دربند نامه جدید: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    جز (جایگزینی متن - '==منابع مقاله== مقدمه و متن کتاب. رده:کتاب‌شناسی' به '==منابع مقاله== مقدمه و متن کتاب. ==وابسته‌ها== {{وابسته‌ها}} رده:کتاب‌شناسی')
    خط ۲۱: خط ۲۱:
    | شابک =978-964-8700-34-3
    | شابک =978-964-8700-34-3
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =  
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =11260
    | کتابخوان همراه نور =11260
    | کتابخوان همراه نور =11260
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    خط ۷۹: خط ۷۹:
    ==منابع مقاله==
    ==منابع مقاله==
    مقدمه و متن کتاب.
    مقدمه و متن کتاب.
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]

    نسخهٔ ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۳۳

    دربند نامه جدید
    دربند نامه جدید
    پدیدآورانمحمد زاده، نوری (محقق)

    وزیر اف، میرزا حیدر (نویسنده)

    کیان‌فر، جمشید (محقق)
    ناشرمرکز پژوهشی ميراث مکتوب
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1386 ش
    چاپ1
    شابک978-964-8700-34-3
    موضوعدربند قفقاز - تاریخ
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏DK‎‏ ‎‏11‎‏ ‎‏/‎‏د‎‏4‎‏و‎‏4
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    دربندنامه جدید، تألیف میرزا حیدر وزیر اُف نویسنده روسى است که توسط جمشید کیانفر به فارسى ترجمه و در یک مجلد منتشر شده است. به گفته نویسنده آنچه در کتب تواریخ قدیمه دیده و خوانده در این اثر درج و تألیف نموده و آثار و اخبار امم سالفه را ذکر کرده است.اهمیت اثر حاضر، بخش پایانی آن است؛ به ویژه از آمدن پطر اول به دربند و توجه روس‌ها بدین شهر تاریخی، و وقایعی که در تاریخ معاصر ایران منجر به جدا شدن این شهر از ایران شد.

    ساختار

    کتاب؛ مشتمل بر یک پیش‌گفتار، 19 فقره و یک بخش تعلیقات است. پیش‌گفتار کتاب حاوى مطالب مفیدى درباره کتاب است. مطالب فقرات از 733 سال پیش از میلاد مسیح آغاز و تا زمان نادرشاه به ترتیب زمانى ادامه مى‌یابد. در بخش تعلیقات نیز توضیحات مفیدى به قلم مترجم ارائه شده است.

    گزارش محتوا

    در پیش‌گفتار کتاب بر احیاء نسخه‌هاى خطى به عنوان حامل فرهنگ پرمایه اسلام و ایران و کارنامه دانشمندان و نوابغ و هویتنامه ما ایرانیان تأکید شده و چنین آمده است: «با همه کوشش‌هایى که در سال‌هاى اخیر براى شناسایى این ذخایر مکتوب و تحقیق و تتبّع در آنها انجام گرفته و صدها کتاب و رساله ارزشمند انتشار یافته، هنوز کار ناکرده بسیار است و هزاران کتاب و رساله خطى موجود در کتابخانه‌هاى داخل و خارج کشور شناسانده و منتشر نشده است. بسیارى از متون نیز، اگر چه بارها به طبع رسیده، منطبق بر روش علمى نیست و به تحقیق و تصحیح مجدّد نیاز دارد». در ادامه پیش‌گفتار، اثر حاضر به عنوان یک نمونه از این رساله‌ها قلمداد شده است.

    دربند یا «باب الابواب» امروزه در محدوده جغرافیایى داغستان در روسیه قرار داد و روس‌ها از آن به دِربِنت یاد مى‌کنند و از شهرهاى صنعتى و مرکز فرهنگى داغستان است. مؤلف بنای شهر دربند را به گشتاسب پادشاه افسانه‌ای و اسطوره‌ای نسبت میدهد.

    از منظر تاریخى ناحیه اطراف دربند در ایام باستانى «آلبانیا» نام داشت و گردنه باریک بین دریا و کوه‌هاى قفقاز در محل دربند در ایام باستانى تنگه خزر یا دروازه خزر یا دروازه آلبانیا نامیده مى‌شد. گردنه دربند از روزگار باستان و هم در دوره اسلامى براى دفاع از حملات مهاجمین شمالى اهمیت به سزائى داشت.

    تاریخ بناى دربند و مستحکم کردن گردنه دربند به درستى معلوم نیست، آن چه به طور یقین با تاریخ منطبق است، آنست که پس از آن که قباد ساسانى تجدید بناى شهر نمود، خسرو انوشیروان دیوارى به طول هفت فرسنگ از کوه به دریا، دربند را مستحکم کرد. بناى دیوار چنان افسانه‌اى شد که برخى از مورخان و جغرافى‌نویسان آن را همان سدسکندر شمرده‌اند.

    از روزگار باستان و این که بناى شهر به دست چه کسى و در چه تاریخى بود، اطلاع چندانى در دست نیست؛ اما شهر دربند را معمولا با شهر باستانى آلبانا پایتخت آلبانیا یکى شمرده‌اند که بعد به ارّان شهرت یافت.

    بیشترین اطلاعات ما درباره دربند از دوره اسلامى است و از سال 22ق نخستین بار مسلمانان به دربند رسیدند، در این ایام دربند در اختیار ایرانیان بود و نظامیان ایرانى از این شهر به دفاع برخاستند، نیرویى که در گذشته با خزران به منازعه مى‌پرداختند.

    براساس نوشته مورخان اسلامى در زمان خلیفه دوم سپاهى به سردارى سراقة بن عمرو به معاونت عبدالرحمان بن ربیعه، که این هر دو به ذو النور/ذو النون مشهور بودند، دربند را فتح نمودند.

    در سال‌هاى بعد؛ یعنى سال 30 و 31ق دربندیان و خزران بر سپاه مسلمین شوریدند. این شورش‌ها پیوسته ادامه داشت تا این که در سال 91ق ولید بن عبدالملک خلیفه اموى عموى خود محمد بن مروان مشهور به ابوسلمه را از فرمانروایى ارمنستان و جزیره عزل کرد و برادرش مسلمة بن عبدالملک را به جاى او برگزید و مسلمه در مملکت آذربایجان به جنگ ترکان و خزران رفت و تا دربند پیشروى و شهرها و قلعه‌ها را فتح کرد.

    با ضعف خلفاى عباسى در سده چهارم شروانشاهان بر دربند تسلط یافتند و امراى دربند مدتى را به دست نشاندگى و مقطعى را به استقلال حکومت می‌کردند.

    در عصر ایلخانان مغول دربند گاه در تصرف شروانشاهان و زمانى حکام مستقل بر دربند حکم مى‌راندند، گر چه امیرتیمور گورکان در یورش هفت ساله خود به ایران، دربند را تسخیر کرد؛ اما چنانکه در همین رساله آمده آن را به شروانشاهان واگذاشت.

    در دوره ترکمانان، شیخ جنید و شیخ حیدر هر یک چند نوبت به دربند و قلمرو شروانشاهان لشکر کشیده با آنان جنگیدید. گر چه شیخ حیدر به دست ترکمانان آق قوینلو که به کمک شروانشاه آمده بود، کشته شد؛ اما فرزندش شاه اسماعیل بنیانگذار سلسله صفویه در 915ق دربند و شروان را تسخیر کرد و از این تاریخ دربند تابع حاکم شروان بود تا این که در 986ق دربند به دست ترکان عثمانى افتاد، و شاه عباس صفوى به سال 1015ق آن را از ترکان بازستاند.

    در اواخر سلسله صفویه، پطرکبیر در سال 1136ق بر دربند دست یافت؛ ولى نادرشاه افشار آن جا را در 1147ق به ایران برگرداند، بعد از نادرشاه، دربند یک چند استقلالى یافت، لیکن در ایام حکومت فتحعلى‌خان باکوئى و پسرش شیخ علیخان به دست روس‌ها افتاد و سرانجام به موجب عهدنامه گلستان جزو قلمرو روسیه تزارى شد.

    اکثر جغرافى‌نویسان درباره بابالابواب یا دربند مطالبى نوشته‌اند. صاحب حدودالعالم در سده چهارم از این شهر به دربند خزران یاد کرده و مى‌نویسد:

    «شهرى است بر کران دریا، میان این شهر و بر دریا زنجیرى کشیده‌اند عظیم، چنانک هیچ کشتى اندر نتوان آمدن، مگر به دستورى، و این زنجیر اندر دیوارها بسته است محکم، کى از سنگ و ارزیز کرده‌اند. و از وى جامه کتان و زعفران خیزد و آن جا بندگان افتد از هر جنسى از آن کافران کى پیوسته اویند».

    در سده چهارم استخرى در ممالک و مسالک درباره دربند مى‌نویسد:

    «و اما بابالابواب شهرى است بر کناره دریاى طبرستان مبنى و آن بزرگتر از اردبیل است با زراعت و خصب و راحت بسیار، و در نفس شهر میوه کمتر مى‌باشد الا از مواضع و نواحى که نزدیک آن است، در آن نقل مى‌کنند و لنگرهاى کشتى در میانه آن مى‌باشد».

    از میان جغرافى‌نویسان یاقوت حموى در معجم‌البلدان و زکریا قزوینى در آثارالبلاد مفصل‌ترین مطالب را درباره دربند مى‌نویسند که هر دو از نظر محتوایى بسیار بهم نزدیک ند که از میان آن دو نقل همه مطالب آثارالبلاد قزوینى به نقل از ترجمه محمد بن مراد بن عبدالرحمان در سده یازدهم هجرى خالى از فایده نیست:

    «باب‌الابواب مدینه‌اى است، عجیبه بر کنار بحر خزر بنایش همه از سنگ است. آب دریا به دیوارش مى‌رسد. طول آن دو ثلث فرسنگ و عرض آن یک تیر پرتاب. بر آن دریاهاى است از آهن. و آن را برج‌هایى است بلند و بر هر برجى مسجدى است از براى جمعى از ارباب سعادت که به تحصیل علوم دینى اشتغال مى‌نمایند. و بر بالاى قلعه نگهبانان‌اند که از ورود دشمن آگاه باشند».

    از دیگر جغرافى‌نویسان محمدتقى حکیم در اواخر سده سیزدهم و اوایل سده چهاردهم به دربند توجه داشته و در کتاب گنج دانش خود؛ همچون قزوینى و حموى مفصل به شرح باب الابواب یا دربند پرداخته، و به طور تقریبى نوشته جمیع جغرافیانویسان گذشته را به طور پراکنده، در اثر خود جمع کرده و مطالب تازه‌اى از سیاحان به ویژه روسى در کتاب خود آورده که جالب توجه و خواندنى است.

    وضعیت

    در ابتداى اثر فهرست مطالب و در انتها نیز تعلیقات به قلم جمشید کیانفر و نمایه عام به ترتیب حروف الفبا آمده است.

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها