref>سوره فجر، آیات 27 و 28</ref> | ||
آنچه که این مجموعه را تکمیل میکند سخن [[امام علی(ع)]] است که به هنگام ضربت خوردن از دست اشقی الاشقیای عالم فرمود: «فزت وربّ الکعبه». <ref> | آنچه که این مجموعه را تکمیل میکند سخن [[امام علی(ع)]] است که به هنگام ضربت خوردن از دست اشقی الاشقیای عالم فرمود: «فزت وربّ الکعبه». <ref>متن، ص 16</ref> | ||
فصل دوّم به «مولانا و جهاد» اختصاص دارد و ابتدا آیاتی را در وصف و امر جهاد بر میشمارد و سپس دیدگاه [[مولانا]] را در این باره بیان میکند. استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] که در کار قرآن پژوهی هم نامور است در این بخش چندین واژه را مورد نظر قرار میدهد: حرب، قتال و جهاد. مولانا از وجوب جهاد است که ضدّ رهبانیت سخن میگوید، چنانکه در حدیث نبوی صراحت دارد که رهبانیّتی در اسلام نیست. | فصل دوّم به «مولانا و جهاد» اختصاص دارد و ابتدا آیاتی را در وصف و امر جهاد بر میشمارد و سپس دیدگاه [[مولانا]] را در این باره بیان میکند. استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] که در کار قرآن پژوهی هم نامور است در این بخش چندین واژه را مورد نظر قرار میدهد: حرب، قتال و جهاد. مولانا از وجوب جهاد است که ضدّ رهبانیت سخن میگوید، چنانکه در حدیث نبوی صراحت دارد که رهبانیّتی در اسلام نیست. |
نسخهٔ ۳ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۵۷
مولانا و شهان آسمانی | |
---|---|
پدیدآوران | کاظم محمّدی (نویسنده) |
ناشر | انتشارات نجم کبری |
مکان نشر | ایران ـ کرج |
سال نشر | 1396 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 7-86-2905-964-978 |
موضوع | مولانا، عرفان و تصوّف، امام حسین، جهاد و شهادت. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | 3م4ع/5307 PIR |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
مولانا و شهان آسمانی نوشتهی استاد کاظم محمّدی است که از منظر مولانا و اندیشههای او حادثهی جانخراش شهات امام حسین(ع) و یاران او را در سرزمین کربلا مورد بحث و بررسی قرار میدهد و به عناصر جهاد و شهات در این خصوص اهتمام میکند.
شخصیّت امام حسین(ع) و یاران او و ماجرای نینوا چیزی نیست که به دست فراموشی سپرده شود، بازنگریها و یادآوریهای هر از گاهی در این باره سبب بقا و زنده ماندن اصل حادثه است، حادثهای که تا آخر الزّمان باقی خواهد ماند و خونهایی که تا آخر الزّمان خواهد جوشید و ستم و ستمکار را مورد طعن و لعن قرار خواهد داد. در این بین عارفان نیز سهمیدر زنده ماندن این ماجرا دارند، کما این که بسیاری از بزرگان از آن ماجرا سخن گفته و درودها بر امام حسین(ع) و یاران او داشتهاند و نفرینها و لعنها هم بر یزید و شمر و دیگر عوامل ایجاد این حادثهی جانسوز. مولانا نیز در مثنوی و در دیوان کبیر به دفعات از این حادثه یاد کرده است و امام و همراهان او را پادشهانی بزرگ و جاوید دانسته و در مدحشان سخن گفته است.
در ابتدای اثر در مقدّمهی ناشر موقعیّت این کتاب را مییابیم که چهرمین جلد از مجموعهی «نقد حال» است. مجموعهای که برگرفته از برنامهی نقد حال در رادیو فرهنگ بوده است. چنانکه در مقدّمه قید شده حدود 380 قسمت از این برنامه در زمان 30 دقیقهای در روزهای فرد از تاریخ 1391 الی 1393 به استمرار پخش شده است. مبنای برنامهی نقد حال معرّفی و بحث در بارهی مولانا بوده است و آن شخصیّت ممتاز را از دریچههای گوناگون مورد نقد و بررسی قرار میداده است. پیش از این کتاب، مولانا و شهان آسمانی سه جلد دیگر به انتشار رسیده است که عبارتند از: پیشینهی عرفان و تصوّف مولانا، بهاء ولد، سلطان العلمای بلخ، سیّد برهان لالای مولانا و نیز کتاب حاضر چهارمین کتاب از این مجموعه است.
ساختار
کتاب مولانا و شهان آسمانی اثری است یک جلدی و با 232 صفحه که به تحلیل ماجرای عاشورا و حرکت امام حسین(ع) و یاران او از منظر مولانا میپردازد. این پژوهش بر عهدهی استاد عرفان و مولوی شناس دورهی ما، جناب کاظم محمّدی بوده که در برنامهی نقد حال رادیو فرهنگ در سالها پیش بیان شده است و متن آن با ویرایشی مختصر به این شکل کنونی در آمده است. مسلّماً اگر هم قرار به بررسی این موضوع از منظر مولانا میبود باید کسانی چون استاد کاظم محمّدی که به مولوی شناسی و مثنوی پژوهشی شهره هستند و در این زمینه نیز صاحب اثر و نظرند تحقّق مییافت، که خوشبختانه چنین هم شده و پیش از انتشار در رادیو فرهنگ با میلیونها شنونده آن را مطرح و تحلیل کرده است.
فهرست مطالب در ابتدای کتاب دیده میشود، غیر از مقدّمهی ناشر که در خصوص این کتاب و سابقهی رادیویی آن و چگونگی تدوین آن سخن گفته است، کتاب به 12 فصل تقسیم شده که به ترتیب عبارتند از: 1- نگاه مولانا به واقعهی کربلا 2- مولانا و جهاد 3- مولانا و انواع جهاد 4- مولانا و واقعه¬ی عاشورا 5- مرگ عاشقان 6- عشق و شهادت 7- شهادت و مرگ 8- مرگ اندیشی 9- مرگ پیش از مرگ 10- مرگ و نوشدن 11- مرگ و زندگی 12- مرگ شیرین. در انتهای کتاب هم دو فصل کتابنامه و نمایه وجود دارد.
آنچه که در این اثر در طول کتاب دیده میشود استشهادات بسیار زیاد به آثار مولانا است، چه در مثنوی و چه دیوان کبیر. در عین حال اهتمام به مقولات قرآنی و حدیثی نیز کم نیست. اسناد هر مطلب اعم از شعر، آیه و حدیث هم در پاورقی قید شده از این رو در طول اثر پاورقیهای بسیار زیاد قابل دیدن است که به این امر میپردازد. ذکر اسناد و منابع متعدّد حاکی از پژوهشی بودن کار است که قهراً برای کسانی که به دنبال حقیقت باشند از مهمترین لوازم به حساب میآید.
از مقولات قابل ذکر در این کتاب، اینکه قالب برنامهی رادیویی نقد حال کارشناس محور بوده و یک مجری نیز به عنوان پرسشگر در برنامه حضور داشته است، از این رو کتاب مولانا و شهان آسمانی حالت گفتگومحوری خود را حفظ کرده و در قالب سؤال و جواب بحث به پیش میرود.
گزارش محتوا
کتاب مولانا و شهان آسمانی اثر استاد مولوی شناس کاظم محمّدی یکی از معدود آثاری است که به نگاه مولانا در خصوص واقعهی عاشورا و حرکت امام حسین(ع) و باران او میپردازد. مسلّماً دیدگاه مولانا به عنوان یک عارف مسلمان در این واقعه باید بسیار خاص باشد، گر چه ممکن است که برخی رأی و نظر او را نپذیرند ولی در عین حال اندیشههای او در دل آثار او موجود است. استاد کاظم محمّدی تلاش کرده در طّیّ چندین برنامهی رادیویی با عنوان «نقد حال» که وام از مثنوی دارد در این باره سخن بگوید و ماحصل چندین برنامهی رادیویی که پر مخاطب هم بوده این کتاب است که انون مدّ نظر ما قرار گرفته است.
بحث نویسنده در فصل نخست آن است که جهان در حکم زندان است و باید از این زندان خلاصی جست و استناد استاد هم به یک حدیث نبوی است که منابعی چند و معتبر آن را تأیید و روایت کرده اند، مانند من لا یحضره الفقیه، تحف العقول، تاریخ بغداد و نیز العقد الفرید و آن حدیث این است: «الدنیا سجن المؤمن و جنّة الکافر». و مولانا نیز این مطلب را در دفتر اوّل مثنوی روایت کرده است و در جایی هم با صراحت آن را تشریح و تحکیم میکند:
این جهان زندان و ما زندانیان | حفره کن زندان و خود را وارهان[۱] |
بر این اساس چون ایشان حر و آزادهاند و در حکم شاهان این جهانند طبیعی است که زندان را بر نمیتابند و در صدد یافتن آزادی خویشند:
تلخ نبود پیش ایشان مرگ تن | چون روند از چاه و زندان در چمن[۲] |
و در آن غزل زیبا و جاندار و جاودان در بارهی این بزرگان میگوید: «کجایید ای در زندان شکسته». و در تحلیل قرآنی این همه را به عنوان کسانی که به نفس مطمئن رسیدهاند میبیند که به دعوت خاص ربوبی پاسخ مثبت دادهاند: «یا ایّتها النّفس المطمئنّه، ارجعی الی ربّک راضیة مرضیه...» [۳]
آنچه که این مجموعه را تکمیل میکند سخن امام علی(ع) است که به هنگام ضربت خوردن از دست اشقی الاشقیای عالم فرمود: «فزت وربّ الکعبه». [۴]
فصل دوّم به «مولانا و جهاد» اختصاص دارد و ابتدا آیاتی را در وصف و امر جهاد بر میشمارد و سپس دیدگاه مولانا را در این باره بیان میکند. استاد کاظم محمّدی که در کار قرآن پژوهی هم نامور است در این بخش چندین واژه را مورد نظر قرار میدهد: حرب، قتال و جهاد. مولانا از وجوب جهاد است که ضدّ رهبانیت سخن میگوید، چنانکه در حدیث نبوی صراحت دارد که رهبانیّتی در اسلام نیست.
در فصل سوّم به انواع جهاد اهتمام کرده و دیدگاه مولانا را در امر جهاد و گون گونی آن را مدّ نظر قرار داده است. چنانکه میگوید:
گر بریزد خون من آن دوست رو | پای گوبان جان بر افشانم ز هو | |
آزمودم مرگ من در زندگی ست | چون رهم زین زندگی پایندگی ست[۵] |
استاد کاظم محمّدی میگوید: خوشبختانه مولانا توجه خاصی به جهاد پیامبران دارد و در چند جای مثنوی اشارهی مستقیم به آنان دارد و نگاه مولانا این است که همهی پیامبران یکتنه به دل دشمن زدند، یعنی آنان دلی دریایی داشتند شجاع و شیر صفت بودند بی بیم و هراس و تزلزل. اساساً در جهاد ازآنچه که میدانند نمیترسند، بیمیندارند، تردیدی ندارند، از کثرت دشمن واهمه ندارند و کدام پیغمبری بود که دونفری حرکت کرد؟ همهی پیامبران یکتنه به دل دشمن زدند و یکتنه بودند که صف دشمن را شکافتند و همهی پیامبران در زمان خودشان به نوعی نصرت و پیروزی حاصل کردند. ولی بیاینکه از سلاح خاصی استفاده کرده باشند. وجود خود پیامبران یک سلاح آهنین بود در مقابل دشمنان و دشمنان بهمرور در مقابل تابش پرفروغ خورشیدسان پیامبران بهسان یخی که آب بشود یکی پس از دیگری ذوب شدند و آب شدند و نهایتاً تسخیر آن جامعه به دست پیغمبری بود که یکتنه به دل دشمن زده بود. [۶].
در فصل «مولانا و واقعهی عاشورا» ابیات زیادی از مثنوی و دیوان کبیر مطرح میشود که نشان از توجّه ویژهی مولانا به آن واقعه دارد. بارها نام کربلا را در آثار مولانا میبینیم، از لحاظ ترجمانی نیز اصطلاح «حشرگاه حسین» نیز نشان از همین مکان دارد که در دیوان کبیر به آن ناظر است. در بیتی دیگر از همان اثر جاودانه از زخم حسین(ع) و جام زهرآگین حسن(ع) سخن میگوید. در یک تعبیر هم غم را که دشمن میداند بیان میکند: «ای غم بکش مرا که حسینم، تویی یزید». و این نشان از آن دارد که روح حسنی را شاد و غم و حزن را زادهی یزید میداند. در مثنوی به کشتگان کربلا اشاره میکند، کربلا را دشت بلا میگوید و از نوحه و ناله و بکای شیعیان در عاشورا یاد میکند. امّا آنان که روحی حسینی ندارند و صفت و رنگی حسینی از خود نشان نمیدهند و در عین حال برای آزادگان و رهیدگان و شاهان دشت کربلا نوحه سر میدهند، چنین میاندیشد که:
پس عزا بر خود کنید ای خفتگان | زآنکه بد مرگی ست این خواب گران[۷] |
در فصلی که از عشق و شهادت سخن میرود استاد کاظم محمّدی به نکاتی خاصّی اشارت میدهد، کما اینکه میگوید: در باب شهادت برگردیم به سخن مولانا وقتی میگوید نفس حالا ابیاتی که خواهم خواند منظور نفس، نفس اماره است. میگوید ظاهر این نیست که فقط شهید بشود و خون او بریزد باید آن نفس اماره هم از بین رفته باشد تا شهادت به معنای دقیق و ژرف واژه تحقق پیدا کند. که با وجود هواهای نفسانی و شهوات جسمانی امر جهاد و شهادت تحقّق نمییابد. آن کس که هنوز اسیر هواهای نفسانی است و غرق در اوامر نفس امّاره این فرد کجا میتواند در کسوت «مجاهد» باشد و کجا میتواند در مقام والای «شهید» باشد. مجاهدان و شهیدان از دنیا و آنچه بدان تعلّق دارد عبور کردهاند و از قید نفسانیات بیرون آمده و از اسارت نفس امّاره خارج شدهاند این است که ایشان در مقام مجاهد و شهید واقعی میتوانند حضور داشته باشند. مولانا از جمله در این ابیات اینگونه بیان میدارد:
ای بسا خامیکه ظاهر خونش ریخت | لیک نفس زنده آن جانب گریخت | |
آلتش بشکست و رهزن زنده ماند | نفس زنده است ارچه مرکب خون فشاند [۸] |
سایر فصول، یعنی از فصل هفتم تا انتهای کتاب بحث مرگ به انحای گوناگون مدّ نظر قرار گرفته و کم و کیف آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد. نگاهی به فهرست مطالب نشان از همین امر دارد. در فصل هفتم مرگ و شهادت را میسنجد، در فصل هشتم به مرگ اندیشی میپردازد و آن را نظر قرار میدهد، در فصل نهم رویکردی عارفانه و به ویژه دیدگاه خاص مولانا را مدّ نظر قرار میدهد که از مرگ پیش از مرگ یاد میکند، امری که مجرّب عارفان است و پیش از مولانا بسیاری از عارفان از آن بابت سخن گفته اند، مانند حکیم سنایی و عطار نیشابوری. سه فصل آخر هم به مرگ و نوشدن در فلسفهی مولانا، مرگ و زندگی، و مرگ شیرین میپردازد که هر یک به نوبهی خود اثربخش و مفید و سرشار از معنا و معنویت است.
از انتهای بحث فصل آخر چنین فهمیده میشود که مسئله از سوی استاد هنوز کامل نشده و بحث ادامه دارد ولی از آنجا که این بحث در ایام محرّم صورت گرفته با اتمام محرّم هنوز مقولاتی باقی مانده که به زمانی دیگر موکول شده است، چنانکه میگوید: امّا هر چند که بحث ما با این چندین برنامه در ایام محرم به پایان نرسید و اصطلاحات مولانا و واژگانی که وی در این باره لحاظ کرده بسیار قوی و گسترده است و برای شرح و تفسیر آن زمانی واسع و مجالی فراخ میطلبد تا بتوان در خلال اندیشههای نغز و پر مغز مولانا سباحه کرد و البتّه جا دارد که در خصوص شهات شهیدان راه خدا، و خاصه در خصوص شهیدان کربلا و یاران امام حسین از منظر مولانا بهتر و بیشتر بحث و بررسی صورت بگیرد ولی با اندک بودن مجال ما و محدود بودن زمانی که در اختیار داریم عملاً امکان این کار نیست و باید به وقتی دیگر موکول گردد[۹].
ویژگیها
کتاب مولانا و شهان آسمانی هم به مانند دیگر آثاری که از کاظم محمّدی در راستای مثنوی پژوهی و مولوی شناسی منتشر شده است قابل توجّه است و در این کتاب هم نکات مهمیوجود دارد که به آن اشاره میشود:
- طرح موضوع و تحلیل عرفانی ماجرا.
- عنوان کتاب که از شهیدان کربلا با شهان آسمانی یاد میکند
- مباحث دوازدهگانهی مرتبط و مکمّل در تحلیل جهاد و شهادت.
- تفسیرهای نو و ارزنده از دید مولانا و در بیان یک مولوی شناس.
- لحن گفتاری و دو سویهی پرسش و پاسخ.
- صمیمیبودن متن و سخن بدون حواشی و زواید.
وضعیت کتاب
مولانا و شهان آسمانی، اثری از استاد کاظم محمّدی از مجموعهی «نقد حال».
کتاب در یک جلد با مقدّمهای مختصر از سوی ناشر در تبیین مطلب و کتاب نوشته شده است. متن کتاب فارسی است و دارای 232 صفحه است. کتاب حاضر در قطع رقعی و با جلد نرم و کاغذ مرغوب منتشر شده. در آغاز، فهرست مطالب درج شده و در انتهای اثر هم فهرست جامعی از منابع و مأخذ و همینطور نمایهی کامل دیده میشود.
پانویس
منابع مقاله
مقدّمه و متن کتاب. قرآن کریم. مثنوی معنوی.