الوضوء علی ضوء الكتاب و السنة: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'كيفيت' به 'کیفیت') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - '==وابستهها== [[' به '==وابستهها== {{وابستهها}} [[') |
||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[نيل الوطر من قاعدة لاضرر]] | [[نيل الوطر من قاعدة لاضرر]] | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] |
نسخهٔ ۴ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۲۰
الوضوء علی ضوء الکتاب و السنه | |
---|---|
پدیدآوران | سبحانی تبریزی، جعفر (نویسنده) |
ناشر | مؤسسه امام صادق علیهالسلام |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1380 ش |
چاپ | 1 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
الوضوء على ضوء الكتاب و السنّة اين كتاب تأليف آيتاللّه شيخ جعفر سبحانى است كه در پاسخ به درخواست عدهاى از برادران دينى در تبيين مسئله وضو و اختلافى كه ميان برادران شيعه و سنى وجود دارد به زبان عربى و در سال 1417 تأليف گرديده است.
ساختار
مؤلف، ضمن يك مقدمهاى به ريشه اختلاف ميان شيعه و سنّى در بحث وضو پرداخته بعد مباحث خود را در قالب هشت فصل دنبال كرده است.
فصل اول درباره آيه وضو و چگونگى شستن دستها مىباشد.
فصل دوّم در مورد آيه وضو و حكم پاها مىباشد؛ بدين معنا كه پاها چگونه بايد شسته يا مسح شوند.
فصل سوم در مورد اجتهاداتى است كه در مقابل نص انجام شده است. فصل چهارم به چگونگى مسح پاها در احاديث پرداخته.
فصل پنجم نام آن عده از صحابه و تابعين را كه قائل به مسح پا شدهاند ذكر كرده است.
فصل ششم به تأملاتى درباره مسح پرداخته.
در فصل هفتم وضوى پيامبر(ص) از زبان ائمه عليهمالسلام نقل شده است.
آخرين فصل كتاب هم مربوط به ديدگاه عامّه درباره غسل مىباشد.
ايشان در نهایت ضمن خاتمهاى طريق حق و حقيقت را تبيين نمودهاند.
گزارش محتوا
مدخل:
سه مؤلفه در مدخل كتاب مد نظر مؤلف مىباشد. ابتدا اينكه آيه وضو از محكمات است و اجمالى در آن وجود ندارد تا بتوانيم شاهد چنين اختلافات فاحشى در اين عمل شرعى باشيم. مؤلف مىفرمايد: همه مسلمانان به تبع قرآن اتفاق نظر دارند كه نماز بدون وضو صحيح نمىباشد. خدواند نيز در آيه 6 مائده هدف از اين تشريع را ارادهاش بر تطهير ظاهر و باطن انسانها عنوان مىكند؛ جايى كه فرموده: «ما يريد اللّه ليجعل عليكم من حرج و لكن يريد ليطهركم» در رواياتى هم از پيامبر(ص) و ائمه عليهمالسلام دارد كه طهارت و پاکى را از نشانههاى ايمان و از پايههاى اسلام معرفى كردهاند.
ايشان سپس اضافه مىنمايند كه وضو هم عبادتى مانند ساير عبادات بوده و قصد قربت در آن شرط مىباشد كه نتيجهاش تقرب به خداوند و به دست آوردن رضايت او مىباشد. در صحّت آن هم اخلاص و دورى از ريا شرط بوده تا به نور چشم مؤمن تبديل شود. خداوند تك تك اركان اين عمل بسيار مهم را در آيه 6 مائده به زيبايى تبيين نموده كه عبارت است از: «يا أيها الذين آمنوا إذا قمتم إلى الصلاة فاغسلوا وجوهكم و أيديكم إلى المرافق و امسحوا برؤسكم و أرجلكم إلى الكعبين و إن كنتم جنبا فاطّهروا و إن كنتم مرضى أو على سفر أو جاء أحد منكم من الغائط أو لامستم النّساء فلم تجدوا ماء فتيمّموا صعيدا طيّبا فامسحوا بوجوهكم و أيديكم منه ما يريد اللّه ليجعل عليكم من حرج و لكن يريد ليطهركم و ليتمّ نعمته عليكم لعلّكم تشكرون همان گونه كه ملاحظه مىشود آيه در صدد تبيين حدود يك تكليف بوده و جزو آيات الاحكام كه احكام شرعى از آنها استنباط مىگردد، مىباشد.
