فردوسی، ابوالقاسم: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
فردوسی دهقان و دهقانزاده بود و عایدات کافی داشته و به قول نظامی عروضی «در آن دیه شوکتی تمام داشت چنانکه بدخل آن ضیاع از امثال خود بینیاز بود» و خود فردوسی نیز به رفاه حال خود در جوانی اشاره میکند و هم به فقر و تنگدستی که بعدها دچار آن شده بود<ref>ر.ک: هزاره فردوسی، ص116</ref>. | فردوسی دهقان و دهقانزاده بود و عایدات کافی داشته و به قول نظامی عروضی «در آن دیه شوکتی تمام داشت چنانکه بدخل آن ضیاع از امثال خود بینیاز بود» و خود فردوسی نیز به رفاه حال خود در جوانی اشاره میکند و هم به فقر و تنگدستی که بعدها دچار آن شده بود<ref>ر.ک: هزاره فردوسی، ص116</ref>. | ||
== تحصیلات == | |||
در افسانههای متأخر دهقان را به مفهوم تازهتر آن «برزگر، کشاورز» گرفتهاند. اما معنی صحیح آن در عصر فردوسی و در شاهنامه او ایرانی تبار (در برابر ترک و تازی) و نیز مالک روستا یا رئیس شهر بوده، و دانایی و دلآگاهی با دهقانی ملازمه داشته است. دهقانان طبقهی نجیبزادگان و فرهیختگان و حافظان آداب و سنن و خاطرات باستانی ایرانی بودند. فرزندان خانوادههای دهقانی در پرتو رفاه نسبی که داشتند و با برخورداری از آموزگاران شایسته، با دانش و اخلاق و آشنا به تاریخ و فرهنگ و سنتهای ایرانی به بار میآمدند. | |||
==پانويس == | ==پانويس == |
نسخهٔ ۲ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۳۸
ابوالقاسم حسن بن علی طوسی (329-411ق)، شاعر، حماسه سرای بزرگ ایرانی، سرایندهی شاهنامه یکی از بزرگترین شاهکارهای حماسی ادبیات جهان
ولادت
فردوسی تخلص شعری این شاعر بزرگ است که خود نیز در شاهنامه خود را به همان تخلص میخواند. کنیه او به اجماع روایات ابوالقاسم بوده و شبههای در آن نیست[۱].
نام کوچک او در قدیمترین منابع: در عجایب المخلوقات (در اواسط قرن ششم) و در تاریخ گزیده حمدالله مستوفی و در سومین مقدمهی کهن شاهنامه حسن ذکر شده است[۲]. گرچه در برخی از منابع نیز احمد و منصور نامیده شده است[۳] که از اعتبار کمتری برخوردار است.
اسم پدرش در برخی روایات علی و در بعضی اسحاق بن شرفشاه و در برخی دیگر احمد بن فرخ ضبط شده است.[۴]
شاعر بزرگ در روستای پاژ چشم به جهان گشود. پاژ را در متون قدیم به صورت «باز» مینوشتند، بعدها به صورت معرب آن فاز درآمد. نظامی عروضی که قدیمترین واقعه نویس زندگی فردوسی است و صدسالی بعد از او خاک پاکش را زیارت کرده میگوید: «استاد ابوالقاسم فردوسی از دهاقین طوس بود، از دیهی که آن دیه را باز خوانند. و از ناحیت طبران است . بزرگ دیهی است، و از وی هزار مرد بیرون آید. فردوسی در آن دیه شوکتی تمام داشت، چنانکه به دخل آن ضیاع از امثال خود بینیاز بود....»[۵][۶]
روستای پاژ در دو فرسنگی شرق طابران (طوس) و 15 کیلومتری شمال شهر مشهد مرکز دهستان تبادکان است و در پانصدمتری آن تپهگونهایست که مردم محل آن را «قلعه کهنهی پاژ» میخوانند.[۷]
درباره زمان تولد فردوسی هیچ روایتی در دست نیست و فقط از روی سن او در موقع ختم شاهنامه به حساب میشود سال تولد او را به دست آورد و آن اشارهای است که شاعر به تقارن 58 سالگی خویش با جلوس سلطان محمود غزنوی دارد، یعنی سال 387. در این صورت تردیدی نمیماند که شاعر باید در 329ق به دنیا آمده باشد که همان سال وفات رودکی است.[۸] [۹]
فردوسی دهقان و دهقانزاده بود و عایدات کافی داشته و به قول نظامی عروضی «در آن دیه شوکتی تمام داشت چنانکه بدخل آن ضیاع از امثال خود بینیاز بود» و خود فردوسی نیز به رفاه حال خود در جوانی اشاره میکند و هم به فقر و تنگدستی که بعدها دچار آن شده بود[۱۰].
تحصیلات
در افسانههای متأخر دهقان را به مفهوم تازهتر آن «برزگر، کشاورز» گرفتهاند. اما معنی صحیح آن در عصر فردوسی و در شاهنامه او ایرانی تبار (در برابر ترک و تازی) و نیز مالک روستا یا رئیس شهر بوده، و دانایی و دلآگاهی با دهقانی ملازمه داشته است. دهقانان طبقهی نجیبزادگان و فرهیختگان و حافظان آداب و سنن و خاطرات باستانی ایرانی بودند. فرزندان خانوادههای دهقانی در پرتو رفاه نسبی که داشتند و با برخورداری از آموزگاران شایسته، با دانش و اخلاق و آشنا به تاریخ و فرهنگ و سنتهای ایرانی به بار میآمدند.
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب