حديث الثقلين: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    جز (جایگزینی متن - '↵↵↵\{\{کاربردهای\sدیگر\|(.*)\s\(ابهام\sزدایی\)\}\}↵↵↵' به ' {{کاربردهای دیگر|$1 (ابهام زدایی)}} ')
    خط ۲۶: خط ۲۶:
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
    {{کاربردهای دیگر|حدیث ثقلین (ابهام زدایی)}}
    {{کاربردهای دیگر|حدیث ثقلین (ابهام زدایی)}}


    '''حديث الثقلين'''، با نام کامل «حديث الثقلين تواتره – فقهه كما في كتب السنة نقد لما كتبه الدكتور السالوس»، اثر [[حسینی میلانی، علی|سید علی حسینی میلانی]]، کتابی است به زبان عربی که در جواب شبهات مطرح‌شده درباره حدیث ثقلین توسط دکتر علی احمد سالوس، نگاشته شده است.
    '''حديث الثقلين'''، با نام کامل «حديث الثقلين تواتره – فقهه كما في كتب السنة نقد لما كتبه الدكتور السالوس»، اثر [[حسینی میلانی، علی|سید علی حسینی میلانی]]، کتابی است به زبان عربی که در جواب شبهات مطرح‌شده درباره حدیث ثقلین توسط دکتر علی احمد سالوس، نگاشته شده است.

    نسخهٔ ‏۱ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۰:۰۶

    حديث الثقلين
    حديث الثقلين
    پدیدآورانحسینی میلانی، علی (نویسنده)
    عنوان‌های دیگرتواتره - فقهه کما في کتب السنه نقد لما کتبه الدکتور السالوس
    ناشرالحقائق
    مکان نشرايران - قم
    سال نشرمجلد1: 1430ق
    چاپ1
    شابک978-600-5348-12-5
    موضوعاحاديث خاص (ثقلين) - نقد و تفسير سالوس، علي احمد - نظريه درباره حديث ثقلين
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏BP‎‏ ‎‏145‎‏ ‎‏/‎‏ث‎‏7‎‏0‎‏8‎‏ ‎‏ح‎‏5
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    حديث الثقلين، با نام کامل «حديث الثقلين تواتره – فقهه كما في كتب السنة نقد لما كتبه الدكتور السالوس»، اثر سید علی حسینی میلانی، کتابی است به زبان عربی که در جواب شبهات مطرح‌شده درباره حدیث ثقلین توسط دکتر علی احمد سالوس، نگاشته شده است.

    ساختار

    کتاب، حاوی دو مقدمه از مؤلف و متن (در دو باب) است. روش نویسنده در این اثر، انتقادی – کلامی، فقهی است. ایشان برای پدیدآوردن این اثر از کتاب و سنت، به‌خصوص منابع اهل سنت استفاده کرده است.

    گزارش محتوا

    مؤلف در مقدمه اول به مسئله امامت پرداخته و گفته است که مسئله امامت در نظر شیعه از مسائل اعتقادی است، ولی در مذهب اهل سنت از مسائل فروع دین بشمار می‌رود که با قهر و غلبه نیز حاصل می‌شود[۱]بررسی عدم تحریف قرآن، جایگاه صحابه و صحیح بخاری و مسلم، قول دکتر سالوس درباره حدیث ثقلین از دیگر مباحثی است که مؤلف در مقدمه به آنها اشاره نموده است.

    از جمله اشکالاتی که مؤلف در این مقدمه بر دکتر سالوس می‌گیرد این است که دکتر سالوس از کسانی است که روایات کتب صحیحین (صحيح مسلم و صحیح بخاری) را صحیح می‌داند، لکن بر سند روایت ثقلین که در کتاب صحيح مسلم نیز وجود دارد خدشه وارد می‌کند. حال باید دید این دوگانگی را چگونه می‌تواند حل کند[۲]

    ایشان در مقدمه دوم پنج مسئله را بدین شرح متذکر شده است: رعایت ادب گفتاری و نوشتاری، استفاده از منابع اهل سنت در جوابگویی، معنا و مصداق شیعه همراه با نمونه‌هایی از راویان اهل سنت که به نام شیعه معروف و متهم شده‌اند، معنا و مفهوم وثاقت در نظر مؤلف، ذکر روایاتی از صحیح بخاری و مسلم که ضعیف السند و دلالت می‌باشند.

