ثروت از دیدگاه قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۲۶: خط ۲۶:
    }}
    }}


    '''ثروت از ديدگاه قرآن'''، اثر فارسى جعفر وفا، کتابى است در تفسير موضوعى که به بررسى ثروت از ديدگاه اسلام و راه‌هاى صحيح و اشتباه کسب آن، پرداخته است.
    '''ثروت از ديدگاه قرآن'''، اثر فارسى [[وفا، جعفر|جعفر وفا]]، کتابى است در تفسير موضوعى که به بررسى ثروت از ديدگاه اسلام و راه‌هاى صحيح و اشتباه کسب آن، پرداخته است.


    == ساختار ==
    == ساختار ==

    نسخهٔ ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۰:۱۸

    ثروت از دیدگاه قرآن
    ثروت از دیدگاه قرآن
    پدیدآورانوفا، جعفر (نویسنده)
    ناشرسپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نمايندگی ولی فقيه، مرکز تحقيقات اسلامی
    مکان نشرقم - ایران
    چاپ1
    موضوعاسلام و اقتصاد - جنبه‏‌های قرآنی ثروت - جنبه‌های قرآنی
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏104‎‏ ‎‏/‎‏ث‎‏4‎‏و‎‏7
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    ثروت از ديدگاه قرآن، اثر فارسى جعفر وفا، کتابى است در تفسير موضوعى که به بررسى ثروت از ديدگاه اسلام و راه‌هاى صحيح و اشتباه کسب آن، پرداخته است.

    ساختار

    کتاب با مقدمه معاونت متون آموزشى و کمک‌آموزشى مرکز تحقيقات اسلامى آغاز و مطالب در هفده درس، سامان يافته است.

    گزارش محتوا

    نویسنده بر آن شده است تا بخشى از مسائل ضرورى اقتصاد اسلامى را با ديد قرآنى و به‌دور از افراط و تفريط بررسى کرده تا به نظريه صحيح و مستند پيرامون اقتصاد، دست يابد[۱]

    مرجع و منبع مورد استناد نویسنده، بيش از هر کتاب، «الميزان»، «مجمع البيان»، «تفسیر نمونه» و «الحياة» بوده است.[۲]

    نویسنده در تبيين موضوعات مطرح‌شده، آيات قرآن را ملاک قرار داده و در توضيح آن‌ها، از روايات کمک گرفته است؛ در مواردى نيز از نظريات مفسران و صاحب‌نظران سود جسته است.[۳]

    وى در اين کتاب (برخلاف اغلب کتاب‌هاى اقتصادى) در پى بررسى علمى اقتصاد و مسائل مربوط به آن (چون توزيع، ارزش اضافى و...) و تطبيق ميان مکتب‌هاى اقتصادى جهان و نظام اقتصادى اسلام نيست؛ چرا که او هدف خويش را فراتر از بُعد علمى و گردآورى اطلاعات اقتصادى دانسته است؛ ازاين‌رو، تنها بخشى از مسائل «نظرى» و «عملى» اقتصاد را که در زندگى همواره با آن روبه‌رو هستيم، مورد بررسى قرار داده و از بحث‌هاى طولانى و خسته‌کننده دورى جسته است؛ زيرا هدف وى اين است که خوانندگان و مخاطبان خود را با متون صحيح اسلامى آشنا سازد تا در زندگى خود دچار انحراف فکرى، عقيدتى و عملى نگشته و از آثار تربيتى آن‌ها برخوردار شوند[۴]

    در پايان هر درس، خلاصه‌اى از مطالب آن، به همراه چند پرسش از مباحث مطرح‌شده، آمده است.

    در مقدمه، ضمن بيان موضوع کتاب، به اهداف نویسنده اشاره شده است.[۵]

    در درس اول، ثروت در بينش اسلامى، مورد بررسى قرار گرفته است. مسائل اقتصادى در تمام عصرها و در ميان همه نسل‌ها مطرح بوده و مورد توجّه اديان آسمانى قرار گرفته و در مکتب اسلام نيز با نظر به جامعيت و خاتميت آن، اين موضوع در سطح گسترده و با مبانى قوى‌ترى عنوان شده است. نویسنده، معتقد است که يک نگاه کلّى به اقتصاد اسلامى، نشان مى‌دهد که اين مکتب، چه اندازه عميق و پوياست و از هيچ امرى در اين مورد فروگذار نکرده است. به باور وى، اقتصاد اسلامى، از سلسله مسائل اقتصادى، ملاک‌هاى اخلاقى و قوانين الزامى، ترکيب يافته و جامع‌ترين و عادلانه‌ترين نظام اقتصادى را براى بشريت فراهم ساخته است.[۶]

    در درس دوم، چگونگى مبارزه اسلام با ثروت‌اندوزى و دنياطلبى تبيين شده است. به اعتقاد نویسنده، آنچه که در اسلام، نکوهش شده، تکاثر مال و اندوختن ثروت است؛ يعنى جمع ثروت براى ثروت، نه ثروت براى خوب زيستن[۷]

    به نظر وى اگر جمع مال هدف قرار گيرد، انسان خود در خدمت ثروت قرار گرفته و ماهيت انسانى‌اش را از دست مى‌دهد. وى در اين درس، به توضيح مفاسد و آثار زيانبار ثروت‌اندوزى پرداخته است که عبارتند از: انحراف فکرى، فساد اخلاقى و نگون‌بختى اخروى که منجر به سختى حساب، محروميت از بهشت و شدت عذاب مى‌گردد[۸]

    درس سوم، به تبيين اين موضوع اختصاص يافته است که نعمت‌هاى خداوند، چه مادى و چه ظاهرى غير قابل شمارش مى‌باشند. وى ضمن اشاره به آياتى که مربوط به برخى از مواهب مادى از جمله: شب و روز، ماه و خورشيد، زمين و آسمان، آب و آتش، باد و باران، کوه و دريا، سايه و ستاره، چهارپايان و... مى‌باشد، به اين نکته تأکيد نموده که هريک از نعمت‌هاى الهى به بخش خاصى از زندگى مربوط است و مطالعه عميق در آن‌ها مى‌تواند ما را به شناخت بيش از پيش خداوند و به حمد و سپاس بى‌پايان او رهنمون سازد[۹]

    زمين بزرگ‌ترين منبع معاش است که با نهايت فروتنى، مسخّر انسان‌ها بوده و آدميان به‌وسيله آن مى‌توانند به اهداف اقتصادى و تأمين زندگى سالم دست يابند و از آنجا که زمين، رام، پربرکت و فراگير است، مى‌تواند همه ساکنانش را تحت پوشش خدمات طبيعى خود قرار داده و به‌تناسب زمان و افزايش جمعيت، از آنان پذيرايى کند[۱۰]

    در درس چهارم، با اين نکته آشنا خواهيم شد که خداوند، انسان را به آبادانى زمين فراخوانده و در اين راستا، امکانات ضرورى و قدرت فکرى، علمى و مادّى در اختيارش نهاده و توجه به اين امر ضرورى است که در عمران و آبادانى زمين، علاوه بر امکانات اوّليه و حرکات مادّى، شرايطى همانند ايمان، تقوا و توبه ضرورت داشته و معصيت و ناسپاسى، يکى از عوامل انحطاط است.[۱۱]

    درس پنجم، پيرامون ترغيب اسلام به کسب مال حلال و نشان دادن راه‌هاى صحيح آن مى‌باشد. نویسنده، معتقد است که قرآن، طبيعت و کار و کوشش را دو وسيله مهم براى کسب معاش دانسته و با تعبيرات مختلف، مخاطبان خود را به تلاش پيگير و بهره‌بردارى از منابع طبيعى فرامى‌خواند[۱۲]

    در درس ششم، به ممنوعيت حرام‌خوارى در اسلام پرداخته شده است. در نظام اقتصادى، برخلاف ساير مکتب‌هاى اقتصادى، تصرف عدوانى اموال و استفاده غيرمجاز از آن‌ها ممنوع و سبب فتنه و قتل و انتحار اجتماعى معرفى شده است.[۱۳]

    تصرف در دارایى يتيمان، رشوه‌خوارى و قماربازى، نمونه‌هايى از تصرفات حرام است که به‌طور مستقيم و در آيات متعدد مورد نکوهش قرار گرفته و آثار هريک از آنها تبيين شده است.[۱۴]

    همچنين در اين درس، اين نکته مورد تأکيد قرار گرفته است که احتکار موادّ ضرورى، از آنجا که فسادانگيز، برخلاف مصالح جامعه و مخلّ به نظام زندگى است و نيز رباخوارى به جهت طبقاتى شدن جامعه تن‌پرور و نامتعادل گشتن مردم، حرام و ممنوع است.[۱۵]

    ثروت وسيله امتحان، طغيانگرى ثروت، تعديل و ميانه‌روى در معيشت، انفاق و قرض الحسنه، آزمندى، راه‌هاى مصرف ثروت، غناى نفس، ثروتمندان مؤمن، ثروتمندان بى‌ايمان و رفتار با ثروتمندان و فقرا، عنوان ساير دروس مى‌باشد که به بررسى ديدگاه اسلام در مورد هريک از آن‌ها، پرداخته شده است.

    وضعيت کتاب

    فهرست مطالب، در ابتدا و فهرست منابع و مآخذ، در انتهاى کتاب آمده و پاورقى‌ها نيز بيشتر به ذکر منابع، اختصاص يافته است.

    پانويس

    1. مقدمه، ص12
    2. همان، ص13
    3. همان
    4. همان
    5. مقدمه، ص12
    6. متن كتاب، ص14
    7. همان، 23
    8. همان
    9. همان، ص35
    10. همان، ص41
    11. همان
    12. همان، ص50
    13. همان، 60
    14. همان
    15. همان

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.