عطار، محمد بن ابراهیم: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
| data-type="authorBirthPlace" |روستای | | data-type="authorBirthPlace" |روستای کدکن یا شادیاخ نیشابور | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
</div> | </div> | ||
''' | '''فریدالدین ابوحامد محمد بن ابوبکر ابراهیم بن اسحاق عطّار نیشابورى''' (537-627ق)، یکى از شعرا و عارفان نامآور ایران در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم است. | ||
== ولادت == | == ولادت == | ||
برخى از | برخى از تاریخنویسان، سال ولادت او را 513ق و بعضى سال ولادتش را 537ق مىدانند. | ||
او در | او در قریهى کدکن یا شادیاخ که در آن زمان از توابع شهر نیشابور بوده، به دنیا آمد. از دوران کودکى او اطلاعى در دست نیست، جز اینکه پدرش در شهر شادیاخ به شغل عطّارى مشغول بوده که بسیار هم در این کار ماهر بود و بعد از وفات پدر، فریدالدین کار پدر را ادامه داد و به شغل عطارى مشغول گردید. | ||
او در | او در این هنگام نیز طبابت مىکرده و اطلاعى در دست نمىباشد که نزد چه کسى طبابت را فرا گرفت، او به شغل عطّارى و طبابت مشغول بوده تا زمانى که آن انقلاب روحى در وى به وجود آمد و در این مورد داستانهاى مختلفى بیان شده که معروفترین آن این است که روزى عطّار در دکان خود مشغول به مطالعه بود که درویشى به آنجا رسید و چند بار با گفتن جملهى چیزى براى خدا بدهید، از عطّار کمک خواست؛ ولى او به درویش چیزى نداد. درویش به او گفت: اى خواجه تو چگونه مىخواهى از دنیا بروى؟ عطّار گفت: همانگونه که تو از دنیا مىروى. درویش گفت: تو مانند من مىتوانى بمیرى؟ عطّار گفت: بله، درویش کاسهى چوبى خود را زیر سر نهاد و با گفتن کلمهى الله از دنیا برفت. عطّار چون این را دید شدیداً متغیّر و از دکّان خارج شد و راه زندگى خود را براى همیشه تغییر داد. او بعد از مشاهدهى حال درویش و موت اختیارى او، دست از کسب و کار کشید و به خدمت شیخ الشیوخ عارف رکنالدین رفت که در آن زمان عارفِ معروفى بود و به دست او توبه کرد و به ریاضت و مجاهدت با نفس مشغول شد و چند سال در خدمت این عارف بود. | ||
عطّار سپس قسمتى از عمر خود را به رسم | عطّار سپس قسمتى از عمر خود را به رسم سالکان طریقت، در سفر گذراند و از مکّه تا ماوراءالنّهر به مسافرت پرداخت و در این سفرها، بسیارى از مشایخ و بزرگان زمان خود را زیارت کرد و در همین سفرها بود که به خدمت مجدالدین بغدادى رسید. گفته شده در هنگامى که شیخ به سنّ پیرى رسیده بود، بهاءالدین محمّد، پدر [[مولوی، جلالالدین محمد|جلالالدین بلخى]] با پسر خود به عراق سفر مىکرد که در مسیر خود به نیشابور رسید و توانست به زیارت شیخ عطار برود. شیخ نسخهاى از اسرارنامهى خود را به [[مولوی، جلالالدین محمد|جلالالدّین]] که در آن زمان کودکى خردسال بود داد. | ||
عطّار مردى | عطّار مردى پرکار و فعّال بود. چه در آن زمان که به شغل عطارى و طبابت اشتغال داشته و چه در دوران پیرى خود که به گوشهگیرى از خلقِ زمانه پرداخته و به سرودن و نوشتن آثار منظوم و منثور خود مشغول بوده است. | ||
== وفات == | == وفات == | ||
در مورد وفات او | در مورد وفات او نیز گفتههاى مختلفى بیان شده است. برخى از تاریخنویسان، سال وفات او را 627ق و برخى دیگر سال وفات او را 632 و 616ق دانستهاند؛ ولى بنابر تحقیقاتى که انجام گرفته، بیشتر محققان سال وفات او را 627ق ذکر کردهاند. در مورد چگونگى مرگ او نیز گفته شده که او در هنگام یورش مغولان به شهر نیشابور، توسط یک سرباز مغول، به شهادت رسیده است. شیخ بهاءالدین در کتاب معروف خود کشکول، این واقعه را چنین تعریف مىکند که وقتى لشکر تاتار به نیشابور رسید، اهالى نیشابور را قتل عام کردند و ضربت شمشیرى توسط یکى از مغولان بر دوش شیخ خورد که شیخ با همان ضربت از دنیا رفت و نقل کردهاند که چون خون از زخمش جارى شد، شیخ دانست که مرگش نزدیک است. | ||
مقبره | مقبره شیخ در نزدیکى شهر نیشابور قرار دارد و چون در عهد تیموریان، مقبره او خراب شده بود، به فرمان امیر على شیرنوایى، وزیر سلطان حسین بایقرا، مرمت و تعمیر شد. | ||
== آثار == | == آثار == | ||
آثار | آثار شیخ به دو دستهى منظوم و منثور تقسیم مىشود. آثارِ منظوم او عبارت است از: دیوان اشعار او که شامل غزلیات، قصاید و رباعیّات است. مثنویات او عبارت است از: الهىنامه، اسرارنامه، مصیبتنامه، وصلتنامه، بلبلنامه، بىسرنامه، منطقالطّیر، جواهرالذات، حیدرنامه، مختارنامه، خسرونامه، اشترنامه و مظهرالعجایب. | ||
از | از میان این مثنوىهاى عرفانى، بهترین و شیواترین آنها که به نام تاج مثنوىهاى او به شمار مىآید، منطق الطیر است که موضوع آن، بحث پرندگان از یک پرنده داستانى به نام سیمرغ است که منظور از پرندگان، سالکان راه حقّ و مراد از سیمرغ، وجودِ حقّ مىباشد که عطّار در این منظومه، با نیروى تخیّل خود و به کار بردن رمزهاى عرفانى، به زیباترین وجه، سخن مىگوید. این منظومه یکى از شاهکارهاى زبان فارسى است. یکى از معروفترین اثر منثور عطّار، تذکر الاولیاست که در این کتاب، عطار به معرفى 72 تن از اولیاء، مشایخ و عرفاى صوفیه پرداخته است. | ||
نسخهٔ ۱۰ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۰۱:۳۹
نام | عطار، محمد بن ابراهیم |
---|---|
نامهای دیگر | شیخ عطار
عطار، فریدالدین محمد عطار، محمد بن ابوبکر عطار نیشابوری، فریدالدین محمد Attar of Nishapur |
نام پدر | ابوبکر ابراهیم عطار نیشابوری |
متولد | 513ق یا 537ق |
محل تولد | روستای کدکن یا شادیاخ نیشابور |
رحلت | 627 ق |
اساتید | |
برخی آثار | دیوان عطار |
کد مؤلف | AUTHORCODE00393AUTHORCODE |
فریدالدین ابوحامد محمد بن ابوبکر ابراهیم بن اسحاق عطّار نیشابورى (537-627ق)، یکى از شعرا و عارفان نامآور ایران در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم است.
ولادت
برخى از تاریخنویسان، سال ولادت او را 513ق و بعضى سال ولادتش را 537ق مىدانند.
او در قریهى کدکن یا شادیاخ که در آن زمان از توابع شهر نیشابور بوده، به دنیا آمد. از دوران کودکى او اطلاعى در دست نیست، جز اینکه پدرش در شهر شادیاخ به شغل عطّارى مشغول بوده که بسیار هم در این کار ماهر بود و بعد از وفات پدر، فریدالدین کار پدر را ادامه داد و به شغل عطارى مشغول گردید.
او در این هنگام نیز طبابت مىکرده و اطلاعى در دست نمىباشد که نزد چه کسى طبابت را فرا گرفت، او به شغل عطّارى و طبابت مشغول بوده تا زمانى که آن انقلاب روحى در وى به وجود آمد و در این مورد داستانهاى مختلفى بیان شده که معروفترین آن این است که روزى عطّار در دکان خود مشغول به مطالعه بود که درویشى به آنجا رسید و چند بار با گفتن جملهى چیزى براى خدا بدهید، از عطّار کمک خواست؛ ولى او به درویش چیزى نداد. درویش به او گفت: اى خواجه تو چگونه مىخواهى از دنیا بروى؟ عطّار گفت: همانگونه که تو از دنیا مىروى. درویش گفت: تو مانند من مىتوانى بمیرى؟ عطّار گفت: بله، درویش کاسهى چوبى خود را زیر سر نهاد و با گفتن کلمهى الله از دنیا برفت. عطّار چون این را دید شدیداً متغیّر و از دکّان خارج شد و راه زندگى خود را براى همیشه تغییر داد. او بعد از مشاهدهى حال درویش و موت اختیارى او، دست از کسب و کار کشید و به خدمت شیخ الشیوخ عارف رکنالدین رفت که در آن زمان عارفِ معروفى بود و به دست او توبه کرد و به ریاضت و مجاهدت با نفس مشغول شد و چند سال در خدمت این عارف بود.
عطّار سپس قسمتى از عمر خود را به رسم سالکان طریقت، در سفر گذراند و از مکّه تا ماوراءالنّهر به مسافرت پرداخت و در این سفرها، بسیارى از مشایخ و بزرگان زمان خود را زیارت کرد و در همین سفرها بود که به خدمت مجدالدین بغدادى رسید. گفته شده در هنگامى که شیخ به سنّ پیرى رسیده بود، بهاءالدین محمّد، پدر جلالالدین بلخى با پسر خود به عراق سفر مىکرد که در مسیر خود به نیشابور رسید و توانست به زیارت شیخ عطار برود. شیخ نسخهاى از اسرارنامهى خود را به جلالالدّین که در آن زمان کودکى خردسال بود داد.
عطّار مردى پرکار و فعّال بود. چه در آن زمان که به شغل عطارى و طبابت اشتغال داشته و چه در دوران پیرى خود که به گوشهگیرى از خلقِ زمانه پرداخته و به سرودن و نوشتن آثار منظوم و منثور خود مشغول بوده است.
وفات
در مورد وفات او نیز گفتههاى مختلفى بیان شده است. برخى از تاریخنویسان، سال وفات او را 627ق و برخى دیگر سال وفات او را 632 و 616ق دانستهاند؛ ولى بنابر تحقیقاتى که انجام گرفته، بیشتر محققان سال وفات او را 627ق ذکر کردهاند. در مورد چگونگى مرگ او نیز گفته شده که او در هنگام یورش مغولان به شهر نیشابور، توسط یک سرباز مغول، به شهادت رسیده است. شیخ بهاءالدین در کتاب معروف خود کشکول، این واقعه را چنین تعریف مىکند که وقتى لشکر تاتار به نیشابور رسید، اهالى نیشابور را قتل عام کردند و ضربت شمشیرى توسط یکى از مغولان بر دوش شیخ خورد که شیخ با همان ضربت از دنیا رفت و نقل کردهاند که چون خون از زخمش جارى شد، شیخ دانست که مرگش نزدیک است.
مقبره شیخ در نزدیکى شهر نیشابور قرار دارد و چون در عهد تیموریان، مقبره او خراب شده بود، به فرمان امیر على شیرنوایى، وزیر سلطان حسین بایقرا، مرمت و تعمیر شد.
آثار
آثار شیخ به دو دستهى منظوم و منثور تقسیم مىشود. آثارِ منظوم او عبارت است از: دیوان اشعار او که شامل غزلیات، قصاید و رباعیّات است. مثنویات او عبارت است از: الهىنامه، اسرارنامه، مصیبتنامه، وصلتنامه، بلبلنامه، بىسرنامه، منطقالطّیر، جواهرالذات، حیدرنامه، مختارنامه، خسرونامه، اشترنامه و مظهرالعجایب.
از میان این مثنوىهاى عرفانى، بهترین و شیواترین آنها که به نام تاج مثنوىهاى او به شمار مىآید، منطق الطیر است که موضوع آن، بحث پرندگان از یک پرنده داستانى به نام سیمرغ است که منظور از پرندگان، سالکان راه حقّ و مراد از سیمرغ، وجودِ حقّ مىباشد که عطّار در این منظومه، با نیروى تخیّل خود و به کار بردن رمزهاى عرفانى، به زیباترین وجه، سخن مىگوید. این منظومه یکى از شاهکارهاى زبان فارسى است. یکى از معروفترین اثر منثور عطّار، تذکر الاولیاست که در این کتاب، عطار به معرفى 72 تن از اولیاء، مشایخ و عرفاى صوفیه پرداخته است.
وابستهها
تذكرة الأولياء (رینولد الن نیکلسون)
تذكرة الأولياء (عطار نیشابوری)
مختارنامه (مجموعه رباعیات عطار)
منطقالطیر (مقدمه سلماسی زاده)
پند نامه (مجموعهای از آثار شیخ فریدالدین عطار نیشابوری)
خسرو نامه شیخ فریدالدین عطار نیشابوری
اندیشههای عطار در لسان الغيب، وصلتنامه و مفتاح الإرادة
الهی نامه شيخ فريدالدين عطار نيشابوری؛ با مراجعه به بيست و يک نسخه خطی از کتابخانههای ايران و اروپا
الهی نامه، پند نامه و اسرار نامه
مختار نامه شیخ فریدالدین عطار نیشابوری
دیوان غزلیات شیخ فریدالدین نیشابوری
منظومه (مصيبت نامه) أو کتاب (الألم)
پير نيشابور، گزيده ای از مثنويهای عطار
منطق الطیر (بر اساس نسخه پاریس)
تذکره الاولیاء: بر اساس نسخه رینولد آلن نیکلسون
تذکرة الاولياء عطار نيشابوري از روي نسخه نيکلسون
بی سر نامه (مجموعه آثار عطار نیشابورى)
نزهة الأحباب (مجموعه آثار عطار نیشابورى)