تاریخ بابر شاه المعروف ببابرنامه: وقائع فرغانه: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'مقدمه ای' به 'مقدمهای') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'بنیان گذار' به 'بنیانگذار') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
[[بابر، ظهيرالدين محمد|بابر]] از پیروان مکتب امیر علی شیر نوایی بود و نوشتههای او را معمولا پس از آثار نوایی، از بهترین نوشتههای ادبی ترکی دانستهاند. اشعار فارسی و ترکی [[بابر، ظهيرالدين محمد|بابر]] در این کتاب، از تبحر او در سرودن شعر به دو زبان حکایت دارد و اشعار فارسی او، هرچنداندک است، نشان دهنده استادی او در این عرصه است.<ref>همان</ref> | [[بابر، ظهيرالدين محمد|بابر]] از پیروان مکتب امیر علی شیر نوایی بود و نوشتههای او را معمولا پس از آثار نوایی، از بهترین نوشتههای ادبی ترکی دانستهاند. اشعار فارسی و ترکی [[بابر، ظهيرالدين محمد|بابر]] در این کتاب، از تبحر او در سرودن شعر به دو زبان حکایت دارد و اشعار فارسی او، هرچنداندک است، نشان دهنده استادی او در این عرصه است.<ref>همان</ref> | ||
این کتاب صرفا ستایش نامهای از زندگی شخصی [[بابر، ظهيرالدين محمد|بابر]] نیست، بلکه لحن آن به قدری عادی و بی طرفانه است که خواننده متفنن شاید آن را خاطرات سربازی باتجربه و شجاع یا | این کتاب صرفا ستایش نامهای از زندگی شخصی [[بابر، ظهيرالدين محمد|بابر]] نیست، بلکه لحن آن به قدری عادی و بی طرفانه است که خواننده متفنن شاید آن را خاطرات سربازی باتجربه و شجاع یا بنیانگذار سلسله ای بشمار نیاورد؛ حال آنکه با مطالعه دقیق تر، میتوان دریافت که ماجرا چیزی جز این نیست.<ref>کوپریلی، محمدفؤاد، ج1، ص61</ref> | ||
البته نمیتوان ادعا کرد که [[بابر، ظهيرالدين محمد|بابر]] در ترسیم چهره واقعی خود یا دوستان و دشمنانش، کاملا بی طرف بوده است؛ مثلاًبه خوبی میتوان دریافت که در وصف احوال شیبانی خان، تحت تأثیر احساسات قرار گرفته و عمدا از حیثیت و اعتبار او کاسته است؛ اما بابرنامه علی رغم بی انصافیهایی از این قبیل که گاه گاه در کتاب ظاهر میشود، بیش از اغلب آثار دیگر از این نوع، شایان اعتماد است.<ref>همان</ref> | البته نمیتوان ادعا کرد که [[بابر، ظهيرالدين محمد|بابر]] در ترسیم چهره واقعی خود یا دوستان و دشمنانش، کاملا بی طرف بوده است؛ مثلاًبه خوبی میتوان دریافت که در وصف احوال شیبانی خان، تحت تأثیر احساسات قرار گرفته و عمدا از حیثیت و اعتبار او کاسته است؛ اما بابرنامه علی رغم بی انصافیهایی از این قبیل که گاه گاه در کتاب ظاهر میشود، بیش از اغلب آثار دیگر از این نوع، شایان اعتماد است.<ref>همان</ref> |
نسخهٔ ۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۴۷
تاريخ بابرشاه المعروف ببابرنامه: وقائع فرغانه | |
---|---|
پدیدآوران | بابر، امپراتور هند (نویسنده) مخلوف، ماجده (تعريب) |
عنوانهای دیگر | وقائع فرغانه |
ناشر | دار الآفاق العربية |
مکان نشر | سوريه - دمشق |
سال نشر | 1422ق |
چاپ | 1 |
شابک | 977-344-022-2 |
موضوع | 1.بابر، امپراتور هند، 888 - 937ق. 2.هند - شاهان و فرمان روايان - سرگذشتنامه |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DS 461/1 /ب2ت2 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
تاریخ بابر شاه المعروف ببابرنامه وقائع فرغانه، تصنیف ظهیرالدین محمد بابر شاه، که آن را «واقعات بابری» و «توزک بابری» نیز خواندهاند در حقیقت خاطرات و نظرات بابر است که به زبان ترکی جغتایی و با نثری ساده نگاشته شده است و حوادث سالهای 899 تا 936ق را در بر میگیرد.
این کتاب به قلم ماجده مخلوف، تصحیح و به زبان عربی، ترجمه شده است.
این اثر به نوشته ابوالفضل علامی، مؤلف «اکبرنامه»، «دستورالعملی است به جهت فرمانروایان عالم و قانونی است در آموختن اندیشههای درست و فکرهای صحیح برای تجربت پذیران و دانش آموزان روزگار» که از نظر ارزش تاریخی، جغرافیایی، سیاسی، علمی، ادبی و تراجم انتقادی آن روزگار، اثری کم نظیر بشمار میرود.[۱]
ساختار
کتاب با مقدمه مترجم آغاز و مطالب به ترتیب سال شمار، از سال 899، تا 936ق، عرضه شده است.
بابر در این حسب حال که خود نوشته است، بی آنکه ضعفها و لغزشها و شکستهایش را کتمان کند، سرگذشت خود را از جوانی تا آخرین سالهای عمر به رشته تحریر درآورده است.[۲]
شیوه نگارش متن ترکی بابرنامه، ساده و روان و به تعبیر «طبقات اکبری»، فصیح و بلیغ است و میتوان آن را یکی از نمونههای برجسته آثار کلاسیک زبان ترکی دانست.[۳]
گزارش محتوا
در مقدمه مترجم، اشاره کوتاهی به موضوع و اهمیت کتاب شده است.[۴]
مطالب که شرح حال پادشاهان سلسلسه تیموری هند و رویدادهای آن دوران تا عصر مؤلف است، با مقدمهای حاوی کلیاتی در باب اوایل پادشاهی بابر و اطلاعاتی درباره شاهزادگان تیموری، آغاز شده است. سپس حوادث از سال 899ق (نخستین سال پادشاهی بابر) تا وقایع اولین روزهای سال 936ق، به ترتیب سنوی، گزارش، اما ناگهان رشته سخن قطع شده است. بابر حوادث مربوط به خود را با لحنی نسبتا صمیمی و واقع بینانه نوشته و از یادآوری لغزشها و ضعفهای خود، کوتاهی نکرده، اما در مقابل دشمنان، از دوستان به لحنی خوش تر یاد کرده است. کتاب او از نظر ضبط دقیق وقایع روزانه و نیز اطلاعاتی درباره حیوانات و گیاهان هر ناحیه، اثری بسیار سودمند است.[۵]
بابر از پیروان مکتب امیر علی شیر نوایی بود و نوشتههای او را معمولا پس از آثار نوایی، از بهترین نوشتههای ادبی ترکی دانستهاند. اشعار فارسی و ترکی بابر در این کتاب، از تبحر او در سرودن شعر به دو زبان حکایت دارد و اشعار فارسی او، هرچنداندک است، نشان دهنده استادی او در این عرصه است.[۶]
این کتاب صرفا ستایش نامهای از زندگی شخصی بابر نیست، بلکه لحن آن به قدری عادی و بی طرفانه است که خواننده متفنن شاید آن را خاطرات سربازی باتجربه و شجاع یا بنیانگذار سلسله ای بشمار نیاورد؛ حال آنکه با مطالعه دقیق تر، میتوان دریافت که ماجرا چیزی جز این نیست.[۷] البته نمیتوان ادعا کرد که بابر در ترسیم چهره واقعی خود یا دوستان و دشمنانش، کاملا بی طرف بوده است؛ مثلاًبه خوبی میتوان دریافت که در وصف احوال شیبانی خان، تحت تأثیر احساسات قرار گرفته و عمدا از حیثیت و اعتبار او کاسته است؛ اما بابرنامه علی رغم بی انصافیهایی از این قبیل که گاه گاه در کتاب ظاهر میشود، بیش از اغلب آثار دیگر از این نوع، شایان اعتماد است.[۸]
در این کتاب، استعداد شگرف مصنف در مطالعه حوادث و روح تحلیل گر او در شرح یا توضیح آثار هنری و وصف انواع گیاهان و حیوانات هر ناحیه و بیان روان شناسی جمعی و خلقیات شخصی از هر حیث، نمایان است.[۹]
بابرنامه به دلیل زبان ساده و منقح و لحن طبیعی و وصفهای رنگارنگ و زنده، باید یکی از بهترین نمونههای نثر جغتایی و به طور کلی، یکی از شیواترین آثار منثور زبان ترکی شمرده شود.[۱۰]
وضعیت کتاب
فهرست مطالب و مراجع و منابع مورد استفاده مترجم، در انتهای کتاب آمده است.
پاورقیها توسط مترجم نوشته شده و در آنها، علاوه بر ذکر منابع، به توضیح برخی از مطالب و موضوعات متن پرداخته شده است.
از این اثر نسخههای متعددی برجای مانده است، اما همه ناقصند. بخشی از بابرنامه در زمان بابر، توسط زینالدین وفایی خوافی به فارسی ترجمه آزاد شد که احتمالاً به همین دلیل کوپریلی آن را ترجمه حقیقی بابرنامه نمیداند. پس از آن میرزا پاینده حسن غزنوی و محمدقلی مغول حصاری نیز این اثر را به فارسی ترجمه کردند. بابرنامه ترکی نخستین بار در 1857م توسط ایلمینسکی در غازان چاپ تصویری شد. پس از آن در 1905م بوریج چاپ دیگری از روی نسخه حیدرآباد منتشر کرد. ترجمه فارسی دیگری که توسط عبدالرحیم خان خانان به دستور اکبر شاه گورکانی در 998ق صورت گرفته بود، در 1308ق در بمبئی به خط نستعلیق با اغلاط فراوان چاپی با عنوان «تجارب الملوک» منتشر شد.[۱۱]
متن اصلی بابرنامه به زبان ترکی جغتایی را دانشمند ژاپنی، مانو ایزی نینک تصحیح و در سالهای 1995 و 1996م، در 2 جلد، همراه با مقدمه انگلیسی و ژاپنی، به چاپ رسانده است. مجلد دوم، مشتمل بر فهارس کتاب است.[۱۲]
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- سید حسین زاده، هدی، «دائرةالمعارف بزرگ اسلامی»، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی و همکاران)چاپ دوم)، تهران، 1377.
- کوپریلی، محمدفؤاد، «دانشنامه جهان اسلام»، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی)چاپ اول)، تهران، 1377.
- سمیعی گیلانی، احمد و دیگران «فرهنگ آثار ایرانی - اسلامی: معرفی آثار مکتوب از روزگار کهن تا عصر حاضر»، سروش، تهران، چاپ اول، 1385.