مبارکفوری، صفی‌الرحمان: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۱۵: خط ۱۵:
    |-
    |-
    |محل تولد
    |محل تولد
    | data-type="authorBirthPlace" |حسين‌آباد (از ايالت اوتراپرادش) هند
    | data-type="authorBirthPlace" |حسین‌آباد (از ایالت اوتراپرادش) هند
    |-
    |-
    |رحلت  
    |رحلت  
    خط ۲۴: خط ۲۴:
    |-
    |-
    |برخی آثار
    |برخی آثار
    | data-type="authorWritings" |
    | data-type="authorWritings" |[[الرحیق المختوم]]
     
    [[باده ناب/ ترجمه]]
     
    السیرة النبویة: اعدها من الرحیق المختوم للمبارکفوری
    |- class="articleCode"
    |- class="articleCode"
    |کد مؤلف
    |کد مؤلف
    خط ۳۱: خط ۳۵:
    </div>
    </div>


    '''صفى الرحمن بن عبدالله مبارکفورى''' (1946-2006م)، یکی از علمای بزرگ شبه قاره هند، معروفترین اثر ایشان [[الرحیق المختوم]]
    '''صفى‌الرحمن بن عبدالله مبارکفورى''' (1946-2006م)، یکی از علمای بزرگ شبه قاره هند، معروفترین اثر ایشان [[الرحیق المختوم]]


    == ولادت ==
    == ولادت ==
    در ششم ژوئن 1943م، در دهكده‌اى از توابع مبارک‌پور كه در حال حاضر حسين‌آباد (از ايالت اوتراپرادش) نام دارد، به دنيا آمد.
    در ششم ژوئن 1943م، در دهکده‌اى از توابع مبارک‌پور که در حال حاضر حسین‌آباد (از ایالت اوتراپرادش) نام دارد، به دنیا آمد.


    == تحصیلات ==
    == تحصیلات ==
    در كودكى بخشى از قرآن كريم را نزد پدربزرگ و عموهايش آموخت، سپس در سال 1948م، به مدرسه «دارالتعليم» در مبارک‌پور پيوست و در آنجا شش سال تحصيلى را گذرانيد و دوره ابتدائى را به پايان رسانيد و برخى از كتاب‌هاى فارسى را نيز آموخت. در ژوئن 1954 به مدرسه «احياء العلوم» در مبارک‌پور انتقال يافت و به آموختن زبان عربى و صرف و نحو و قواعد آن پرداخت و نيز بعضى فنون ديگر را فراگرفت و پس از دو سال، به مدرسه ديگرى كه يكى از مهم‌ترين دانشكده‌هاى شريعت در اين منطقه به حساب مى‌آمد، منتقل شد؛ مدرسه «فيض عام»، در شهر مئو، در سى و پنج كيلومترى شهر مبارک‌پور. وى در ماه مه 1956م به اين مدرسه پيوست و پنج سال در آنجا به فراگيرى زبان عربى و قواعد آن و علوم شرعى؛ يعنى تفسير و حديث و فقه و اصول و غيره پرداخت و در ماه ژانويه 1961 از آن دانشكده فارغ‌التحصيل شد و گواهى‌نامه فارغ‌التحصيلى آن را كه معادل فوق ليسانس در شريعت و علوم است و اجازه تدريس و فتوا را نيز شامل است، دريافت كرد و در تمامى امتحانات، نمرات عالى و رتبه اول در كل دانشكده را به دست آورد.
    در کودکى بخشى از قرآن کریم را نزد پدربزرگ و عموهایش آموخت، سپس در سال 1948م، به مدرسه «دارالتعلیم» در مبارک‌پور پیوست و در آنجا شش سال تحصیلى را گذرانید و دوره ابتدائى را به پایان رسانید و برخى از کتاب‌هاى فارسى را نیز آموخت. در ژوئن 1954 به مدرسه «احیاء العلوم» در مبارک‌پور انتقال یافت و به آموختن زبان عربى و صرف و نحو و قواعد آن پرداخت و نیز بعضى فنون دیگر را فراگرفت و پس از دو سال، به مدرسه دیگرى که یکى از مهم‌ترین دانشکده‌هاى شریعت در این منطقه به حساب مى‌آمد، منتقل شد؛ مدرسه «فیض عام»، در شهر مئو، در سى و پنج کیلومترى شهر مبارک‌پور. وى در ماه مه 1956م به این مدرسه پیوست و پنج سال در آنجا به فراگیرى زبان عربى و قواعد آن و علوم شرعى؛ یعنى تفسیر و حدیث و فقه و اصول و غیره پرداخت و در ماه ژانویه 1961 از آن دانشکده فارغ‌التحصیل شد و گواهى‌نامه فارغ‌التحصیلى آن را که معادل فوق لیسانس در شریعت و علوم است و اجازه تدریس و فتوا را نیز شامل است، دریافت کرد و در تمامى امتحانات، نمرات عالى و رتبه اول در کل دانشکده را به دست آورد.


    هم‌زمان براى شركت در امتحانات كميسيون دولتى تحت نظارت فرماندارى اوتراپرادش (هند) كه به «هيئت امتحانات علوم شرقى در الله‌آباد» معروف است، آماده شد و در فوريه 1959 در امتحان «مولوى» شركت كرد و در فوريه 1960 در امتحان «عالم» شركت كرد و در هر دو امتحان با نمره «بسيار خوب» موفق شد. روال كار هيئت مزبور چنين بود كه به هيچ‌كس نمره عالى نمى‌دادند، مگر آنكه با چنان رتبه‌اى در ميان اقرانش مشهور بوده باشد. اين هر دو گواهى‌نامه را نيز از هيئت ممتحنه دريافت كرد.
    هم‌زمان براى شرکت در امتحانات کمیسیون دولتى تحت نظارت فرماندارى اوتراپرادش (هند) که به «هیئت امتحانات علوم شرقى در الله‌آباد» معروف است، آماده شد و در فوریه 1959 در امتحان «مولوى» شرکت کرد و در فوریه 1960 در امتحان «عالم» شرکت کرد و در هر دو امتحان با نمره «بسیار خوب» موفق شد. روال کار هیئت مزبور چنین بود که به هیچ‌کس نمره عالى نمى‌دادند، مگر آنکه با چنان رتبه‌اى در میان اقرانش مشهور بوده باشد. این هر دو گواهى‌نامه را نیز از هیئت ممتحنه دریافت کرد.


    با گذشت فاصله زمانى بس طولانى در سال جارى نيز، در امتحان ديگرى، از همان امتحاناتى كه هيئت مذكور، نظر به اوضاع و احوال فعلى مدرّسان برگزار مى‌كند، در امتحان تصديق مدرّسى در ادبيات عربى در فوريه سال 1976م شركت كرد و با نمره «بسيار خوب» موفّق شد.
    با گذشت فاصله زمانى بس طولانى در سال جارى نیز، در امتحان دیگرى، از همان امتحاناتى که هیئت مذکور، نظر به اوضاع و احوال فعلى مدرّسان برگزار مى‌کند، در امتحان تصدیق مدرّسى در ادبیات عربى در فوریه سال 1976م شرکت کرد و با نمره «بسیار خوب» موفّق شد.


    ايشان از دانشكده فيض عام كه فارغ‌التحصيل شد، به تدريس و خطابه اشتغال پيدا كرد و به ايراد كنفرانس در مجامع مسلمانان در استان الله‌آباد و ناكپور پرداخت. دو سال بعد در ماه مارس 1963 رياست مدرسه فيض عام، او را براى تدريس در آنجا دعوت كرد. در آن دانشكده بيش از دو سال سپرى نكرد و اوضاع و احوال، وى را ناگزير از قطع همكارى گردانيد. مدّت يك سال نيز - به‌طور قراردادى - در دانشگاه رشاد، در اعظم‌كده تدريس كرد و پس از آن به مدرسه دارالحديث در شهر مئو، در ماه فوريه 1966 دعوت شد و سه سال در آنجا به تدريس مشغول بود و امور آموزشى و داخلى مدرسه را نيز به نيابت از رئيس مدرّسان اداره مى‌كرد، تا آنكه در ميان اعضاى هيئت اجرايى مدرسه اختلافاتى رخ داد كه نزدیک بود به تعطيلى مدرسه منجر گردد و ايشان براى دورى گزيدن از چنان اختلافاتى، از تدريس در آن مدرسه استعفا كرد.
    ایشان از دانشکده فیض عام که فارغ‌التحصیل شد، به تدریس و خطابه اشتغال پیدا کرد و به ایراد کنفرانس در مجامع مسلمانان در استان الله‌آباد و ناکپور پرداخت. دو سال بعد در ماه مارس 1963 ریاست مدرسه فیض عام، او را براى تدریس در آنجا دعوت کرد. در آن دانشکده بیش از دو سال سپرى نکرد و اوضاع و احوال، وى را ناگزیر از قطع همکارى گردانید. مدّت یک سال نیز - به‌طور قراردادى - در دانشگاه رشاد، در اعظم‌کده تدریس کرد و پس از آن به مدرسه دارالحدیث در شهر مئو، در ماه فوریه 1966 دعوت شد و سه سال در آنجا به تدریس مشغول بود و امور آموزشى و داخلى مدرسه را نیز به نیابت از رئیس مدرّسان اداره مى‌کرد، تا آنکه در میان اعضاى هیئت اجرایى مدرسه اختلافاتى رخ داد که نزدیک بود به تعطیلى مدرسه منجر گردد و ایشان براى دورى گزیدن از چنان اختلافاتى، از تدریس در آن مدرسه استعفا کرد.


    در ژانويه 1969م، در شهر سيونى اقامت گزيد. در دانشكده فيض العلوم به تدريس اشتغال ورزيد و اداره تمامى امور داخلى و خارجى دانشكده را به نيابت از رياست كلّ دانشكده بر عهده داشت و بر كار مدرّسان نيز نظارت مى‌كرد. هم‌زمان در مسجد جامع سيونى خطابه ايراد مى‌كرد و در اطراف و اكناف و حومه آن شهر در مجامع مسلمين كنفرانس مى‌داد و آنان را به اسلام آوردن از سر نو، دعوت مى‌كرد. در آنجا، با شخصيت‌هاى بزرگ اسلامى و دانشمندان طراز اول كه در جميع نواحى هندوستان دست‌اندركار تبليغ اسلام بودند، ملاقات كرد و از رهنمودهاى سازنده و تجارب ارزنده ايشان بهره جست.
    در ژانویه 1969م، در شهر سیونى اقامت گزید. در دانشکده فیض العلوم به تدریس اشتغال ورزید و اداره تمامى امور داخلى و خارجى دانشکده را به نیابت از ریاست کلّ دانشکده بر عهده داشت و بر کار مدرّسان نیز نظارت مى‌کرد. هم‌زمان در مسجد جامع سیونى خطابه ایراد مى‌کرد و در اطراف و اکناف و حومه آن شهر در مجامع مسلمین کنفرانس مى‌داد و آنان را به اسلام آوردن از سر نو، دعوت مى‌کرد. در آنجا، با شخصیت‌هاى بزرگ اسلامى و دانشمندان طراز اول که در جمیع نواحى هندوستان دست‌اندرکار تبلیغ اسلام بودند، ملاقات کرد و از رهنمودهاى سازنده و تجارب ارزنده ایشان بهره جست.


    در آنجا كميته‌هايى تشكيل داد كه اوضاع و احوال و امور مسلمين را تحت نظر مى‌گرفت و راه‌هاى پيشرفت و پيشتازى را به آنان مى‌نمود و در تمامى جوانب زندگى دينى و فكرى و فرهنگى و بازرگانى، تأثير بسزايى داشت و در ايجاد وحدت كلمه ميان مسلمانان جهان، يد بيضائى از خود نشان داد و آنان را از شرّ بدعت‌ها و خرافات نگاه داشت و در جهت پايبندى به دين تشويق كرد.
    در آنجا کمیته‌هایى تشکیل داد که اوضاع و احوال و امور مسلمین را تحت نظر مى‌گرفت و راه‌هاى پیشرفت و پیشتازى را به آنان مى‌نمود و در تمامى جوانب زندگى دینى و فکرى و فرهنگى و بازرگانى، تأثیر بسزایى داشت و در ایجاد وحدت کلمه میان مسلمانان جهان، ید بیضائى از خود نشان داد و آنان را از شرّ بدعت‌ها و خرافات نگاه داشت و در جهت پایبندى به دین تشویق کرد.


    چهار سال تحصيلى تمام را در آنجا به سر برد. زمانى كه در اواخر سال 1972م، به زادگاه خويش بازگشت، هيئت‌رئيسه مدرسه دارالتعليم در مبارکپور، اصرار ورزيدند بر اينكه تدريس در آن مدرسه و اداره امور آموزشى آن را به عهده بگيرد و ايشان پذيرفتند. ايشان، در مسئوليت جديد، در ارتباط با مدرسه‌اى كه روزگارى نخستين آموزشگاه محل تحصيل وى بود، به انجام وظيفه مشغول شد، امّا همين‌كه دو سال تحصيلى را در آن مدرسه به پايان رساند، رياست دانشگاه سَلَفى بنارس، از رياست مدرسه دارالتعليم درخواست كرد كه با انتقال ايشان به جامعه سَلَفيه موافقت به عمل آورد. رياست دانشگاه سَلَفى بنارس نيز پيشنهاد و درخواست مزبور را پذيرفت و ايشان در ماه اكتبر 1974، به دانشگاه سَلَفى بنارس انتقال يافت.
    چهار سال تحصیلى تمام را در آنجا به سر برد. زمانى که در اواخر سال 1972م، به زادگاه خویش بازگشت، هیئت‌رئیسه مدرسه دارالتعلیم در مبارکپور، اصرار ورزیدند بر اینکه تدریس در آن مدرسه و اداره امور آموزشى آن را به عهده بگیرد و ایشان پذیرفتند. ایشان، در مسئولیت جدید، در ارتباط با مدرسه‌اى که روزگارى نخستین آموزشگاه محل تحصیل وى بود، به انجام وظیفه مشغول شد، امّا همین‌که دو سال تحصیلى را در آن مدرسه به پایان رساند، ریاست دانشگاه سَلَفى بنارس، از ریاست مدرسه دارالتعلیم درخواست کرد که با انتقال ایشان به جامعه سَلَفیه موافقت به عمل آورد. ریاست دانشگاه سَلَفى بنارس نیز پیشنهاد و درخواست مزبور را پذیرفت و ایشان در ماه اکتبر 1974، به دانشگاه سَلَفى بنارس انتقال یافت.


    == وفات ==
    == وفات ==
    خط ۵۸: خط ۶۲:
    1. شرح ازهار العرب؛
    1. شرح ازهار العرب؛


    2. ترجمه رساله «المصابيح فى مسئلة التراويح»؛
    2. ترجمه رساله «المصابیح فى مسئلة التراویح»؛


    3. ترجمه «الكلم الطيب»؛
    3. ترجمه «الکلم الطیب»؛


    4. ترجمه «الاربعين النَّوَويه» با شرح و توضيح؛
    4. ترجمه «الاربعین النَّوَویه» با شرح و توضیح؛


    5. بشارت‌هاى ظهور محمّد در كتاب‌هاى يهود و نصارى؛
    5. بشارت‌هاى ظهور محمّد در کتاب‌هاى یهود و نصارى؛


    6. شرح حال شيخ‌الاسلام محمّدبن عبدالوهاب تميمى نجدى؛
    6. شرح حال شیخ‌الاسلام محمّدبن عبدالوهاب تمیمى نجدى؛


    7. حاشيه‌اى متوسط بر بلوغ المرام [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانى]]؛
    7. حاشیه‌اى متوسط بر بلوغ المرام [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانى]]؛


    8. قاديانيه و قهرمان اسلام شيخ ثناء الله امرتسرى؛
    8. قادیانیه و قهرمان اسلام شیخ ثناء الله امرتسرى؛


    9. الرحيق المختوم.
    9. الرحیق المختوم.


    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    خط ۸۱: خط ۸۵:
    [[السیرة النبویة: اعدها من الرحیق المختوم للمبارکفوری]]  
    [[السیرة النبویة: اعدها من الرحیق المختوم للمبارکفوری]]  


    [[تفسير القرآن بکلام الرحمن]]
    [[تفسير القرآن بکلام الرحمن|تفسیر القرآن بکلام الرحمن]]


    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]

    نسخهٔ ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۰۳

    مبارکفوری، صفی الرحمان
    نام مبارکفوری، صفی الرحمان
    نام‌های دیگر
    نام پدر عبدالله
    متولد ششم ژوئن 1943م
    محل تولد حسین‌آباد (از ایالت اوتراپرادش) هند
    رحلت دهم ذی القعده 1427ق مطابق با 1 دسامبر 2006م
    اساتید
    برخی آثار الرحیق المختوم

    باده ناب/ ترجمه

    السیرة النبویة: اعدها من الرحیق المختوم للمبارکفوری

    کد مؤلف AUTHORCODE01469AUTHORCODE

    صفى‌الرحمن بن عبدالله مبارکفورى (1946-2006م)، یکی از علمای بزرگ شبه قاره هند، معروفترین اثر ایشان الرحیق المختوم

    ولادت

    در ششم ژوئن 1943م، در دهکده‌اى از توابع مبارک‌پور که در حال حاضر حسین‌آباد (از ایالت اوتراپرادش) نام دارد، به دنیا آمد.

    تحصیلات

    در کودکى بخشى از قرآن کریم را نزد پدربزرگ و عموهایش آموخت، سپس در سال 1948م، به مدرسه «دارالتعلیم» در مبارک‌پور پیوست و در آنجا شش سال تحصیلى را گذرانید و دوره ابتدائى را به پایان رسانید و برخى از کتاب‌هاى فارسى را نیز آموخت. در ژوئن 1954 به مدرسه «احیاء العلوم» در مبارک‌پور انتقال یافت و به آموختن زبان عربى و صرف و نحو و قواعد آن پرداخت و نیز بعضى فنون دیگر را فراگرفت و پس از دو سال، به مدرسه دیگرى که یکى از مهم‌ترین دانشکده‌هاى شریعت در این منطقه به حساب مى‌آمد، منتقل شد؛ مدرسه «فیض عام»، در شهر مئو، در سى و پنج کیلومترى شهر مبارک‌پور. وى در ماه مه 1956م به این مدرسه پیوست و پنج سال در آنجا به فراگیرى زبان عربى و قواعد آن و علوم شرعى؛ یعنى تفسیر و حدیث و فقه و اصول و غیره پرداخت و در ماه ژانویه 1961 از آن دانشکده فارغ‌التحصیل شد و گواهى‌نامه فارغ‌التحصیلى آن را که معادل فوق لیسانس در شریعت و علوم است و اجازه تدریس و فتوا را نیز شامل است، دریافت کرد و در تمامى امتحانات، نمرات عالى و رتبه اول در کل دانشکده را به دست آورد.

    هم‌زمان براى شرکت در امتحانات کمیسیون دولتى تحت نظارت فرماندارى اوتراپرادش (هند) که به «هیئت امتحانات علوم شرقى در الله‌آباد» معروف است، آماده شد و در فوریه 1959 در امتحان «مولوى» شرکت کرد و در فوریه 1960 در امتحان «عالم» شرکت کرد و در هر دو امتحان با نمره «بسیار خوب» موفق شد. روال کار هیئت مزبور چنین بود که به هیچ‌کس نمره عالى نمى‌دادند، مگر آنکه با چنان رتبه‌اى در میان اقرانش مشهور بوده باشد. این هر دو گواهى‌نامه را نیز از هیئت ممتحنه دریافت کرد.

    با گذشت فاصله زمانى بس طولانى در سال جارى نیز، در امتحان دیگرى، از همان امتحاناتى که هیئت مذکور، نظر به اوضاع و احوال فعلى مدرّسان برگزار مى‌کند، در امتحان تصدیق مدرّسى در ادبیات عربى در فوریه سال 1976م شرکت کرد و با نمره «بسیار خوب» موفّق شد.

    ایشان از دانشکده فیض عام که فارغ‌التحصیل شد، به تدریس و خطابه اشتغال پیدا کرد و به ایراد کنفرانس در مجامع مسلمانان در استان الله‌آباد و ناکپور پرداخت. دو سال بعد در ماه مارس 1963 ریاست مدرسه فیض عام، او را براى تدریس در آنجا دعوت کرد. در آن دانشکده بیش از دو سال سپرى نکرد و اوضاع و احوال، وى را ناگزیر از قطع همکارى گردانید. مدّت یک سال نیز - به‌طور قراردادى - در دانشگاه رشاد، در اعظم‌کده تدریس کرد و پس از آن به مدرسه دارالحدیث در شهر مئو، در ماه فوریه 1966 دعوت شد و سه سال در آنجا به تدریس مشغول بود و امور آموزشى و داخلى مدرسه را نیز به نیابت از رئیس مدرّسان اداره مى‌کرد، تا آنکه در میان اعضاى هیئت اجرایى مدرسه اختلافاتى رخ داد که نزدیک بود به تعطیلى مدرسه منجر گردد و ایشان براى دورى گزیدن از چنان اختلافاتى، از تدریس در آن مدرسه استعفا کرد.

    در ژانویه 1969م، در شهر سیونى اقامت گزید. در دانشکده فیض العلوم به تدریس اشتغال ورزید و اداره تمامى امور داخلى و خارجى دانشکده را به نیابت از ریاست کلّ دانشکده بر عهده داشت و بر کار مدرّسان نیز نظارت مى‌کرد. هم‌زمان در مسجد جامع سیونى خطابه ایراد مى‌کرد و در اطراف و اکناف و حومه آن شهر در مجامع مسلمین کنفرانس مى‌داد و آنان را به اسلام آوردن از سر نو، دعوت مى‌کرد. در آنجا، با شخصیت‌هاى بزرگ اسلامى و دانشمندان طراز اول که در جمیع نواحى هندوستان دست‌اندرکار تبلیغ اسلام بودند، ملاقات کرد و از رهنمودهاى سازنده و تجارب ارزنده ایشان بهره جست.

    در آنجا کمیته‌هایى تشکیل داد که اوضاع و احوال و امور مسلمین را تحت نظر مى‌گرفت و راه‌هاى پیشرفت و پیشتازى را به آنان مى‌نمود و در تمامى جوانب زندگى دینى و فکرى و فرهنگى و بازرگانى، تأثیر بسزایى داشت و در ایجاد وحدت کلمه میان مسلمانان جهان، ید بیضائى از خود نشان داد و آنان را از شرّ بدعت‌ها و خرافات نگاه داشت و در جهت پایبندى به دین تشویق کرد.

    چهار سال تحصیلى تمام را در آنجا به سر برد. زمانى که در اواخر سال 1972م، به زادگاه خویش بازگشت، هیئت‌رئیسه مدرسه دارالتعلیم در مبارکپور، اصرار ورزیدند بر اینکه تدریس در آن مدرسه و اداره امور آموزشى آن را به عهده بگیرد و ایشان پذیرفتند. ایشان، در مسئولیت جدید، در ارتباط با مدرسه‌اى که روزگارى نخستین آموزشگاه محل تحصیل وى بود، به انجام وظیفه مشغول شد، امّا همین‌که دو سال تحصیلى را در آن مدرسه به پایان رساند، ریاست دانشگاه سَلَفى بنارس، از ریاست مدرسه دارالتعلیم درخواست کرد که با انتقال ایشان به جامعه سَلَفیه موافقت به عمل آورد. ریاست دانشگاه سَلَفى بنارس نیز پیشنهاد و درخواست مزبور را پذیرفت و ایشان در ماه اکتبر 1974، به دانشگاه سَلَفى بنارس انتقال یافت.

    وفات

    او در روز دهم ذی القعده 1427ق مطابق با 1 دسامبر 2006م، در زادگاه خود (مبارک‌پور اعظم کر) - در هند ، پس از یک بیماری شدید درگذشت.

    آثار

    1. شرح ازهار العرب؛

    2. ترجمه رساله «المصابیح فى مسئلة التراویح»؛

    3. ترجمه «الکلم الطیب»؛

    4. ترجمه «الاربعین النَّوَویه» با شرح و توضیح؛

    5. بشارت‌هاى ظهور محمّد در کتاب‌هاى یهود و نصارى؛

    6. شرح حال شیخ‌الاسلام محمّدبن عبدالوهاب تمیمى نجدى؛

    7. حاشیه‌اى متوسط بر بلوغ المرام ابن حجر عسقلانى؛

    8. قادیانیه و قهرمان اسلام شیخ ثناء الله امرتسرى؛

    9. الرحیق المختوم.

    وابسته‌ها

    الرحیق المختوم

    باده ناب/ ترجمه

    السیرة النبویة: اعدها من الرحیق المختوم للمبارکفوری

    تفسیر القرآن بکلام الرحمن