مقالات (احمدی میانجی): تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،')
    جز (جایگزینی متن - 'علامه طباطبايى' به 'علامه طباطبايى')
    خط ۶۸: خط ۶۸:
    وجه اول: قرآن كريم عهده‌دار بيان تمام امور تشريعى و تكوينى و حقايق اخروى و دنيوى و احكام و اخلاق و اسرار خلقت و قوانين طبيعى است و خلاصه برنامه‌اى كامل و جامع براى دين و دنياى بشر ارائه مى‌كند.
    وجه اول: قرآن كريم عهده‌دار بيان تمام امور تشريعى و تكوينى و حقايق اخروى و دنيوى و احكام و اخلاق و اسرار خلقت و قوانين طبيعى است و خلاصه برنامه‌اى كامل و جامع براى دين و دنياى بشر ارائه مى‌كند.


    وجه دوم: قرآن فقط امور تشريعى؛ يعنى احكام، معارف، اخلاق و... كه مرتبط با دين است را، در برمى‌گيرد نه امور تكوينى و قوانين طبيعى را. اين وجه مورد تاييد علامه طباطبايى، طبرسى، فخر رازى، طوسى و.... است.
    وجه دوم: قرآن فقط امور تشريعى؛ يعنى احكام، معارف، اخلاق و... كه مرتبط با دين است را، در برمى‌گيرد نه امور تكوينى و قوانين طبيعى را. اين وجه مورد تاييد [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]]، طبرسى، فخر رازى، طوسى و.... است.


    در فرازى از اين مقاله تحت عنوان «دلالات القرآن» اين نكته را يادآور مى‌شود كه فهم دلالت قرآن و تصدى آن براى بيان حقايق دينى و احكام شرعى يا قوانين طبيعى، به صورت اعطاء قوانين كلى يا بيان مسائل جزئى به چند روش امكان پذير است:
    در فرازى از اين مقاله تحت عنوان «دلالات القرآن» اين نكته را يادآور مى‌شود كه فهم دلالت قرآن و تصدى آن براى بيان حقايق دينى و احكام شرعى يا قوانين طبيعى، به صورت اعطاء قوانين كلى يا بيان مسائل جزئى به چند روش امكان پذير است:

    نسخهٔ ‏۲۲ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۵۱

    مقالات
    نام کتاب مقالات
    نام های دیگر کتاب
    پدیدآورندگان احمدی میانجی، علی (نويسنده)
    زبان فارسی

    عربی

    کد کنگره
    موضوع
    ناشر مؤلف
    مکان نشر قم - ایران
    سال نشر
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE3616AUTOMATIONCODE


    معرفى اجمالى

    «مقالات»، اثرى است كلامى مشتمل بر چند مقاله كه درباره اثبات ولايت و خلافت اميرالمومنين على(ع) و اولاد طاهرين آن حضرت عليهم السلام توسط مرحوم آيت الله على احمدى ميانجى، از عالمان معاصر شيعى نگارش يافته است.

    گزارش محتوا

    مقالات اين اثر عبارتند از:

    «الثقلين»: مولف در اين مقاله به نقل حديث ثقلين كه با عبارات مختلفى نقل شده مى‌پردازد و سپس از كسانى كه اين حديث را روايت كرده‌اند، نام مى‌برد و پس از منابع معتبر اهل سنت و شيعه را كه به نقل اين حديث پرداخته‌اند، ذكر مى‌كند. سپس به لطايفى كه از اين حديث شريف قابل استفاده است، اشاره مى‌كند.

    در فرازى ديگر از اين مقاله تحت عنوان «تذكار» به طرق اصحاب اماميه در نقل اين حديث از اهل بيت عليهم السلام اشاره مى‌كند.

    در ادامه به بيان معناى «عترت» در حديث ثقلين پرداخته و عترت را عبارت از نسل و ذريه انسان و نزديك‌ترين خويشان انسان به وى معرفى مى‌كند و يادآور مى‌شود كه مراد از عترت در اين حديث اهل بيت پيامبر(ع) هستند كه از هر گونه آلودگى و پليدى پاك و منزه‌اند.

    مولف در اين مقاله ضمن فصلى يادآور مى‌شود كه با استناد به رواياتى كه از اهل سنت و شيعه وارد شده در مى‌يابيم كه مراد از عترت و جانشينان پيامبر(ص)، ائمه معصومين و امامان دوازده گانه شيعه هستند و در ادامه برخى رواياتى را كه مولف كتاب اثبات الهداه، مرحوم شيخ حر عاملى در اين خصوص ذكر كرده، نقل مى‌كند.

    در فصل آخر اين مقاله به نقل احاديثى پرداخته مى‌شود كه در آنها به نام‌هاى مبارك امامان دوازده گانه تصريح شده است.

    «الولايه»: اين مقاله به تفسير آيه ولايت «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ و الَّذِينَ ءَامَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَهُمْ راكِعُونَ»[1] اختصاص يافته است. مولف قبل از تفسير اين آيه به امور ذيل اشاره مى‌كند:

    1- نصوصى كه دال بر نزول اين آيه در حق على(ع) است.

    2- بيان مراد از ولايت كه براى خداوند در اين آيه اثبات شده است كه عبارت است از ولايت خداوند بر بندگان در تمام امور و همين ولايت به مقتضاى عطف صورت گرفته در آيه شريفه براى پيامبر خدا(ص) و مومنانى كه در اين آيه به توصيف ايشان پرداخته شده نيز ثابت است. مولف با توجه به معانى متعددى كه براى واژه «ولى» ذكر شده يادآور مى‌شود كه تنها معنايى كه براى اين واژه در آيه شريفه متصور است، معناى ولايت امر است و ولى به كسى اطلاق مى‌شود كه عهده‌دار امرى گردد. مولف سپس به اشكالاتى كه به اين معنا از واژه ولى شده است، پاسخ مى‌گويد.

    مقاله بعدى به تفسير آيه شريفه «وَ يَوْمَ نَبْعَثُ فِى كُلّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِم مّنْ أَنفُسِهِمْ وَ جِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هؤُلَآءِ وَ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْيانًا لّكُلّ شَىْءٍ وَ هُدًى وَ رَحْمَةً وَ بُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ»[2] اختصاص يافته و دو وجه را در بيان معناى آن ذكر مى‌كند:

    وجه اول: قرآن كريم عهده‌دار بيان تمام امور تشريعى و تكوينى و حقايق اخروى و دنيوى و احكام و اخلاق و اسرار خلقت و قوانين طبيعى است و خلاصه برنامه‌اى كامل و جامع براى دين و دنياى بشر ارائه مى‌كند.

    وجه دوم: قرآن فقط امور تشريعى؛ يعنى احكام، معارف، اخلاق و... كه مرتبط با دين است را، در برمى‌گيرد نه امور تكوينى و قوانين طبيعى را. اين وجه مورد تاييد علامه طباطبايى، طبرسى، فخر رازى، طوسى و.... است.

    در فرازى از اين مقاله تحت عنوان «دلالات القرآن» اين نكته را يادآور مى‌شود كه فهم دلالت قرآن و تصدى آن براى بيان حقايق دينى و احكام شرعى يا قوانين طبيعى، به صورت اعطاء قوانين كلى يا بيان مسائل جزئى به چند روش امكان پذير است:

    الف: روش متعارف فيما بين عقلا در تفهيم مقاصد خويش كه از طريق دلالت‌هاى لفظى (مطابقت، تضمن، التزام، حقيقت، مجاز و استعاره) صورت مى‌پذيرد. در اين روش قرآن نيز با توجه به اين روش متعارف به بيان مقاصد خويش مى‌پردازد. بنابراين فهم دلالات قرآنى براى تمام كسانى كه به اين روش مشى مى‌نمايند، امكان‌پذير است.

    ب: اين كه فهم دلالات قرآن تنها با مراجعه به خود قرآن امكان پذير است، چنانچه على(ع) مى‌فرمايد: «كتاب اللَّه تبصرون به وتنطقون به وتسمعون به و ينطق بعضه ببعض ويشهد بعضه على بعض»[3]

    ج: رموز و اشاراتى غير از روش‌هاى متعارف در فهم دلالات قرآنى وجود داشته باشد كه جز با طهارت و پاكى از معاصى و آلودگى‌ها قابل دستيابى نباشد، چنانچه قرآن كريم مى‌فرمايد: «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ. فِى كِتابٍ مَّكْنُونٍ. لَّايَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»[4].

    د: بيان دلالات قرآنى تنها توسط خداوند ممكن است، چنانچه مى‌فرمايد: «لَا تُحَرّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ. إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَ قُرْءَ انَهُ فَإِذَا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْءَ انَهُ ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ »[5] و توان اين فهم توسط خداوند به پيامبر گرامى‌اش و جانشينان وى كه وارثان حقيقى علم و دانش كتاب خداوند هستند، اعطا شده است.

    مقاله انتهايى اين كتاب به بررسى «حديث انذار» كه در تفسير آيه شريفه: «وَ أَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ»[6] وارد شده مى‌پردازد. در اين مقاله از كسانى كه اين حديث را نقل كرده‌اند، نام برده مى‌شود و سپس نكاتى درباره حديث ذكر شده و سند حديث صحيح خالى از اشكال قلمداد مى‌گردد. در انتها به اشكالات وارده در اين باره پاسخ داده مى‌شود.

    نسخه شناسى

    اين كتاب در قطع با جلد براى بار در سال توسط انتشارات منتشر شده است.

    منبع:

    متن كتاب.

    (1) - مائده 55/.

    (2) -نحل 89/.

    (3) - نهج‌البلاغه،خطبه 131.

    (4) -واقعه78/-80.

    (5) - قيامه 17/-20

    (6) -شعراء214/.


    پیوندها

    مطالعه کتاب مقالات در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور