الرد علی المنطقيين: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'ني ' به 'نی')
    جز (جایگزینی متن - 'مقدمه نويس' به 'مقدمه‌نويس')
     
    خط ۶: خط ۶:
    [[ابن تيميه، احمد بن عبدالحليم]] (نويسنده)
    [[ابن تيميه، احمد بن عبدالحليم]] (نويسنده)


    [[عجم، رفيق]] (مصحح و مقدمه نويس)
    [[عجم، رفيق]] (مصحح و مقدمه‌نويس)
    | زبان =عربی
    | زبان =عربی
    | کد کنگره =‏BC‎‏ ‎‏66‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏4‎‏ ‎‏الف‎‏282‏
    | کد کنگره =‏BC‎‏ ‎‏66‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏4‎‏ ‎‏الف‎‏282‏

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۴۴

    الرد علی المنطقيين‏
    الرد علی المنطقيين
    پدیدآورانابن تيميه، احمد بن عبدالحليم (نويسنده) عجم، رفيق (مصحح و مقدمه‌نويس)
    ناشردار الفکر اللبنانی
    مکان نشرلبنان - بيروت
    سال نشرمجلد1: 1993م , مجلد2: 1993م ,
    موضوعابن تيميه، احمد بن عبدالحليم، 661 - 728ق.

    منطق - دفاعيه‎‏ها و رديه‎‏ها

    منطق - متون قدیمی تا قرن 14
    زبانعربی
    تعداد جلد2
    کد کنگره
    ‏BC‎‏ ‎‏66‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏4‎‏ ‎‏الف‎‏282‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    الرد علی المنطقيين، اثر احمد بن عبدالحلیم بن تیمیه حرانی (متوفی 728ق)، معروف به ابن تیمیه، کتابی است دوجلدی به زبان عربی با موضوع کلام اسلامی. مقدمه، تحقیق و تعلیقات کتاب از دکتر رفیق عجم است. ابن تیمیه در این اثر به دنبال نقد منطق ارسطویی و ارائه الگویی از منطق اسلامی است.

    ساختار

    کتاب دو جلد دارد. جلد اول حاوی مقدمه محقق و محتوای مطالب در سه مقام اصلی است و جلد دوم دربردارنده ادامه مطالب جلد اول تحت عنوان مقام چهارم است.

    گزارش محتوا

    ابن تیمیه مباحث حد و قیاس و قضیه و مباحث مربوط به استدلالات را در دو جلد بررسی کرده است؛ جلد دوم به طرق استدلال پرداخته و ردیه‌ای است بر فرق و مواقف و مسائل فقهی و اصولی هم در آن مطرح می‌شود و جلد اول به سه مبحث حد و قضیه و قیاس به‌صورت سلبی و ایجابی می‌پردازد.

    الرد علی المنطقيين، دو بحث اصلی در منطق یعنی مباحث حد (تعریف) و تصور و قیاس و تصدیق را در بردارد. ابن تیمیه دو مقام را به بیان مباحث حد و تصور و دو مقام را به بیان مباحث قیاس و تصدیق، اختصاص داده است. پس هر مبحثی از دو مبحث اصلی کتاب، در دو مقام مطرح شده است. به‌صورت خلاصه می‌توان گفت مباحث اصلی این کتاب در چهار مقام به‌صورت ذیل مطرح شده است؛

    مقام اول درباره این است که تصور مطلوب، تنها با حد (تعریف) به دست می‌آید. ابن تیمیه در این مقام، این قول را نقد می‌کند و سلب آن را معتبر می‌شمارد.

    مقام دوم درباره این است که حد مفید علوم تصوری است؛ و این قولی است ایجابی و ابدی که ابن تیمیه آن را پذیراست.

    در مقام سوم، ابن تیمیه این اعتقاد را که تصدیق مطلوب جز به طریقه قیاس به دست نمی‌آید را به‌نقد می‌کشد یعنی وی معتقد است به‌جز قیاس راه‌های دیگری نیز برای رسیدن به تصدیق، هست.

    در مقام چهارم مطرح می‌شود که قیاس مفید علم به تصدیقات است که ابن تیمیه نیز آن را قبول دارد.[۱]

    شاید بارزترین نقاطی که ابن تیمیه از منطق ارسطویی به‌نقد می‌کشد را بتوان در موارد زیر ارائه داد:

    اگر حد دلالت بر محدود می‌کند، خود این حد یا باید با حدی دیگری تعریف شود یا با غیر حد، اگر با حد تعریف شود برای آن حد نیز حد دیگری خواهد بود و همچنین الی غیرالنهایة و می‌بینیم که نتیجه این امر تسلسل یا دور است.

    میان مردم بر حد (تعریف) معینی اتفاق وجود ندارد.

    وقتی چیزی را به حد تعریف می‌کنیم، تنها آن را با معانی الفاظ و مفرداتش معنی کرده‌ایم نه حقیقتش.

    اگر مستمع (کسی که حد را در تعریف شیء برای او ارائه کرده‌ایم) عالم به صدق محدود باشد و حد را نداند، این تعریف حدی چیزی به شناخت او نمی‌افزاید و اگر جاهل باشد، حد ما مجرد خبری خواهد بود که دلیلی بر صدق آن وجود ندارد.

    اخذ به مبدأ تحدید و تعریف به تصور ماهیت و فصل، اساساً امکان ندارد؛ زیرا آنچه را به‌عنوان جنس قریب در نظر گرفته‌ایم، چه‌بسا قریب نباشد.

    تصدیق با نظری و بدیهی حاصل می‌شود (یعنی بر دو قسم است) هنگامی‌که در تصدیق نظری دقت کنیم می‌بینیم که لازم است به تصدیقی بدیهی ختم شود. در خود بدیهی نیز نیازی به حد اوسط و رابط مشترک و... نداریم زیرا به صرف تصور موضوع و محمولش، آن را تصدیق خواهیم کرد و در تصورش به چیزی به‌جز تصور موضوع و محمول نیازی نداریم.

    اینکه ارسطو شرط کرده یکی از مقدمتین قیاس باید کلی باشد یک فرض است؛ زیرا اساس کلی، جزئی است. همچنین اشتراط وجود مقدمتین در قیاس تحکم و زورگویی است زیرا گاهی دلیل، محتاج به یک مقدمه یا بیشتر از دو مقدمه است.

    اگر جزئی را اساس کلی بدانیم، پس آنگاه انسان در قیاس، در واقع جزئی را با جزئی مقایسه می‌کند.[۲]

    ابن تیمیه پس از بیان این ایرادات سعی می‌کند تا منطقی اسلامی را بنا کند و در اکثر موارد، آن رویکردی رواقی اتخاذ می‌کند که می‌توان به‌صورت مختصر در موارد زیر خلاصه‌شان کرد:

    1. حد، تفصیل اسم است که تمییز میان اسامی را در خدمت می‌گیرد.
    2. از طریق مطابقت با محدود و تحقق این مطابقت میان حد و محدود به لحاظ جامعیت و مانعیت، می‌توان به حد رسید.
    3. حد منطقی همان حد لفظی است.
    4. حد، مانند اسم، بر تصورِ محدود، تنبیه می‌دهد.
    5. اساس تصور کلی، تجربه‌ای است که با نظر و اعتبار و تدبر آن به دست می‌آید مانند حصول اثر معینی که دائماً دایر مدار مؤثر معینش است.
    6. استدلال به قرآن برای قیاس اولویت امکان دارد به‌گونه‌ای که حکم مطلوب در شیء اولی به ثبوت از صورت مذکور در دلیل دال بر آن باشد.

    از موارد پیش‎گفته می‌توان نتیجه گرفت که منطق ابن تیمیه گرایشات بارزی دارد که می‌توان در قالب گرایش حسی تجربی، گرایش سببی و نظریه علیت، گرایش واقعی در برهان و گرایش لفظی و شخصیت اسمی بیانشان کرد.[۳]

    درباره گرایش حسی تجربی وی می‌توان گفت که او معتقد است اساس بدیهیات برهان، جزئی هستند نه کلی؛ حسی تجربی هستند نه عقلی. ازاین‌رو تنها از تجربه به دست می‌آیند. اساساً قضیه کلی چیزی جز تعدادی افراد قضایای جزئیه نیست، ازاین‌رو کلی، امری ذهنی خواهد بود که اصلاً وجودی در خارج ندارد و آنچه در خارج هست صرفاً امر محسوس مجرّب است.[۴]

    درباره گرایش او درباره علیت می‌توان گفت: او نظریه واضحی درباره علیت دارد که محتوایش اتفاق و اختلاف در وقوع است. در واقع ما از طریق توافق وقوع علت با معلول به آن پی می‌بریم. این توافق وقوعی عادتی را در ذهن ایجاد می‌کند که حکم کند این موارد همواره با هم واقع می‌شوند. این سخن ابن تیمیه از جهتی با سخن هیوم (متوفی 1776م) مشابهت دارد.[۵]

    درباره گرایش واقع‎گرایانه او در برهان نیز این مطلب را باید گفت که وی معتقد است، حقایق خارجی مستغنی از ما هستند و تابع تصورات ما نمی‌باشند بلکه تصورات ما تابع این امورند. سؤالی که اینجا به ذهن می‌آید این است که آیا تصورات ما مانند نقشی هستند که بر صفحه کاغذ سفید نگاشته می‌شوند (چنانکه جان لاک انگلیسی (متوفی 1704م) معتقد است) یا نه؟[۶]

    درباره گرایش لفظی او نیز این توضیح لازم است که خود وی تصریح می‌نماید که حد لفظی، اساس تصور است و در استقرار علوم به آن محتاجیم. لذا در حد به موجودات اعتنایی نمی‌شود؛ بلکه صرفاً الفاظ و اسماء مورد اعتنا هستند. نتیجه این امر این است که افراد و اسماء حقایق واقعی هستند و اجناس و انواع و ماهیت اموری ذهنی و تخیلی و حقیقت صرفاً با متعینات قوام می‌یابد.[۷]

    وضعیت کتاب

    الرد علی المنطقيين برای اولین بار در چاپخانه‌ای در بومبای در سال 1368ق مطابق با 1949ق، به کوشش عبدالصمد شرف‌الدین کتبی تروِل و مقدمه دکتر سلیمان ندوی، به چاپ رسید.[۸]

    چاپ حاضر این کتاب، از روی تنها نسخه خطی آن در کتابخانه أصفیة در حیدرآباد دکن تصحیح شده است. این اثر در بخش کلام به شماره 219 این کتابخانه موجود است. این نسخه خطی از روی نسخه یمنی که خط برخی ائمه زیدیه هم روی آن بوده است، نوشته شده یا اینکه همان نسخه است که از یمن به هند رفته و در این کتابخانه موجود است.[۹]

    در شرح عبدالصمد، این کتاب در چهار مقام و از اول تا آخر آن به‌صورت کتابت متصل نوشته شده است؛ یعنی فصل‎بندی و عنوانی نداشته است. اگر هم در برخی موارد به عنوانی برخورد کنیم از حواشی است یا ناشر آن را افزوده است. در این نسخه به صفحات کتاب داخل پرانتز در میان متن اشاره شده که ناشر آن حفظ کرده است.[۱۰] اما نسخه حاضر، از روی همان نسخه چاپی بومبای تصحیح شده است و محقق، کارهای ذیل را روی آن انجام داده است:

    1. اعاده ضبط آیات قرآن کریم و اسناد آن‌ها در حاشیه کتاب بعلاوه اینکه در داخل متن آیات داخل پرانتز قرار گرفته‌اند.
    2. اعاده ضبط فرقه‌ها و اعلام و اماکن.
    3. تصحیح خطاهای وارده در متن نص و غلط‎های چاپی بعلاوه اشاره به جدولی که ناشر نسخه چاپی بومبای در جدولی جداگانه در این طبع به آن اشاره کرده بود.

    بر محقق واضح شده است که حواشی کتاب از حواشی نسخه آصفیه اخذ شده و اکثرشان عناوین فرعی و تکرار بعضی از آن‌ها بوده ازاین‌رو، به خاطر جلوگیری از حشو و حفظ صورت اصلی کتاب، آن حواشی را حذف کرده است. مقصود از حواشی همان مواردی است که در کنار صفحات نوشته شده بود. سپس محقق فهرستی از مصطلحات فنی منطقی، اعلام، فرق و اماکن و موضوعات کتاب، درست کرد. همچنین با توجه به اینکه محتوای مطالب مقام رابع کتاب را متمایز از دیگر بخش‌ها می‌دانست، آن را تمییز داد یعنی سایر مباحث (سه مقام اول) را در جلد اول و مقام رابع را در جلد دوم قرار داد؛ یعنی سه مقام اول به مباحث حد و قضیه و قیاس می‌پردازند که در جلد اول این چاپ به آن اشاره می‌شود و مقام چهارم که به طرق استدلال پرداخته در جلد دوم مطرح می‌شود.[۱۱]

    پانویس

    منابع مقاله

    مقدمه کتاب.

    وابسته‌ها