بحث بعدى مؤلف در اين مدخل راجع به اعراب آيات قرآنى است كه با دقّت نظر مؤمنين در صدر اسلام به چگونگى نزول آيات قرآنى و كتابت آن همراه مىباشد.آخرين مطلبى كه مؤلف در اينجا به تبيين آن پرداخته، زمان به وجود آمدن اختلاف نظر مسلمين درباره وضو مىباشد؛ ايشان مىفرمايد: اين اختلاف از زمان خليفه سوم؛ يعنى عثمان شروع شد كه در روايتى كه از حمران مولى عثمان نقل شده، چگونگى اين تبدّل در حكم الهى تبيين شده است.
فصل اول:
در اين فصل با استفاده از آيه وضو چگونگى شستن دستها در آيه وضو مشخص گرديده است. ايشان آيه وضو را براى تعليم کیفیت وضو و تيمم به مسلمانان، برشمرده كه مخاطب آن تمام مسلمانان در طول قرون متمادى مىباشند. ايشان آيه را از دو جهت قابل بحث و بررسى مىدانند يكى از لحاظ شستن دستها كه آيا اين شستن از بالا به پايين انجام مىشود يا بالعكس؟ دوم آنكه کیفیت شستن دستها به چه صورت است؟ ايشان شستن از بالا به پايين را مطابق نظر عرف مىداند و مىگويد: مشخص است كه در شستن هر چيزى، شستن از بالا به پايين راحتتر و اصولىتر مىباشد، بعد لفظ«إلى» را كه در آيه آمده براى مشخص كردن حدّ قابل شستن مىداند. ايشان با بيان شواهد ديگر قرآنى نظريه خود را مطابق ديگر نمونههایى از اين قبيل دانسته است.
فصل دوم:
آيه وضو و حكم پاها نام دارد كه مؤلف در اين فصل فرموده: آيه را با صرف نظر از اختلافاتى كه بين شيعه و سنّى وجود دارد، اگر در اختيار يك عرب زبان قرار بدهيم به خوبى بر مدّعاى ما صحّه مىگذارد. پرداختن به يك نكته ادبى در مورد كلمه «أرجلكم» كه جرّ بالجوار نام دارد و نمونههایى از قرآن نيز بدان دلالت مىكنند و بيان شروط آن، ديگر مطالبى است كه مؤلف در ادامه بدانها پرداخته است. ايشان براى روشن شدن هر چه بيشتر مطلب شواهدى از كلمات بزرگان اهل سنّت را ذكر نموده است؛ مثلاًابن حزم (متوفى 456ق) مىگويد: قرآن بيانگر مسح پاها مىباشد و فرقى ندارد كه ارجلكم را به خفض لام بخوانند يا به فتح آن زيرا در هر حال ارجل به محلّ رؤوس عطف گرديده است. كلام امام فخر رازى، كلام قرطبى، كلام ابى حيان اندلسى، كلام شيخ حلبى و كلام شيخ على بن برهانالدين حلبى به همراه چندين نفر ديگر از بزرگان اهل سنت، از جمله اين شواهد مىباشند.
فصل سوم:
ايشان در فصل سوم يك معضلى را كه بين مسلمين به چشم مىخورد تبيين نمودهاند و آن اين است كه در پارهاى اوقات با وجود نص صريح براى بيان يك حكم شرعى يا مانند آن، عدهاى از در قياس و استحسان وارد شده و نظر خود را در مقابل نص صريح قرار مىدهند كه امرى بسيار خطر ناك بوده و قرآن نيز در آيه اوّل حجرات از اين اقدام نهى فرموده است: «يا أيها الذين آمنوا لا تقدّموا بين يدي اللّه و رسوله و اتّقوا اللّه ان اللّه سميع عليم. از اين نمونهها استحسانى است كه بزرگان اهل سنت در مقابل آيه وضو انجام دادهاند و با وجود صراحت لهجه آيه براى وجوب مسح پاها، ايشان به شستن آن معتقد گرديدهاند. مؤلف، براى روشنتر شدن مطلب، اجتهاداتى را كه پارهاى از اين فقها انجام دادهاند ذكر كرده است. اجتهاد ابوبكر حصاص مشتمل بر اين نكته است كه ما بايد پاهایمان را طورى بشوييم كه مشتمل بر مسح هم باشد تا عملمان مطابق احتياط باشد. ابن حزم اين آيه را جزو آياتى مىداند كه بعدها نسخ شدهاند. زمخشرى منصوب خواندن ارجلكم را نشانه لزوم غسل پاها مىداند. اجتهاد رازى، ابن قدامه، ابن تيميه و...ديگر نمونههایى از اين قبيل اجتهادات بىپايه مىباشند.
فصل چهارم:
ايشان، در فصل بعدى رواياتى را بيان مىنمايد كه به وضوح بر لزوم مسح اشاره كردهاند كه بخشى از آنها به صراحت معنى آيه را در لزوم مسح مىدانند. تجاهلى كه از سوى ائمه فقه اهل سنت نسبت به اين احاديث نبوى(ص) انجام شده، آخرين موضوع بحث مؤلف در اين فصل مىباشد.
فصل پنجم:
در مقابل نظرياتى كه تا كنون بيان گرديد عدهاى هم هستند كه به ظاهر آيه ملتزم شده و مسح را مطابق واقع مىدانند.
مؤلف مىفرمايد: براى مراعات اختصار از ترجمه آنها خوددارى كرده و به ذكر اسامى ايشان اكتفا مىنماييم: امام على(ع)، امام باقر(ع)، بسر بن سعيد، حمران بن أبان، عثمان بن عفان، ابومطر و...ايشان در قسمت بعدى اسامى قائلين به ترجيح قرائت خفض را ذكر نموده است.
فصل ششم:
بزرگانى از اهل سنت كه نخواستهاند از استحسانات خود كوتاه آمده و به حكم الهى گردن نهند، در صدد توجيه روايات وضو برآمدهاند كه توضيحاتى بىاساس و مضحك مىباشند.يكى از آن توجيهات نقل از نجارى و شافعى مىباشد كه گفتهاند روايات مسح ضعيف مىباشند.
مؤلف مىفرمايد: چگونه ممكن است انسان عدهاى از روايات مستفيضه را تضعيف كند، بله در مورد خبر واحدى كه به حد تواتر و استفاضه نرسيده باشد تضعيف ممكن است ولى اينجا جاى تضعيف نيست.
فصل هفتم:
در اين فصل مؤلف بياناتى را كه از ائمه عليهمالسلام در بيان طرز وضوى پيامبر(ص) رسيده است، آورده و علامتى بر علامات وجوب مسح و نه غسل افزودهاند، لكن براى اين منظور و روشنگرى قضيه ابتدا به حديث ثقلين استناد كرده و اهلبيت عليهمالسلام را در كنار قرآن يكى از راههاى رسيدن به احكام برشمردهاند، بعد روايتى را كه در آن امام باقر(ع) به توضيح چگونگى وضوى پيامبر(ص) پرداختهاند، ذكر كرده است.
فصل هشتم:
آن دسته از اخبار هم كه دلالت بر وجوب شستن پاها مىكنند در آخرين بخش كتاب مورد بررسى واقع شدهاند. بررسى سندى اين روايات و معالجه آنها كارى است كه مؤلف در اين بخش انجام داده است.
خاتمه
مؤلف ضمن شمردن دوباره ادله مسح تأكيدى دوباره بر اين حكم كه موافق صريح آيه قرآن هم هست نمودهاند.