۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'غـ' به 'غ') |
جز (جایگزینی متن - 'گـ' به 'گ') |
||
| خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
بدون تردید، یکی از منابع اصلی [[شهید ثانی، زینالدین بن علی|شهید]] در نگارش منية المريد، که سخت تحت تاثیر آن نیز بوده، کتاب «تذكرة السامع في أدب العالم و المتعلم»، نوشته بدرالدین بن جماعه کنانی (م 733ق) است. ازاینروی در بسیاری از مطالب، نظم ابواب، فصول و مستندات به یکدیگر نزدیک هستند. این همخوانی بهصورت کلی نمایان است. اما در زیاده و کمی مطالب با یکدیگر تفاوتهایی دارند. «منية المريد» در ابواب کلی بر «تذكرة السامع»، دو باب، خاتمه و تتمه افزون دارد. البته «تذكرة السامع» نیز بابی تحت عنوان «آداب و شرایط سکونت در مدارس» بر «المنية المريد» اضافه دارد. در مستندات مباحث، نیز تفاوتهای جزئی با یکدیگر دارند؛ از جمله «منية المريد» در آغاز بابها و برخی فصول از روایات ائمه دوازدهگانه(ع) استفاده کرده و افزون بر آنچه «تذكرة السامع» از پیامبر(ص)، اصحاب و بزرگان دانش آورده است، از روایات ائمه شیعه در جایجای مباحث سود جسته است، که این خود امتیاز بسیار والایی است که آن را غنیتر و نگرش آن را متقنتر و وسیعتر کرده است. آنچه بهطور کلی، اسباب امتیاز کتاب «منية المريد» است، استناد به سخنان گهربار اهلبیت(ع) در دو باب است: یکی در «آداب فتوی، مفتی و مستفتی و شرایط آن» و دیگری درباره «مناظره، شروط، آداب و آفات آن» و خاتمه درباره مطالب مهمی در اقسام علوم شرعی و نصایح به دانشجویان است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1960/107 ر.ک: همان]</ref>. | بدون تردید، یکی از منابع اصلی [[شهید ثانی، زینالدین بن علی|شهید]] در نگارش منية المريد، که سخت تحت تاثیر آن نیز بوده، کتاب «تذكرة السامع في أدب العالم و المتعلم»، نوشته بدرالدین بن جماعه کنانی (م 733ق) است. ازاینروی در بسیاری از مطالب، نظم ابواب، فصول و مستندات به یکدیگر نزدیک هستند. این همخوانی بهصورت کلی نمایان است. اما در زیاده و کمی مطالب با یکدیگر تفاوتهایی دارند. «منية المريد» در ابواب کلی بر «تذكرة السامع»، دو باب، خاتمه و تتمه افزون دارد. البته «تذكرة السامع» نیز بابی تحت عنوان «آداب و شرایط سکونت در مدارس» بر «المنية المريد» اضافه دارد. در مستندات مباحث، نیز تفاوتهای جزئی با یکدیگر دارند؛ از جمله «منية المريد» در آغاز بابها و برخی فصول از روایات ائمه دوازدهگانه(ع) استفاده کرده و افزون بر آنچه «تذكرة السامع» از پیامبر(ص)، اصحاب و بزرگان دانش آورده است، از روایات ائمه شیعه در جایجای مباحث سود جسته است، که این خود امتیاز بسیار والایی است که آن را غنیتر و نگرش آن را متقنتر و وسیعتر کرده است. آنچه بهطور کلی، اسباب امتیاز کتاب «منية المريد» است، استناد به سخنان گهربار اهلبیت(ع) در دو باب است: یکی در «آداب فتوی، مفتی و مستفتی و شرایط آن» و دیگری درباره «مناظره، شروط، آداب و آفات آن» و خاتمه درباره مطالب مهمی در اقسام علوم شرعی و نصایح به دانشجویان است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1960/107 ر.ک: همان]</ref>. | ||
| | ||
در باب دوم، شـرایط و اموری که در مفتی معتبر است، احکام و آداب و وظایف فتوادهنده، آداب فتوا و صادر کردن حکم، احکام و آداب و وظایف مستفتی، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. شهید پس از مقدمه به شایستگیهای مفتی از قبیل: عدالت و فقاهت اشاره میکند و بر آن است که فقیه جامعالشرایط باید به معارف اسلامی، مسائل کلامی و علوم زیربنائی که در شناخت ادله شـرعی نقش دارد | در باب دوم، شـرایط و اموری که در مفتی معتبر است، احکام و آداب و وظایف فتوادهنده، آداب فتوا و صادر کردن حکم، احکام و آداب و وظایف مستفتی، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. شهید پس از مقدمه به شایستگیهای مفتی از قبیل: عدالت و فقاهت اشاره میکند و بر آن است که فقیه جامعالشرایط باید به معارف اسلامی، مسائل کلامی و علوم زیربنائی که در شناخت ادله شـرعی نقش دارد آگاهی داشته و به موارد اختلاف و اتفاق علما و فقها، در مسائل شرعی آشنا باشد و دارای ملکه نفسانی و قوه و نیرویی قدسی و ملکوتی باشد که فروع احکام را از اصول و کلیات آن استنباط کند. کسانی که دارای این ویژگیها باشند بر آنها واجب خواهد بود نسبت به مسائل مورد نیاز خود فتوا دهند و مسائلی که از آنها پرسش میشود را پاسخ گویند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1960/108 ر.ک: همان، ص108]</ref>. | ||
مطالب باب سوم بدین شرح است: در مقدمه فصل اول، شهید فرموده است: مناظره و تبادل فکر و نظر در احکام دینی، بخش و عضوی از پیکره دین است و در عمل نیازمند فرصت مناسب، شرایط و آداب ویژهای است که کامیابی در آن در گرو رعایت آن شـروط است. مطالب این فصل در هشت موضوع بیان شده که از جمله آن است: هدف مناظرهکننده باید رسیدن به حق باشد، نه ریا و خودنمایی. سپس نشانه مناظرهای که با هـدف الهـی برگزار میشود را برمیشمارد. اشتغال به مناظره را در صورتی صحیح میداند که وظایف مهمتر از آن در بین نباشد؛ زیرا درصورتیکه مناظره درباره امر واجب، بهگونه مشروع انجام گیرد، واجب کفایی خواهد بود. آنگاه شرایط اساسی مناظرهکنندگان در احکام دین را اجتهاد میداند و بر آن است که نتیجه مناظره با این پشتوانه علمی برای دیگران قابل پیروی است و از دیگرچیزهایی که در مناظره سازنده علمی لازم میشمارد وجود جو آرام و متکی بر منطق، مصون بودن از تحریکات، رعایت حق و انصاف است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1960/109 ر.ک: همان، ص109]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35159/2/171 متن کتاب، ص173-171]</ref>. | مطالب باب سوم بدین شرح است: در مقدمه فصل اول، شهید فرموده است: مناظره و تبادل فکر و نظر در احکام دینی، بخش و عضوی از پیکره دین است و در عمل نیازمند فرصت مناسب، شرایط و آداب ویژهای است که کامیابی در آن در گرو رعایت آن شـروط است. مطالب این فصل در هشت موضوع بیان شده که از جمله آن است: هدف مناظرهکننده باید رسیدن به حق باشد، نه ریا و خودنمایی. سپس نشانه مناظرهای که با هـدف الهـی برگزار میشود را برمیشمارد. اشتغال به مناظره را در صورتی صحیح میداند که وظایف مهمتر از آن در بین نباشد؛ زیرا درصورتیکه مناظره درباره امر واجب، بهگونه مشروع انجام گیرد، واجب کفایی خواهد بود. آنگاه شرایط اساسی مناظرهکنندگان در احکام دین را اجتهاد میداند و بر آن است که نتیجه مناظره با این پشتوانه علمی برای دیگران قابل پیروی است و از دیگرچیزهایی که در مناظره سازنده علمی لازم میشمارد وجود جو آرام و متکی بر منطق، مصون بودن از تحریکات، رعایت حق و انصاف است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1960/109 ر.ک: همان، ص109]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35159/2/171 متن کتاب، ص173-171]</ref>. | ||
| خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
فصل دوم، به علوم و دانشهای فرعی که معرفت و شـناخت علوم شرعی بر آن توقف دارد، مثل معرفت خداوند و مسائل مربوط به آن که از راه تأمل در نشانههای الهی میتوان بدان دست یافت و معرفت و کسب علومی که فهم احکام و آیات قرآن و احادیث بر آن مبتنی است و مقدار لازم از هریک را گوشزد میکند. سپس علوم مورد نیاز علم فقه استدلالی را برمیشمرد که مجموعاً دوازده علم است (صرف، نحو، اشتقاق، معانی، بیان، بدیع، لغت، اصول فقه، رجال، منطق، تفسیر و حدیث)<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1960/110 ر.ک: همان، ص110]</ref>. | فصل دوم، به علوم و دانشهای فرعی که معرفت و شـناخت علوم شرعی بر آن توقف دارد، مثل معرفت خداوند و مسائل مربوط به آن که از راه تأمل در نشانههای الهی میتوان بدان دست یافت و معرفت و کسب علومی که فهم احکام و آیات قرآن و احادیث بر آن مبتنی است و مقدار لازم از هریک را گوشزد میکند. سپس علوم مورد نیاز علم فقه استدلالی را برمیشمرد که مجموعاً دوازده علم است (صرف، نحو، اشتقاق، معانی، بیان، بدیع، لغت، اصول فقه، رجال، منطق، تفسیر و حدیث)<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1960/110 ر.ک: همان، ص110]</ref>. | ||
بخش پایانی کتاب به توصیهها و پندهای شهید به دانشجویان اختصاص یافته است؛ از جمله توصیههای شهید: قدرشناسی فرصتهای زودگذر عمر است که محصل باید آن را غنیمت شمرده و از آن کمال بهرهبرداری را در راه کسب فضائل و ملکات علمی و ارتقاء دانش خود بنماید. کوتاهی و سهلانگاری در راه تحصیل دانش، مایه حسرت و تأسف درازمدت و موجب سردرگمی در هـدف میگردد. تلاش در راه کسب دانش، پلکان ترقی است و جایگاه و مدارج عالی قیامت و همجواری با انبیا، شهدا، صالحین، علما و... بهوسیله دانش و با استفاده از همین فرصتهای عمر به دست میآید. اگر دانشجو در طریق تحصیل علم، تنآسایی پیشه سازد و همت بلند نداشته باشد، این ناشی از نارسایی عقل و غفلت او خواهد بود که باید از آن به خداوند پناه برد. البته تأسف در صورتی است که در قیامت از عذاب الهی مصون باشد، والا باید آماده عذاب الهی بود بهخاطر قصور در وظیفه واجب عینی یا کفائی که خود گناه است و بنابراین، سرگرمیها و تن پروریها و اشتغالات غیر علمی و شانه خالی کردن از زیر بار رنج تحصیل فقه و مقدمات آن بزرگترین | بخش پایانی کتاب به توصیهها و پندهای شهید به دانشجویان اختصاص یافته است؛ از جمله توصیههای شهید: قدرشناسی فرصتهای زودگذر عمر است که محصل باید آن را غنیمت شمرده و از آن کمال بهرهبرداری را در راه کسب فضائل و ملکات علمی و ارتقاء دانش خود بنماید. کوتاهی و سهلانگاری در راه تحصیل دانش، مایه حسرت و تأسف درازمدت و موجب سردرگمی در هـدف میگردد. تلاش در راه کسب دانش، پلکان ترقی است و جایگاه و مدارج عالی قیامت و همجواری با انبیا، شهدا، صالحین، علما و... بهوسیله دانش و با استفاده از همین فرصتهای عمر به دست میآید. اگر دانشجو در طریق تحصیل علم، تنآسایی پیشه سازد و همت بلند نداشته باشد، این ناشی از نارسایی عقل و غفلت او خواهد بود که باید از آن به خداوند پناه برد. البته تأسف در صورتی است که در قیامت از عذاب الهی مصون باشد، والا باید آماده عذاب الهی بود بهخاطر قصور در وظیفه واجب عینی یا کفائی که خود گناه است و بنابراین، سرگرمیها و تن پروریها و اشتغالات غیر علمی و شانه خالی کردن از زیر بار رنج تحصیل فقه و مقدمات آن بزرگترین گناه محسوب میشود؛ گرچه آن اشتغالات غیر علمی، عبادت، مثل: دعا و قرائت قرآن باشد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1960/110 ر.ک: همان]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35159/2/237 متن کتاب، ص238-237]</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
ویرایش