الشيخ عبدالقادر الجيلاني و أعلام القادرية: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:
}}
}}
   
   
'''الشيخ عبدالقادر الجيلاني و أعلام القادرية'''
در قرن پنجم/ یازدهم میلادی مردم زمانه از عصر نبوت فاصله گرفتند، و ارواح در غفلت و سرگرمی فرو رفتند و اخلاق تباه شد و اختلافات گسترش یافت و وسوسه‌ها و تهمت‌ها و کینه‌ها افزوده گردید. جنگهای داخلی و خارجی فراوان گردید و مردم در مصیبتها و بلاها گرفتار شدند و درهم شکستند.
تصوف اسلامی نیز با شیوع ادعای وصول به حقیقت، همه فرایض و تکالیف شرعیه را کنار نهاد، و در سراشیبی انحراف از مسیر اعتدال گرفتار گردید و به دنبال چنین تفکری؛ انواع شطحیات، و زد و خوردها و نظریات فلسفی مانند وحدت وجود و اتحاد و حلول شکل گرفت. بعلاوه جهل بسیاری از شیوخ صوفیه موجب رواج افراد جاهل و عوام فریب گردید که افسانه‌ها و خرافات را منتشر می‌کردند و حقه بازی و حیله‌گری را منتشر می‌کردند. این جماعت تصویر اسلام و واقعیت تصوف را تحریف کردند و عقل را به پایین‌ترین سطوح آن رساندند. در چنین عصری گروهی از مردم به تصوف هجوم آورده، تا آن را وسیله‌ای برای رسیدن به اهداف و ارضاء جاه‌طلبی‌های خود قرار دهند.
از این رو در نقاط مختلف کشورهای اسلامی عالمان ربانی و وارثان دین محمدی (ص) قیام کردند و مردم را به بازگشت به ایمان واقعی دعوت کردند و شیخ عبدالقاهر گیلانی در صف اول مبلغان قرار دارد.
نوشتن درباره شیخ عبدالقادر در پایان قرن بیستم، یک ضرورت فوری است، زیرا انسان اکنون بیش از هر زمان دیگری فشار آموزه‌های مادی‌گرایانه را احساس می‌کند. فشار نیازهای بدن و معیشت سخت، او نیازمند است به چیزی که ذهنش را خشنود سازد و روحش را پر کند و اعتماد به نفس او را به او بازگرداند.




۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش