بلدان الخلافة الشرقية (تعريب): تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'الاسلامی' به 'الاسلامي')
    خط ۴۰: خط ۴۰:


    == گزارش محتوا==
    == گزارش محتوا==
    مؤلف همان گونه كه در مقدمه آورده است، به جهت اينكه اعتدال در حجم كتاب حفظ شود، بخشي از جغرافيای جزيرةالعرب، شهرهای مكه و مدينه را توصيف كرديم و سپس مصر و سرزمين‌های مختلف شمال آفريقا و سرزمين‌های خلافت غربی در اندلس را مورد مطالعه قرار داده است. او اذعان میكند كه كتابش مجمل است و تمامي مطالب وارده را ذكر نكرده است. او همچنين متذكر می‌شود كه در توصيف هر سرزمين، تجارت و صناعات آن را به نقل از منابع معتبر آورده است.
    مؤلف همان گونه كه در مقدمه آورده است، به جهت اینكه اعتدال در حجم كتاب حفظ شود، بخشی از جغرافیای جزیرةالعرب، شهرهای مكه و مدینه را توصیف كردیم و سپس مصر و سرزمین‌های مختلف شمال آفریقا و سرزمین‌های خلافت غربی در اندلس را مورد مطالعه قرار داده است. او اذعان میكند كه كتابش مجمل است و تمامی مطالب وارده را ذكر نكرده است. او همچنین متذكر می‌شود كه در توصیف هر سرزمین، تجارت و صناعات آن را به نقل از منابع معتبر آورده است.


    در آغاز كتاب، ليستي از جغرافي دانان مسلمان به حسب زمان تصانيف آنها ارائه شده است.
    در آغاز كتاب، لیستی از جغرافی دانان مسلمان به حسب زمان تصانیف آنها ارائه شده است.


    اين كتاب چنانكه از نام آن هويداست؛ شامل جغرافيای تاریخی عراق، جزيره، روم، ایران و آسيای مركزي است. لسترنج وضع سرزمين‌های نامبرده را از زمان فتوحات مسلمين تا اواخر دوران تيموري شرح داده است. فصول كتاب به ترتيب ذيل است:
    این كتاب چنانكه از نام آن هویداست؛ شامل جغرافیای تاریخی عراق، جزیره، روم، ایران و آسیای مركزی است. لسترنج وضع سرزمین‌های نامبرده را از زمان فتوحات مسلمین تا اواخر دوران تیموری شرح داده است. فصول كتاب به ترتیب ذیل است:


    جغرافيای تاریخی عراق، جزيره، فرات عليا، روم يا آسيای صغير، آذربايجان، گيلان و ايالت شمال باختري، ايالت جبال، خوزستان، فارس، کرمان، كوير لوت و مكران، سيستان، قهستان، قومس و طبرستان و گرگان، خراسان، ماوراءالنهر، رود جيحون، خوارزم، سغد، ايالت رود سيحون.
    جغرافیای تاریخی عراق، جزیره، فرات علیا، روم یا آسیای صغیر، آذربایجان، گیلان و ایالت شمال باختری، ایالت جبال، خوزستان، فارس، کرمان، كویر لوت و مكران، سیستان، قهستان، قومس و طبرستان و گرگان، خراسان، ماوراءالنهر، رود جیحون، خوارزم، سغد، ایالت رود سیحون.


    در سراسر كتاب ده نقشه به چشم میخورد كه برای روشن شدن نقاط جغرافیایی قديم رسم شده است. در آخر كتاب ابياتي از شاهنامه فردوسي كه در آنها بعضي از اعلام جغرافیایی مذكور در اين كتاب است، گردآوری شده و از كتاب مجهول المصنف حدود العالم نيز مواردي را كه مربوط به اعلام جغرافیایی متن اين كتاب بوده است، به ترتيب حروف الفبا آورده شده است. اين دو قسمت به نام "ضمائم" خوانده شده است و هر دوي آنها به حال مطالعه كنندگان مفيد است. قسمت سوم به نام "تعليقات" خوانده شده است و بالای اين بحث نوشته‌اند: «زيرا اين عنوان به توضيح چند مورد و ثبت چندين فقره از حواشي متن كتاب كه متأسفانه در ترجمه از قلم افتاده است، اقدام می‌شود». چهار فهرست مختلف؛ يعني فهرست اعلام جغرافیایی و فهرست نام‌های اشخاص، اقوام و فهرست موضوعي مواد كتاب و فهرست كتب هم در آخر صفحات كتاب چاپ شده است كه تمام آنها راهنمای بسيار سودمندي برای مراجعه كننده می‌باشد.
    در سراسر كتاب ده نقشه به چشم میخورد كه برای روشن شدن نقاط جغرافیایی قدیم رسم شده است. در آخر كتاب ابیاتی از شاهنامه فردوسی كه در آنها بعضی از اعلام جغرافیایی مذكور در این كتاب است، گردآوری شده و از كتاب مجهول المصنف حدود العالم نیز مواردی را كه مربوط به اعلام جغرافیایی متن این كتاب بوده است، به ترتیب حروف الفبا آورده شده است. این دو قسمت به نام "ضمائم" خوانده شده است و هر دوی آنها به حال مطالعه كنندگان مفید است. قسمت سوم به نام "تعلیقات" خوانده شده است و بالای این بحث نوشته‌اند: «زیرا این عنوان به توضیح چند مورد و ثبت چندین فقره از حواشی متن كتاب كه متأسفانه در ترجمه از قلم افتاده است، اقدام می‌شود». چهار فهرست مختلف؛ یعنی فهرست اعلام جغرافیایی و فهرست نام‌های اشخاص، اقوام و فهرست موضوعی مواد كتاب و فهرست كتب هم در آخر صفحات كتاب چاپ شده است كه تمام آنها راهنمای بسیار سودمندی برای مراجعه كننده می‌باشد.


    لسترنج در تنظيم اين كتاب زحمت بسيار كشيده است. اين كتاب ابتدا در سال 1905م به زبان انگلیسی به دست مرحوم كسروي افتاد و در سال 1305ش مقاله‌ای درباره فصل شانزدهم اين كتاب كه درباره خوزستان است، تحت عنوان "خرده گيري و موشكافي" نوشت و نكته‌هایی بر آن افزود و خرده گيرى‌های چند بر آن وارد دانست.
    لسترنج در تنظیم این كتاب زحمت بسیار كشیده است. این كتاب ابتدا در سال 1905م به زبان انگلیسی به دست مرحوم كسروی افتاد و در سال 1305ش مقاله‌ای درباره فصل شانزدهم این كتاب كه درباره خوزستان است، تحت عنوان "خرده گیری و موشكافی" نوشت و نكته‌هایی بر آن افزود و خرده گیرى‌های چند بر آن وارد دانست.


    شيوه تحقيق و دامنه اطلاعات وسيع لسترنج سبب شده است كه كتاب مورد بحث از مآخذ معتبر به شمار بيايد و همواره اهل تتبع و تحقيق را بدان نيازست.
    شیوه تحقیق و دامنه اطلاعات وسیع لسترنج سبب شده است كه كتاب مورد بحث از مآخذ معتبر به شمار بیاید و همواره اهل تتبع و تحقیق را بدان نیازست.


    لسترنج خاورشناس مشهور انگلیسی كه در كتاب جغرافيای تاریخی سرزمين‌های خلافت شرقي چكيده نوشته‌های همه جغرافي دانان و مورخان مسلمان را از آغاز فرمانروايي مسلمانان تا هجوم تيمور آورده است. درباره اران، شروان و موغان چنين نوشته است.
    لسترنج خاورشناس مشهور انگلیسی كه در كتاب جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی چكیده نوشته‌های همه جغرافی دانان و مورخان مسلمان را از آغاز فرمانروایی مسلمانان تا هجوم تیمور آورده است. درباره اران، شروان و موغان چنین نوشته است.


    #اران - ايالت اران در مثلث بزرگی در مغرب ملتقای دو رود سيروس و اراكسس واقع است كه اعراب آنها را «كر» و «ارس» ناميدند و بدين مناسبت حمدالله مستوفي اراضي بين اين دو رود را «بين النهرين» ناميده است... كرسي اين ايالت در قرن چهارم برزعه بود كه خرابه‌هایش تاكنون باقي است. بعدها برزعه را بردعه نوشتند... شهر بيلقان كه به ارمني آن را فيداگران Phaidagran میگفتند، پس از خراب شدن برزعه كرسي اران قرار گرفت، اگر چه امروز آثاری از آن بر جای نمانده است... بيلقان تا قرن نهم جای مهمي محسوب بود. نام دو شهر ديگر در ايالت اران ذكر شده كه هر دو در شمال باختري برزعه در جاده تفليس قرار دارند، یکی شهر گنجه است و جغرافي نويسان عرب آن را جنزه نوشته‌اند و ديگری شمكور است كه خرابه‌های آن هنوز باقي است.
    #اران - ایالت اران در مثلث بزرگی در مغرب ملتقای دو رود سیروس و اراكسس واقع است كه اعراب آنها را «كر» و «ارس» نامیدند و بدین مناسبت حمدالله مستوفی اراضی بین این دو رود را «بین النهرین» نامیده است... كرسی این ایالت در قرن چهارم برزعه بود كه خرابه‌هایش تاكنون باقی است. بعدها برزعه را بردعه نوشتند... شهر بیلقان كه به ارمنی آن را فیداگران Phaidagran میگفتند، پس از خراب شدن برزعه كرسی اران قرار گرفت، اگر چه امروز آثاری از آن بر جای نمانده است... بیلقان تا قرن نهم جای مهمی محسوب بود. نام دو شهر دیگر در ایالت اران ذكر شده كه هر دو در شمال باختری برزعه در جاده تفلیس قرار دارند، یکی شهر گنجه است و جغرافی نویسان عرب آن را جنزه نوشته‌اند و دیگری شمكور است كه خرابه‌های آن هنوز باقی است.
    #شروان - آن طرف رود كر در ساحل دريای خزر جايى كه سلسله جبال قفقاز به دريا فرو میرود، ايالت شروان واقع است. كرسي اين ايالت شماخيه بوده كه اكنون شماخي يا شماخا خوانده می‌شود... در آخرين نقطه شمالي ايالت شروان شهر باب الابواب؛ يعني همان دربند واقع است. [[ابن حوقل، محمد بن حوقل|ابن‌حوقل]] گويد، اين شهر در قرن چهارم از اردبيل كرسي آذربايجان بزرگتر بوده است... بندر باكوه يا باكويه (باكوي امروز) در جنوب دربند است و اصطخري به نفت آن اشاره كرده است... در جنوب باكو ولايت گشتاسفي نزدیک دهانه كر واقع است... و بالاخره در كوه‌های نزدیک دربند قبله واقع است.
    #شروان - آن طرف رود كر در ساحل دریای خزر جایى كه سلسله جبال قفقاز به دریا فرو میرود، ایالت شروان واقع است. كرسی این ایالت شماخیه بوده كه اكنون شماخی یا شماخا خوانده می‌شود... در آخرین نقطه شمالی ایالت شروان شهر باب الابواب؛ یعنی همان دربند واقع است. [[ابن حوقل، محمد بن حوقل|ابن‌حوقل]] گوید، این شهر در قرن چهارم از اردبیل كرسی آذربایجان بزرگتر بوده است... بندر باكوه یا باكویه (باكوی امروز) در جنوب دربند است و اصطخری به نفت آن اشاره كرده است... در جنوب باكو ولایت گشتاسفی نزدیک دهانه كر واقع است... و بالاخره در كوه‌های نزدیک دربند قبله واقع است.
    #موغان يا مغكان يا موقان نام دشت باتلاقي بزرگی است كه از دامنه كوه سبلان تا كناره خاوري دريای خزر كشيده شده و در جنوب مصب رود ارس و شمال كوه‌های طالش قرار دارد. اين ايالت گاهي جزء آذربايجان محسوب مى‌گرديد. ولي غالباً  ناحيه‌ای جداگانه و مستقل را تشكيل میداد. كرسي موغان در قرن چهارم شهري بهمين نام بود كه اكنون تعيين محل آن مشكل است. از گفته مقدسي چنين استنباط می‌شود كه محتمل است اين شهر موغان همان شهر باجروان باشد... در جنوب باجروان برزند واقع است... در شمال باجروان در زمان قديم قريه بلخاب واقع بود... مستوفي سه شهر بيلسوار و محمود آباد و همشهره را از موغان نام میبرد.
    #موغان یا مغكان یا موقان نام دشت باتلاقی بزرگی است كه از دامنه كوه سبلان تا كناره خاوری دریای خزر كشیده شده و در جنوب مصب رود ارس و شمال كوه‌های طالش قرار دارد. این ایالت گاهی جزء آذربایجان محسوب مى‌گردید. ولی غالباً  ناحیه‌ای جداگانه و مستقل را تشكیل میداد. كرسی موغان در قرن چهارم شهری بهمین نام بود كه اكنون تعیین محل آن مشكل است. از گفته مقدسی چنین استنباط می‌شود كه محتمل است این شهر موغان همان شهر باجروان باشد... در جنوب باجروان برزند واقع است... در شمال باجروان در زمان قدیم قریه بلخاب واقع بود... مستوفی سه شهر بیلسوار و محمود آباد و همشهره را از موغان نام میبرد.


    لسترنج درباره ولايت آن سوي ارس مینويسد: «ايالت‌های اران و شيروان و گرجستان و ارمنستان را كه بيشتر در شمال رود ارس واقع‌اند، نمی‌توان كاملا از جمله ممالك اسلامی به شمار آورد و بهمين جهت هم جغرافي نويسان عرب درباره آنها بسط مقال نداده‌اند. مسلمانان از زمان قديم در آن نقاط توقف داشتند و حكام آنجا در اوقات مختلف از جانب خلفا تعيين میشدند. ولي اكثريت جمعيت آن نقاط تا اواخر قرون وسطي همچنان بر مسيحيت خويش باقي ماندند و فقط در اواخر قرن هشتم بخصوص پس از لشكركشي امير تيمور اسلام در آن نقاط غلبه يافت».سرزمين ميان رودان «دل ایران شهر» خوانده مى‌شد، دارای 12 استان و شصت تسوك، با صدها روستاك و تعداد بى‌شماري ده بود.
    لسترنج درباره ولایت آن سوی ارس مینویسد: «ایالت‌های اران و شیروان و گرجستان و ارمنستان را كه بیشتر در شمال رود ارس واقع‌اند، نمی‌توان كاملا از جمله ممالك اسلامی به شمار آورد و بهمین جهت هم جغرافی نویسان عرب درباره آنها بسط مقال نداده‌اند. مسلمانان از زمان قدیم در آن نقاط توقف داشتند و حكام آنجا در اوقات مختلف از جانب خلفا تعیین میشدند. ولی اكثریت جمعیت آن نقاط تا اواخر قرون وسطی همچنان بر مسیحیت خویش باقی ماندند و فقط در اواخر قرن هشتم بخصوص پس از لشكركشی امیر تیمور اسلام در آن نقاط غلبه یافت».سرزمین میان رودان «دل ایران شهر» خوانده مى‌شد، دارای 12 استان و شصت تسوك، با صدها روستاك و تعداد بى‌شماری ده بود.


    «هر استان به چند تسوك (در عربی طسوج) و هر تسوك به چند روستاك (در عربی روستاق) تقسيم مى‌شده و هر روستاك، چند ده داشته است.»
    «هر استان به چند تسوك (در عربی طسوج) و هر تسوك به چند روستاك (در عربی روستاق) تقسیم مى‌شده و هر روستاك، چند ده داشته است.»


    #«لسترنج» در كتاب «جغرافيای تاریخی سرزمين‌های خلافت شرقي» به نقل از «ابن‌خردادبه» و «قدامه بن جعفر» دو تن از جغرافى‌نگاران معتبر و معروف قرن سوم هجری مى‌نويسد: «اين اقليم دوازده ولايت دارد و هر يك را استان گويند. و شصت بخش دارد كه هر يك را طسوج نامند». لسترنج سپس در توضيح مى‌افزايد: «پارهای از اين تقسيم‌بندى‌ها كه گويا در اصل به منظور تقسيم‌بندی مالياتي بوده است، در يك قرن بعد در كتاب مقدسي نيز وارد گرديده است.»
    #«لسترنج» در كتاب «جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی» به نقل از «ابن‌خردادبه» و «قدامه بن جعفر» دو تن از جغرافى‌نگاران معتبر و معروف قرن سوم هجری مى‌نویسد: «این اقلیم دوازده ولایت دارد و هر یك را استان گویند. و شصت بخش دارد كه هر یك را طسوج نامند». لسترنج سپس در توضیح مى‌افزاید: «پارهای از این تقسیم‌بندى‌ها كه گویا در اصل به منظور تقسیم‌بندی مالیاتی بوده است، در یك قرن بعد در كتاب مقدسی نیز وارد گردیده است.»
    #توجه داشته باشيم كه مقدسي كتاب جغرافيای خود «احسن التقاسيم في معرفه الاقاليم» را در سال‌های مياني نيمه دوم قرن چهارم؛ يعني در سال 375 بعد از هجرت نگاشته است.
    #توجه داشته باشیم كه مقدسی كتاب جغرافیای خود «احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم» را در سال‌های میانی نیمه دوم قرن چهارم؛ یعنی در سال 375 بعد از هجرت نگاشته است.
    #:لسترنج نام هر يك از اين استان‌های دوازده‌گانه را با تعداد تسوكه‌ای (طسوج) هر استان «از حيث نهرهایی كه آنها را مشروب می‌كردند و منابع (آبي)آن نهرها» در سه گروه آورده است.
    #:لسترنج نام هر یك از این استان‌های دوازده‌گانه را با تعداد تسوكه‌ای (طسوج) هر استان «از حیث نهرهایی كه آنها را مشروب می‌كردند و منابع (آبی)آن نهرها» در سه گروه آورده است.
    #ما در اين جا نخست به اختصار تنها اسامی اين دوازده استان را مطابق با تقسيم‌بندی ياد شده، در سه گروه از كتاب سرزمين‌های خلافت شرقي لسترنج، بدون ذكر نام تسوكه‌ای هر استان مى‌آوریم. سپس به دنبال آن اسامی تسوكه‌ای هر استان را به طور كامل و به تفكيك هر استان، از رساله محققانه‌ي «كشور عراق، از ديدگاه فرهنگ و تمدن رنگ ایرانی دارد نه عربی» نوشته دانشمند فاضل سيد محمد علي امام شوشتري، ياد مى‌كنيم.
    #ما در این جا نخست به اختصار تنها اسامی این دوازده استان را مطابق با تقسیم‌بندی یاد شده، در سه گروه از كتاب سرزمین‌های خلافت شرقی لسترنج، بدون ذكر نام تسوكه‌ای هر استان مى‌آوریم. سپس به دنبال آن اسامی تسوكه‌ای هر استان را به طور كامل و به تفكیك هر استان، از رساله محققانه‌ی «كشور عراق، از دیدگاه فرهنگ و تمدن رنگ ایرانی دارد نه عربی» نوشته دانشمند فاضل سید محمد علی امام شوشتری، یاد مى‌كنیم.
    #:لسترنج مى‌نويسد: «گروه اول مركب است از چهار استان در ساحل خاوري دجله، كه هم از آن و هم از رود «تامرا» مشروب مى‌گرديدنداين چهار استان عبارت بودند از:
    #:لسترنج مى‌نویسد: «گروه اول مركب است از چهار استان در ساحل خاوری دجله، كه هم از آن و هم از رود «تامرا» مشروب مى‌گردیدنداین چهار استان عبارت بودند از:
    #:- نخست: استان «شادفيروز» (شاذ فيروز) در اطراف حلوان كه دارای پنج تسوك است.
    #:- نخست: استان «شادفیروز» (شاذ فیروز) در اطراف حلوان كه دارای پنج تسوك است.
    #:- دوم: استان «شادهرمز» در اطراف بغداد كه هفت تسوك داشت.
    #:- دوم: استان «شادهرمز» در اطراف بغداد كه هفت تسوك داشت.
    #:- سوم: استان «شادقباد» كه از هشت تسوك تشكيل مى‌شد.
    #:- سوم: استان «شادقباد» كه از هشت تسوك تشكیل مى‌شد.
    #:- چهارم: استان «بازيجان خسرو» (استان نهروان) كه دارای پنج تسوك بود.
    #:- چهارم: استان «بازیجان خسرو» (استان نهروان) كه دارای پنج تسوك بود.
    #:«قدامه» نام اين استان را «اندربن كرد» (اندرين گرد) ثبت كرده است.
    #:«قدامه» نام این استان را «اندربن كرد» (اندرین گرد) ثبت كرده است.
    #:«گروه دوم: مركب از دو استان است كه از دجله و فرات آب مى‌گرفتند.» اسامی اين دو استان (استان پنجم و ششم) عبارت بودند از:
    #:«گروه دوم: مركب از دو استان است كه از دجله و فرات آب مى‌گرفتند.» اسامی این دو استان (استان پنجم و ششم) عبارت بودند از:
    #:- پنجم: استان «شادشاپور» كه دارای چهار تسوك بود و در اطراف واسط قرار داشت.
    #:- پنجم: استان «شادشاپور» كه دارای چهار تسوك بود و در اطراف واسط قرار داشت.
    #:- ششم: استان «پادبهمن» كه استان جنوبي دجله بود و مشتمل بر چهار تسوك مى‌شد.
    #:- ششم: استان «پادبهمن» كه استان جنوبی دجله بود و مشتمل بر چهار تسوك مى‌شد.
    #: گروه سوم: شش استان بعدي را تشكيل مى‌داد كه همگي آنها در سمت باختر دجله، در مسير رودخانه‌ها و نهرهایی بودند كه بيشتر آنها از فرات به سوي دجله جريان داشتند. بدين قرار:
    #: گروه سوم: شش استان بعدی را تشكیل مى‌داد كه همگی آنها در سمت باختر دجله، در مسیر رودخانه‌ها و نهرهایی بودند كه بیشتر آنها از فرات به سوی دجله جریان داشتند. بدین قرار:
    #:- هفتم: «استان بالا» كه در اطراف شهر «انبار» بود و چهار تسوك داشت.
    #:- هفتم: «استان بالا» كه در اطراف شهر «انبار» بود و چهار تسوك داشت.
    #:- هشتم: استان «اردشير بابكان» كه در جنوب «استان بالا» يعني استان هفتم بود و از پنج تسوك تشكيل مى‌شد. (لسترنج تنها چهار تسوك آن را برشمرده است.)
    #:- هشتم: استان «اردشیر بابكان» كه در جنوب «استان بالا» یعنی استان هفتم بود و از پنج تسوك تشكیل مى‌شد. (لسترنج تنها چهار تسوك آن را برشمرده است.)
    #:-نهم: استان «زاب‌ها» موسوم به استان «به ديوياسفان» كه در خاور استان اردشير بابكان واقع بود و سه تسوك داشت.
    #:-نهم: استان «زاب‌ها» موسوم به استان «به دیویاسفان» كه در خاور استان اردشیر بابكان واقع بود و سه تسوك داشت.
    #:- دهم: استان «به قباد بالا» كه دارای شش تسوك بود.
    #:- دهم: استان «به قباد بالا» كه دارای شش تسوك بود.
    #:- يازدهم: استان «به قباد ميانه» كه در مجموع چهار تسوك را شامل مى‌شد.
    #:- یازدهم: استان «به قباد میانه» كه در مجموع چهار تسوك را شامل مى‌شد.
    #:- دوازدهم: استان «به قباد پايين» كه مشتمل بر پنج تسوك بود.
    #:- دوازدهم: استان «به قباد پایین» كه مشتمل بر پنج تسوك بود.
