۱۵٬۵۱۸
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '↵↵↵' به ' ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - '↵↵' به ' ') |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
|اساتید | |اساتید | ||
| data-type="authorTeachers" |[[بروجردی، حسین|آیتالله بروجردى]] | | data-type="authorTeachers" |[[بروجردی، حسین|آیتالله بروجردى]] | ||
[[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبايى]] | [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبايى]] | ||
[[بجنوردی، سید حسن|سيد حسن بجنوردى]] | [[بجنوردی، سید حسن|سيد حسن بجنوردى]] | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
| data-type="authorWritings" |[[الشواهد الربوبیة في المناهج السلوکیة]] | | data-type="authorWritings" |[[الشواهد الربوبیة في المناهج السلوکیة]] | ||
[[سه رساله فلسفی: متشابهات القرآن - المسائل القدسیة - اجوبة المسائل]] | [[سه رساله فلسفی: متشابهات القرآن - المسائل القدسیة - اجوبة المسائل]] | ||
[[شرح بر زاد المسافر صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی]] | [[شرح بر زاد المسافر صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی]] | ||
[[الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة]] | [[الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة]] | ||
[[شرح فصوص الحکم]] | [[شرح فصوص الحکم]] | ||
|- class="articleCode" | |- class="articleCode" | ||
خط ۴۴: | خط ۳۸: | ||
{{کاربردهای دیگر|آشتیانی (ابهام زدایی)}} | {{کاربردهای دیگر|آشتیانی (ابهام زدایی)}} | ||
'''سيد جلالالدين موسوى آشتيانى''' (1304-1384ش)، استاد فلسفه و عرفان اسلامی، فیلسوف اصالت وجودی، در سال ۱۳۷۶ش، دانشمند برجسته کشور انتخاب شد و در سال ۱۳۸۱ نشان درجه یک دانش جمهوری اسلامی را دریافت کرد. | '''سيد جلالالدين موسوى آشتيانى''' (1304-1384ش)، استاد فلسفه و عرفان اسلامی، فیلسوف اصالت وجودی، در سال ۱۳۷۶ش، دانشمند برجسته کشور انتخاب شد و در سال ۱۳۸۱ نشان درجه یک دانش جمهوری اسلامی را دریافت کرد. | ||
== ولادت == | == ولادت == | ||
سال 1304 شمسى در آشتيان به دنيا آمد. او در دوازده سالگى دوره ابتدايى را در دبستان خاقانى آشتيان به پایان رساند و چند سالى هم نزد دو تن از روحانیان آن ديار، گلستان سعدى، بوستان، منشآت قائم مقام، ديوان حافظ، منشآت امیرنظام گرّوسى، نصاب الصبيان و جامع المقدمات و قسمتى از شرح [[البهجة المرضية علی ألفية ابن مالك|سيوطى]] و دره نادرى و خط و مقدارى رياضيات را فراگرفت. پس از این دوران، جهت ادامه تحصيل در دبيرستان عازم تهران میشود، ولى [[آشتیانی، احمد|میرزا احمد آشتيانى]] او را از این كار بازمى دارد و میفرمايد: (عمر خود را ضايع نكن، شايسته است كه به قم بروید و به تحصيل علوم قديمه بپردازيد). | سال 1304 شمسى در آشتيان به دنيا آمد. او در دوازده سالگى دوره ابتدايى را در دبستان خاقانى آشتيان به پایان رساند و چند سالى هم نزد دو تن از روحانیان آن ديار، گلستان سعدى، بوستان، منشآت قائم مقام، ديوان حافظ، منشآت امیرنظام گرّوسى، نصاب الصبيان و جامع المقدمات و قسمتى از شرح [[البهجة المرضية علی ألفية ابن مالك|سيوطى]] و دره نادرى و خط و مقدارى رياضيات را فراگرفت. پس از این دوران، جهت ادامه تحصيل در دبيرستان عازم تهران میشود، ولى [[آشتیانی، احمد|میرزا احمد آشتيانى]] او را از این كار بازمى دارد و میفرمايد: (عمر خود را ضايع نكن، شايسته است كه به قم بروید و به تحصيل علوم قديمه بپردازيد). | ||
==تحصيلات == | ==تحصيلات == | ||
استاد بنا به سفارش میرزا احمد سال 1323 (در سن نوزده سالگى) عازم حوزه علمیه قم شد و پس از پایان دوره سطح، در درس خارج فقه و اصول حضرت [[بروجردی، حسین|آیتالله بروجردى]] حاضر شد. او همزمان مدت هشت سال تمام از حكيم الهى حضرت [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبايى]] الهيات شفا و اسفار الأربعه و قريب یک دوره اصول فقه و قسمتى از تفسير قرآن را فراگرفت. پس از این دوره به سفر انفس و آفاق پرداخت. در قزوین از محضر پر فيض آیتالله سيد ابوالحسن رفيعى قزوینى سفر اسفار را آموخت و سپس در سال 1336 جهت تكمیل علوم نقلى راهى نجف شد. مدت دو سال از محضر آيات عظام حكيم، عبدالهادى شيرازى و به ویژه آیتالله میرزا [[بجنوردی، سید حسن|سيد حسن بجنوردى]] بهره مند شد. در همین زمان سخت بيمار شد و به ناچار به ایران بازگشت. پس از مداوا در تهران مدتى به حوزه درس اسفار حكيم محقق [[آشتیانی، احمد|میرزا احمد آشتيانى]] و مدتى نيز به طور متفرقه به درس میرزا مهدى آشتيانى راه يافت. | استاد بنا به سفارش میرزا احمد سال 1323 (در سن نوزده سالگى) عازم حوزه علمیه قم شد و پس از پایان دوره سطح، در درس خارج فقه و اصول حضرت [[بروجردی، حسین|آیتالله بروجردى]] حاضر شد. او همزمان مدت هشت سال تمام از حكيم الهى حضرت [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبايى]] الهيات شفا و اسفار الأربعه و قريب یک دوره اصول فقه و قسمتى از تفسير قرآن را فراگرفت. پس از این دوره به سفر انفس و آفاق پرداخت. در قزوین از محضر پر فيض آیتالله سيد ابوالحسن رفيعى قزوینى سفر اسفار را آموخت و سپس در سال 1336 جهت تكمیل علوم نقلى راهى نجف شد. مدت دو سال از محضر آيات عظام حكيم، عبدالهادى شيرازى و به ویژه آیتالله میرزا [[بجنوردی، سید حسن|سيد حسن بجنوردى]] بهره مند شد. در همین زمان سخت بيمار شد و به ناچار به ایران بازگشت. پس از مداوا در تهران مدتى به حوزه درس اسفار حكيم محقق [[آشتیانی، احمد|میرزا احمد آشتيانى]] و مدتى نيز به طور متفرقه به درس میرزا مهدى آشتيانى راه يافت. | ||
==حيات علمى== | ==حيات علمى== | ||
زندگى علمى علامه سيد جلالالدين آشتيانى را مى توان به دوره تحصيل، تدريس و تصنيف تقسيم كرد. دوره تحصيل از آشتيان شروع میشود و به تهران، نجف و قم ختم میشود. این دوره، دوره درس آموزى استاد است كه نگارش این دوره از گنجايش این مقاله بيرون است، ولى دوره مهمى كه بيشتر آثار او هم مربوط به همین دوره است دوره اقامت استاد در ارض اقدس رضوى است. در واقع این دوره كه در حدود پنجاه سال از عمر با بركت استاد را شامل میشود دوره تدريس و تصنيف است و به نظر مى رسد به این دوره بايد بيشتر توجه شود، گرچه سراسر زندگى آن بزرگمرد درس و الگوى كامل برای جویندگان علم و معرفت است. مشهد آن ارض ملكوتى میزبان هشتمین قطب عالم امكان است. جارالرضا بودن بزرگ ترين سعادت و افتخار هر كسى است. علامه آشتيانى به آن ديار پا مى گذارد تا چراغ حكمت علوى و فلسفه الهى را كه در آن ارض اقدس به خاموشى گراييده بود با تدريس منظومه، اسفار، شواهد الربوبيه و شرح فصوص قيصرى جانى دوباره بخشد. آشتيانى و مكتب مشهد علامه آشتيانى در تبيين سير تاريخى ماجراى ضد فلسفه در مشهد چنين مى نویسد: «الآن در حوزه قم زمینه مناسب برای تدريس و كار در فلسفه هست، در مشهد این طور نيست. مرحوم آقاى میلانى را به جهت این كه شاگرد مرحوم آقا [[اصفهانی، محمدحسین|شيخ محمدحسین اصفهانى]] فيلسوف بوده، با این كه [[اصفهانی، محمدحسین|شيخ محمدحسین اصفهانى]] از زهاد درجه اول زمان خودش بوده است مورد توهين و اذّيت قرار دادند. این مخالفت با فلسفه در مشهد تاريخچهاى دارد و آن بر مى گردد به زمان آقا میرزا مهدى اصفهانى كه شاگرد [[نایینی، محمدحسین|میرزا حسین نائينى]] بوده است. او ابتدا همان طريقه آخوند ملا حسینقلى همدانى و بهارى و كشمیرى را انتخاب مىكند. او پيش [[آشتیانی، احمد|میرزا احمد آشتيانى]] شواهد الربوبيه مى خواند، امّا فهم مطالب فلسفى برای او از اصعب امور بود، پس از همه این مراحل به دليل فاقد توانايى فهم این متون از عرفان و فلسفه سرخورده میشود و به جان فلسفه مى افتد.» در جايى ديگر میفرمايد «الآن مشهد شش هزار نفر طلبه دارد، ولى عدهاى هم منع میکنند و مى گویند فلسفه نروید كفر است و یک مكتب خاصى برای خودشان دارند و هر چيز جز آن را طرد و تخطئه میکنند. حقير در ضمنِ نقد و ردّ تهافت الفلاسفه، آثار رب النوع آنها را مورد نقد قرار مى دهم تا معلوم شود این جماعت با چيزى كه آشنا نيستند معارف ائمه است.» به هر حال، علامه آشتيانى نزدیک به پنجاه سال در چنين حوزهاى به تدريس فلسفه و عرفان اشتغال داشت و آن هم، تدريس آن حكيم الهى كه به حق عنوانِ مدرس عرفان و فلسفه تنها بر او شايسته و بايسته است. او تنها و یک تنه در مقابل این افراد ايستاد و اگر نبود عظمت و جامعيت و اخلاص علمى آن درخت تناورِ فلسفه و عرفان، كه به راستى جلال حكمت و عرفان است، مقاومت و ادامه راه ممكن نمى شد. او كه به ظاهر یک فرد بود، ولى در واقع هزاران تن، فلسفه را در آن حوزه مبارک از غربت نجات داد، همان گونه كه سقراط در يونان چنين كرد. با توجه به آن وضعيت حتى پس از انقلاب قسم مى خورند كه: ما نمى گذاریم كسى كه (آشتيانى) تحت عنوان فلسفه به [[مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی|مرحوم مجلسى]] اهانت مىكند آب خوش از گلویش پايين برود و راحت زندگى كند؛ يا رياست دانشكده الهيات كه به پاس خوش خدمتى به پستهاى مادى دنيوى رسيده بود، زمینه بازنشستگى اجبارى استاد را فراهم مىكند؛ در گزارش كار خود این كار را از افتخارات دوران تصدى رياستش قلمداد مىكند و به خيال خود محيط دانشكده را از وجود ايشان منزه كرده است. حال استاد با آن وضع اسفناك و دردآور، حدود دویست عنوان کتاب، رساله يا مقاله تصنيف و تأليف يا احيا مىكندو در دو مركز علم و دانش، دانشكده الهيات دانشگاه فردوسى و مدرسه علمیه امام جعفر صادق به تدريس میپردازد. این نيست جز توفيق و همراهى حضرت حق و درستى راه و اخلاص در عمل و صلابت ايمان و از همه مهمتر سفارش استادش حضرت [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبايى]] مبنى بر این كه «چراغ فلسفه سنتى را روشن نگه دارد.» ولو لا اللطف والإحسان منه لما طابَ الحديث ولا الكلامُ وكل لطيفةٍ وظريف معني أستاذي فيه والله الأمامُ. | زندگى علمى علامه سيد جلالالدين آشتيانى را مى توان به دوره تحصيل، تدريس و تصنيف تقسيم كرد. دوره تحصيل از آشتيان شروع میشود و به تهران، نجف و قم ختم میشود. این دوره، دوره درس آموزى استاد است كه نگارش این دوره از گنجايش این مقاله بيرون است، ولى دوره مهمى كه بيشتر آثار او هم مربوط به همین دوره است دوره اقامت استاد در ارض اقدس رضوى است. در واقع این دوره كه در حدود پنجاه سال از عمر با بركت استاد را شامل میشود دوره تدريس و تصنيف است و به نظر مى رسد به این دوره بايد بيشتر توجه شود، گرچه سراسر زندگى آن بزرگمرد درس و الگوى كامل برای جویندگان علم و معرفت است. مشهد آن ارض ملكوتى میزبان هشتمین قطب عالم امكان است. جارالرضا بودن بزرگ ترين سعادت و افتخار هر كسى است. علامه آشتيانى به آن ديار پا مى گذارد تا چراغ حكمت علوى و فلسفه الهى را كه در آن ارض اقدس به خاموشى گراييده بود با تدريس منظومه، اسفار، شواهد الربوبيه و شرح فصوص قيصرى جانى دوباره بخشد. آشتيانى و مكتب مشهد علامه آشتيانى در تبيين سير تاريخى ماجراى ضد فلسفه در مشهد چنين مى نویسد: «الآن در حوزه قم زمینه مناسب برای تدريس و كار در فلسفه هست، در مشهد این طور نيست. مرحوم آقاى میلانى را به جهت این كه شاگرد مرحوم آقا [[اصفهانی، محمدحسین|شيخ محمدحسین اصفهانى]] فيلسوف بوده، با این كه [[اصفهانی، محمدحسین|شيخ محمدحسین اصفهانى]] از زهاد درجه اول زمان خودش بوده است مورد توهين و اذّيت قرار دادند. این مخالفت با فلسفه در مشهد تاريخچهاى دارد و آن بر مى گردد به زمان آقا میرزا مهدى اصفهانى كه شاگرد [[نایینی، محمدحسین|میرزا حسین نائينى]] بوده است. او ابتدا همان طريقه آخوند ملا حسینقلى همدانى و بهارى و كشمیرى را انتخاب مىكند. او پيش [[آشتیانی، احمد|میرزا احمد آشتيانى]] شواهد الربوبيه مى خواند، امّا فهم مطالب فلسفى برای او از اصعب امور بود، پس از همه این مراحل به دليل فاقد توانايى فهم این متون از عرفان و فلسفه سرخورده میشود و به جان فلسفه مى افتد.» در جايى ديگر میفرمايد «الآن مشهد شش هزار نفر طلبه دارد، ولى عدهاى هم منع میکنند و مى گویند فلسفه نروید كفر است و یک مكتب خاصى برای خودشان دارند و هر چيز جز آن را طرد و تخطئه میکنند. حقير در ضمنِ نقد و ردّ تهافت الفلاسفه، آثار رب النوع آنها را مورد نقد قرار مى دهم تا معلوم شود این جماعت با چيزى كه آشنا نيستند معارف ائمه است.» به هر حال، علامه آشتيانى نزدیک به پنجاه سال در چنين حوزهاى به تدريس فلسفه و عرفان اشتغال داشت و آن هم، تدريس آن حكيم الهى كه به حق عنوانِ مدرس عرفان و فلسفه تنها بر او شايسته و بايسته است. او تنها و یک تنه در مقابل این افراد ايستاد و اگر نبود عظمت و جامعيت و اخلاص علمى آن درخت تناورِ فلسفه و عرفان، كه به راستى جلال حكمت و عرفان است، مقاومت و ادامه راه ممكن نمى شد. او كه به ظاهر یک فرد بود، ولى در واقع هزاران تن، فلسفه را در آن حوزه مبارک از غربت نجات داد، همان گونه كه سقراط در يونان چنين كرد. با توجه به آن وضعيت حتى پس از انقلاب قسم مى خورند كه: ما نمى گذاریم كسى كه (آشتيانى) تحت عنوان فلسفه به [[مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی|مرحوم مجلسى]] اهانت مىكند آب خوش از گلویش پايين برود و راحت زندگى كند؛ يا رياست دانشكده الهيات كه به پاس خوش خدمتى به پستهاى مادى دنيوى رسيده بود، زمینه بازنشستگى اجبارى استاد را فراهم مىكند؛ در گزارش كار خود این كار را از افتخارات دوران تصدى رياستش قلمداد مىكند و به خيال خود محيط دانشكده را از وجود ايشان منزه كرده است. حال استاد با آن وضع اسفناك و دردآور، حدود دویست عنوان کتاب، رساله يا مقاله تصنيف و تأليف يا احيا مىكندو در دو مركز علم و دانش، دانشكده الهيات دانشگاه فردوسى و مدرسه علمیه امام جعفر صادق به تدريس میپردازد. این نيست جز توفيق و همراهى حضرت حق و درستى راه و اخلاص در عمل و صلابت ايمان و از همه مهمتر سفارش استادش حضرت [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبايى]] مبنى بر این كه «چراغ فلسفه سنتى را روشن نگه دارد.» ولو لا اللطف والإحسان منه لما طابَ الحديث ولا الكلامُ وكل لطيفةٍ وظريف معني أستاذي فيه والله الأمامُ. | ||
==تألیف== | ==تألیف== | ||
