الگو:صفحهٔ اصلی/مقالهٔ برگزیده اول: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده: | [[پرونده:NUR08105.jpg|بیقاب|چپ| مفتح، محمد|آیتالله شهید دکتر مفتح|175px]] | ||
''' | '''محمد مفتح''' (۱۳۰۷–۱۳۵۸ش)، معروف به شهید مفتح، از مبارزین دوران ستمشاهی، عضو شورای انقلاب، سرپرست دانشکده الهیات دانشگاه تهران، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دبیر جامعه روحانیت مبارز تهران | ||
در دورانى که تبلیغات استثمارگران، دانشگاه را در نظر علما کفرستان کرده بود و «تحصیل علوم جدید» را اعراض از دین و رفتن به دانشگاه را براى عالِم ننگ مىدانستند، وى در حالى که در قم استادى بزرگ بود، پا به عرصه دانشگاه گذاشت. وى که در حوزه علمیه به درجه اجتهاد رسیده بود، در دانشگاه نیز موفق به اخذ درجه «دکترى» گردید. رساله دکتراى وى «تحقیقى درباره نهجالبلاغة» است که با درجه بسیار خوب، مورد قبول دانشگاه قرار گرفت. وى پس از گذراندن دوره دانشگاه، علاوه بر تدریس در حوزه، به تدریس در دبیرستانهاى قم پرداخت. | |||
او که توطئه استعمار را در جدا نگاه داشتن دو قشر دانشگاهى و روحانى، با همه ذرات وجودش حس کرده بود، ایجاد وحدت و انسجام میان این دو گروه را وجهه همت خود ساخت. مقالهاى که ایشان در مجله مکتب اسلام درباره وحدت روحانى و دانشگاه نوشت، مبین تفکر ایشان در این باره است. وى به لحاظ رسالتى که بر دوش خویش حس مىکرد، ضمن مبارزه با عفریت «جهل و بىشعورى»، در دو سنگر دبیرستان و حوزه از همان آغاز سعى در روشنگرى دانشپژوهان داشت و کلاسهاى خویش را مرکزى براى تشکل آنان در جهت مبارزه با رژیم قرار داده بود و در این راه به تأسیس انجمن اسلامى دانشآموزان با همیارى [[بهشتی، سید محمد|شهید بهشتى]] همت گمارد. | |||
وى مبارزه با رژیم را نه تنها در تضاد با تحصیل علم نمىدید، بلکه آگاهى و با سواد شدن را یکى از ابعاد مبارزه مىدانست و در کنار بالا بردن سطح مبارزه طلاب و دانشآموزان، سعى در بالا بردن سطح آگاهى عقیدتى آنها داشت. <span class="mp-more"> [[مفتح، محمد|'''ادامه ...''']] | |||
</span> | </span> |
نسخهٔ ۱۶ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۴۷
محمد مفتح (۱۳۰۷–۱۳۵۸ش)، معروف به شهید مفتح، از مبارزین دوران ستمشاهی، عضو شورای انقلاب، سرپرست دانشکده الهیات دانشگاه تهران، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دبیر جامعه روحانیت مبارز تهران
در دورانى که تبلیغات استثمارگران، دانشگاه را در نظر علما کفرستان کرده بود و «تحصیل علوم جدید» را اعراض از دین و رفتن به دانشگاه را براى عالِم ننگ مىدانستند، وى در حالى که در قم استادى بزرگ بود، پا به عرصه دانشگاه گذاشت. وى که در حوزه علمیه به درجه اجتهاد رسیده بود، در دانشگاه نیز موفق به اخذ درجه «دکترى» گردید. رساله دکتراى وى «تحقیقى درباره نهجالبلاغة» است که با درجه بسیار خوب، مورد قبول دانشگاه قرار گرفت. وى پس از گذراندن دوره دانشگاه، علاوه بر تدریس در حوزه، به تدریس در دبیرستانهاى قم پرداخت.
او که توطئه استعمار را در جدا نگاه داشتن دو قشر دانشگاهى و روحانى، با همه ذرات وجودش حس کرده بود، ایجاد وحدت و انسجام میان این دو گروه را وجهه همت خود ساخت. مقالهاى که ایشان در مجله مکتب اسلام درباره وحدت روحانى و دانشگاه نوشت، مبین تفکر ایشان در این باره است. وى به لحاظ رسالتى که بر دوش خویش حس مىکرد، ضمن مبارزه با عفریت «جهل و بىشعورى»، در دو سنگر دبیرستان و حوزه از همان آغاز سعى در روشنگرى دانشپژوهان داشت و کلاسهاى خویش را مرکزى براى تشکل آنان در جهت مبارزه با رژیم قرار داده بود و در این راه به تأسیس انجمن اسلامى دانشآموزان با همیارى شهید بهشتى همت گمارد.
وى مبارزه با رژیم را نه تنها در تضاد با تحصیل علم نمىدید، بلکه آگاهى و با سواد شدن را یکى از ابعاد مبارزه مىدانست و در کنار بالا بردن سطح مبارزه طلاب و دانشآموزان، سعى در بالا بردن سطح آگاهى عقیدتى آنها داشت. ادامه ...