    #:اراضي سه استان اخير، در كنار رود فرات از محل انشعاب نهر ملك (شاهگان)، از رود فرات تا جايي كه رود فرات به بطايح مى‌ريخت، گسترده شده بود.
    #:اراضی سه استان اخیر، در كنار رود فرات از محل انشعاب نهر ملك (شاهگان)، از رود فرات تا جایی كه رود فرات به بطایح مى‌ریخت، گسترده شده بود.
    #لسترنج مى‌نويسد: «اين تقسيم‌بندی راجع به كشوري است كه اعراب آن را از تصرف ساسانيان بيرون آوردند. اردشير بابكان مؤسس سلسله ساساني است. شادفيروز يا شاذفيروز در زبان فارسی به معني بخت خوش است. «به قباد» به معني نيكويي يا «سرزمين نيكوي شاه قباد» است. هرمز، قباد، شاپور و بهمن نيز اسامی چهار نفر از پادشاهان نامآور ایران است.»
    #لسترنج مى‌نویسد: «این تقسیم‌بندی راجع به كشوری است كه اعراب آن را از تصرف ساسانیان بیرون آوردند. اردشیر بابكان مؤسس سلسله ساسانی است. شادفیروز یا شاذفیروز در زبان فارسی به معنی بخت خوش است. «به قباد» به معنی نیكویی یا «سرزمین نیكوی شاه قباد» است. هرمز، قباد، شاپور و بهمن نیز اسامی چهار نفر از پادشاهان نامآور ایران است.»
    #اما اسامی تسوكه‌ای استان‌های دوازده‌گانه سرزمين ميان رودان «دل ایران شهر» كه چونان نام استان‌های آن سامان ایرانی بودن اين سرزمين را فرياد مى‌كشند و گواه روشن تاريخ بر ایرانی بودن سرزمين ميان رودان مى‌باشند به قرار زيرند.
    #اما اسامی تسوكه‌ای استان‌های دوازده‌گانه سرزمین میان رودان «دل ایران شهر» كه چونان نام استان‌های آن سامان ایرانی بودن این سرزمین را فریاد مى‌كشند و گواه روشن تاریخ بر ایرانی بودن سرزمین میان رودان مى‌باشند به قرار زیرند.
    #:#استان «شاذپيروز» (شاذفيروز)؛ شامل تسوكه‌اي: تامرا - خانگان (خانقين) - پيروز كوات (فيروز قباد) - جبل و آربل.
    #:#استان «شاذپیروز» (شاذفیروز)؛ شامل تسوكه‌ای: تامرا - خانگان (خانقین) - پیروز كوات (فیروز قباد) - جبل و آربل.
    #:#استان «شاذ هرموزد»، در پيرامون بغداد؛ شامل تسوكه‌اي: نهر بوق و كلواذه (كلواذي) - نهر آبان (نهربين) - كهن شهر (مدينه العتيقه، تيسفون) - راذان بالا - راذان پايين - بزرگ شاپور (برزج سابور) - گارز (جارز).
    #:#استان «شاذ هرموزد»، در پیرامون بغداد؛ شامل تسوكه‌ای: نهر بوق و كلواذه (كلواذی) - نهر آبان (نهربین) - كهن شهر (مدینه العتیقه، تیسفون) - راذان بالا - راذان پایین - بزرگ شاپور (برزج سابور) - گارز (جارز).
    #:#استان «شاذكوات» (شاذقباد)، شامل تسوكه‌اي: جولا (قدامه نام جولا را كه به نظر مى‌رسد عربی شدهي واژهي «گلوله» باشد.
    #:#استان «شاذكوات» (شاذقباد)، شامل تسوكه‌ای: جولا (قدامه نام جولا را كه به نظر مى‌رسد عربی شدهی واژهی «گلوله» باشد.
    #:«خسرو شاذهرموزد» نگاشته است) - وندينگان (بندینجين، مندليج) - براز روذ (راز السروذ، گرازرود) - دستگرد (دسگره) - روستاك آباذ (روستقباذ) - مه رود - سلسل وزابان (ذيبين).
    #:«خسرو شاذهرموزد» نگاشته است) - وندینگان (بندینجین، مندلیج) - براز روذ (راز السروذ، گرازرود) - دستگرد (دسگره) - روستاك آباذ (روستقباذ) - مه رود - سلسل وزابان (ذیبین).
    #:#استان «بازگان» يا «بازيگان» (بازجان، بازيجان) كه آن را نهروان نيز خوانده‌اند. شامل تسوكه‌اي: نهروان بالا - نهروان مياني - نهروان پايين - مادريا و باكسايا.
    #:#استان «بازگان» یا «بازیگان» (بازجان، بازیجان) كه آن را نهروان نیز خوانده‌اند. شامل تسوكه‌ای: نهروان بالا - نهروان میانی - نهروان پایین - مادریا و باكسایا.
    #:#استان «شاذشاپور» (شاذ سابور) يا كشگر كه زمينه‌ای آن از دو رود دجله و فرات سيراب مى‌شد، شامل تسوكه‌اي: زند رود - شرشر (ثرثور) و استان گوذر (جواذر).
    #:#استان «شاذشاپور» (شاذ سابور) یا كشگر كه زمینه‌ای آن از دو رود دجله و فرات سیراب مى‌شد، شامل تسوكه‌ای: زند رود - شرشر (ثرثور) و استان گوذر (جواذر).
    #:#استان «شاذبهمن»؛ شامل تسوكه‌اي: ميشان و دشت ميشان (پيرامون بندر باستاني ابله) - بهمن اردشير و ابزكوات (ابزقباد).
    #:#استان «شاذبهمن»؛ شامل تسوكه‌ای: میشان و دشت میشان (پیرامون بندر باستانی ابله) - بهمن اردشیر و ابزكوات (ابزقباد).
    #:#استان «شاذپيروز» يا استان بالا، شامل تسوكه‌اي: پيروز شاپور (فيروز سابور) كه شهر انبار بود. - تسوك مسكن - قطر بل و بادوريا.
    #:#استان «شاذپیروز» یا استان بالا، شامل تسوكه‌ای: پیروز شاپور (فیروز سابور) كه شهر انبار بود. - تسوك مسكن - قطر بل و بادوریا.
    #:#استان «اردشير بابكان» در كنارهي نهر گوده (كوتي) و نهر نيل، كه هر دو از فرات آب مى‌گرفتند. قرار داشت و شامل تسوكه‌اي: ويه اردشير (به هر سير) - رومگان (رومقان) - گوده (كوتي) - نهر درگاد (درقيط) - نهر جوبر.
    #:#استان «اردشیر بابكان» در كنارهی نهر گوده (كوتی) و نهر نیل، كه هر دو از فرات آب مى‌گرفتند. قرار داشت و شامل تسوكه‌ای: ویه اردشیر (به هر سیر) - رومگان (رومقان) - گوده (كوتی) - نهر درگاد (درقیط) - نهر جوبر.
    #:#استان «زاب‌ها» كه آن را ديوماسپان (ذيوماسفان) نيز گفته‌اند. شامل تسوكه‌اي: زاب بالا - زاب مياني - زاب پايين.
    #:#استان «زاب‌ها» كه آن را دیوماسپان (ذیوماسفان) نیز گفته‌اند. شامل تسوكه‌ای: زاب بالا - زاب میانی - زاب پایین.
    #:#استان «ويه كوات بالا» (به قباد الاعلي)، شامل تسوكه‌اي: بابل - پالوگه بالا (فلوجه) - پالوگه پايين - خطرينه - نهرآبان (نهربين).
    #:#استان «ویه كوات بالا» (به قباد الاعلی)، شامل تسوكه‌ای: بابل - پالوگه بالا (فلوجه) - پالوگه پایین - خطرینه - نهرآبان (نهربین).
    #:#استان «ويه كوات مياني» (به قباد الاوسط)، شامل تسوكه‌اي: نهر بدات - سوره (سورا) - بربسيمه (بربسيما) - نهر شاهگان (نهرالملك).
    #:#استان «ویه كوات میانی» (به قباد الاوسط)، شامل تسوكه‌ای: نهر بدات - سوره (سورا) - بربسیمه (بربسیما) - نهر شاهگان (نهرالملك).
    #:#استان «ويه كوات پايين» (به قباد الاسفل)، شامل تسوكه‌اي: باذگله (باذقلي) - سيلحين - نستر- رودمستان و هرموزد گرد (هرموز جرد).
    #:#استان «ویه كوات پایین» (به قباد الاسفل)، شامل تسوكه‌ای: باذگله (باذقلی) - سیلحین - نستر- رودمستان و هرموزد گرد (هرموز جرد).
    #اين استان‌ها در جلگه ميان رودان در كنار رودهای دجله و فرات و يا در اراضي مسير رودها و نهرهایی كه به یکی از دو رود دجله و فرات و يا به هر دوي آنها مربوط مى‌شدند، قرار داشتند.
    #این استان‌ها در جلگه میان رودان در كنار رودهای دجله و فرات و یا در اراضی مسیر رودها و نهرهایی كه به یکی از دو رود دجله و فرات و یا به هر دوی آنها مربوط مى‌شدند، قرار داشتند.


    گي لسترنج كه متخصّص جغرافيای تاریخی سرزمين‌های خلافت شرقي است نوشته‌های جغرافى دانان نامبرده را در كتاب خود خلاصه كرده، مى‌گويد: «موغان يا مغكان يا موقان نام دشت باتلاغي بزرگی است كه از دامنه‌ي كوه سبلان تا كناره‌ي خاوري دريای خزر كشيده شده و در جنوب مصبّ رود ارس و شمال كوه‌های تالش قرار دارد.... كرسي موغان در قرن چهارم، شهري بوده، به همان نام، كه اكنون تعيين محل دقيق آن دشوار است. تعيين محل دقيق كرسي مغان كاری شايسته بوده و وجهه همت كسانی است كه شناخت جغرافيای تاریخی مناطق و كشف اماكن باستاني را مشغله‌ي ذهني و علمي خود ساخته‌اند. كار باستانشناسان را به خودشان واگذاریم و اميدوار باشيم كه به زودي در مغان اقدام به حفاري خواهند كرد و جنبه‌های گوناگون زندگی نياكان ما را روشن خواهند كرد، به واقعيّت بنگريم. عمر پارس‌آباد تقريباًٌ به اندازه متوسط عمر ساكنان آن است. در سال 1330 پارس‌آباد به وسيله‌ي مهندس پارسا مدير عامل شركت شيار بنياد نهاده و به همين سبب پارسا آباد خوانده شده است؛ امّا بعدها به دليل اشكال در تلفّظ «دو الف بلافاصله» یکی از الف‌ها حذف شد و شكل نوشتاري پارس‌آباد صورت امروزي خود را يافت «پارس‌آباد» موقعيّت پارس‌آباد؛ يعني طول جغرافیایی 38 و عرض شمالي 39 درجه، از فروريزي شهرهای افسانه‌ای دوازده‌گانه تا حضور شركت شيار (1330) محل قشلاقي دامداران بوده است و البته به دليل وابستگي زمين به آسمان؛ يعني انتظار باران، استفاده‌ي اقتصادی غير دامداري از عرصه‌ي دشت مغان ممكن نمى‌شده است و همين مسأله جايگاه مناسبي برای حيات وحش ايجاد مى‌كرده كه اشتهار آهوي مغان از همين زاويه‌ي ديد قابل بحث است.
    گی لسترنج كه متخصّص جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی است نوشته‌های جغرافى دانان نامبرده را در كتاب خود خلاصه كرده، مى‌گوید: «موغان یا مغكان یا موقان نام دشت باتلاغی بزرگی است كه از دامنه‌ی كوه سبلان تا كناره‌ی خاوری دریای خزر كشیده شده و در جنوب مصبّ رود ارس و شمال كوه‌های تالش قرار دارد.... كرسی موغان در قرن چهارم، شهری بوده، به همان نام، كه اكنون تعیین محل دقیق آن دشوار است. تعیین محل دقیق كرسی مغان كاری شایسته بوده و وجهه همت كسانی است كه شناخت جغرافیای تاریخی مناطق و كشف اماكن باستانی را مشغله‌ی ذهنی و علمی خود ساخته‌اند. كار باستانشناسان را به خودشان واگذاریم و امیدوار باشیم كه به زودی در مغان اقدام به حفاری خواهند كرد و جنبه‌های گوناگون زندگی نیاكان ما را روشن خواهند كرد، به واقعیّت بنگریم. عمر پارس‌آباد تقریباًٌ به اندازه متوسط عمر ساكنان آن است. در سال 1330 پارس‌آباد به وسیله‌ی مهندس پارسا مدیر عامل شركت شیار بنیاد نهاده و به همین سبب پارسا آباد خوانده شده است؛ امّا بعدها به دلیل اشكال در تلفّظ «دو الف بلافاصله» یکی از الف‌ها حذف شد و شكل نوشتاری پارس‌آباد صورت امروزی خود را یافت «پارس‌آباد» موقعیّت پارس‌آباد؛ یعنی طول جغرافیایی 38 و عرض شمالی 39 درجه، از فروریزی شهرهای افسانه‌ای دوازده‌گانه تا حضور شركت شیار (1330) محل قشلاقی دامداران بوده است و البته به دلیل وابستگی زمین به آسمان؛ یعنی انتظار باران، استفاده‌ی اقتصادی غیر دامداری از عرصه‌ی دشت مغان ممكن نمى‌شده است و همین مسأله جایگاه مناسبی برای حیات وحش ایجاد مى‌كرده كه اشتهار آهوی مغان از همین زاویه‌ی دید قابل بحث است.


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده: تاریخ (عمومی)]]
    [[رده: تاریخ (عمومی)]]
    [[رده: تاریخ آسیا]]
    [[رده: تاریخ آسیا]]

    نسخهٔ ‏۱ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۰۴

    بلدان الخلافة الشرقية/ تعریب
    بلدان الخلافة الشرقية (تعريب)
    پدیدآورانعواد، کورکیس (تعريب)

    فرنسیس، بشیر (تعريب)

    لسترینج، گای (نویسنده)
    عنوان‌های دیگریتناول صفه العراق و الجزیره و ایران و اقالیم آسیه الوسطی منذ الفتح الاسلامي حتی ایام تیمور
    ناشرالشريف الرضي
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1413 ق
    چاپ1
    موضوعآسیای صغیر - جغرافیای تاریخی

    آسیای مرکزی - جغرافیای تاریخی

    ایران - جغرافیای تاریخی

    بین النهرین - جغرافیای تاریخی
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏DS‎‏ ‎‏44‎‏/‎‏9‎‏ ‎‏/‎‏ل‎‏5‎‏ب‎‏8

    بلدان الخلافة الشرقية، ترجمه عربی كتاب كي لسترنج است كه به زبان انگلیسی نوشته است. اين اثر مشتمل بر وقايع عراق، الجزيره، ایران و كشورهای خاورميانه از زمان فتح اسلامی تا زمان تيمور است.

    ساختار

    مباحث كتاب به 34 فصل تقسيم گرديده و گاهي چند فصل آن به شرح یکی از سرزمين‌های زير اختصاص داده شده است.

    گزارش محتوا

    مؤلف همان گونه كه در مقدمه آورده است، به جهت اینكه اعتدال در حجم كتاب حفظ شود، بخشی از جغرافیای جزیرةالعرب، شهرهای مكه و مدینه را توصیف كردیم و سپس مصر و سرزمین‌های مختلف شمال آفریقا و سرزمین‌های خلافت غربی در اندلس را مورد مطالعه قرار داده است. او اذعان میكند كه كتابش مجمل است و تمامی مطالب وارده را ذكر نكرده است. او همچنین متذكر می‌شود كه در توصیف هر سرزمین، تجارت و صناعات آن را به نقل از منابع معتبر آورده است.

    در آغاز كتاب، لیستی از جغرافی دانان مسلمان به حسب زمان تصانیف آنها ارائه شده است.

    این كتاب چنانكه از نام آن هویداست؛ شامل جغرافیای تاریخی عراق، جزیره، روم، ایران و آسیای مركزی است. لسترنج وضع سرزمین‌های نامبرده را از زمان فتوحات مسلمین تا اواخر دوران تیموری شرح داده است. فصول كتاب به ترتیب ذیل است:

    جغرافیای تاریخی عراق، جزیره، فرات علیا، روم یا آسیای صغیر، آذربایجان، گیلان و ایالت شمال باختری، ایالت جبال، خوزستان، فارس، کرمان، كویر لوت و مكران، سیستان، قهستان، قومس و طبرستان و گرگان، خراسان، ماوراءالنهر، رود جیحون، خوارزم، سغد، ایالت رود سیحون.

    در سراسر كتاب ده نقشه به چشم میخورد كه برای روشن شدن نقاط جغرافیایی قدیم رسم شده است. در آخر كتاب ابیاتی از شاهنامه فردوسی كه در آنها بعضی از اعلام جغرافیایی مذكور در این كتاب است، گردآوری شده و از كتاب مجهول المصنف حدود العالم نیز مواردی را كه مربوط به اعلام جغرافیایی متن این كتاب بوده است، به ترتیب حروف الفبا آورده شده است. این دو قسمت به نام "ضمائم" خوانده شده است و هر دوی آنها به حال مطالعه كنندگان مفید است. قسمت سوم به نام "تعلیقات" خوانده شده است و بالای این بحث نوشته‌اند: «زیرا این عنوان به توضیح چند مورد و ثبت چندین فقره از حواشی متن كتاب كه متأسفانه در ترجمه از قلم افتاده است، اقدام می‌شود». چهار فهرست مختلف؛ یعنی فهرست اعلام جغرافیایی و فهرست نام‌های اشخاص، اقوام و فهرست موضوعی مواد كتاب و فهرست كتب هم در آخر صفحات كتاب چاپ شده است كه تمام آنها راهنمای بسیار سودمندی برای مراجعه كننده می‌باشد.

    لسترنج در تنظیم این كتاب زحمت بسیار كشیده است. این كتاب ابتدا در سال 1905م به زبان انگلیسی به دست مرحوم كسروی افتاد و در سال 1305ش مقاله‌ای درباره فصل شانزدهم این كتاب كه درباره خوزستان است، تحت عنوان "خرده گیری و موشكافی" نوشت و نكته‌هایی بر آن افزود و خرده گیرى‌های چند بر آن وارد دانست.

    شیوه تحقیق و دامنه اطلاعات وسیع لسترنج سبب شده است كه كتاب مورد بحث از مآخذ معتبر به شمار بیاید و همواره اهل تتبع و تحقیق را بدان نیازست.

    لسترنج خاورشناس مشهور انگلیسی كه در كتاب جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی چكیده نوشته‌های همه جغرافی دانان و مورخان مسلمان را از آغاز فرمانروایی مسلمانان تا هجوم تیمور آورده است. درباره اران، شروان و موغان چنین نوشته است.

    1. اران - ایالت اران در مثلث بزرگی در مغرب ملتقای دو رود سیروس و اراكسس واقع است كه اعراب آنها را «كر» و «ارس» نامیدند و بدین مناسبت حمدالله مستوفی اراضی بین این دو رود را «بین النهرین» نامیده است... كرسی این ایالت در قرن چهارم برزعه بود كه خرابه‌هایش تاكنون باقی است. بعدها برزعه را بردعه نوشتند... شهر بیلقان كه به ارمنی آن را فیداگران Phaidagran میگفتند، پس از خراب شدن برزعه كرسی اران قرار گرفت، اگر چه امروز آثاری از آن بر جای نمانده است... بیلقان تا قرن نهم جای مهمی محسوب بود. نام دو شهر دیگر در ایالت اران ذكر شده كه هر دو در شمال باختری برزعه در جاده تفلیس قرار دارند، یکی شهر گنجه است و جغرافی نویسان عرب آن را جنزه نوشته‌اند و دیگری شمكور است كه خرابه‌های آن هنوز باقی است.
    2. شروان - آن طرف رود كر در ساحل دریای خزر جایى كه سلسله جبال قفقاز به دریا فرو میرود، ایالت شروان واقع است. كرسی این ایالت شماخیه بوده كه اكنون شماخی یا شماخا خوانده می‌شود... در آخرین نقطه شمالی ایالت شروان شهر باب الابواب؛ یعنی همان دربند واقع است. ابن‌حوقل گوید، این شهر در قرن چهارم از اردبیل كرسی آذربایجان بزرگتر بوده است... بندر باكوه یا باكویه (باكوی امروز) در جنوب دربند است و اصطخری به نفت آن اشاره كرده است... در جنوب باكو ولایت گشتاسفی نزدیک دهانه كر واقع است... و بالاخره در كوه‌های نزدیک دربند قبله واقع است.
    3. موغان یا مغكان یا موقان نام دشت باتلاقی بزرگی است كه از دامنه كوه سبلان تا كناره خاوری دریای خزر كشیده شده و در جنوب مصب رود ارس و شمال كوه‌های طالش قرار دارد. این ایالت گاهی جزء آذربایجان محسوب مى‌گردید. ولی غالباً ناحیه‌ای جداگانه و مستقل را تشكیل میداد. كرسی موغان در قرن چهارم شهری بهمین نام بود كه اكنون تعیین محل آن مشكل است. از گفته مقدسی چنین استنباط می‌شود كه محتمل است این شهر موغان همان شهر باجروان باشد... در جنوب باجروان برزند واقع است... در شمال باجروان در زمان قدیم قریه بلخاب واقع بود... مستوفی سه شهر بیلسوار و محمود آباد و همشهره را از موغان نام میبرد.

    لسترنج درباره ولایت آن سوی ارس مینویسد: «ایالت‌های اران و شیروان و گرجستان و ارمنستان را كه بیشتر در شمال رود ارس واقع‌اند، نمی‌توان كاملا از جمله ممالك اسلامی به شمار آورد و بهمین جهت هم جغرافی نویسان عرب درباره آنها بسط مقال نداده‌اند. مسلمانان از زمان قدیم در آن نقاط توقف داشتند و حكام آنجا در اوقات مختلف از جانب خلفا تعیین میشدند. ولی اكثریت جمعیت آن نقاط تا اواخر قرون وسطی همچنان بر مسیحیت خویش باقی ماندند و فقط در اواخر قرن هشتم بخصوص پس از لشكركشی امیر تیمور اسلام در آن نقاط غلبه یافت».سرزمین میان رودان «دل ایران شهر» خوانده مى‌شد، دارای 12 استان و شصت تسوك، با صدها روستاك و تعداد بى‌شماری ده بود.

    «هر استان به چند تسوك (در عربی طسوج) و هر تسوك به چند روستاك (در عربی روستاق) تقسیم مى‌شده و هر روستاك، چند ده داشته است.»

    1. «لسترنج» در كتاب «جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی» به نقل از «ابن‌خردادبه» و «قدامه بن جعفر» دو تن از جغرافى‌نگاران معتبر و معروف قرن سوم هجری مى‌نویسد: «این اقلیم دوازده ولایت دارد و هر یك را استان گویند. و شصت بخش دارد كه هر یك را طسوج نامند». لسترنج سپس در توضیح مى‌افزاید: «پارهای از این تقسیم‌بندى‌ها كه گویا در اصل به منظور تقسیم‌بندی مالیاتی بوده است، در یك قرن بعد در كتاب مقدسی نیز وارد گردیده است.»
    2. توجه داشته باشیم كه مقدسی كتاب جغرافیای خود «احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم» را در سال‌های میانی نیمه دوم قرن چهارم؛ یعنی در سال 375 بعد از هجرت نگاشته است.
      لسترنج نام هر یك از این استان‌های دوازده‌گانه را با تعداد تسوكه‌ای (طسوج) هر استان «از حیث نهرهایی كه آنها را مشروب می‌كردند و منابع (آبی)آن نهرها» در سه گروه آورده است.
    3. ما در این جا نخست به اختصار تنها اسامی این دوازده استان را مطابق با تقسیم‌بندی یاد شده، در سه گروه از كتاب سرزمین‌های خلافت شرقی لسترنج، بدون ذكر نام تسوكه‌ای هر استان مى‌آوریم. سپس به دنبال آن اسامی تسوكه‌ای هر استان را به طور كامل و به تفكیك هر استان، از رساله محققانه‌ی «كشور عراق، از دیدگاه فرهنگ و تمدن رنگ ایرانی دارد نه عربی» نوشته دانشمند فاضل سید محمد علی امام شوشتری، یاد مى‌كنیم.
      لسترنج مى‌نویسد: «گروه اول مركب است از چهار استان در ساحل خاوری دجله، كه هم از آن و هم از رود «تامرا» مشروب مى‌گردیدند.» این چهار استان عبارت بودند از:
      - نخست: استان «شادفیروز» (شاذ فیروز) در اطراف حلوان كه دارای پنج تسوك است.
      - دوم: استان «شادهرمز» در اطراف بغداد كه هفت تسوك داشت.
      - سوم: استان «شادقباد» كه از هشت تسوك تشكیل مى‌شد.
      - چهارم: استان «بازیجان خسرو» (استان نهروان) كه دارای پنج تسوك بود.
      «قدامه» نام این استان را «اندربن كرد» (اندرین گرد) ثبت كرده است.
      «گروه دوم: مركب از دو استان است كه از دجله و فرات آب مى‌گرفتند.» اسامی این دو استان (استان پنجم و ششم) عبارت بودند از:
      - پنجم: استان «شادشاپور» كه دارای چهار تسوك بود و در اطراف واسط قرار داشت.
      - ششم: استان «پادبهمن» كه استان جنوبی دجله بود و مشتمل بر چهار تسوك مى‌شد.
      گروه سوم: شش استان بعدی را تشكیل مى‌داد كه همگی آنها در سمت باختر دجله، در مسیر رودخانه‌ها و نهرهایی بودند كه بیشتر آنها از فرات به سوی دجله جریان داشتند. بدین قرار:
      - هفتم: «استان بالا» كه در اطراف شهر «انبار» بود و چهار تسوك داشت.
      - هشتم: استان «اردشیر بابكان» كه در جنوب «استان بالا» یعنی استان هفتم بود و از پنج تسوك تشكیل مى‌شد. (لسترنج تنها چهار تسوك آن را برشمرده است.)
      -نهم: استان «زاب‌ها» موسوم به استان «به دیویاسفان» كه در خاور استان اردشیر بابكان واقع بود و سه تسوك داشت.
      - دهم: استان «به قباد بالا» كه دارای شش تسوك بود.
      - یازدهم: استان «به قباد میانه» كه در مجموع چهار تسوك را شامل مى‌شد.
      - دوازدهم: استان «به قباد پایین» كه مشتمل بر پنج تسوك بود.
      اراضی سه استان اخیر، در كنار رود فرات از محل انشعاب نهر ملك (شاهگان)، از رود فرات تا جایی كه رود فرات به بطایح مى‌ریخت، گسترده شده بود.
    4. لسترنج مى‌نویسد: «این تقسیم‌بندی راجع به كشوری است كه اعراب آن را از تصرف ساسانیان بیرون آوردند. اردشیر بابكان مؤسس سلسله ساسانی است. شادفیروز یا شاذفیروز در زبان فارسی به معنی بخت خوش است. «به قباد» به معنی نیكویی یا «سرزمین نیكوی شاه قباد» است. هرمز، قباد، شاپور و بهمن نیز اسامی چهار نفر از پادشاهان نامآور ایران است.»
    5. اما اسامی تسوكه‌ای استان‌های دوازده‌گانه سرزمین میان رودان «دل ایران شهر» كه چونان نام استان‌های آن سامان ایرانی بودن این سرزمین را فریاد مى‌كشند و گواه روشن تاریخ بر ایرانی بودن سرزمین میان رودان مى‌باشند به قرار زیرند.
      1. استان «شاذپیروز» (شاذفیروز)؛ شامل تسوكه‌ای: تامرا - خانگان (خانقین) - پیروز كوات (فیروز قباد) - جبل و آربل.
      2. استان «شاذ هرموزد»، در پیرامون بغداد؛ شامل تسوكه‌ای: نهر بوق و كلواذه (كلواذی) - نهر آبان (نهربین) - كهن شهر (مدینه العتیقه، تیسفون) - راذان بالا - راذان پایین - بزرگ شاپور (برزج سابور) - گارز (جارز).
      3. استان «شاذكوات» (شاذقباد)، شامل تسوكه‌ای: جولا (قدامه نام جولا را كه به نظر مى‌رسد عربی شدهی واژهی «گلوله» باشد.
      «خسرو شاذهرموزد» نگاشته است) - وندینگان (بندینجین، مندلیج) - براز روذ (راز السروذ، گرازرود) - دستگرد (دسگره) - روستاك آباذ (روستقباذ) - مه رود - سلسل وزابان (ذیبین).
      1. استان «بازگان» یا «بازیگان» (بازجان، بازیجان) كه آن را نهروان نیز خوانده‌اند. شامل تسوكه‌ای: نهروان بالا - نهروان میانی - نهروان پایین - مادریا و باكسایا.
      2. استان «شاذشاپور» (شاذ سابور) یا كشگر كه زمینه‌ای آن از دو رود دجله و فرات سیراب مى‌شد، شامل تسوكه‌ای: زند رود - شرشر (ثرثور) و استان گوذر (جواذر).
      3. استان «شاذبهمن»؛ شامل تسوكه‌ای: میشان و دشت میشان (پیرامون بندر باستانی ابله) - بهمن اردشیر و ابزكوات (ابزقباد).
      4. استان «شاذپیروز» یا استان بالا، شامل تسوكه‌ای: پیروز شاپور (فیروز سابور) كه شهر انبار بود. - تسوك مسكن - قطر بل و بادوریا.
      5. استان «اردشیر بابكان» در كنارهی نهر گوده (كوتی) و نهر نیل، كه هر دو از فرات آب مى‌گرفتند. قرار داشت و شامل تسوكه‌ای: ویه اردشیر (به هر سیر) - رومگان (رومقان) - گوده (كوتی) - نهر درگاد (درقیط) - نهر جوبر.
      6. استان «زاب‌ها» كه آن را دیوماسپان (ذیوماسفان) نیز گفته‌اند. شامل تسوكه‌ای: زاب بالا - زاب میانی - زاب پایین.
      7. استان «ویه كوات بالا» (به قباد الاعلی)، شامل تسوكه‌ای: بابل - پالوگه بالا (فلوجه) - پالوگه پایین - خطرینه - نهرآبان (نهربین).
      8. استان «ویه كوات میانی» (به قباد الاوسط)، شامل تسوكه‌ای: نهر بدات - سوره (سورا) - بربسیمه (بربسیما) - نهر شاهگان (نهرالملك).
      9. استان «ویه كوات پایین» (به قباد الاسفل)، شامل تسوكه‌ای: باذگله (باذقلی) - سیلحین - نستر- رودمستان و هرموزد گرد (هرموز جرد).
    6. این استان‌ها در جلگه میان رودان در كنار رودهای دجله و فرات و یا در اراضی مسیر رودها و نهرهایی كه به یکی از دو رود دجله و فرات و یا به هر دوی آنها مربوط مى‌شدند، قرار داشتند.

    گی لسترنج كه متخصّص جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی است نوشته‌های جغرافى دانان نامبرده را در كتاب خود خلاصه كرده، مى‌گوید: «موغان یا مغكان یا موقان نام دشت باتلاغی بزرگی است كه از دامنه‌ی كوه سبلان تا كناره‌ی خاوری دریای خزر كشیده شده و در جنوب مصبّ رود ارس و شمال كوه‌های تالش قرار دارد.... كرسی موغان در قرن چهارم، شهری بوده، به همان نام، كه اكنون تعیین محل دقیق آن دشوار است. تعیین محل دقیق كرسی مغان كاری شایسته بوده و وجهه همت كسانی است كه شناخت جغرافیای تاریخی مناطق و كشف اماكن باستانی را مشغله‌ی ذهنی و علمی خود ساخته‌اند. كار باستانشناسان را به خودشان واگذاریم و امیدوار باشیم كه به زودی در مغان اقدام به حفاری خواهند كرد و جنبه‌های گوناگون زندگی نیاكان ما را روشن خواهند كرد، به واقعیّت بنگریم. عمر پارس‌آباد تقریباًٌ به اندازه متوسط عمر ساكنان آن است. در سال 1330 پارس‌آباد به وسیله‌ی مهندس پارسا مدیر عامل شركت شیار بنیاد نهاده و به همین سبب پارسا آباد خوانده شده است؛ امّا بعدها به دلیل اشكال در تلفّظ «دو الف بلافاصله» یکی از الف‌ها حذف شد و شكل نوشتاری پارس‌آباد صورت امروزی خود را یافت «پارس‌آباد» موقعیّت پارس‌آباد؛ یعنی طول جغرافیایی 38 و عرض شمالی 39 درجه، از فروریزی شهرهای افسانه‌ای دوازده‌گانه تا حضور شركت شیار (1330) محل قشلاقی دامداران بوده است و البته به دلیل وابستگی زمین به آسمان؛ یعنی انتظار باران، استفاده‌ی اقتصادی غیر دامداری از عرصه‌ی دشت مغان ممكن نمى‌شده است و همین مسأله جایگاه مناسبی برای حیات وحش ایجاد مى‌كرده كه اشتهار آهوی مغان از همین زاویه‌ی دید قابل بحث است.