۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سلمى' به 'سلمى') |
جز (جایگزینی متن - 'كتاب' به 'کتاب') |
||
| خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
'''أصول الإيمان''' كه نام ديگر آن «أصول الدين »است، مهمترين | '''أصول الإيمان''' كه نام ديگر آن «أصول الدين »است، مهمترين کتاب كلامى [[عبدالقاهر ابن طاهر تميمى بغدادى]] و يكى از کتابهاى مهم كلام اشعرى به حساب مىآيد. | ||
==ساختار و گزارش محتوا:== | ==ساختار و گزارش محتوا:== | ||
کتاب شامل؛ معرفى مولف، مقدمه و 15 اصل كه هر اصلى را مولف در 15 فصل يا مسئله بيان مىكند. | |||
الاصل الاول فى بيان الحقائق و العلوم: مولف در اين اصل علم را تعريف كرده، آن را اثبات و اقسامش را بيان مىكند. در ادامه علوم نظريه را اثبات و طرق حصول علم را بيان مىكند و در همين راستا پس از توضيح اخبار متواتر و اخبار آحاد، شروط الزامى اخبار را جهت حصول علم متذكر مىشود. همچنين از قياس سخن گفته و به ادلۀ مخالفين قياس جواب مىدهد. | الاصل الاول فى بيان الحقائق و العلوم: مولف در اين اصل علم را تعريف كرده، آن را اثبات و اقسامش را بيان مىكند. در ادامه علوم نظريه را اثبات و طرق حصول علم را بيان مىكند و در همين راستا پس از توضيح اخبار متواتر و اخبار آحاد، شروط الزامى اخبار را جهت حصول علم متذكر مىشود. همچنين از قياس سخن گفته و به ادلۀ مخالفين قياس جواب مىدهد. | ||
| خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
الاصل الخامس عشر فى بيان احكام الكفر و اهل الاهواء و البدع: مولف در اين اصل احكام اهل جزيه و مرتدين و همچنين منحرفين از دين؛ همچون باطنية، غلات، خوارج، جهميه، نجارية، معتزله، مجسمه و... را بيان مىكند. | الاصل الخامس عشر فى بيان احكام الكفر و اهل الاهواء و البدع: مولف در اين اصل احكام اهل جزيه و مرتدين و همچنين منحرفين از دين؛ همچون باطنية، غلات، خوارج، جهميه، نجارية، معتزله، مجسمه و... را بيان مىكند. | ||
مولف به اعتقاد خويش اين | مولف به اعتقاد خويش اين کتاب را در اثبات عقائد فرقۀ ناجيه كه همان اشعرى و پيروان سنت نبوى(ص) مىباشند، نوشته است. او عقائد اشعرىها را در 15 اصل ارائه مىكند و قائل است كه عدد 15 از منزلت خاصى در شريعت برخوردار است و براى تأييد سخنش استشهاداتى مىآورد. تاريخ و محل نگارش کتاب مشخص نيست. | ||
مولف همان طور كه در ابتداى | مولف همان طور كه در ابتداى کتاب تصريح كرده، به اجمال سخن گفته و تنها به بيان اصول مطالب مىپردازد. | ||
ويژگىهاى | ويژگىهاى کتاب عبارتند از: 1- اولين متكلم اهل سنت: بغدادى اميرالمومنين(ع)را اولين متكلم اهل سنت از صحابه مىداند، زيرا قائل است كه آن حضرت اولين كسى است كه در مسائل وعد و وعيد با خوارج و در مسائل مربوط به قضا و قدر و مشيت و استطاعت با قدريه به مناظره پرداخت. عبدالقاهر، عمر بن عبدالعزيز را اولين متكلم از تابعين برمىشمارد و پس از او زيد بن على، حسن بصرى و ديگران را نام مىبرد. او در طبقه بعد از تابعين اولين متكلم اهل سنت را امام صادق(ع) مىداند كه در رد قدريه، خوارج و غلات رافضى کتاب نگاشته است. | ||
2- جايگاه اهل تصوف: مولف در دستهبندى و اصناف اهل سنت و جماعت، به صوفيان و بزرگان آنها اشاره كرده و طريقۀ آنها را توكل، قناعت و نفى تشبيه تعريف مىكند و كرامات آنها را قبول مىكند، او با اشاره به | 2- جايگاه اهل تصوف: مولف در دستهبندى و اصناف اهل سنت و جماعت، به صوفيان و بزرگان آنها اشاره كرده و طريقۀ آنها را توكل، قناعت و نفى تشبيه تعريف مىكند و كرامات آنها را قبول مىكند، او با اشاره به کتاب تاريخ الصوفيه عبدالرحمن [[سلمی، محمد بن حسین |سلمى]] مىگويد، هزار عارفى كه در مورد آنها بحث شده، همگى از اهل سنت و جماعت هستند، مگر سه نفر از آنها. | ||
3- شناخت شناسى: اشعرىها در جدال عقل و نقل كه ميان معتزله، اهل سنت و جماعت درگرفته بود، ابتدا عقل گريز شدند؛ اما بعدها به عقل گرائى بازگشتند.بغدادى علوم را به سه دسته تقسيم مىكند و تصريح مىنمايد كه علوم بديهى و حسى، از راه حواس و علوم استدلالى از راه عقل حاصل مىشوند. بغدادى با تأكيد بر امكان حصول علم سوفسطايىگرى را رد مىكند. | 3- شناخت شناسى: اشعرىها در جدال عقل و نقل كه ميان معتزله، اهل سنت و جماعت درگرفته بود، ابتدا عقل گريز شدند؛ اما بعدها به عقل گرائى بازگشتند.بغدادى علوم را به سه دسته تقسيم مىكند و تصريح مىنمايد كه علوم بديهى و حسى، از راه حواس و علوم استدلالى از راه عقل حاصل مىشوند. بغدادى با تأكيد بر امكان حصول علم سوفسطايىگرى را رد مىكند. | ||
| خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
او در اثبات صحت دعوى پيامبران و اثبات صحت و سقم اخبار آحاد دلايل عقلى را ملاك تشخيص قرار مىدهد. | او در اثبات صحت دعوى پيامبران و اثبات صحت و سقم اخبار آحاد دلايل عقلى را ملاك تشخيص قرار مىدهد. | ||
4-منزلت حضرت زهرا(س): يكى از مباحث | 4-منزلت حضرت زهرا(س): يكى از مباحث کتاب تفضيل مراتب النساء مىباشد. | ||
مولف ابتدا حديثى را نقل مىكند كه سيدۀ زنان جهانيان چهار نفرند؛ آسيه، مريم، حضرت خديجه و حضرت زهرا(س)، او مىگويد بنابر قول حق كه ابوالحسن اشعرى و شافعى نيز تابع آن بودند، حضرت زهرا(س) افضل از عائشه مىباشد. | مولف ابتدا حديثى را نقل مىكند كه سيدۀ زنان جهانيان چهار نفرند؛ آسيه، مريم، حضرت خديجه و حضرت زهرا(س)، او مىگويد بنابر قول حق كه ابوالحسن اشعرى و شافعى نيز تابع آن بودند، حضرت زهرا(س) افضل از عائشه مىباشد. | ||
| خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
اين | اين کتاب براى اولين بار در سال 1346ق در استانبول توسط مطبعة الدولة، بدون هيچ تحقيق مقدمهاى در 343 صفحه به چاپ رسيده است. | ||
همين نسخه براى بار دوم در بيروت توسط دار المدينه تجديد چاپ گرديد. | همين نسخه براى بار دوم در بيروت توسط دار المدينه تجديد چاپ گرديد. | ||
اين | اين کتاب بار سوم در سال 1401 ه.ق در لبنان توسط انتشارات دار الكتب العلميه به صورت افست به چاپ رسيده است. نسخۀ موجود در برنامه با تحقيق ابراهيم محمد رمضان در سال 2003م در بيروت توسط دار و مكتبة الهلال منتشر شده است. | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
متن و مقدمه | متن و مقدمه کتاب | ||
ویرایش