    در خلال این مسائل، مطالبی تأمل‌برانگیز مطرح شده است، از جمله این‌که مؤلف می‌گوید: چنین نیست که همه علمای اهل سنت بر وثاقت مسلم و بخاری اجماع داشته باشند، بلکه کسانی چون ذهبی و ذهلی نسبت به بخاری طعنه زده و مطالبی در ذم او گفته‌اند[۳]

    باب اول کتاب با عنوان تواتر حدیث ثقلین، به بررسی سند و متن این حدیث اختصاص یافته است و در آن مسائلی از قبیل بررسی لفظ ثقلین، مکان‌هایی که پیامبر(ص) در آنها این حدیث را به زبان آورده‌اند، بررسی سند حدیث ثقلین و تواتر آن، تلاش‌هایی که در تحریف حدیث ثقلین صورت گرفته، نظر دکتر سالوس درباره سند حدیث و اشکالات مطرح‌شده در این‌باره به‌همراه پاسخ آنها مطرح شده است.

    مکان و زمان صدور حدیث ثقلین در منابع اهل سنت متفاوت ذکر شده است. برخی در روز عرفه سال حجةالوداع ذکر نموده‌اند و گروهی به هنگام وفات پیامبر و جمعی دیگر غدیر خم را مطرح نموده‌اند. نقل‌های متفاوت از مکان صدور حدیث غدیر باعث تشکیک در روایت نمی‌شود، بلکه باعث تقویت آن می‌شود؛ بدین صورت که می‌توان گفت پیامبر(ص) به‌خاطر اهمیت قرآن و اهل‌بیتش در هر سه مکان حدیث ثقلین را تکرار و بر آن تأکید نموده‌اند[۴]

    حدیث ثقلین در منابع متعددی از اهل سنت ذکر شده است؛ منابعی چون صحيح مسلم، صحیح ترمزی، مسند احمد، صحیح ابن خزیمه، صحیح ابی‌عوانه و..[۵]که بسیاری از علمای اهل سنت همچون محمد بن جریر طبری، محمد بن اسحاق، ازهری، ابن منظور، محاملی، ذهبی، هیثمی، ابن کثیر، سیوطی، مناوی و... بر صحت آن اذعان نموده‌اند[۶]

    درباره تواتر این حدیث شریف باید گفت که بیش از سی صحابی و پانزده تابعی این روایت را نقل نموده‌اند[۷]علاوه بر آن در قرن دوم به بعد، نیز تعداد زیادی از علمای اهل سنت این حدیث را بازگو نموده‌اند که مؤلف لیستی از آنها را در کتاب خود به دست داده است.[۸]

    برخی از علمای اهل سنت همچون مالک در موطأ حدیث را از حیث سند یا متن به‌صورت ناقص و تحریف‌شده ذکر نموده‌اند. مؤلف بعد از مذموم شمردن این کار ناپسند جواب‌هایی از منابع اهل سنت به آنها می‌دهد[۹]

    از جمله اشکالاتی که دکتر سالوس بر حدیث ثقلین وارد نموده این است که اگر این حدیث صحیح می‌بود هرآینه بخاری آن را در کتابش ذکر می‌نمود. مؤلف در پاسخ می‌گوید: این اشکال وارد نیست؛ زیرا چنین نیست که هر حدیثی که در کتاب صحیح بخاری موجود است صحیح و هر حدیثی که در کتاب او نیست ضعیف و باطل باشد. علاوه بر آن هرچند که بخاری در صحیح خود این روایت را ذکر ننموده است، لکن در کتاب تاریخ کبیرش، این روایت به چشم می‌خورد. مضاف بر این، حدیث ثقلین در صحيح مسلم که برخی این کتاب را مقدم بر صحیح بخاری و ارجح از آن می‌دانند آمده است.[۱۰]

    در باب دوم کتاب، که عنوان آن «فقه حديث الثقلين» است، از: وجود این حدیث در وصیت پیامبر، بررسی فقه الحدیثی این روایت در صحيح مسلم، چند تنبیه و نظر فقه الحدیثی دکتر سالوس درباره حدیث ثقلین و پاسخ به اشکالات آن سخن رفته است.

    مؤلف در این بخش از کتاب نیز از منابع دست اول اهل سنت از قبیل شرح نووی بر صحیح بخاری، شرح شاذلی بر صحیح ترمزی، شرح قاری بر کتاب مشکاة و دیگر منابع که خود در ابتدای این باب به آنها اشاره نموده، استفاده برده است.[۱۱]

    این حدیث یکی از وصیت‌های پیامبر(ص) بشمار می‌رود که برخی از علمای اهل سنت همچون ابن حجر مکی، سخاوی و سمهودی به آن تصریح نموده‌اند[۱۲]چون پیامبر(ص) احساس نمود که اجلش نزدیک است امت خود را به مهم‌ترین امور توصیه نمود؛ حفظ و احترام قرآن و عترت از مهم‌ترین درخواست‌های پیامبر عزیز(ص) بود و ایشان درباره این دو فرمود: به آنها تمسک جویید و از آنها جدا نشوید که هرآینه جدا شدن از آنها مساوی با ضلالت و گمراهی است.[۱۳]

    هرچند در منابع اهل سنت این حدیث با متن‌های متفاوت و مختلف ذکر شده است، لکن همه آنها یک معنا و یک هدف را دنبال می‌کنند[۱۴]

    مؤلف در تنبیهات پنج‌گانه مطالبی از این قبیل را مطرح نموده است: این حدیث در ضمن حدیث غدیر نیز آمده است؛ در برخی از منابع این حدیث به‌همراه «من كنت مولاه فهذا علي مولاه» ذکر شده است؛ اولین مصداق عترت، حضرت علی(ع) است؛ با توجه به مفهوم این حدیث در هر زمان تا روز قیامت یک نفر از عترت برای تمسک جستن به او وجود دارد؛ با این روایت می‌توان امامت ائمه را ثابت نمود[۱۵]

    بحث پایانی کتاب به مباحث فقه الحدیثی مطرح‌شده از طرف دکتر سالوس درباره حدیث ثقلین و جواب آن از طرف مؤلف با الفاظ «قال»، «أقول» اختصاص یافته است.

    دکتر سالوس می‌گوید: گروهی از مسلمانان (شیعیان) مدعی هستند که این حدیث دلالت بر امامت افرادی معین از اهل‌بیت می‌کند که اطاعت از آنان واجب است و اول آنها حضرت علی(ع) است و این دسته از مسلمانان به صحابه تهمت زده و می‌گویند که برخلاف وصیت پیامبر(ص) عمل نموده‌اند و نیز می‌گویند با توجه به این حدیث، خلافت خلفای سه‌گانه مشروع نیست.

    مؤلف در جواب می‌گوید: اینکه اطاعت از اهل‌بیت واجب است، مختص به شیعیان نیست، بلکه با توجه به این حدیث شریف همه مسلمانان باید از اهل‌بیت اطاعت نمایند و شما اهل سنت در منابع و کتب خود گفته‌اید که این حدیث از وصیت‌های پیامبر(ص) بوده، پس هرکه از وصیت پیامبر(ص) نافرمانی کرده، در برابر او مسئول است، خواه صحابی باشد و خواه شخصی دیگر. اینکه خلافت سه خلیفه اول با توجه به این روایت مشروع نیست، حرف صحیحی است و این مشکل از طرف شیعه نیست، بلکه این حدیث شریف چنین فرموده است.[۱۶]

    مؤلف در پایان با طرح یک سؤال، به امید آنکه خوانندگان پاسخ آن را از دکتر سالوس جویا شوند، کتاب را به پایان می‌برد:

    اگر چنین باشد که تو می‌گویی که حدیث ثقلین - برخلاف اقرار و اعتراف علمای بزرگ اهل سنت - دلالت بر وجوب اطاعت از افراد معینی از اهل‌بیت نمی‌کند، پس چرا خود را در رد آن به زحمت افکنده‌ای؛ آن‌هم با تحریف اقوال علما، کتمان و انکار برخی از احادیث، تضعیف برخی از راویان و تقلید از نااهلان[۱۷]

    وضعیت کتاب

    فهرست محتویات در پایان کتاب آمده است.

    مستند مطالب کتاب در پاورقی‌ها ذکر شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، ص8 و 9
    2. ر.ک: همان، ص16 و 17
    3. ر.ک: همان، ص27-29
    4. ر.ک: متن کتاب، ص42
    5. ر.ک: همان، ص46-49
    6. ر.ک: همان، ص49-51
    7. ر.ک: همان، ص52 و 53
    8. ر.ک: همان، ص54-64
    9. ر.ک: همان، ص65-79
    10. ر.ک: همان، ص89 و 90
    11. ر.ک: همان، ص169
    12. ر.ک: همان، ص170 و 171
    13. ر.ک: همان، ص177
    14. ر.ک: همان، ص178
    15. ر.ک: همان، ص182-189
    16. ر.ک: همان، ص201-203
    17. ر.ک: همان، ص209

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها