۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
نویسنده در مقدمه کتاب درباره الفاظ مترادف توضیح میدهد، معنای این موارد را بیان نموده و بحثهای آن را بیان میدارد و اسباب کثرت وقوع ترادف در زبان عربی را در 8 نکته بیان مینماید. از جمله آنها انتقال بسیاری از مفردات لهجههای عربی به لهجه قریش، هنگام ارتباط بالفعل با آن و حالآنکه قریش به سبب دارا بودن نظائر آن نیازی به کلمه (مفرد) جدید نداشته است. <ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص5-8</ref> وی ترادف را در اصطلاح لغوی اینگونه تعریف مینماید: «هو ما اختلف لفظه، و اتفق معناه؛ أو هو إطلاق الکلمتین أو أکثر علی مدلول واحد، کالأسد، والسبع، واللیث، والسیف، والمهنّد، والیمانی التی تعنی شیئا واحدا هو السیف؛ وکالعسل والشهد، وریق النحل، وقیء الزنابیر، والحمیت التی تعنی العسل».<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص5-8</ref> | نویسنده در مقدمه کتاب درباره الفاظ مترادف توضیح میدهد، معنای این موارد را بیان نموده و بحثهای آن را بیان میدارد و اسباب کثرت وقوع ترادف در زبان عربی را در 8 نکته بیان مینماید. از جمله آنها انتقال بسیاری از مفردات لهجههای عربی به لهجه قریش، هنگام ارتباط بالفعل با آن و حالآنکه قریش به سبب دارا بودن نظائر آن نیازی به کلمه (مفرد) جدید نداشته است. <ref>[https://noorlib.ir/book/view/35572?pageNumber=5&viewType=html ر.ک: مقدمه کتاب، ص5-8]</ref> وی ترادف را در اصطلاح لغوی اینگونه تعریف مینماید: «هو ما اختلف لفظه، و اتفق معناه؛ أو هو إطلاق الکلمتین أو أکثر علی مدلول واحد، کالأسد، والسبع، واللیث، والسیف، والمهنّد، والیمانی التی تعنی شیئا واحدا هو السیف؛ وکالعسل والشهد، وریق النحل، وقیء الزنابیر، والحمیت التی تعنی العسل».<ref>[https://noorlib.ir/book/view/35572?pageNumber=5&viewType=html ر.ک: مقدمه کتاب، ص5-8]</ref> | ||
[[طراد، مجید|مجید طراد]] در پایان مقدمهاش بر کتاب یادآور میشود: ما در این لغتنامه به روایت مترادفات الفاظ عربی بسنده نکردیم بلکه از آن فراتر رفته و به اثبات عبارات و روشهایی که دلالت بر معنی واحد دارند، هم پرداختهایم؛ قطعاً این کار، بسیار در نگارش یاریگر خواهد بود بخصوص برای طلاب و نویسندگان؛ پس کسی که خواهان این است که بداند چگونه در زبان عربی از حزن و فرح یا طمع و کرم یا بخل یا موارد دیگر، تعبیر میشود، چارهای ندارد جز مراجعه به مواد حزن و فرح و طمع و کرم و بخل در این لغتنامه که به ترتیب الفبایی ارائه شده است. | [[طراد، مجید|مجید طراد]] در پایان مقدمهاش بر کتاب یادآور میشود: ما در این لغتنامه به روایت مترادفات الفاظ عربی بسنده نکردیم بلکه از آن فراتر رفته و به اثبات عبارات و روشهایی که دلالت بر معنی واحد دارند، هم پرداختهایم؛ قطعاً این کار، بسیار در نگارش یاریگر خواهد بود بخصوص برای طلاب و نویسندگان؛ پس کسی که خواهان این است که بداند چگونه در زبان عربی از حزن و فرح یا طمع و کرم یا بخل یا موارد دیگر، تعبیر میشود، چارهای ندارد جز مراجعه به مواد حزن و فرح و طمع و کرم و بخل در این لغتنامه که به ترتیب الفبایی ارائه شده است. | ||
اعتماد [[طراد، مجید|مجید طراد]] در اثبات عبارات این کتاب، کاملاً بر کتاب «نجعة الرائد فی المترادف و المتوارد» شیخ [[ابراهیم یازجی]] بوده است. [[طراد، مجید|طراد]]، کتاب یازجی را از بهترین کتابهایی میداند که در این باب نوشته شده است و یادآور میشود که همه این کتاب را در لغتنامه پیشِ رو، گنجانده و موضوعاتش را بر مواد این معجم، تقسیم کرده است. نویسنده کتاب مدعی است: هیچکسی تاکنون از نظر عظمت مطالب و بسط مطالب مترادف از نظر عبارات و روشهای مختلفی که حول یک معنا میچرخند، بر این کتاب پیشی نگرفته است.<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص5-8</ref> | اعتماد [[طراد، مجید|مجید طراد]] در اثبات عبارات این کتاب، کاملاً بر کتاب «نجعة الرائد فی المترادف و المتوارد» شیخ [[ابراهیم یازجی]] بوده است. [[طراد، مجید|طراد]]، کتاب یازجی را از بهترین کتابهایی میداند که در این باب نوشته شده است و یادآور میشود که همه این کتاب را در لغتنامه پیشِ رو، گنجانده و موضوعاتش را بر مواد این معجم، تقسیم کرده است. نویسنده کتاب مدعی است: هیچکسی تاکنون از نظر عظمت مطالب و بسط مطالب مترادف از نظر عبارات و روشهای مختلفی که حول یک معنا میچرخند، بر این کتاب پیشی نگرفته است.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/35572?pageNumber=5&viewType=html ر.ک: مقدمه کتاب، ص5-8]</ref> | ||
==نمونه محتوای کتاب== | ==نمونه محتوای کتاب== | ||
در بخشی از مطالب کتاب در توضیح واژه همت «همة» میخوانیم: | در بخشی از مطالب کتاب در توضیح واژه همت «همة» میخوانیم: | ||
همت: عزیمت، عزم، صریمه. و در کاربردهای آن گفته میشود: فلان عالی الهمة، أصید الهمة، بعید الهمة، ماضی العزیمة، نافذ العزم، مستحصد العزم، ممر الصریمة و... .<ref>ر.ک: متن کتاب، ص611-612</ref> و در خلاف آن گفته میشود: هو رجل ساقط الهمة، قاعد الهمة، متقاعس الهمة، عاجز الهمة، عاجز الرأی، ضعیف الرأی، ضعیف المُنّة، واهن العزیمة، ضئیل العزم، کلیل الحدّ، صغیر الهمة، صغیر النفس، بطیء الهمّة، ثقیل الهمة، بطیء النهضة، فاتر العزم، متلکئ العزم. و هرگاه گفته شود: هو رجل نِکس یعنی مردی عاجز و مقصّر است و در رجل هیوب و هیّبان یعنی مردی است ترسو که از هر چیزی میترسد...<ref>ر.ک: همان، ص613</ref> | همت: عزیمت، عزم، صریمه. و در کاربردهای آن گفته میشود: فلان عالی الهمة، أصید الهمة، بعید الهمة، ماضی العزیمة، نافذ العزم، مستحصد العزم، ممر الصریمة و... .<ref>[https://noorlib.ir/book/view/35572?pageNumber=611&viewType=html ر.ک: متن کتاب، ص611-612]</ref> و در خلاف آن گفته میشود: هو رجل ساقط الهمة، قاعد الهمة، متقاعس الهمة، عاجز الهمة، عاجز الرأی، ضعیف الرأی، ضعیف المُنّة، واهن العزیمة، ضئیل العزم، کلیل الحدّ، صغیر الهمة، صغیر النفس، بطیء الهمّة، ثقیل الهمة، بطیء النهضة، فاتر العزم، متلکئ العزم. و هرگاه گفته شود: هو رجل نِکس یعنی مردی عاجز و مقصّر است و در رجل هیوب و هیّبان یعنی مردی است ترسو که از هر چیزی میترسد...<ref>[https://noorlib.ir/book/view/35572?pageNumber=613&viewType=html ر.ک: همان، ص613]</ref> | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده: | |||
[[رده:زبان و ادبیات شرقی (مصری، قبطی، سامی، آشوری، سومری، عبری، آرامی، سریانی، عربی، حبشی)]] | |||
[[رده:فروردین(1401)]] |
ویرایش