استاد سال 1338ش آهنگ ارض ملكوتى رضوى كرد و در آن ديار در حدود پنجاه سال به تصنيف و تدريس فلسفه و عرفان در حوزه و دانشگاه فردوسى مشهد (دانشكده الهيات) پرداخت و این دوره بحق دوره پر بار عمر آن حكيم الهى است كه حاصل آن صدها کتاب و مقاله فلسفى - عرفانى است، كه نظير آن را در هيچ یک از تأليفات مدعیان فلسفه و عرفان عصر حاضر نمى توان يافت و ديگر خيل شاگردانى است كه در كشور پهناور ایران پراكندهاند و حتى از كشورهاى ديگر نيز به درس آموزى به خدمت استاد مى رسيدند. همین تأليفها و تدريس متون عالى از وى شخصيت عظيم جهانى ساخته بود، متونى كه تدريس و فهم آنها فيلسوف و عارفى چون حكيم آشتيانى را شايسته و بايسته بود. دريغا كه با رفتن این حكيم الهى دوران غريبى این اوراق دوباره فرارسيد تا حكيمى و آشتيانى ديگرى و استاد در این باره میفرمايد «اگر كسى مى توانست عبارات شِفا و حكمت الاشراق سهروردى درس بدهد شق ّالقمر كرده بود» و در جاى ديگر به گونهاى صريح تر میفرمايد | استاد سال 1338ش آهنگ ارض ملكوتى رضوى كرد و در آن ديار در حدود پنجاه سال به تصنيف و تدريس فلسفه و عرفان در حوزه و دانشگاه فردوسى مشهد (دانشكده الهيات) پرداخت و این دوره بحق دوره پر بار عمر آن حكيم الهى است كه حاصل آن صدها کتاب و مقاله فلسفى - عرفانى است، كه نظير آن را در هيچ یک از تأليفات مدعیان فلسفه و عرفان عصر حاضر نمى توان يافت و ديگر خيل شاگردانى است كه در كشور پهناور ایران پراكندهاند و حتى از كشورهاى ديگر نيز به درس آموزى به خدمت استاد مى رسيدند. همین تأليفها و تدريس متون عالى از وى شخصيت عظيم جهانى ساخته بود، متونى كه تدريس و فهم آنها فيلسوف و عارفى چون حكيم آشتيانى را شايسته و بايسته بود. دريغا كه با رفتن این حكيم الهى دوران غريبى این اوراق دوباره فرارسيد تا حكيمى و آشتيانى ديگرى و استاد در این باره میفرمايد «اگر كسى مى توانست عبارات شِفا و حكمت الاشراق سهروردى درس بدهد شق ّالقمر كرده بود» و در جاى ديگر به گونهاى صريح تر میفرمايد | ||
«با كمال تأسف چراغ فروزان حكمت متعاليه و عرفان كه به دست لرزان افراد نادر از اكابر علماى امامیه تا این اواخر اطراف خود را روشن مینمود رو به خاموشى رفت. در عصر ما استاد وارد در عرفان كه از عهده تدريس آثار عرفانى برآيد وجود ندارد و در حكمت و فلسفه نيز جز عده بسيار معدود كسى باقى نمانده است، چرا كه محيط موجود، مستعد و آماده برای پرورش شاگرد نمیباشد و اگر به نام درس فلسفه و تصوف حوزهاى ديده شود بايد چيزى شبيه كاریکاتور تلقى شود.» این مسائل قلبش را به درد آورده بود. در راه ترمیم این دردها حدود پنجاه سال شبها را تا به صبح نخوابيد و تارهاى وجودش نغمههاى حكمت و عرفان را نواخت. سلامُ اللهِ ما كَرَّ اللَّيالي و جاوبَتِ الْمَثاني وَالْمَثالي. او عمرى را با حكمت و عرفان زندگى كرد، وجوه حكمت (لفظى، كتبى، ذهنى و عينى) در دل و جان او ريشه كرد و از او حكيمى جامع ساخت، مرتبهاى كه هر قلندرى توان دستيابى به آن را نداشت. {{شعر}}{{ب|''هر كه شد محرم دل در حرم يار بماند''|2=''و آن كه این كار ندانست در انكار بماند''}}{{پایان شعر}} | «با كمال تأسف چراغ فروزان حكمت متعاليه و عرفان كه به دست لرزان افراد نادر از اكابر علماى امامیه تا این اواخر اطراف خود را روشن مینمود رو به خاموشى رفت. در عصر ما استاد وارد در عرفان كه از عهده تدريس آثار عرفانى برآيد وجود ندارد و در حكمت و فلسفه نيز جز عده بسيار معدود كسى باقى نمانده است، چرا كه محيط موجود، مستعد و آماده برای پرورش شاگرد نمیباشد و اگر به نام درس فلسفه و تصوف حوزهاى ديده شود بايد چيزى شبيه كاریکاتور تلقى شود.» این مسائل قلبش را به درد آورده بود. در راه ترمیم این دردها حدود پنجاه سال شبها را تا به صبح نخوابيد و تارهاى وجودش نغمههاى حكمت و عرفان را نواخت. سلامُ اللهِ ما كَرَّ اللَّيالي و جاوبَتِ الْمَثاني وَالْمَثالي. او عمرى را با حكمت و عرفان زندگى كرد، وجوه حكمت (لفظى، كتبى، ذهنى و عينى) در دل و جان او ريشه كرد و از او حكيمى جامع ساخت، مرتبهاى كه هر قلندرى توان دستيابى به آن را نداشت. {{شعر}}{{ب|''هر كه شد محرم دل در حرم يار بماند''|2=''و آن كه این كار ندانست در انكار بماند''}}{{پایان شعر}} | ||
==وفات== | ==وفات== | ||
سرانجام آن استاد بزرگ و بى نظير حكمت و عرفان پس از هشتاد سال عمر پر بركت و تلاش بى وفقه و خدمتهاى بى نظير خود، روز چهارشنبه سوم فروردين ماه 1384 دار فانى دنيا را وداع گفت و به ديار ابديت شتافت. | سرانجام آن استاد بزرگ و بى نظير حكمت و عرفان پس از هشتاد سال عمر پر بركت و تلاش بى وفقه و خدمتهاى بى نظير خود، روز چهارشنبه سوم فروردين ماه 1384 دار فانى دنيا را وداع گفت و به ديار ابديت شتافت. | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
بيشترين آثار حضرت استاد در دوران تدريس، تأليف شده است و دوران تحصيل استاد كه خود داستان ديگرى دارد كه به يقين درس بزرگى برای طالبان علم و دانش است كه بسى خواندنى و شنيدنى است و نورانى ترين چراغ راه رهروان این راه است و بيشتر این آثار حاصل و نتيجه همین دوران تحصيل است. خود استاد در این باره میفرمايد «حقير ايامى كه در حوزه پر فيض قم موفق به تحصيل علوم اسلامى بود، مشكلِ علمى کتابهایى را كه قرائت مینمودم مى نوشتم. به همین مناسبت طى ده سال از ايام تحصيل را كه به دروس عاليه اشتغال داشتم، مطالب زياد و مفصلى در فلسفه و عرفان و فقه و اصول و كلام تهيه نمودم. کتابهایى را كه در ايام اشتغال به تدريس فلسفه و عرفان اسلامى در دانشگاه مشهد و مدرسه علمیه امام صادق(ع) چاپ و منتشر كردم و يا آماده برای انتشار دارم، محصول و نتيجه زحمات طاقت فرساى آن ايام پر فيض طلبگى است، ايامى كه با عشق بى حدّ و نهایت و خلوص ايمان و عقيدت برای كسب فيض به محضر اساتيد عالى مقام، كه بعضى از آنها در قيد حيات و برخى چهره در نقاب خاک كشيده اند، حاضر مى شدم. كسانى كه از فلسفه و تصوف اطلاع [[الکافی|كافى]] دارند و به حاق ّ مسائل علمى مدون در کتابهاى فلاسفه و عرفا رسيدهاند مى دانند كه تحرير و تأليف این قبيل از کتابها چه اندازه صرف وقت و دقت و مطالعه لازم دارد.» سيدنا الاُستاذ تمامى عمر با بركت خود را صرفِ تحقيق و پژوهش در آثار، افكار و احوال حكيمان و فيلسوفان بزرگ اسلامینمود و حال آن كه خود از برجستگان این جماعت بود. او تمام عمر خویش را وقف احياى آثار و تصنيفات فلسفى و عرفانى نمود و حتى تحت هيچ شرايطى حاضر نشد كه بخشى از وقت خود را صرف تشكيل خانواده و ازدواج كند. با این كه آن حالت تجرد به ویژه در دوران اخير كه سن آن جناب به بالاى هفتاد رسيده بود روزگار سختى را بر ايشان تحمیل كرده بود و لطافت روحى خاص استاد نيز دشوارى این دوران را صد چندان كرده بود. علامه آشتيانى شارح بزرگ و بى بديل حكمت و عرفان در بين نحلههاى موجود مكتب صدرايى را كامل تر از بقيه مكتبهاى فلسفى مى دانست. اگر روزگارى همه آن نظريات عمیق و دقيق و اصولى كه در فلسفه و عرفان تبيين و تأسيس كرده در یک کتاب تدوین شود خود نمايانگر عُمق انديشه و مكتب فلسفى و عرفانى استاد خواهد بود و آنگه مكتب و استقلالِ فكر و انديشه خود را نشان خواهد داد و روش ذوقى و عرفانى و فلسفى او نمايان خواهد شد. او با شرح و نقد عالمانه سه مكتب فلسفى مشاء، اشراق، حكمت متعاليه و شرح و نقد عرفان نظرى كه همه نشان دهنده تسلط كامل او بر مبانى همه مكاتب فلسفى و عرفانى است، ثابت كرد كه در پى كشف و وصول به حقيقتى است كه نظام معنوى عالم هستى بر آن استوار است. آشتيانى آثارى بس ارزشمند از خود به يادگار گذاشت كه بزرگ ترين دليل بر این مدعاست و مى توان آثار مكتوبِ آن حضرت را در نُه عنوان تقسيم كرد: | بيشترين آثار حضرت استاد در دوران تدريس، تأليف شده است و دوران تحصيل استاد كه خود داستان ديگرى دارد كه به يقين درس بزرگى برای طالبان علم و دانش است كه بسى خواندنى و شنيدنى است و نورانى ترين چراغ راه رهروان این راه است و بيشتر این آثار حاصل و نتيجه همین دوران تحصيل است. خود استاد در این باره میفرمايد «حقير ايامى كه در حوزه پر فيض قم موفق به تحصيل علوم اسلامى بود، مشكلِ علمى کتابهایى را كه قرائت مینمودم مى نوشتم. به همین مناسبت طى ده سال از ايام تحصيل را كه به دروس عاليه اشتغال داشتم، مطالب زياد و مفصلى در فلسفه و عرفان و فقه و اصول و كلام تهيه نمودم. کتابهایى را كه در ايام اشتغال به تدريس فلسفه و عرفان اسلامى در دانشگاه مشهد و مدرسه علمیه امام صادق(ع) چاپ و منتشر كردم و يا آماده برای انتشار دارم، محصول و نتيجه زحمات طاقت فرساى آن ايام پر فيض طلبگى است، ايامى كه با عشق بى حدّ و نهایت و خلوص ايمان و عقيدت برای كسب فيض به محضر اساتيد عالى مقام، كه بعضى از آنها در قيد حيات و برخى چهره در نقاب خاک كشيده اند، حاضر مى شدم. كسانى كه از فلسفه و تصوف اطلاع [[الکافی|كافى]] دارند و به حاق ّ مسائل علمى مدون در کتابهاى فلاسفه و عرفا رسيدهاند مى دانند كه تحرير و تأليف این قبيل از کتابها چه اندازه صرف وقت و دقت و مطالعه لازم دارد.» سيدنا الاُستاذ تمامى عمر با بركت خود را صرفِ تحقيق و پژوهش در آثار، افكار و احوال حكيمان و فيلسوفان بزرگ اسلامینمود و حال آن كه خود از برجستگان این جماعت بود. او تمام عمر خویش را وقف احياى آثار و تصنيفات فلسفى و عرفانى نمود و حتى تحت هيچ شرايطى حاضر نشد كه بخشى از وقت خود را صرف تشكيل خانواده و ازدواج كند. با این كه آن حالت تجرد به ویژه در دوران اخير كه سن آن جناب به بالاى هفتاد رسيده بود روزگار سختى را بر ايشان تحمیل كرده بود و لطافت روحى خاص استاد نيز دشوارى این دوران را صد چندان كرده بود. علامه آشتيانى شارح بزرگ و بى بديل حكمت و عرفان در بين نحلههاى موجود مكتب صدرايى را كامل تر از بقيه مكتبهاى فلسفى مى دانست. اگر روزگارى همه آن نظريات عمیق و دقيق و اصولى كه در فلسفه و عرفان تبيين و تأسيس كرده در یک کتاب تدوین شود خود نمايانگر عُمق انديشه و مكتب فلسفى و عرفانى استاد خواهد بود و آنگه مكتب و استقلالِ فكر و انديشه خود را نشان خواهد داد و روش ذوقى و عرفانى و فلسفى او نمايان خواهد شد. او با شرح و نقد عالمانه سه مكتب فلسفى مشاء، اشراق، حكمت متعاليه و شرح و نقد عرفان نظرى كه همه نشان دهنده تسلط كامل او بر مبانى همه مكاتب فلسفى و عرفانى است، ثابت كرد كه در پى كشف و وصول به حقيقتى است كه نظام معنوى عالم هستى بر آن استوار است. آشتيانى آثارى بس ارزشمند از خود به يادگار گذاشت كه بزرگ ترين دليل بر این مدعاست و مى توان آثار مكتوبِ آن حضرت را در نُه عنوان تقسيم كرد: | ||
- تصنيفات مستقل فلسفى و عرفانى | - تصنيفات مستقل فلسفى و عرفانى | ||
- مقدمات، تعليقات و تصحيحات آثار فلسفى و عرفانى (رسالهها و کتابها). | - مقدمات، تعليقات و تصحيحات آثار فلسفى و عرفانى (رسالهها و کتابها). | ||
- مقدمات، تعليقات و تصحيحات آثار فلسفى و عرفانى (مجموعهها) | - مقدمات، تعليقات و تصحيحات آثار فلسفى و عرفانى (مجموعهها) | ||
- پيشگفتار بر کتابهاى مختلف | - پيشگفتار بر کتابهاى مختلف | ||
- مقالات (درباره مسائل عرفانى و فلسفى) | - مقالات (درباره مسائل عرفانى و فلسفى) | ||
- مصاحبهها (با چندين نشريه علمى) | - مصاحبهها (با چندين نشريه علمى) | ||
- مجموعه مقالات | - مجموعه مقالات | ||
- نامهها | - نامهها | ||
- پایان نامهها نزدیک به دویست اثر نوشتارى، اعم از تصنيف، تأليف، تصحيح و تحقيق و تعليق در قالب کتاب، رساله، مقدمه، مقاله، پيشگفتار، مصاحبه و نامه از علامه آشتيانى به يادگار مانده است. البته بيشتر این آثار را تصحيحات، تأليفات و مقدماتى تشكيل میدهند كه آن استاد عظيم الشأن بر حسب وظيفه و در پى احياى آثار ارزشمند فلسفى و عرفانى نوشتهاند. از این تعداد حدود 180 عنوان چاپ و منتشر شده است. نزدیک به بيست عنوان از این آثار يا دست نوشته است يا در دست مؤسسات و اشخاص است كه سرنوشت آنها خيلى معلوم نيست. در این جا ياد كرد این مطلب هم ضرورى به نظر مى رسد كه در محافل و نشستها و مجالسى كه حرف از آمار آثار استاد به میان مىآيد پنجاه اثر تأليفى را برای ايشان مى شمارند كه قطعاً این آمار اشتباه است، برای مثال اثر عظيم منتخبات آثار حكماى الهى، كه شامل 25 رساله كوچك و بزرگ از نویسندگان مختلف است یک اثر شمرده شده كه با توجه به تعدد نویسندگان و گونه گون بودن موضوع رسالهها یک اثر محسوب نمیشود و به يقين این گونه آماردهى خطاست و ما در این فهرست هر یک از رسالهها را یک عنوان شمرديم و درست هم همین است و با محاسبه مقالهها و نامههاى چاپ شده در این رساله، حدود دویست عنوان را تشكيل مى دهد. | - پایان نامهها نزدیک به دویست اثر نوشتارى، اعم از تصنيف، تأليف، تصحيح و تحقيق و تعليق در قالب کتاب، رساله، مقدمه، مقاله، پيشگفتار، مصاحبه و نامه از علامه آشتيانى به يادگار مانده است. البته بيشتر این آثار را تصحيحات، تأليفات و مقدماتى تشكيل میدهند كه آن استاد عظيم الشأن بر حسب وظيفه و در پى احياى آثار ارزشمند فلسفى و عرفانى نوشتهاند. از این تعداد حدود 180 عنوان چاپ و منتشر شده است. نزدیک به بيست عنوان از این آثار يا دست نوشته است يا در دست مؤسسات و اشخاص است كه سرنوشت آنها خيلى معلوم نيست. در این جا ياد كرد این مطلب هم ضرورى به نظر مى رسد كه در محافل و نشستها و مجالسى كه حرف از آمار آثار استاد به میان مىآيد پنجاه اثر تأليفى را برای ايشان مى شمارند كه قطعاً این آمار اشتباه است، برای مثال اثر عظيم منتخبات آثار حكماى الهى، كه شامل 25 رساله كوچك و بزرگ از نویسندگان مختلف است یک اثر شمرده شده كه با توجه به تعدد نویسندگان و گونه گون بودن موضوع رسالهها یک اثر محسوب نمیشود و به يقين این گونه آماردهى خطاست و ما در این فهرست هر یک از رسالهها را یک عنوان شمرديم و درست هم همین است و با محاسبه مقالهها و نامههاى چاپ شده در این رساله، حدود دویست عنوان را تشكيل مى دهد. | ||
الف) تصنيفات مستقل عرفانى و فلسفى | الف) تصنيفات مستقل عرفانى و فلسفى | ||
#تفسير سوره توحيد؛ عنوان رسالهاى است در تفسير عرفانى و فلسفى و بيان اسرار سوره توحيد، به زبان فارسی. | #تفسير سوره توحيد؛ عنوان رسالهاى است در تفسير عرفانى و فلسفى و بيان اسرار سوره توحيد، به زبان فارسی. | ||
#شرح رساله نوريه در عالم مثال؛ عنوان کتابى است درباره عالم مُثُل و مِثال براساس آموزههاى حكمت متعاليه و عرفان از بهائى لاهيجى به زبان فارسی. | #شرح رساله نوريه در عالم مثال؛ عنوان کتابى است درباره عالم مُثُل و مِثال براساس آموزههاى حكمت متعاليه و عرفان از بهائى لاهيجى به زبان فارسی. | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۰۹: | ||
#شُكوه شمس؛ عنوان کتابى است در بررسى آثار و افكار [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا جلالالدين بلخى]] از آن مارى شمیل، ترجمه [[لاهوتی، حسن|حسن لاهوتى]]، ویراسته [[خرمشاهی، بهاءالدین|بهاءالدين خرمشاهى]]. | #شُكوه شمس؛ عنوان کتابى است در بررسى آثار و افكار [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا جلالالدين بلخى]] از آن مارى شمیل، ترجمه [[لاهوتی، حسن|حسن لاهوتى]]، ویراسته [[خرمشاهی، بهاءالدین|بهاءالدين خرمشاهى]]. | ||
#نقد النصوص في شرح نقش الفصوص؛ عنوان شرحى است نقدگونه از [[جامی، عبدالرحمن|عبدالرحمان جامى]] با مقدمه و تصحيح و تعليقات ویليام چيتیک به زبان عربى. | #نقد النصوص في شرح نقش الفصوص؛ عنوان شرحى است نقدگونه از [[جامی، عبدالرحمن|عبدالرحمان جامى]] با مقدمه و تصحيح و تعليقات ویليام چيتیک به زبان عربى. | ||
ه-) مقالات؛ پيرامون مسائل عرفانى و فلسفى | ه-) مقالات؛ پيرامون مسائل عرفانى و فلسفى | ||
#اجوبه مسائل میرزا ابوالحسن رضوى؛ مشهد، (نشريه دانشكده علوم معقول و منقول)، شماره اول، 1347ش، فارسی، ص23-50. | #اجوبه مسائل میرزا ابوالحسن رضوى؛ مشهد، (نشريه دانشكده علوم معقول و منقول)، شماره اول، 1347ش، فارسی، ص23-50. | ||
#اصالة الوجود، عند صدرالدين شيرازى؛ (الفكر الإسلامیة) مجلۀ فصليۀ، العدد الثانى، السنة الاولى، ربيع الثانى - جُمادى الثانية، 1414، ص124- 125. | #اصالة الوجود، عند صدرالدين شيرازى؛ (الفكر الإسلامیة) مجلۀ فصليۀ، العدد الثانى، السنة الاولى، ربيع الثانى - جُمادى الثانية، 1414، ص124- 125. | ||
خط ۱۷۲: | خط ۱۴۲: | ||
#يادى از آیتالله خاتمى؛ قم، (كيهان انديشه)، شماره بيست ویكم، آذر و دى 1367، فارسی، ص50 - 53. | #يادى از آیتالله خاتمى؛ قم، (كيهان انديشه)، شماره بيست ویكم، آذر و دى 1367، فارسی، ص50 - 53. | ||
#نقد تهافت غزالى؛ قم، (كيهان انديشه)، شماره دوم، مهر و آبان 1364؛ شماره سوم، آذرو دى 1364؛ شماره پنجم، فروردين و ارديبهشت 1365؛ شماره ششم، خرداد و تير 1365؛ شماره هفتم، مرداد و شهريور 1365؛ شماره هشتم، مهر و آبان 1365؛ شماره نهم، آذر و دى 1365؛ شماره دهم، بهمن و اسفند 1365؛ شماره سيزدهم، مرداد و شهريور 1366؛ و شماره چهاردهم، مهر و آبان 1366. | #نقد تهافت غزالى؛ قم، (كيهان انديشه)، شماره دوم، مهر و آبان 1364؛ شماره سوم، آذرو دى 1364؛ شماره پنجم، فروردين و ارديبهشت 1365؛ شماره ششم، خرداد و تير 1365؛ شماره هفتم، مرداد و شهريور 1365؛ شماره هشتم، مهر و آبان 1365؛ شماره نهم، آذر و دى 1365؛ شماره دهم، بهمن و اسفند 1365؛ شماره سيزدهم، مرداد و شهريور 1366؛ و شماره چهاردهم، مهر و آبان 1366. | ||
و) مصاحبهها (با چندين نشريه علمى) | و) مصاحبهها (با چندين نشريه علمى) | ||
#استاد سيد جلالالدين آشتيانى شارح و مورخ حكمت و عرفان؛ تهران، (كيهان فرهنگى)، سال دوم، شماره ششم، (پياپى18)، شهريور 1364. | #استاد سيد جلالالدين آشتيانى شارح و مورخ حكمت و عرفان؛ تهران، (كيهان فرهنگى)، سال دوم، شماره ششم، (پياپى18)، شهريور 1364. | ||
#پيرامون تفكر عقلى و فلسفى در اسلام؛ قم، (كيهان انديشه)، شماره اول، مرداد و شهريور 1364ش، فارسی، ص13- 25. | #پيرامون تفكر عقلى و فلسفى در اسلام؛ قم، (كيهان انديشه)، شماره اول، مرداد و شهريور 1364ش، فارسی، ص13- 25. | ||
خط ۱۸۳: | خط ۱۵۱: | ||
#مصاحبه با استاد محقق و فيلسوف عاليقدر سيد جلالالدين آشتيانى؛ قم، (حوزه)، شماره81 - 82، سال چهارم، مرداد و شهريور و مهر و آبان 1376ش، فارسی، ص16-32. | #مصاحبه با استاد محقق و فيلسوف عاليقدر سيد جلالالدين آشتيانى؛ قم، (حوزه)، شماره81 - 82، سال چهارم، مرداد و شهريور و مهر و آبان 1376ش، فارسی، ص16-32. | ||
#ملاصدرا، حكيمى متأله، فريد در برهانيات و ناظر هوشمند در عرفانيات؛ تهران، (خردنامه صدرا)، شماره دوم، شهريور 1374ش، فارسی، ص13-19. | #ملاصدرا، حكيمى متأله، فريد در برهانيات و ناظر هوشمند در عرفانيات؛ تهران، (خردنامه صدرا)، شماره دوم، شهريور 1374ش، فارسی، ص13-19. | ||
ح) نامهها و رسالهها | ح) نامهها و رسالهها | ||
نامه به مديريت؛ آينه پژوهش، سال دوم، شماره چهارم، آذر و دى 1370، پياپى10، ص2.121. بحث در حشر نفوس؛ تهران، (نامه فرهنگ)، سال نهم، دوره سوم، پياپى13، پاييز 1378، ص72- 75. | نامه به مديريت؛ آينه پژوهش، سال دوم، شماره چهارم، آذر و دى 1370، پياپى10، ص2.121. بحث در حشر نفوس؛ تهران، (نامه فرهنگ)، سال نهم، دوره سوم، پياپى13، پاييز 1378، ص72- 75. | ||
{{فیلسوفان شیعه}} | {{فیلسوفان شیعه}} | ||
{{نویسندگان}} | {{نویسندگان}} | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | {{وابستهها}} | ||
[[الشواهد الربوبیة في المناهج السلوکیة]] | [[الشواهد الربوبیة في المناهج السلوکیة]] | ||
[[سه رساله فلسفی: متشابهات القرآن - المسائل القدسیة - اجوبة المسائل]] | [[سه رساله فلسفی: متشابهات القرآن - المسائل القدسیة - اجوبة المسائل]] | ||
[[منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران از عصر میرداماد و میرفندرسکی تا زمان حاضر]] | [[منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران از عصر میرداماد و میرفندرسکی تا زمان حاضر]] | ||
[[شرح بر زاد المسافر صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی]] | [[شرح بر زاد المسافر صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی]] | ||
[[الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة]] | [[الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة]] | ||
[[شرح فصوص الحکم (آشتیانی)]] | [[شرح فصوص الحکم (آشتیانی)]] | ||
[[شرح فصوص الحکم ابن عربی (جندی)]] | [[شرح فصوص الحکم ابن عربی (جندی)]] | ||
[[مشارق الدراری شرح تاییه ابن فارض]] | [[مشارق الدراری شرح تاییه ابن فارض]] | ||
[[النصوص]] | [[النصوص]] | ||
[[تمهید القواعد]] | [[تمهید القواعد]] | ||
[[مصباح الهدایة إلی الخلافة والولایة]] | [[مصباح الهدایة إلی الخلافة والولایة]] | ||
[[رسائل قیصری]] | [[رسائل قیصری]] | ||
[[شرح فصوص الحکم (عبدالرزاق کاشانی)]] | [[شرح فصوص الحکم (عبدالرزاق کاشانی)]] | ||
[[اصول المعارف]] | [[اصول المعارف]] | ||
[[شرح مثنوی معنوی مولوی]] | [[شرح مثنوی معنوی مولوی]] | ||
[[إعجاز البیان في تفسیر أم القرآن]] | [[إعجاز البیان في تفسیر أم القرآن]] | ||
[[شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم]] | [[شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم]] | ||
[[هستی از نظر فلسفه و عرفان]] | [[هستی از نظر فلسفه و عرفان]] | ||
[[نقد النصوص في شرح نقش الفصوص]] | [[نقد النصوص في شرح نقش الفصوص]] | ||
[[قره العیون]] | [[قره العیون]] | ||
[[شرح دعاء عرفه]] | [[شرح دعاء عرفه]] | ||
[[نقدی بر تهافت الفلاسفه]] | [[نقدی بر تهافت الفلاسفه]] | ||
[[انوار جلیه در کشف اسرار حقیقت علویه]] | [[انوار جلیه در کشف اسرار حقیقت علویه]] | ||
[[المظاهر الإلهية في أسرار العلوم الكمالية]] | [[المظاهر الإلهية في أسرار العلوم الكمالية]] | ||
[[المظاهر الإلهية]] | [[المظاهر الإلهية]] | ||
[[شرح فصوص الحکمه]] | [[شرح فصوص الحکمه]] | ||
[[لمعات الهیة]] | [[لمعات الهیة]] | ||
[[رساله نوریه در عالم مثال]] | [[رساله نوریه در عالم مثال]] | ||
[[تحفة المراد]] | [[تحفة المراد]] | ||
[[شرح حال و آراى فلسفى ملاصدرا]] | [[شرح حال و آراى فلسفى ملاصدرا]] | ||
[[رسائل حکیم سبزوارى]] | [[رسائل حکیم سبزوارى]] | ||
[[شرح رسالة المشاعر ملاصدرا]] | [[شرح رسالة المشاعر ملاصدرا]] | ||
[[عرفان]] | [[عرفان]] | ||
[[تحقيقی در دين يهود]] | [[تحقيقی در دين يهود]] | ||
[[تحقیقی در دین یهود]] | [[تحقیقی در دین یهود]] | ||
[[تجزيه و تحليل افکار، ماترياليسم - ايداليسم - مکتب واسطه]] | [[تجزيه و تحليل افکار، ماترياليسم - ايداليسم - مکتب واسطه]] | ||
[[زرتشت مزدیسنا و حکومت]] | [[زرتشت مزدیسنا و حکومت]] | ||
[[تفسير سوره فاتحه الکتاب: به ضمیمه دو رساله در تفسير سوره فاتحه]] | [[تفسير سوره فاتحه الکتاب: به ضمیمه دو رساله در تفسير سوره فاتحه]] | ||
[[شکوه شمس، سيري در آثار و افکار مولانا جلالالدین رومی]] | [[شکوه شمس، سيري در آثار و افکار مولانا جلالالدین رومی]] | ||
[[شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم شیخ اکبر محییالدین ابن عربی]] | [[شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم شیخ اکبر محییالدین ابن عربی]] | ||
[[منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران: از عصر میرداماد و میرفندرسکی تا زمان حاضر]] | [[منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران: از عصر میرداماد و میرفندرسکی تا زمان حاضر]] | ||
[[رسائل فلسفی]] | [[رسائل فلسفی]] | ||
[[مصباح الهدایة إلی الخلافة و الولایة]] | [[مصباح الهدایة إلی الخلافة و الولایة]] | ||
[[اللمعة الإلهية في الحكمة المتعالية و الكلمات الوجيزة]] | [[اللمعة الإلهية في الحكمة المتعالية و الكلمات الوجيزة]] | ||
[[مجموعه آثار عصار]] | [[مجموعه آثار عصار]] | ||
[[اساس التوحید]] | [[اساس التوحید]] | ||
[[الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة]] | [[الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة]] | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] |