اصول و روش‌هاى تربیت در اسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    جز (جایگزینی متن - '\{\{کاربردهای\sدیگر\|(.*)\s\(ابهام\sزدایی\)\}\}↵↵↵' به '{{کاربردهای دیگر|$1 (ابهام زدایی)}} ')
    خط ۲۹: خط ۲۹:
       
       
    {{کاربردهای دیگر|تربیت اسلامی (ابهام زدایی)}}
    {{کاربردهای دیگر|تربیت اسلامی (ابهام زدایی)}}


    '''اصول و روشهاى تربیت در اسلام'''، تألیف سید احمد احمدی، اثری است که در آن کوشش شده زوایاى مختلف تربیت اسلامى روشن گردد و با کاوش در اهداف، اصول و روش‌هاى آن، رهگشایى براى تحقیقات بعدى در این‌باره فراهم آید.
    '''اصول و روشهاى تربیت در اسلام'''، تألیف سید احمد احمدی، اثری است که در آن کوشش شده زوایاى مختلف تربیت اسلامى روشن گردد و با کاوش در اهداف، اصول و روش‌هاى آن، رهگشایى براى تحقیقات بعدى در این‌باره فراهم آید.

    نسخهٔ ‏۲ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۲۷

    اصول و روش‌هاى تربیت در اسلام
    اصول و روش‌هاى تربیت در اسلام
    پدیدآوراناحمدی، سید احمد (نویسنده)
    ناشرواحد انتشارات بخش فرهنگى دفتر مرکزى جهاد دانشگاهى
    مکان نشرتهران
    سال نشر1368
    چاپدوم
    موضوعتعلیم و تربیت
    زبانفارسی
    کد کنگره


    اصول و روشهاى تربیت در اسلام، تألیف سید احمد احمدی، اثری است که در آن کوشش شده زوایاى مختلف تربیت اسلامى روشن گردد و با کاوش در اهداف، اصول و روش‌هاى آن، رهگشایى براى تحقیقات بعدى در این‌باره فراهم آید.

    مطالب کتاب در پنج فصل سامان یافته است.

    فصل اول. تعریف و حدود تربیت در اسلام: در این فصل با استناد به آیات، روایات و سخنان دانشمندان مسلمان، معلوم داشته است که تربیت را در اسلام مى‌توان به معناى رشد و پرورش، هدایت به سوى حق و کمال و راه راست، رساندن فرد به بلوغ فکرى، پیراستن نفس از نابایستیها و آراستن آن به بایسته‌ها و تکامل همۀ ابعاد وجودى شخصیت انسان دانست. از این گذشته، در اسلام تربیت مترادف با اخلاق است و ادب و تأدیب تعبیرى دیگر از تربیت به‌شمار مى‌رود.

    فصل دوم. مشخصات تربیت اسلامى: برخى ویژگیهاى تربیت اسلامى که آن را از دیگر نظامهاى تربیتى ممتاز مى‌کند از این قرار است: تربیت اسلامى جامع است و به جسم و روح، فرد و جمع، دین و آخرت نظر دارد و هیچ‌یک را فداى دیگرى نمى‌کند؛ رویکرد اسلام به تربیت عبادى است و هر کنش و واکنشى در انسان باید رنگ خدایى داشته باشد؛ تربیت اسلامى با سرشت آدمى هماهنگ است و براى هر وضعیت و موقعیتى دستور‌‌‌‌هایى دارد؛ تربیت اسلامى متکى بر علم و یقین است و از پیروى از جهل، شک و گمان بازمى‌دارد؛ در تربیت اسلامى بر تزکیه و تعلیم تکیه مى‌شود و تزکیه مقدم بر تعلیم است.

    فصل سوم. اهداف تربیت اسلامى: در این فصل، نخست دیدگاه برخى دانشمندان دربارۀ هدف تربیت و اهداف تربیت اسلامى مى‌آید و هدفهاى تعلیم و تربیت در جمهورى اسلامى ایران بازگو مى‌شود. آنگاه با توجه به آیات، روایات و مشخصات تربیت اسلامى، هدفهاى تربیت اسلامى این‌گونه شرح و شماره مى‌شود: پرورش همۀ ابعاد وجودى و شخصیتى انسان بگونه‌اى که هیچ بعدى فروگذار نشود؛ هدایت انسان به سوى خدا و نگهداشت او در مسیرى هماهنگ با هدف آفرینش؛ آگاه کردن انسان از پایگاه ارزشمند خود در جهان و هدایت او بر مقتضاى سرشت وى؛ پرورش روح حقیقت‌جویى و بى‌غرضى در آدمى؛ پرورش کسانى مؤمن، متقى و نیک‌رفتار؛ ایجاد روح برادرى، برابرى، تعاون، احسان و ایثار در متربى و زدودن روح تبعیض و نابرابرى در او؛ تحقق وحدت میان مردم؛ پرورش روحیه تلاش، کوشش و مبارزه با فقر و مظاهر آن.

    فصل چهارم. اصول تربیت در اسلام: در این فصل، اصول تعلیم و تربیت را از نگاه محمد باقر هوشیار برمى‌شمارد. به آبشخور اصول اشاره مى‌کند. معناى اصل و واژگان هم معناى آن را در قرآن مى‌آورد. اصول تعلیم و تربیت اسلامى را از زبان پاره‌اى تربیت‌پژوهان یاد مى‌کند و یادآور مى‌شود که اصول تربیتى اسلام، موضوعه و برگرفته از دیگر علوم نیستند چنانکه اصولى استقرائى و به دست آمده از حیات فرد و جمع هم نمى‌باشند. اصول تربیت در اسلام ریشه در قرآن و حدیث دارد. این اصول زیربناى دیگر فعالیتها و روشهاى تربیتى است و رعایت آنها براى رسیدن به هدفهاى تربیتى الزامى است. پس از این به پاره‌اى از اصول تربیت در اسلام از نگاه خود مى‌پردازد و با شرح اصل کرامت و شرافت انسان به اصل مساوات و برابرى انسانها مى‌پردازد و از وحدتهاى سه‌گانه در اسلام مى‌گوید و از آنها سه‌گونه تساوى برمى‌گیرد و به عوامل چهارگانۀ امتیاز افراد بر یکدیگر اشاره مى‌کند. آنگاه به اصل اختیار و آزادى و آگاهى مى‌رسد. اصل توجه به ابعاد وجودى انسان و مراحل رشد وى را شرح مى‌کند. اصل هدفمندى زندگى انسان را یادآور مى‌شود و هدف حیات را تعریف مى‌کند و عناصر آن را شرح مى‌دهد. از اصل قابلیت و استعداد کمال‌پذیرى انسان یاد مى‌کند. اصل لزوم عمل براى رشد و کمال انسان را مى‌آورد و با پرداخت اصل مبارزه با جهل و خرافه فصل را به پایان مى‌برد.

    فصل پنجم. روشهاى تربیت در اسلام: در این فصل، روش را تعریف مى‌کند و روشهاى تربیت را از نگاه بو على، خواجه نصیر و برخى تربیت‌پژوهان معاصر بازمى‌گوید و روشهاى چهارده‌گانه تربیت اسلامى را به شرح زیر بازمى‌شکافد:

    1-روش ایجاد زمینه سالم تربیتى: اسلام با توجه به تأثیر وراثت در بافت و ساخت جسم و جان کودک، دستور‌‌‌‌هایى براى انتخاب همسر دارد که با تن دادن به آنها زمینه‌هاى طبیعى تربیت سالم فراهم آید.

    2-روش داشتن اسوه و سرمشق براى تربیت: اسلام بر لزوم پسندیدگى رفتار کسانى که نمونه و الگوى رفتارى دیگران هستند تأکید دارد، از جمله پدر و مادر، همسالان، دوستان و آموزگار که به پاره‌اى رفتارهاى بایستۀ آنها اشارت مى‌شود.

    3-روش تمرین، تکرار و عادت: عادت نقش عمده‌اى در یادگیرى دارد، بسیارى از رفتار آدمى براساس عادت است. رفتار عادت شده مانند رفتار فطرى و غریزى مى‌شود. حضرت على(ع)عادت را طبیعت دوم خوانده است. اسلام خواهان عادت افراد به رفتار درست و پرهیز از پیدایش عادت به بدى است. عادت یافتن نیازمند تکرار و تمرین است.

    4-روش تعلیم و تعلم: اسلام بر این روش بسیار تأکید دارد و حتى علم‌آموزى را واجب دانسته است. پدر و مادر نقشى بسزا در تعلیم و تعلم کودک دارند. در آموزش کودکان به تفاوت استعدادها باید توجه شود. تعلیم در اسلام از مسجد آغازید. مربیان بزرگ مسلمان براى شاگرد آداب و وظایفى برشمارده‌اند. در روش آموزش باید نکاتى را رعایت کرد که از چشم مربیان بزرگ مسلمان پوشیده نمانده است.

    5-روش مشاهده، تجربه و تعقل: قرآن کسانى را که خرد نمى‌ورزند سرزنش مى‌کند چه، وانهادن خردورزى به پلیدى و سنگ‌دلى مى‌انجامد. در اسلام براى تربیت عقلانى روش‌‌‌‌هایى پیشنهاد شده است. در قرآن بر مشاهده نیز تأکید شده است و کسانى که چشم و گوش و دیگر حواس خویش را به کار نگیرند کوردل خوانده شده‌اند و از آیات برمى‌آید که کار اینگونه افراد به ناآگاهى و کفر مى‌انجامد. در اسلام براى فرد عاقل ویژگی‌‌‌‌هایى برشمارده شده است.

    6-روش موعظه، نصیحت و امر به معروف: اگر پندگو، خود آنچه مى‌گوید نکند سخنش بى‌اثر خواهد بود. اسلام این روش را مهم دانسته و پیامبر اکرم(ص)در قرآن اندرزگو خوانده شده است. وصیت به خیر و امر به معروف هم از روشهاى تربیتى اسلام است.

    7-انذار، نهى از منکر و مبارزه با انحرافات: در اسلام براى جلوگیرى از فساد، نخست از انذار و هشدار استفاده مى‌شود اگر مؤثر نیفتاد به نهى از منکر روى مى‌شود این روش چنان جایگاهى والا در تربیت دارد که خداوند در قرآن ناهى از منکر خوانده شده است. روش بعدى مبارزه با انحراف است.

    8-روش برقرارى ثواب و عقاب براى اعمال: پاداش و کیفر از لوازم یادگیرى است و در برانگیختن فرد به تن دادن به، یا تن زدن از کارها مؤثر مى‌افتد. در قرآن به این دو روش توجه شده است و براى کرده‌هاى نیک و بد پاداشها و کیفر‌‌‌‌هایى یاد شده است.

    9-روش ایجاد محیط‍‌ مساعد تربیتى: محیط‍‌ مساعد تربیتى محیطى است تهى از عوامل انحطاط‍‌ و سردرگمى و سرشار از ایمان، برادرى، برابرى و اخوت اسلامى. محیط‍‌ تربیتى شامل خانه، مدرسه و اجتماع است. در قرآن از عوامل انحطاط‍‌ جامعه یاد شده است.

    10-روش بیان قصص انبیا و سرگذشت ملل: در قرآن از این دو روش یاد شده است.

    قرآن مردم را به سیر در تاریخ ملل و توجه به سرگذشت آنها خوانده است. قصه‌ها و سرگذشتهاى آمده در قرآن سه دسته است: داستانهاى تاریخى، داستانهاى تمثیلى و داستانهاى ارشادى. در برخى داستانهاى قرآن راه درست و نادرست ترسیم شده است تا با مقایسۀ آنها با یکدیگر بتوان راه درست را برگزید.

    11-روش ذکر مثال و تشبیه معقول به محسوس: در قرآن از مثل براى بیان حقایق و روشن شدن مفاهیم استفاده شده است. پاره‌اى مثلهاى قرآن براى تشبیه معقول به محسوس است تا مفاهیم را عینى و ملموس نمایند. ذکر مثل مى‌تواند روشى تربیتى در تمام سطوح باشد.

    نیایش، توبه و برقرارى نظام اسلامى براى اجرا و تداوم تربیت اسلامى، دیگر روشهاى یادشده در این فصل است[۱].

    پانویس

    1. رفیعی، بهروز، ص80-84

    منابع مقاله

    رفیعی، بهروز، کتابشناسی توصیفی و موضوعی تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات بین المللی هدی، تهران، چاپ اول، 1378ش

    وابسته‌ها