جغرافیای تاریخی کشورهای اسلامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
جغرافيا دانشى است كه از مختصات جغرافيايى مكانهاى مختلف، محيط طبيعى، آب و هوا، شرايط جوى و...بحث و گفتگو مىكند. وى سپس به شاخههاى گوناگون علم جغرافيا از جمله: جغرافياى رياضى، جغرافياى طبيعى، جغرافياى زيستى، جغرافياى اقتصادى، جغرافياى سياسى و بالاخره جغرافياى تاريخى كه شاخه جديدى از علم جغرافيا، پرداخته است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10882?sectionNumber=2&pageNumber=5&viewType=html ر.ک: همان]</ref>. | جغرافيا دانشى است كه از مختصات جغرافيايى مكانهاى مختلف، محيط طبيعى، آب و هوا، شرايط جوى و...بحث و گفتگو مىكند. وى سپس به شاخههاى گوناگون علم جغرافيا از جمله: جغرافياى رياضى، جغرافياى طبيعى، جغرافياى زيستى، جغرافياى اقتصادى، جغرافياى سياسى و بالاخره جغرافياى تاريخى كه شاخه جديدى از علم جغرافيا، پرداخته است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10882?sectionNumber=2&pageNumber=5&viewType=html ر.ک: همان]</ref>. | ||
نویسنده در ادامه به بحث از جغرافيا از ديدگاه جغرافيانويسان اسلامى اشاره كرده و سپس در مبحثى ديگر زمينهها و عوامل موثر در پيدايش و رشد دانش جغرافيا نزد مسلمانان را برشمرده و تشريح كرده است. | نویسنده در ادامه به بحث از جغرافيا از ديدگاه جغرافيانويسان اسلامى اشاره كرده<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10882?sectionNumber=2&pageNumber=8&viewType=html ر.ک: همان، ص8]</ref> و سپس در مبحثى ديگر زمينهها و عوامل موثر در پيدايش و رشد دانش جغرافيا نزد مسلمانان را برشمرده و تشريح كرده است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10882?sectionNumber=2&pageNumber=9&viewType=html ر.ک: همان، ص9]</ref>. | ||
فصل دوم از بخش اول كتاب، به پيدايش مكاتب جغرافيايى در اسلام مىپردازد. نویسنده در تقسيم بندى كه انجام داده از دو مكتب عراقى و مكتب بلخى ياد كرده و كوشيده است تا آثار جغرافيايى و مهمترين جغرافيانويسان اسلامى را در پرتو اين دو مكتب مورد شرح و بررسى قرار دهد. | فصل دوم از بخش اول كتاب، به پيدايش مكاتب جغرافيايى در اسلام مىپردازد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10882?sectionNumber=2&pageNumber=25&viewType=html ر.ک: همان، ص25]</ref>. نویسنده در تقسيم بندى كه انجام داده از دو مكتب عراقى<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10882?sectionNumber=2&pageNumber=27&viewType=html ر.ک: همان، ص27]</ref> و مكتب بلخى<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10882?sectionNumber=2&pageNumber=34&viewType=html ر.ک: همان، ص34]</ref> ياد كرده و كوشيده است تا آثار جغرافيايى و مهمترين جغرافيانويسان اسلامى را در پرتو اين دو مكتب مورد شرح و بررسى قرار دهد. | ||
فصل سوم از بخش اول، به بحث پيدايش جغرافياى رياضى نزد مسلمانان اختصاص دارد. نویسنده در ابتدا به سابقه اطلاعات نجومى و جغرافيايى اعراب پيش از اسلام و آغاز اسلام اشاره كرده و آن را بسيار ابتدايى و سطحى توصيف مىكند. وى معتقد است كه بسيارى از اين اطلاعات نجومى نيز از بابليان و مهاجران يهود كه در سرزمين آنان اقامت كرده بودند، اخذ شده است. به گمان نویسنده در دوره خلفاى راشدين و امويان از لحاظ علوم عقلى و توجه به نجوم و علوم ديگر، تفاوتى با دوره جاهليت به چشم | فصل سوم از بخش اول، به بحث پيدايش جغرافياى رياضى نزد مسلمانان اختصاص دارد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10882?sectionNumber=2&pageNumber=41&viewType=html ر.ک: همان، ص41]</ref>. نویسنده در ابتدا به سابقه اطلاعات نجومى و جغرافيايى اعراب پيش از اسلام و آغاز اسلام اشاره كرده و آن را بسيار ابتدايى و سطحى توصيف مىكند. وى معتقد است كه بسيارى از اين اطلاعات نجومى نيز از بابليان و مهاجران يهود كه در سرزمين آنان اقامت كرده بودند، اخذ شده است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10882?sectionNumber=2&pageNumber=41&viewType=html ر.ک: همان، ص41]</ref>. به گمان نویسنده در دوره خلفاى راشدين و امويان از لحاظ علوم عقلى و توجه به نجوم و علوم ديگر، تفاوتى با دوره جاهليت به چشم نمىخورد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10882?sectionNumber=2&pageNumber=44&viewType=html ر.ک: همان، ص44]</ref>؛ اما از دوره عباسيان، با انتقال پايتخت از دمشق به بغداد، اعراب و مسلمانان با جغرافيا به گونهاى علمى آشنا شدند<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10882?sectionNumber=2&pageNumber=47&viewType=html ر.ک: همان، ص47]</ref>. | ||
فصل چهارم از بخش اول، به مبحث آغاز سير و سفر و پيدايش كتب جغرافياى عمومى و سفرنامهها پرداخته است. مؤلف دو قشر عمده از مسلمانان؛ يعنى بازرگانان و دانشمندان مسلمان را در پيدايش اين دست آثار در جغرافياى عمومى و سفرنامهها موثر دانسته و از آثارى در اين زمينه نام مىبرد. | فصل چهارم از بخش اول، به مبحث آغاز سير و سفر و پيدايش كتب جغرافياى عمومى و سفرنامهها پرداخته است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10882?sectionNumber=2&pageNumber=86&viewType=html ر.ک: همان، ص86]</ref>. مؤلف دو قشر عمده از مسلمانان؛ يعنى بازرگانان و دانشمندان مسلمان را در پيدايش اين دست آثار در جغرافياى عمومى و سفرنامهها موثر دانسته و از آثارى در اين زمينه نام مىبرد.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10882?sectionNumber=2&pageNumber=86&viewType=html ر.ک: همان، ص86]</ref> | ||
فصل پنجم از بخش اول، به بحث از آغاز دريانوردى مسلمانان به منظور اكتشاف جغرافيايى و توسعه تجارت و بازرگانى اختصاص يافته است. | فصل پنجم از بخش اول، به بحث از آغاز دريانوردى مسلمانان به منظور اكتشاف جغرافيايى و توسعه تجارت و بازرگانى اختصاص يافته است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10882?sectionNumber=2&pageNumber=101&viewType=html ر.ک: همان، ص101]</ref>. | ||
توجه به شگفتىها و عجايب سرزمينها، فصل ششم در بخش اول را تشكيل مىدهد. نویسنده از آثار مختلفى در اين زمينه ياد مىكند. | توجه به شگفتىها و عجايب سرزمينها، فصل ششم در بخش اول را تشكيل مىدهد. نویسنده از آثار مختلفى در اين زمينه ياد مىكند<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10882?sectionNumber=2&pageNumber=112&viewType=html ر.ک: همان، ص112]</ref>. | ||
فصل هفتم از اين بخش، به بحث مكتب نقشه نگارى اسلامى مىپردازد. نویسنده در ابتدا به تاريخچه و سير نقشهنگارى در جهان پرداخته و از كهنترين نقشه جهان ياد كرده و در ادامه از مهمترين دانشمندان جغرافيدان مسلمان كه در زمينه نقشهنگارى صاحب اثر بودهاند، نام مىبرد. | فصل هفتم از اين بخش، به بحث مكتب نقشه نگارى اسلامى مىپردازد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10882?sectionNumber=2&pageNumber=117&viewType=html ر.ک: همان، ص117]</ref>. نویسنده در ابتدا به تاريخچه و سير نقشهنگارى در جهان پرداخته و از كهنترين نقشه جهان ياد كرده و در ادامه از مهمترين دانشمندان جغرافيدان مسلمان كه در زمينه نقشهنگارى صاحب اثر بودهاند، نام مىبرد. | ||
سپس نویسنده انحطاط جغرافيا را مورد بررسى قرار داده و خاطر نشان مىسازد كه از قرن ششم تا قرن دهم هجرى، نشانههاى انحطاط در كار جغرافيانويسان مسلمان آشكار مىشود و تأليفات قابل توجهى در اين زمينه به وجود نمىآمد. | سپس نویسنده انحطاط جغرافيا را مورد بررسى قرار داده و خاطر نشان مىسازد كه از قرن ششم تا قرن دهم هجرى، نشانههاى انحطاط در كار جغرافيانويسان مسلمان آشكار مىشود و تأليفات قابل توجهى در اين زمينه به وجود نمىآمد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10882?sectionNumber=2&pageNumber=137&viewType=html ر.ک: همان، ص137]</ref>. | ||
بخش دوم: جغرافياى تاريخى شهرها | بخش دوم: جغرافياى تاريخى شهرها<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10882?sectionNumber=2&pageNumber=139&viewType=html ر.ک: همان، ص139]</ref> | ||
اين بخش؛ شامل چهار فصل است: | اين بخش؛ شامل چهار فصل است: | ||
فصل اول به جزيره العرب اختصاص يافته است. نویسنده در ابتدا از اوضاع جوى و آب و هوايى عربستان، ويژگىهاى طبيعى، كوهها، درهها و راههاى تجارى و نواحى مختلف شبه جزيره را توصيف نموده و سپس به وضعيت معيشت از جمله كشاورزى و دامدارى و ثروتهاى معدنى جزيره العرب مىپردازد. | فصل اول به جزيره العرب اختصاص يافته است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10882?sectionNumber=2&pageNumber=139&viewType=html ر.ک: همان، ص139]</ref>. نویسنده در ابتدا از اوضاع جوى و آب و هوايى عربستان، ويژگىهاى طبيعى، كوهها، درهها و راههاى تجارى و نواحى مختلف شبه جزيره را توصيف نموده و سپس به وضعيت معيشت از جمله كشاورزى و دامدارى و ثروتهاى معدنى جزيره العرب مىپردازد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10882?sectionNumber=2&pageNumber=153&viewType=html ر.ک: همان، ص153]</ref>. | ||
در فصل دوم كه به تقسيمات عربستان مربوط | در فصل دوم كه به تقسيمات عربستان مربوط است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10882?sectionNumber=2&pageNumber=155&viewType=html ر.ک: همان، ص155]</ref>، نویسنده ابتدا به تقسيم بندى يونانيان اشاره كرده كه شبه جزيره را به سه بخش: عربستان بيابانى، عربستان سنگى و عربستان خوشبخت تقسيم كردهاند. سپس به تقسيمبندى شبه جزيره توسط اعراب اشاره كرده كه عربستان را به پنج بخش؛ شامل: حجاز، تهامه، يمن، نجد و عروض تقسيمبندى نمودهاند، اشاره مىكند. | ||
فصل سوم، به جغرافياى تاريخى بين النهرين اختصاص يافته است كه در كشور كنونى عراق دارد و نواحى دو رود دجله و فرات را شامل مىشود. | فصل سوم، به جغرافياى تاريخى بين النهرين اختصاص يافته است كه در كشور كنونى عراق دارد و نواحى دو رود دجله و فرات را شامل مىشود<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10882?sectionNumber=2&pageNumber=247&viewType=html ر.ک: همان، ص247]</ref>. | ||
فصل چهارم و پايانى كتاب؛ شامل آسياى صغير و شهرهاى مرزى جزيره و شام مىباشد. | فصل چهارم و پايانى كتاب؛ شامل آسياى صغير و شهرهاى مرزى جزيره و شام مىباشد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10882?sectionNumber=2&pageNumber=320&viewType=html ر.ک: همان، ص320]</ref>. | ||
جلد دوم، كتاب كه ادامه فصول بخش دوم از جلد اول كتاب است، به مباحث ذيل اختصاص يافته است: | جلد دوم، كتاب كه ادامه فصول بخش دوم از جلد اول كتاب است، به مباحث ذيل اختصاص يافته است: | ||
فصل پنجم، به جغرافياى تاريخى شامات اختصاص دارد. مؤلف ضمن تقسيم شام به چهار ناحيه سوريه عليا در شمال، فينيقيه در مركز، كويليه سريا در جنوب و سرانجام فلسطين به دست اندازى دولتهاى كهن چون بابل، آشور، هيتىها، فينيقىها، عبرىها، يونانىها، اشكانيان و روميان به اين سرزمين پرداخته است. | فصل پنجم، به جغرافياى تاريخى شامات اختصاص دارد.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10882?volumeNumber=2&viewType=html ر.ک: همان، ج2، ص1]</ref> مؤلف ضمن تقسيم شام به چهار ناحيه سوريه عليا در شمال، فينيقيه در مركز، كويليه سريا در جنوب و سرانجام فلسطين به دست اندازى دولتهاى كهن چون بابل، آشور، هيتىها، فينيقىها، عبرىها، يونانىها، اشكانيان و روميان به اين سرزمين پرداخته است. | ||
نویسنده با اشاره به فتوحات مسلمين در شام و ذكر وجوه تسميه متعدد آن از نظرگاه جغرافيادانان اسلامى به تقسيمات مختلف اين ناحيه از ديدگاه ابن خردادبه اشاره كرده و سرانجام با اساس قرار دادن نظر برخى نويسندگان جديد در تقسيم شام به هفت اردوگاه به تبيين جغرافياى تاريخى آن و شهرهاى هر يك پرداخته است. | نویسنده با اشاره به فتوحات مسلمين در شام و ذكر وجوه تسميه متعدد آن از نظرگاه جغرافيادانان اسلامى به تقسيمات مختلف اين ناحيه از ديدگاه [[ابن خردادبه، عبیدالله بن عبدالله|ابن خردادبه]] اشاره كرده و سرانجام با اساس قرار دادن نظر برخى نويسندگان جديد در تقسيم شام به هفت اردوگاه به تبيين جغرافياى تاريخى آن و شهرهاى هر يك پرداخته است. | ||
نویسنده عواصم(كرسىنشينها) را نخستين اردوگاه هفت گانه شام دانسته كه مركزيت آن شهر انطاكيه است. با تبيين جغرافياى تاريخى انطاكيه از بدو تاسيس و جايگاه اين شهر در دوره فتوحات، امويان، عباسيان به ويژه مماليك و سپس توصيف شهر اسكندرونه يا اسكندريه به عنوان دومين شهر اين اردوگاه، بحث در باب عواصم خاتمه يافته و از آن پس به دومين اردوگاه شام؛ يعنى قنسرين پرداخته شده است. پس از آن به اردوگاه سوم؛ يعنى حمص و سپس به اردوگاه چهارم؛ يعنى دمشق پرداخته شده و از اردوگاه پنجم؛ يعنى | نویسنده عواصم(كرسىنشينها) را نخستين اردوگاه هفت گانه شام دانسته كه مركزيت آن شهر انطاكيه است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10882?volumeNumber=8&viewType=html ر.ک: همان، ص8]</ref>. با تبيين جغرافياى تاريخى انطاكيه از بدو تاسيس و جايگاه اين شهر در دوره فتوحات، امويان، عباسيان به ويژه مماليك و سپس توصيف شهر اسكندرونه يا اسكندريه به عنوان دومين شهر اين اردوگاه، بحث در باب عواصم خاتمه يافته و از آن پس به دومين اردوگاه شام؛ يعنى قنسرين پرداخته شده است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10882?volumeNumber=12&viewType=html ر.ک: همان، ص12]</ref>. پس از آن به اردوگاه سوم؛ يعنى حمص<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10882?volumeNumber=22&viewType=html ر.ک: همان، ص22]</ref> و سپس به اردوگاه چهارم؛ يعنى دمشق پرداخته شده<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10882?volumeNumber=35&viewType=html ر.ک: همان، ص 35]</ref> و از اردوگاه پنجم؛ يعنى اردن<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10882?volumeNumber=61&viewType=html ر.ک: همان، ص61]</ref>، اردوگاه ششم؛ فلسطين سخن گفته شده است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10882?volumeNumber=89&viewType=html ر.ک: همان، ص89]</ref>؛ اما از اردوگاه هفتم؛ يعنى ثغور سخنى به ميان نيامده است. | ||
فصل ششم كتاب كه در واقع دومين فصل اين جلد به شمار مىرود، به مصر اختصاص دارد. نویسنده پس از تبيين حدود جغرافيايى مصر و ذكر تاريخ باستانى آن، اين سرزمين را به دو قسمت: مصر عليا و مصر سفلى تقسيم كرده و به اختصار به بررسى سير فتوحات اسلامى در مصر مىپردازد. وصف تاريخى اماكن جغرافيايى مصر كه بر مبناى تقسيمبندى فوق انجام گرفته باقى مطالب اين فصل است. | فصل ششم كتاب كه در واقع دومين فصل اين جلد به شمار مىرود، به مصر اختصاص دارد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10882?volumeNumber=132&viewType=html ر.ک: همان، ص132]</ref>. نویسنده پس از تبيين حدود جغرافيايى مصر و ذكر تاريخ باستانى آن، اين سرزمين را به دو قسمت: مصر عليا و مصر سفلى تقسيم كرده و به اختصار به بررسى سير فتوحات اسلامى در مصر مىپردازد. وصف تاريخى اماكن جغرافيايى مصر كه بر مبناى تقسيمبندى فوق انجام گرفته باقى مطالب اين فصل است. | ||
فصل هفتم كتاب، با عنوان ماوراى مصر، به نوبه، بجه و بجا (شمال حبشه) اختصاص دارد. در اين فصل نيز پس از ذكر تاريخ كهن اين ناحيه به روابط اين كشورها با دولتهاى اسلامى همجوار و از آن پس توصيف شهرهاى دنقله و بجه و علاقى اشاره شده كه با دو نقشه از سرزمين نوبه به پايان مىرسد. | فصل هفتم كتاب، با عنوان ماوراى مصر، به نوبه، بجه و بجا (شمال حبشه) اختصاص دارد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10882?volumeNumber=214&viewType=html ر.ک: همان، ص214]</ref>. در اين فصل نيز پس از ذكر تاريخ كهن اين ناحيه به روابط اين كشورها با دولتهاى اسلامى همجوار و از آن پس توصيف شهرهاى دنقله و بجه و علاقى اشاره شده كه با دو نقشه از سرزمين نوبه به پايان مىرسد. | ||
فصل هشتم كتاب، به طور جامع به سرزمين مغرب (شمال آفريقا) اختصاص يافته است. مؤلف در آغاز با ذكر مختصرى از تاريخ كهن اين سرزمين، به تقسيمات متعدد مغرب از ديدگاه جغرافيدانان اسلامى اشاره كرده و با اساس قرار دادن تقسيمات سه گانه مغرب به ادنى، اوسط و اقصى به بررسى جغرافياى تاريخى شهرهاى هر ناحيه مىپردازد. | فصل هشتم كتاب، به طور جامع به سرزمين مغرب (شمال آفريقا) اختصاص يافته است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10882?volumeNumber=230&viewType=html ر.ک: همان، ص230]</ref>. مؤلف در آغاز با ذكر مختصرى از تاريخ كهن اين سرزمين، به تقسيمات متعدد مغرب از ديدگاه جغرافيدانان اسلامى اشاره كرده و با اساس قرار دادن تقسيمات سه گانه مغرب به ادنى، اوسط و اقصى به بررسى جغرافياى تاريخى شهرهاى هر ناحيه مىپردازد. | ||
در آغاز فصل نهم، با عنوان جزاير مديترانه، به بررسى وضع تاريخى و جغرافيايى صقيله (سيسيل) و شهرهاى آن مىپردازد. | در آغاز فصل نهم، با عنوان جزاير مديترانه، به بررسى وضع تاريخى و جغرافيايى صقيله (سيسيل) و شهرهاى آن مىپردازد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10882?volumeNumber=415&viewType=html ر.ک: همان، ص415]</ref>. | ||
دهمين و آخرين فصل كتاب به اندلس (اسپانياى امروز) اختصاص يافته است. در آغاز فصل نویسنده با ذكر روايات متعدد در باب وجه تسميه اسپانيا و اندلس، به وضع طبيعى آن جا به ويژه كوهستان پيرنه، كتلها (معبرهاى كوهستانى) و رودهاى آن و غيره اشاره كرده و در ادامه جغرافياى تاريخى اندلس به پنج ولايت تقسيم و هر يك از شهرهاى آن را ذيل نام هر يك توصيف مىكند. | دهمين و آخرين فصل كتاب به اندلس (اسپانياى امروز) اختصاص يافته است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10882?volumeNumber=450&viewType=html ر.ک: همان، ص450]</ref>. در آغاز فصل نویسنده با ذكر روايات متعدد در باب وجه تسميه اسپانيا و اندلس، به وضع طبيعى آن جا به ويژه كوهستان پيرنه، كتلها (معبرهاى كوهستانى) و رودهاى آن و غيره اشاره كرده و در ادامه جغرافياى تاريخى اندلس به پنج ولايت تقسيم و هر يك از شهرهاى آن را ذيل نام هر يك توصيف مىكند<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10882?volumeNumber=457&viewType=html ر.ک: همان، ص457]</ref>. | ||
== ويژگى == | == ويژگى == | ||
استفاده از منابع دست اول به زبان اصلى(به گفته خود مؤلف) و نيز وجود نقشههاى متعدد رنگى و سياه و سفيد كه از كتابهاى سرزمين خلافت شرقى نوشته لسترنج و اطلس عراق و اطلس تاريخ اسلامى اخذ شده و در كتاب موجود مىباشد، از ويژگىهاى اين اثر به شمار مىرود. | استفاده از منابع دست اول به زبان اصلى(به گفته خود مؤلف) و نيز وجود نقشههاى متعدد رنگى و سياه و سفيد كه از كتابهاى سرزمين خلافت شرقى نوشته لسترنج و اطلس عراق و اطلس تاريخ اسلامى اخذ شده و در كتاب موجود مىباشد، از ويژگىهاى اين اثر به شمار مىرود. |
نسخهٔ ۷ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۳۶
جغرافیای تاریخی کشورهای اسلامی | |
---|---|
پدیدآوران | قرچانلو، حسین (نویسنده) |
ناشر | سازمان مطالعه و تدوين کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، مرکز تحقيق و توسعه علوم انسانی |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1380 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 964-459-529-7 |
موضوع | کشورهای اسلامی - تاریخ کشورهای اسلامی - جغرافیای تاریخی |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | DS 35/56 /ق4ج7 |
جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى، نوشته دكتر حسین قرچانلو، كتابى است به زبان فارسى كه به بررسى جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى میپردازد.
انگيزه مؤلف از نگارش اين اثر آشنا ساختن دانشجويان با جغرافياى تاريخى جهان اسلام بوده است.
ساختار
كتاب داراى دو بخش است: بخش اول؛ شامل كلياتى مرتبط با جغرافياى تاريخى است[۱] و بخش دوم؛ شامل جغرافياى تاريخى شهرهاست[۲].
مؤلف در بخش اول براى هر فصل ابتدا مقدمه و تعريف ارائه كرده، سپس به نمونههايى چند اشاره نموده است.
در بخش دوم، كه صرفا جغرافيايى است براى هر فصل مقدمهاى جغرافيايى آورده شده، سپس به ذكر كرسى يا مركز آن منطقه جغرافيايى و شهرهاى آن پرداخته شده است.
در تنظيم فصول كتاب سعى شده، علاوه بر استفاده از منابع معتبر، از آنها بر حسب توالى تاريخى استفاده شود. ضمنا در آغاز هر فصل جغرافيايى، اطلاعاتى از وضع موجود آن منطقه جغرافيايى با توجه به كتابها، دائرةالمعارفها و اطلسهاى جغرافيايى داده شده است.
گزارش محتوا
جلد اول اين كتاب داراى دو بخش است:
بخش اول: كليات[۳].
نویسنده در ابتدا ضمن ارائه تعريفى از جغرافيا مىنويسد:
جغرافيا دانشى است كه از مختصات جغرافيايى مكانهاى مختلف، محيط طبيعى، آب و هوا، شرايط جوى و...بحث و گفتگو مىكند. وى سپس به شاخههاى گوناگون علم جغرافيا از جمله: جغرافياى رياضى، جغرافياى طبيعى، جغرافياى زيستى، جغرافياى اقتصادى، جغرافياى سياسى و بالاخره جغرافياى تاريخى كه شاخه جديدى از علم جغرافيا، پرداخته است[۴].
نویسنده در ادامه به بحث از جغرافيا از ديدگاه جغرافيانويسان اسلامى اشاره كرده[۵] و سپس در مبحثى ديگر زمينهها و عوامل موثر در پيدايش و رشد دانش جغرافيا نزد مسلمانان را برشمرده و تشريح كرده است[۶].
فصل دوم از بخش اول كتاب، به پيدايش مكاتب جغرافيايى در اسلام مىپردازد[۷]. نویسنده در تقسيم بندى كه انجام داده از دو مكتب عراقى[۸] و مكتب بلخى[۹] ياد كرده و كوشيده است تا آثار جغرافيايى و مهمترين جغرافيانويسان اسلامى را در پرتو اين دو مكتب مورد شرح و بررسى قرار دهد.
فصل سوم از بخش اول، به بحث پيدايش جغرافياى رياضى نزد مسلمانان اختصاص دارد[۱۰]. نویسنده در ابتدا به سابقه اطلاعات نجومى و جغرافيايى اعراب پيش از اسلام و آغاز اسلام اشاره كرده و آن را بسيار ابتدايى و سطحى توصيف مىكند. وى معتقد است كه بسيارى از اين اطلاعات نجومى نيز از بابليان و مهاجران يهود كه در سرزمين آنان اقامت كرده بودند، اخذ شده است[۱۱]. به گمان نویسنده در دوره خلفاى راشدين و امويان از لحاظ علوم عقلى و توجه به نجوم و علوم ديگر، تفاوتى با دوره جاهليت به چشم نمىخورد[۱۲]؛ اما از دوره عباسيان، با انتقال پايتخت از دمشق به بغداد، اعراب و مسلمانان با جغرافيا به گونهاى علمى آشنا شدند[۱۳].
فصل چهارم از بخش اول، به مبحث آغاز سير و سفر و پيدايش كتب جغرافياى عمومى و سفرنامهها پرداخته است[۱۴]. مؤلف دو قشر عمده از مسلمانان؛ يعنى بازرگانان و دانشمندان مسلمان را در پيدايش اين دست آثار در جغرافياى عمومى و سفرنامهها موثر دانسته و از آثارى در اين زمينه نام مىبرد.[۱۵]
فصل پنجم از بخش اول، به بحث از آغاز دريانوردى مسلمانان به منظور اكتشاف جغرافيايى و توسعه تجارت و بازرگانى اختصاص يافته است[۱۶].
توجه به شگفتىها و عجايب سرزمينها، فصل ششم در بخش اول را تشكيل مىدهد. نویسنده از آثار مختلفى در اين زمينه ياد مىكند[۱۷].
فصل هفتم از اين بخش، به بحث مكتب نقشه نگارى اسلامى مىپردازد[۱۸]. نویسنده در ابتدا به تاريخچه و سير نقشهنگارى در جهان پرداخته و از كهنترين نقشه جهان ياد كرده و در ادامه از مهمترين دانشمندان جغرافيدان مسلمان كه در زمينه نقشهنگارى صاحب اثر بودهاند، نام مىبرد.
سپس نویسنده انحطاط جغرافيا را مورد بررسى قرار داده و خاطر نشان مىسازد كه از قرن ششم تا قرن دهم هجرى، نشانههاى انحطاط در كار جغرافيانويسان مسلمان آشكار مىشود و تأليفات قابل توجهى در اين زمينه به وجود نمىآمد[۱۹].
بخش دوم: جغرافياى تاريخى شهرها[۲۰]
اين بخش؛ شامل چهار فصل است:
فصل اول به جزيره العرب اختصاص يافته است[۲۱]. نویسنده در ابتدا از اوضاع جوى و آب و هوايى عربستان، ويژگىهاى طبيعى، كوهها، درهها و راههاى تجارى و نواحى مختلف شبه جزيره را توصيف نموده و سپس به وضعيت معيشت از جمله كشاورزى و دامدارى و ثروتهاى معدنى جزيره العرب مىپردازد[۲۲].
در فصل دوم كه به تقسيمات عربستان مربوط است[۲۳]، نویسنده ابتدا به تقسيم بندى يونانيان اشاره كرده كه شبه جزيره را به سه بخش: عربستان بيابانى، عربستان سنگى و عربستان خوشبخت تقسيم كردهاند. سپس به تقسيمبندى شبه جزيره توسط اعراب اشاره كرده كه عربستان را به پنج بخش؛ شامل: حجاز، تهامه، يمن، نجد و عروض تقسيمبندى نمودهاند، اشاره مىكند.
فصل سوم، به جغرافياى تاريخى بين النهرين اختصاص يافته است كه در كشور كنونى عراق دارد و نواحى دو رود دجله و فرات را شامل مىشود[۲۴].
فصل چهارم و پايانى كتاب؛ شامل آسياى صغير و شهرهاى مرزى جزيره و شام مىباشد[۲۵].
جلد دوم، كتاب كه ادامه فصول بخش دوم از جلد اول كتاب است، به مباحث ذيل اختصاص يافته است:
فصل پنجم، به جغرافياى تاريخى شامات اختصاص دارد.[۲۶] مؤلف ضمن تقسيم شام به چهار ناحيه سوريه عليا در شمال، فينيقيه در مركز، كويليه سريا در جنوب و سرانجام فلسطين به دست اندازى دولتهاى كهن چون بابل، آشور، هيتىها، فينيقىها، عبرىها، يونانىها، اشكانيان و روميان به اين سرزمين پرداخته است.
نویسنده با اشاره به فتوحات مسلمين در شام و ذكر وجوه تسميه متعدد آن از نظرگاه جغرافيادانان اسلامى به تقسيمات مختلف اين ناحيه از ديدگاه ابن خردادبه اشاره كرده و سرانجام با اساس قرار دادن نظر برخى نويسندگان جديد در تقسيم شام به هفت اردوگاه به تبيين جغرافياى تاريخى آن و شهرهاى هر يك پرداخته است.
نویسنده عواصم(كرسىنشينها) را نخستين اردوگاه هفت گانه شام دانسته كه مركزيت آن شهر انطاكيه است[۲۷]. با تبيين جغرافياى تاريخى انطاكيه از بدو تاسيس و جايگاه اين شهر در دوره فتوحات، امويان، عباسيان به ويژه مماليك و سپس توصيف شهر اسكندرونه يا اسكندريه به عنوان دومين شهر اين اردوگاه، بحث در باب عواصم خاتمه يافته و از آن پس به دومين اردوگاه شام؛ يعنى قنسرين پرداخته شده است[۲۸]. پس از آن به اردوگاه سوم؛ يعنى حمص[۲۹] و سپس به اردوگاه چهارم؛ يعنى دمشق پرداخته شده[۳۰] و از اردوگاه پنجم؛ يعنى اردن[۳۱]، اردوگاه ششم؛ فلسطين سخن گفته شده است[۳۲]؛ اما از اردوگاه هفتم؛ يعنى ثغور سخنى به ميان نيامده است.
فصل ششم كتاب كه در واقع دومين فصل اين جلد به شمار مىرود، به مصر اختصاص دارد[۳۳]. نویسنده پس از تبيين حدود جغرافيايى مصر و ذكر تاريخ باستانى آن، اين سرزمين را به دو قسمت: مصر عليا و مصر سفلى تقسيم كرده و به اختصار به بررسى سير فتوحات اسلامى در مصر مىپردازد. وصف تاريخى اماكن جغرافيايى مصر كه بر مبناى تقسيمبندى فوق انجام گرفته باقى مطالب اين فصل است.
فصل هفتم كتاب، با عنوان ماوراى مصر، به نوبه، بجه و بجا (شمال حبشه) اختصاص دارد[۳۴]. در اين فصل نيز پس از ذكر تاريخ كهن اين ناحيه به روابط اين كشورها با دولتهاى اسلامى همجوار و از آن پس توصيف شهرهاى دنقله و بجه و علاقى اشاره شده كه با دو نقشه از سرزمين نوبه به پايان مىرسد.
فصل هشتم كتاب، به طور جامع به سرزمين مغرب (شمال آفريقا) اختصاص يافته است[۳۵]. مؤلف در آغاز با ذكر مختصرى از تاريخ كهن اين سرزمين، به تقسيمات متعدد مغرب از ديدگاه جغرافيدانان اسلامى اشاره كرده و با اساس قرار دادن تقسيمات سه گانه مغرب به ادنى، اوسط و اقصى به بررسى جغرافياى تاريخى شهرهاى هر ناحيه مىپردازد.
در آغاز فصل نهم، با عنوان جزاير مديترانه، به بررسى وضع تاريخى و جغرافيايى صقيله (سيسيل) و شهرهاى آن مىپردازد[۳۶].
دهمين و آخرين فصل كتاب به اندلس (اسپانياى امروز) اختصاص يافته است[۳۷]. در آغاز فصل نویسنده با ذكر روايات متعدد در باب وجه تسميه اسپانيا و اندلس، به وضع طبيعى آن جا به ويژه كوهستان پيرنه، كتلها (معبرهاى كوهستانى) و رودهاى آن و غيره اشاره كرده و در ادامه جغرافياى تاريخى اندلس به پنج ولايت تقسيم و هر يك از شهرهاى آن را ذيل نام هر يك توصيف مىكند[۳۸].
ويژگى
استفاده از منابع دست اول به زبان اصلى(به گفته خود مؤلف) و نيز وجود نقشههاى متعدد رنگى و سياه و سفيد كه از كتابهاى سرزمين خلافت شرقى نوشته لسترنج و اطلس عراق و اطلس تاريخ اسلامى اخذ شده و در كتاب موجود مىباشد، از ويژگىهاى اين اثر به شمار مىرود.
وضعیت کتاب
نسخه حاضر در برنامه داراى فهرستهاى ذيل مىباشد:
فهرست مطالب، فهرست اشخاص و فهرست اعلام جغرافيايى. همچنين كتاب داراى پاورقىهايى به قلم نویسنده مىباشد.
پانويس
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ج1، ص5
- ↑ ر.ک: همان، ص139
- ↑ ر.ک: همان، ص5
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص8
- ↑ ر.ک: همان، ص9
- ↑ ر.ک: همان، ص25
- ↑ ر.ک: همان، ص27
- ↑ ر.ک: همان، ص34
- ↑ ر.ک: همان، ص41
- ↑ ر.ک: همان، ص41
- ↑ ر.ک: همان، ص44
- ↑ ر.ک: همان، ص47
- ↑ ر.ک: همان، ص86
- ↑ ر.ک: همان، ص86
- ↑ ر.ک: همان، ص101
- ↑ ر.ک: همان، ص112
- ↑ ر.ک: همان، ص117
- ↑ ر.ک: همان، ص137
- ↑ ر.ک: همان، ص139
- ↑ ر.ک: همان، ص139
- ↑ ر.ک: همان، ص153
- ↑ ر.ک: همان، ص155
- ↑ ر.ک: همان، ص247
- ↑ ر.ک: همان، ص320
- ↑ ر.ک: همان، ج2، ص1
- ↑ ر.ک: همان، ص8
- ↑ ر.ک: همان، ص12
- ↑ ر.ک: همان، ص22
- ↑ ر.ک: همان، ص 35
- ↑ ر.ک: همان، ص61
- ↑ ر.ک: همان، ص89
- ↑ ر.ک: همان، ص132
- ↑ ر.ک: همان، ص214
- ↑ ر.ک: همان، ص230
- ↑ ر.ک: همان، ص415
- ↑ ر.ک: همان، ص450
- ↑ ر.ک: همان، ص457
منابع مقاله
- پيشگفتار مؤلف، آقاى حسین قرچانلو بر كتاب.
- يگانه، حسن، معرفى كتاب «جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى»، كتاب ماه تاريخ و جغرافيا، آذر 1382،ش 74.
- فرهمند، يونس، معرفى كتاب «جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى»، همان، فروردين و ارديبهشت 1384،ش 91-90.