از صبا تا نیما: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
وقتی «از صبا تا نیما» عنوان کتابی باشد، توقع خواننده این است که مؤلف تصویری از تحول شعر فارسی را در این یک قرنونیم تاریخ ادبی ایران بر وی عرضه کند، اما کتابی که آقای [[آرینپور، یحیی|یحیی آرینپور]] به این عنوان پرداخته است، در واقع خیلی بیش از این مایه به خواننده عرضه میدارد؛ چرا که وی گذشته از بررسی تحول شعر در این دوره، به دگرگونیهای نثر فارسی خاصه روزنامهنویسی، نمایشنامهنویسی و داستانپردازی نیز در این دوره توجه کرده است و مؤلف که خود نیز شاعر و نویسنده و مترجم قابلی است، اگر در تألیف این اثر اندکی بیش از آنچه اکنون هست به جامعیت بحث و به ارتباط بین اسباب و نتایج توجه میداشت، «از صبا تا نیما» یک نوع تاریخ ادبی ایران میشد درباره دوران قاجار و عهد مشروطیت با این همه، بهنظر میرسد که مؤلف بیش از تمام کسانی که درین سالهای اخیر در ایران راجع به ادبیات عهد قاجار، نهضت بازگشت ادبی، و ادبیات عهد مشروطیت سخن گفتهاند، توفیق یافته است. | وقتی «از صبا تا نیما» عنوان کتابی باشد، توقع خواننده این است که مؤلف تصویری از تحول شعر فارسی را در این یک قرنونیم تاریخ ادبی ایران بر وی عرضه کند، اما کتابی که آقای [[آرینپور، یحیی|یحیی آرینپور]] به این عنوان پرداخته است، در واقع خیلی بیش از این مایه به خواننده عرضه میدارد؛ چرا که وی گذشته از بررسی تحول شعر در این دوره، به دگرگونیهای نثر فارسی خاصه روزنامهنویسی، نمایشنامهنویسی و داستانپردازی نیز در این دوره توجه کرده است و مؤلف که خود نیز شاعر و نویسنده و مترجم قابلی است، اگر در تألیف این اثر اندکی بیش از آنچه اکنون هست به جامعیت بحث و به ارتباط بین اسباب و نتایج توجه میداشت، «از صبا تا نیما» یک نوع تاریخ ادبی ایران میشد درباره دوران قاجار و عهد مشروطیت با این همه، بهنظر میرسد که مؤلف بیش از تمام کسانی که درین سالهای اخیر در ایران راجع به ادبیات عهد قاجار، نهضت بازگشت ادبی، و ادبیات عهد مشروطیت سخن گفتهاند، توفیق یافته است. | ||
از اسباب عمده این توفیق، گذشته از آشنایی وی با مآخذ ترکی و روسی که در چنین تحقیقی اهمیت تمام دارد، اهتمام عاری از ملال اوست. در استفاده درست از مآخذ گوناگون و اجتنابش از اظهارنظرهای نسنجیده یا مبتنی بر داوریهای گستاخانه و سرسری. آنچه بهنام «سالنامه» در پایان هر بخشکتاب آمده است توجه مؤلف را به تدقیق در ارتباط بین آثار ادبی یا حوادث جاری نشان میدهد با این همه فراوانی و گوناگونی مطالبی که میبایست در چنین اثری مورد بحث باشد از اسبابی است که ممکن بود هر مؤلف دیگر را، حتی با تمام دقت و حوصلهای که شاید مثل مؤلف کتاب حاضر در کار خویش پیش میگرفت، مواجه با نقصها و اشتباهاتی کند که بیشوکم در احوال و اوضاع حاضر اجتنابناپذیر خواهد بود<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/30025/24 ر.ک: زرینکوب، عبدالحسین، ص25-24]</ref>. | از اسباب عمده این توفیق، گذشته از آشنایی وی با مآخذ ترکی و روسی که در چنین تحقیقی اهمیت تمام دارد، اهتمام عاری از ملال اوست. در استفاده درست از مآخذ گوناگون و اجتنابش از اظهارنظرهای نسنجیده یا مبتنی بر داوریهای گستاخانه و سرسری. آنچه بهنام «سالنامه» در پایان هر بخشکتاب آمده است توجه مؤلف را به تدقیق در ارتباط بین آثار ادبی یا حوادث جاری نشان میدهد با این همه فراوانی و گوناگونی مطالبی که میبایست در چنین اثری مورد بحث باشد از اسبابی است که ممکن بود هر مؤلف دیگر را، حتی با تمام دقت و حوصلهای که شاید مثل مؤلف کتاب حاضر در کار خویش پیش میگرفت، مواجه با نقصها و اشتباهاتی کند که بیشوکم در احوال و اوضاع حاضر اجتنابناپذیر خواهد بود<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/30025/24 ر.ک: زرینکوب، عبدالحسین، ص25-24]</ref>. | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
نویسنده خود در این رابطه مینویسد: «تا جایی که توانستم در متن و حواشی به مآخذ و مراجع عمده اشاره کردم، درباره هر مطلبی توضیح کافی دادم، گفتههای دیگران را به رسم معمول مشخص کردم و نیز به پیروی از روش رایج محققان زمان به آخر هر کتاب، کتابنامه و سالنامهای افزودم و امیدوارم که این همه حواشی و ضمایم و ملحقات، که مقداری بر حجم کتاب افزوده است، کار مطالعه را بر خوانندگان آسان کرده باشد<ref>ر.ک: پیشگفتار، صفحه هفت</ref>. | نویسنده خود در این رابطه مینویسد: «تا جایی که توانستم در متن و حواشی به مآخذ و مراجع عمده اشاره کردم، درباره هر مطلبی توضیح کافی دادم، گفتههای دیگران را به رسم معمول مشخص کردم و نیز به پیروی از روش رایج محققان زمان به آخر هر کتاب، کتابنامه و سالنامهای افزودم و امیدوارم که این همه حواشی و ضمایم و ملحقات، که مقداری بر حجم کتاب افزوده است، کار مطالعه را بر خوانندگان آسان کرده باشد<ref>ر.ک: پیشگفتار، صفحه هفت</ref>. | ||
در مورد کتاب حاضر یک اشکال عمده محدودیتی است که در مورد تاریخ احوال و اوضاع سیاسی در کارست و هرچند کثرت مواد ادبی شاید عذرخواه این نقص باشد، اما همین نکته ممکن است مؤلف را از اقدام به یک تحلیل و تبیین دقیق و درست از احوال ادبی دوره مورد بحث باز داشته باشد. البته در آنچه به احوال ادبی اختصاص دارد، مؤلف به ذکر نام و شرح حال تعداد معدودی از شاعران هر دوره اکتفا کرده است و جز اینچه میتوانست کرد؟ در بین تمام شاعران نامآور دوران فتحعلیشاه و ناصرالدین شاه فقط به ذکر احوال و اشعار چند نفر: صبا، نشاط، سحاب، مجمر، وصال، شهاب اصفهانی، فروغی، سروش، [[قاآنی، حبیبالله بن محمدعلی|قاآنی]]، [[یغمایی، اقبال|یغما]]، محمود خان، قرة العین، و فتحاللّه خان شیبانی که «[[براون، ادوارد گرانویل|ادوارد براون]]» هم تقریباً و با اندک تفاوتی همانها را به عنوان شاعران مشهور این عصر برمیشمرد، اکتفا میکند و البته اگر خودرا محدود نمیکرد چگونه میتوانست از تمام کسانی که در این دوره طولانی به شاعری پرداختهاند و احوال و اشعارشان در تذکرههای معروف انجمن خاقان، تذکره دلگشا، و سفینة المحمود آمده است و تقریباً نیمی از تمام کتاب عظیم مجمع الفصحا، رضا قلیخان هدایت را نیز دربر گرفته است در کتاب خویش صحبت کند؟<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/30025/25 ر.ک: زرینکوب، عبدالحسین، ص25]</ref>. | در مورد کتاب حاضر یک اشکال عمده محدودیتی است که در مورد تاریخ احوال و اوضاع سیاسی در کارست و هرچند کثرت مواد ادبی شاید عذرخواه این نقص باشد، اما همین نکته ممکن است مؤلف را از اقدام به یک تحلیل و تبیین دقیق و درست از احوال ادبی دوره مورد بحث باز داشته باشد. البته در آنچه به احوال ادبی اختصاص دارد، مؤلف به ذکر نام و شرح حال تعداد معدودی از شاعران هر دوره اکتفا کرده است و جز اینچه میتوانست کرد؟ در بین تمام شاعران نامآور دوران فتحعلیشاه و ناصرالدین شاه فقط به ذکر احوال و اشعار چند نفر: صبا، نشاط، سحاب، مجمر، وصال، شهاب اصفهانی، فروغی، سروش، [[قاآنی، حبیبالله بن محمدعلی|قاآنی]]، [[یغمایی، اقبال|یغما]]، محمود خان، قرة العین، و فتحاللّه خان شیبانی که «[[براون، ادوارد گرانویل|ادوارد براون]]» هم تقریباً و با اندک تفاوتی همانها را به عنوان شاعران مشهور این عصر برمیشمرد، اکتفا میکند و البته اگر خودرا محدود نمیکرد چگونه میتوانست از تمام کسانی که در این دوره طولانی به شاعری پرداختهاند و احوال و اشعارشان در تذکرههای معروف انجمن خاقان، تذکره دلگشا، و سفینة المحمود آمده است و تقریباً نیمی از تمام کتاب عظیم مجمع الفصحا، رضا قلیخان هدایت را نیز دربر گرفته است در کتاب خویش صحبت کند؟<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/30025/25 ر.ک: زرینکوب، عبدالحسین، ص25]</ref>. | ||
نویسنده خود در این رابطه مینویسد: «در این کتاب از شرح احوال و آثار سخنورانی که جز پیروی از قدما و یا همعصران خود کاری نکرده و در سیر تکامل ادبیات چندان مؤثر نبودهاند –و متأسفانه شماره آنان بیش از حد تصور زیاد است- صرفنظر کردم، و تنها به ذکر احوال و آثار کسانی که در محیط ادبی و اجتماعی عصر خود و زمان آینده کمابیش منشأ اثر بوده و به ا صطلاح در سرپل یک تحول نسبتاً محسوس قرار داشتهاند، پرداختم. هرگز سعی نکردم که بهترین آثار را، چنانکه رسم است، در این اوراق گرد آورم، و جهات ضعف کار هر نویسنده و گوینده را نادیده بگیرم، و مخصوصاً از هر شاعر و سخنوری چندین نمونه آوردم تا خوانندگان بتوانند با سبک و اسلوب هنری گویندگان و نویسندگان عمده دوره موضوع بحث به خوبی آشنا گردند»<ref>ر.ک: پیشگفتار، صفحه پنج و شش</ref>. | نویسنده خود در این رابطه مینویسد: «در این کتاب از شرح احوال و آثار سخنورانی که جز پیروی از قدما و یا همعصران خود کاری نکرده و در سیر تکامل ادبیات چندان مؤثر نبودهاند –و متأسفانه شماره آنان بیش از حد تصور زیاد است- صرفنظر کردم، و تنها به ذکر احوال و آثار کسانی که در محیط ادبی و اجتماعی عصر خود و زمان آینده کمابیش منشأ اثر بوده و به ا صطلاح در سرپل یک تحول نسبتاً محسوس قرار داشتهاند، پرداختم. هرگز سعی نکردم که بهترین آثار را، چنانکه رسم است، در این اوراق گرد آورم، و جهات ضعف کار هر نویسنده و گوینده را نادیده بگیرم، و مخصوصاً از هر شاعر و سخنوری چندین نمونه آوردم تا خوانندگان بتوانند با سبک و اسلوب هنری گویندگان و نویسندگان عمده دوره موضوع بحث به خوبی آشنا گردند»<ref>ر.ک: پیشگفتار، صفحه پنج و شش</ref>. | ||
[[آرینپور، یحیی|آرین پور]]، در تدوین کتاب، یک تذکرهنویس و تاریخنگار عادی باقی نمیماند، بلکه از همان نخست تا پایان کتاب، در شرححال و آوردن مدارک و اسناد و شواهد و آثار، شعرا وسخنوران، از اندیشه و نگرش خویش به عنوان یک منقد ورزیده، مایه میگذارد و از این کار همواره و همواره باز نمیایستد و این از بزرگترین فایدههایی است که از کتاب او حاصل میآید و به حق در این زمینه بسیار دقیق است و صاحبنظر<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/50361/16 ر.ک: موسوی گرمارودی، ص16]</ref>. | [[آرینپور، یحیی|آرین پور]]، در تدوین کتاب، یک تذکرهنویس و تاریخنگار عادی باقی نمیماند، بلکه از همان نخست تا پایان کتاب، در شرححال و آوردن مدارک و اسناد و شواهد و آثار، شعرا وسخنوران، از اندیشه و نگرش خویش به عنوان یک منقد ورزیده، مایه میگذارد و از این کار همواره و همواره باز نمیایستد و این از بزرگترین فایدههایی است که از کتاب او حاصل میآید و به حق در این زمینه بسیار دقیق است و صاحبنظر<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/50361/16 ر.ک: موسوی گرمارودی، ص16]</ref>. | ||
دورهای که مؤلف در این کتاب با آن سروکار دارد دورهای است که در تاریخ ادبی ایران آن را دوران بازگشت میخوانند -یعنی بازگشت به سبک قدما و در واقع دوره تجدید حیات ادبی. این دوره که معرف نوعی نهضت ادبی در مقابل سبک هندی است البته پیش از صبا و به وسیله استادان او -یا به وسیله استاد او صباحی- در اصفهان آغاز شد و کسانی همچون مشتاق، [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]]، آذر و صباحی از پیشروان آن بودند اما توجه و علاقهای که فتحعلیشاه به شعر و شاعری نشان داد به این نهضت سیما و نیروی تازهای بخشید و آن را به رنگ خاصی درآورد که مؤلف با دقت وحوصله وافی در بخش نخست کتاب از آن سخن رانده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/30025/25 ر.ک: زرینکوب، عبدالحسین، ص25]</ref>. | دورهای که مؤلف در این کتاب با آن سروکار دارد دورهای است که در تاریخ ادبی ایران آن را دوران بازگشت میخوانند -یعنی بازگشت به سبک قدما و در واقع دوره تجدید حیات ادبی. این دوره که معرف نوعی نهضت ادبی در مقابل سبک هندی است البته پیش از صبا و به وسیله استادان او -یا به وسیله استاد او صباحی- در اصفهان آغاز شد و کسانی همچون مشتاق، [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]]، آذر و صباحی از پیشروان آن بودند اما توجه و علاقهای که فتحعلیشاه به شعر و شاعری نشان داد به این نهضت سیما و نیروی تازهای بخشید و آن را به رنگ خاصی درآورد که مؤلف با دقت وحوصله وافی در بخش نخست کتاب از آن سخن رانده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/30025/25 ر.ک: زرینکوب، عبدالحسین، ص25]</ref>. | ||
[[آرینپور، یحیی|آقای آرینپور]] با آنکه خود مکرر از شعرای «دوره بعد از انقراض صفویه تا به روی کارآمدن فتحعلیشاه» و از کسانی مانند آذر، هاتف، مشتاق، عاشق و حزین یاد میکند باز یکجا، ضمن اشاره به این «دوره فترت» مینویسد که: «درین دوره هیچ شاعری لب به سخن نگشود تا حدی که این دوره را باید فقیرترین ادوار ادبیات ایران بهشمار آورد» و این ادعایی است که آنرا به هیچ وجه نمیتوان با این قاطعیت پذیرفت. عجبتر آنکه در بین شاعران این ادوار با آنکه مؤلف از شهاب ترشیزی هم نام برده است اشارهای به یک تفنن او که در واقع نوعی تازهجویی بوده است و در چنین کتابی اشارت به آن ضرورت داشته، نکرده است؟<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/30025/25 ر.ک: همان]</ref>. | [[آرینپور، یحیی|آقای آرینپور]] با آنکه خود مکرر از شعرای «دوره بعد از انقراض صفویه تا به روی کارآمدن فتحعلیشاه» و از کسانی مانند آذر، هاتف، مشتاق، عاشق و حزین یاد میکند باز یکجا، ضمن اشاره به این «دوره فترت» مینویسد که: «درین دوره هیچ شاعری لب به سخن نگشود تا حدی که این دوره را باید فقیرترین ادوار ادبیات ایران بهشمار آورد» و این ادعایی است که آنرا به هیچ وجه نمیتوان با این قاطعیت پذیرفت. عجبتر آنکه در بین شاعران این ادوار با آنکه مؤلف از شهاب ترشیزی هم نام برده است اشارهای به یک تفنن او که در واقع نوعی تازهجویی بوده است و در چنین کتابی اشارت به آن ضرورت داشته، نکرده است؟<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/30025/25 ر.ک: همان]</ref>. | ||
در تحلیل اوضاع ادبی عصر قاجار [[آرینپور، یحیی|آقای آرینپور]] وسعت اطلاعات خود را نشان میدهد، معذلک آنچه وی در مورد طبقهبندی شاعران این دوره دارد که فیالمثل شهاب اصفهانی را شاعر مشهور درجه اول و [[سپهر، محمدتقی بن محمدعلی|میرزا محمدتقی سپهر]] با چند تن پسران وصال را درجه دوم میخواند جای مناقشه باقی میگذارد و این نکته نشان میدهد که شیوه طبقهبندی شعرا آنگونه که قرنها پیش در دوره جمحی و [[ابن معتز، عبدالله بن محمد|ابن معتز]] و [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه]] در ادب عربی معمول بوده است واقعاً تا چه حد از لحاظ نقد علمی بیبنیاد بوده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/30025/26 ر.ک: همان، ص26]</ref>. | در تحلیل اوضاع ادبی عصر قاجار [[آرینپور، یحیی|آقای آرینپور]] وسعت اطلاعات خود را نشان میدهد، معذلک آنچه وی در مورد طبقهبندی شاعران این دوره دارد که فیالمثل شهاب اصفهانی را شاعر مشهور درجه اول و [[سپهر، محمدتقی بن محمدعلی|میرزا محمدتقی سپهر]] با چند تن پسران وصال را درجه دوم میخواند جای مناقشه باقی میگذارد و این نکته نشان میدهد که شیوه طبقهبندی شعرا آنگونه که قرنها پیش در دوره جمحی و [[ابن معتز، عبدالله بن محمد|ابن معتز]] و [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه]] در ادب عربی معمول بوده است واقعاً تا چه حد از لحاظ نقد علمی بیبنیاد بوده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/30025/26 ر.ک: همان، ص26]</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
نسخهٔ ۱۵ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۰۲
از صبا تا نیما | |
---|---|
پدیدآوران | آرینپور، یحیی (نويسنده) |
ناشر | زوار |
مکان نشر | ایران - تهران |
سال نشر | 1382ش |
موضوع | ادبیات فارسی، قرن 13 و 14، تاریخ و نقد |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 3 |
کد کنگره | |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
از صبا تا نیما: تاریخ 150 سال ادب فارسی، تألیف یحیی آرینپور (درگذشته 1364ش)، حاوی بررسی تحول نثر و نظم ادبیات عهد قاجار، نهضت بازگشت ادبی، و ادبیات عهد مشروطیت است. این کتاب در سه جلد با مقدمه نویسنده منتشر شده است.
ساختار
کتاب مشتمل بر مقدمه نویسنده، چهار کتاب و بخشها و فصول متعددی است.
گزارش محتوا
وقتی «از صبا تا نیما» عنوان کتابی باشد، توقع خواننده این است که مؤلف تصویری از تحول شعر فارسی را در این یک قرنونیم تاریخ ادبی ایران بر وی عرضه کند، اما کتابی که آقای یحیی آرینپور به این عنوان پرداخته است، در واقع خیلی بیش از این مایه به خواننده عرضه میدارد؛ چرا که وی گذشته از بررسی تحول شعر در این دوره، به دگرگونیهای نثر فارسی خاصه روزنامهنویسی، نمایشنامهنویسی و داستانپردازی نیز در این دوره توجه کرده است و مؤلف که خود نیز شاعر و نویسنده و مترجم قابلی است، اگر در تألیف این اثر اندکی بیش از آنچه اکنون هست به جامعیت بحث و به ارتباط بین اسباب و نتایج توجه میداشت، «از صبا تا نیما» یک نوع تاریخ ادبی ایران میشد درباره دوران قاجار و عهد مشروطیت با این همه، بهنظر میرسد که مؤلف بیش از تمام کسانی که درین سالهای اخیر در ایران راجع به ادبیات عهد قاجار، نهضت بازگشت ادبی، و ادبیات عهد مشروطیت سخن گفتهاند، توفیق یافته است.
از اسباب عمده این توفیق، گذشته از آشنایی وی با مآخذ ترکی و روسی که در چنین تحقیقی اهمیت تمام دارد، اهتمام عاری از ملال اوست. در استفاده درست از مآخذ گوناگون و اجتنابش از اظهارنظرهای نسنجیده یا مبتنی بر داوریهای گستاخانه و سرسری. آنچه بهنام «سالنامه» در پایان هر بخشکتاب آمده است توجه مؤلف را به تدقیق در ارتباط بین آثار ادبی یا حوادث جاری نشان میدهد با این همه فراوانی و گوناگونی مطالبی که میبایست در چنین اثری مورد بحث باشد از اسبابی است که ممکن بود هر مؤلف دیگر را، حتی با تمام دقت و حوصلهای که شاید مثل مؤلف کتاب حاضر در کار خویش پیش میگرفت، مواجه با نقصها و اشتباهاتی کند که بیشوکم در احوال و اوضاع حاضر اجتنابناپذیر خواهد بود[۱].
نویسنده خود در این رابطه مینویسد: «تا جایی که توانستم در متن و حواشی به مآخذ و مراجع عمده اشاره کردم، درباره هر مطلبی توضیح کافی دادم، گفتههای دیگران را به رسم معمول مشخص کردم و نیز به پیروی از روش رایج محققان زمان به آخر هر کتاب، کتابنامه و سالنامهای افزودم و امیدوارم که این همه حواشی و ضمایم و ملحقات، که مقداری بر حجم کتاب افزوده است، کار مطالعه را بر خوانندگان آسان کرده باشد[۲].
در مورد کتاب حاضر یک اشکال عمده محدودیتی است که در مورد تاریخ احوال و اوضاع سیاسی در کارست و هرچند کثرت مواد ادبی شاید عذرخواه این نقص باشد، اما همین نکته ممکن است مؤلف را از اقدام به یک تحلیل و تبیین دقیق و درست از احوال ادبی دوره مورد بحث باز داشته باشد. البته در آنچه به احوال ادبی اختصاص دارد، مؤلف به ذکر نام و شرح حال تعداد معدودی از شاعران هر دوره اکتفا کرده است و جز اینچه میتوانست کرد؟ در بین تمام شاعران نامآور دوران فتحعلیشاه و ناصرالدین شاه فقط به ذکر احوال و اشعار چند نفر: صبا، نشاط، سحاب، مجمر، وصال، شهاب اصفهانی، فروغی، سروش، قاآنی، یغما، محمود خان، قرة العین، و فتحاللّه خان شیبانی که «ادوارد براون» هم تقریباً و با اندک تفاوتی همانها را به عنوان شاعران مشهور این عصر برمیشمرد، اکتفا میکند و البته اگر خودرا محدود نمیکرد چگونه میتوانست از تمام کسانی که در این دوره طولانی به شاعری پرداختهاند و احوال و اشعارشان در تذکرههای معروف انجمن خاقان، تذکره دلگشا، و سفینة المحمود آمده است و تقریباً نیمی از تمام کتاب عظیم مجمع الفصحا، رضا قلیخان هدایت را نیز دربر گرفته است در کتاب خویش صحبت کند؟[۳].
نویسنده خود در این رابطه مینویسد: «در این کتاب از شرح احوال و آثار سخنورانی که جز پیروی از قدما و یا همعصران خود کاری نکرده و در سیر تکامل ادبیات چندان مؤثر نبودهاند –و متأسفانه شماره آنان بیش از حد تصور زیاد است- صرفنظر کردم، و تنها به ذکر احوال و آثار کسانی که در محیط ادبی و اجتماعی عصر خود و زمان آینده کمابیش منشأ اثر بوده و به ا صطلاح در سرپل یک تحول نسبتاً محسوس قرار داشتهاند، پرداختم. هرگز سعی نکردم که بهترین آثار را، چنانکه رسم است، در این اوراق گرد آورم، و جهات ضعف کار هر نویسنده و گوینده را نادیده بگیرم، و مخصوصاً از هر شاعر و سخنوری چندین نمونه آوردم تا خوانندگان بتوانند با سبک و اسلوب هنری گویندگان و نویسندگان عمده دوره موضوع بحث به خوبی آشنا گردند»[۴].
آرین پور، در تدوین کتاب، یک تذکرهنویس و تاریخنگار عادی باقی نمیماند، بلکه از همان نخست تا پایان کتاب، در شرححال و آوردن مدارک و اسناد و شواهد و آثار، شعرا وسخنوران، از اندیشه و نگرش خویش به عنوان یک منقد ورزیده، مایه میگذارد و از این کار همواره و همواره باز نمیایستد و این از بزرگترین فایدههایی است که از کتاب او حاصل میآید و به حق در این زمینه بسیار دقیق است و صاحبنظر[۵].
دورهای که مؤلف در این کتاب با آن سروکار دارد دورهای است که در تاریخ ادبی ایران آن را دوران بازگشت میخوانند -یعنی بازگشت به سبک قدما و در واقع دوره تجدید حیات ادبی. این دوره که معرف نوعی نهضت ادبی در مقابل سبک هندی است البته پیش از صبا و به وسیله استادان او -یا به وسیله استاد او صباحی- در اصفهان آغاز شد و کسانی همچون مشتاق، هاتف، آذر و صباحی از پیشروان آن بودند اما توجه و علاقهای که فتحعلیشاه به شعر و شاعری نشان داد به این نهضت سیما و نیروی تازهای بخشید و آن را به رنگ خاصی درآورد که مؤلف با دقت وحوصله وافی در بخش نخست کتاب از آن سخن رانده است[۶].
آقای آرینپور با آنکه خود مکرر از شعرای «دوره بعد از انقراض صفویه تا به روی کارآمدن فتحعلیشاه» و از کسانی مانند آذر، هاتف، مشتاق، عاشق و حزین یاد میکند باز یکجا، ضمن اشاره به این «دوره فترت» مینویسد که: «درین دوره هیچ شاعری لب به سخن نگشود تا حدی که این دوره را باید فقیرترین ادوار ادبیات ایران بهشمار آورد» و این ادعایی است که آنرا به هیچ وجه نمیتوان با این قاطعیت پذیرفت. عجبتر آنکه در بین شاعران این ادوار با آنکه مؤلف از شهاب ترشیزی هم نام برده است اشارهای به یک تفنن او که در واقع نوعی تازهجویی بوده است و در چنین کتابی اشارت به آن ضرورت داشته، نکرده است؟[۷].
در تحلیل اوضاع ادبی عصر قاجار آقای آرینپور وسعت اطلاعات خود را نشان میدهد، معذلک آنچه وی در مورد طبقهبندی شاعران این دوره دارد که فیالمثل شهاب اصفهانی را شاعر مشهور درجه اول و میرزا محمدتقی سپهر با چند تن پسران وصال را درجه دوم میخواند جای مناقشه باقی میگذارد و این نکته نشان میدهد که شیوه طبقهبندی شعرا آنگونه که قرنها پیش در دوره جمحی و ابن معتز و ابن قتیبه در ادب عربی معمول بوده است واقعاً تا چه حد از لحاظ نقد علمی بیبنیاد بوده است[۸].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب جلدهای اول و دوم در ابتدای آنها و کتابنامه و فهرست اعلام و تصاویر متعددی در انتهای جلد سوم کتاب ارائه شده است.
پانویس
- ↑ ر.ک: زرینکوب، عبدالحسین، ص25-24
- ↑ ر.ک: پیشگفتار، صفحه هفت
- ↑ ر.ک: زرینکوب، عبدالحسین، ص25
- ↑ ر.ک: پیشگفتار، صفحه پنج و شش
- ↑ ر.ک: موسوی گرمارودی، ص16
- ↑ ر.ک: زرینکوب، عبدالحسین، ص25
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص26
منابع مقاله
- پیشگفتار و متن کتاب.
- زرینکوب، عبدالحسین، «مقالات: درباره کتاب از صبا تا نیما تصویری از تحول شعر فارسی در یک قرنونیم تاریخ ادب»، پایگاه مجلات تخصصی نور: شعر، بهار 1389، شماره 69، صفحه 23 تا 29.
- موسوی گرمارودی، «نگاهی گذرا بر: از صبا تا نیما»، پایگاه مجلات تخصصی نور: نگین، اردیبهشت 1351، شماره 84، ص15 تا 16.