الأمالي (ابن بشران): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '== وابستهها == ' به '==وابستهها== {{وابستهها}} ') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
'''الأمالي'''، اثر [[ابن بشران، عبدالملک بن محمد|عبدالملک بن محمد بن عبدالله بن بشران]] (متوفی 430ق)، کتابی است دوجلدی به زبان عربی با موضوع روایات اسلامی. موضوع در کتابهای امالی، احادیثی است انتخابی توسط استاد با ذکر سند که ایشان برای شاگردانش املا کرده و آنان مینویسند. | '''الأمالي'''، اثر [[ابن بشران، عبدالملک بن محمد|عبدالملک بن محمد بن عبدالله بن بشران]] (متوفی 430ق)، کتابی است دوجلدی به زبان عربی با موضوع روایات اسلامی. موضوع در کتابهای امالی، احادیثی است انتخابی توسط استاد با ذکر سند که ایشان برای شاگردانش املا کرده و آنان مینویسند. | ||
[[عزازی، عادل بن یوسف|ابوعبدالرحمن عادل بن یوسف عزازی]]، جلد اول و [[احمد بن سلیمان]] جلد دوم کتاب را تحقیق کرده است. | |||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
در دین اسلام، خداوند وعده حفظ و حراست از قرآن کریم را داده است و عین الفاظ قرآن کریم سینهبهسینه از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است. درباره روایات و سنت مسلمانان که بیانگر مجملات قرآن و مباحث مشکل در آن است، علمای اسلام تمام سعی خود را کردهاند که نصوص سنت اسلامی را جمع کنند و مباحث غریب و مشکلش را شرح کنند و در جهت استنباط احکام شرعیه از آن استفاده کنند. آنان در این راستا به بیان صحیح و سقیم و مردود و مقبول از سنت پرداختند و چهبسا به شهرهای دوردست سفر کردند و هدفشان از این موارد دنیا نبود بلکه آنان ترک زینت دنیا را کردند و دوری از وطن و اموال و خانواده را تنها به دلیل آموختن سنت، به جان خریدند. در این میان، علما با شیوههای مختلف و متنوعی به جمع و تصنیف احادیث پرداختند؛ برخی احادیث هر صحابی را بهصورت مجزا جمعآوری کردند و اثرشان را «مسانید» نامیدند. برخی دیگر احادیثی که جمعآوری کرده بودند را به ترتیب ابواب مرتب کردند که خود این نوع جمعآوری در چند قالب صورت میگرفت؛ اگر آن کتاب جامع همه ابواب بود به آن کتاب «جوامع» گفتند و اگر ابواب کتاب بهشرط عدم ادخال حدیث غیر مرفوع بود آن را «سنن» نامیدند و اگر در احادیث کتاب، موقوف و مقطوع هم وجود داشت به آن «مصنفات» گفتند. از دیگر سبکهای جمعآوری حدیث، جمعآوری آن بر اساس حروف الفبا بود که این نیز در دو حالت ارائه میشد؛ یا ترتیب الفبایی را بر اساس شیوخی که از آنها اخذ روایت میشود گذاشتند و یا بر ترتیب اسمای صحابه که در هردو حالت این کتابها «معجم» نامیده میشود. نوع دیگری نیز در جمع حدیث هست که در آن جمعکننده احادیث بر جمع مرویات اسانید یک حدیث یا جمع مرویات احادیث وارده در یک مسئله خاص، بسنده میکند که این نوع کتابها را «أجزاء» مینامند. بههرحال برخی از نویسندگان احادیث، در نظرشان بوده که فقط احادیث صحیح را جمع کنند و برخی دیگر تنها، احادیث دروغین را جمع کردهاند تا بگویند مردم از این احادیث دوری کنند. در میان این دسته از کتابهای حدیثی، یک نوع دیگر نیز هست که «أمالی» نامیده میشود. موضوع در کتابهای امالی، احادیثی است که استاد از مرویاتش با ذکر سند بر شاگردانش املا کرده و آنان مینوشتهاند. خطیب بغدادی درباره مجالس املای حدیث مینویسد: «یستحب عقد المجالس لإملاء الحديث؛ لأن ذلك أعلی مراتب الراوين، و من أحسن مذاهب المحدثين، مع ما فيه من جمالالدين و الإقتداء بسنن السلف الصالحين».<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ج1، ص5-7</ref> | در دین اسلام، خداوند وعده حفظ و حراست از قرآن کریم را داده است و عین الفاظ قرآن کریم سینهبهسینه از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است. درباره روایات و سنت مسلمانان که بیانگر مجملات قرآن و مباحث مشکل در آن است، علمای اسلام تمام سعی خود را کردهاند که نصوص سنت اسلامی را جمع کنند و مباحث غریب و مشکلش را شرح کنند و در جهت استنباط احکام شرعیه از آن استفاده کنند. آنان در این راستا به بیان صحیح و سقیم و مردود و مقبول از سنت پرداختند و چهبسا به شهرهای دوردست سفر کردند و هدفشان از این موارد دنیا نبود بلکه آنان ترک زینت دنیا را کردند و دوری از وطن و اموال و خانواده را تنها به دلیل آموختن سنت، به جان خریدند. در این میان، علما با شیوههای مختلف و متنوعی به جمع و تصنیف احادیث پرداختند؛ برخی احادیث هر صحابی را بهصورت مجزا جمعآوری کردند و اثرشان را «مسانید» نامیدند. برخی دیگر احادیثی که جمعآوری کرده بودند را به ترتیب ابواب مرتب کردند که خود این نوع جمعآوری در چند قالب صورت میگرفت؛ اگر آن کتاب جامع همه ابواب بود به آن کتاب «جوامع» گفتند و اگر ابواب کتاب بهشرط عدم ادخال حدیث غیر مرفوع بود آن را «سنن» نامیدند و اگر در احادیث کتاب، موقوف و مقطوع هم وجود داشت به آن «مصنفات» گفتند. از دیگر سبکهای جمعآوری حدیث، جمعآوری آن بر اساس حروف الفبا بود که این نیز در دو حالت ارائه میشد؛ یا ترتیب الفبایی را بر اساس شیوخی که از آنها اخذ روایت میشود گذاشتند و یا بر ترتیب اسمای صحابه که در هردو حالت این کتابها «معجم» نامیده میشود. نوع دیگری نیز در جمع حدیث هست که در آن جمعکننده احادیث بر جمع مرویات اسانید یک حدیث یا جمع مرویات احادیث وارده در یک مسئله خاص، بسنده میکند که این نوع کتابها را «أجزاء» مینامند. بههرحال برخی از نویسندگان احادیث، در نظرشان بوده که فقط احادیث صحیح را جمع کنند و برخی دیگر تنها، احادیث دروغین را جمع کردهاند تا بگویند مردم از این احادیث دوری کنند. در میان این دسته از کتابهای حدیثی، یک نوع دیگر نیز هست که «أمالی» نامیده میشود. موضوع در کتابهای امالی، احادیثی است که استاد از مرویاتش با ذکر سند بر شاگردانش املا کرده و آنان مینوشتهاند. خطیب بغدادی درباره مجالس املای حدیث مینویسد: «یستحب عقد المجالس لإملاء الحديث؛ لأن ذلك أعلی مراتب الراوين، و من أحسن مذاهب المحدثين، مع ما فيه من جمالالدين و الإقتداء بسنن السلف الصالحين».<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ج1، ص5-7</ref> | ||
خطیب بغدادی شیوه علما در بیان أمالی را بیان کرده که موارد ذیل از آن است؛ بیان روز مجلس املا برای شاگردان که از کارهای دیگرشان باز نمانند و برای آن روز آماده شوند و آن روز را به یکدیگر یادآوری کنند. ترک اخذ روایت بدون عذر موجه در آن روز مجاز نبوده است. استحباب بیان املاء در مسجد، خاصه در مسجد جامع اگر روز جمعه باشد. نشستن املانویس (مستملی) در جایی بالاتر از دیگران و اگر جای مرتفعی وجود نداشت، املای ایستاده حدیث. قرائت سورهای از قرآن قبل از شروع در املای حدیث. ساکت کردن مردم و اطرافیان. شروع با بسمالله و حمد الهی و درود بر پیامبر(ص) پس از سکوت مردم. سپس مستملی پیش محدث رفته و به او میگوید: «من حدثک؟» یا «من ذکرت رحمک الله؟». وقتی مستملی این سؤال را کرد، راوی شروع میکند و میگوید: «نا فلان» و سپس خود را به استادش منسوب میکند....<ref>ر.ک: همان، ص7-8</ref> | [[خطیب بغدادی، احمد بن علی|خطیب بغدادی]] شیوه علما در بیان أمالی را بیان کرده که موارد ذیل از آن است؛ بیان روز مجلس املا برای شاگردان که از کارهای دیگرشان باز نمانند و برای آن روز آماده شوند و آن روز را به یکدیگر یادآوری کنند. ترک اخذ روایت بدون عذر موجه در آن روز مجاز نبوده است. استحباب بیان املاء در مسجد، خاصه در مسجد جامع اگر روز جمعه باشد. نشستن املانویس (مستملی) در جایی بالاتر از دیگران و اگر جای مرتفعی وجود نداشت، املای ایستاده حدیث. قرائت سورهای از قرآن قبل از شروع در املای حدیث. ساکت کردن مردم و اطرافیان. شروع با بسمالله و حمد الهی و درود بر پیامبر(ص) پس از سکوت مردم. سپس مستملی پیش محدث رفته و به او میگوید: «من حدثک؟» یا «من ذکرت رحمک الله؟». وقتی مستملی این سؤال را کرد، راوی شروع میکند و میگوید: «نا فلان» و سپس خود را به استادش منسوب میکند....<ref>ر.ک: همان، ص7-8</ref> | ||
در مقدمه جلد دوم کتاب میخوانیم: این جلد دوم از امالی ابوالقاسم عبدالملک بن بشران است که برای اولین مرتبه تقدیم میشود و مایه تعجب است که این کتاب با این اجزای نادره چگونه در طول سالهای متمادی در گوشه کتابخانههای خاص زندانی بوده و تنها عده قلیلی به آن دسترسی داشتهاند.<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ج2، ص5</ref> | در مقدمه جلد دوم کتاب میخوانیم: این جلد دوم از امالی [[ابن بشران، عبدالملک بن محمد|ابوالقاسم عبدالملک بن بشران]] است که برای اولین مرتبه تقدیم میشود و مایه تعجب است که این کتاب با این اجزای نادره چگونه در طول سالهای متمادی در گوشه کتابخانههای خاص زندانی بوده و تنها عده قلیلی به آن دسترسی داشتهاند.<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ج2، ص5</ref> | ||
امالی [[ابن بشران، عبدالملک بن محمد|ابوالقاسم عبدالملک بن بشران]] از نفایس کتابهای خطی حدیث است و از جهاتی دارای اهمیت است. از جمله: | امالی [[ابن بشران، عبدالملک بن محمد|ابوالقاسم عبدالملک بن بشران]] از نفایس کتابهای خطی حدیث است و از جهاتی دارای اهمیت است. از جمله: | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
در مقدمه جلد دوم کتاب از ابوتمیم یاسر بن ابراهیم تشکر شده که نسخه خطی را در اختیار محقق قرار داده تا به ضبط و تعلیقه آن بپردازد.<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ج2، ص7</ref> و در مقدمه جلد اول از ابواسحاق حوینی، به دلیل در اختیار دادن نسخه خطی این جلد تشکر شده است.<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ج1، ص9</ref> | در مقدمه جلد دوم کتاب از ابوتمیم یاسر بن ابراهیم تشکر شده که نسخه خطی را در اختیار محقق قرار داده تا به ضبط و تعلیقه آن بپردازد.<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ج2، ص7</ref> و در مقدمه جلد اول از ابواسحاق حوینی، به دلیل در اختیار دادن نسخه خطی این جلد تشکر شده است.<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ج1، ص9</ref> | ||
نسخه خطی مورد اعتماد محقق در جلد اول کتاب، نسخه خطی موجود در کتابخانه ظاهریه ضمن یک مجموعه به شماره 102 است. نکته مورد اهمیت این است که اجزای این کتاب از بخش اول وجود ندارد بلکه از بخش دوم کتاب شروع شده و تا پایان بخش پانزدهم ادامه یافته است. جمیع اجزای این کتاب از روایت ابوطاهر محمد بن احمد بن طاهر سلفی اصفهانی است که آن را از مشایخش حدیث کرده و نام هرکدام را در هر جزء از کتاب از عبدالملک بن بشران ذکر کرده است. در آخر اثر نیز سماعات فراوانی (طرق فراوان کتاب بهوسیله شنیدن) ذکر شده که محقق همه آنها را در نسخه چاپی نیاورده و صرفاً برخی را ذکر کرده است؛ زیرا برخی را تکراری میدانسته است.<ref>ر.ک: همان، ج1، ص15-16</ref> | نسخه خطی مورد اعتماد محقق در جلد اول کتاب، نسخه خطی موجود در کتابخانه ظاهریه ضمن یک مجموعه به شماره 102 است. نکته مورد اهمیت این است که اجزای این کتاب از بخش اول وجود ندارد بلکه از بخش دوم کتاب شروع شده و تا پایان بخش پانزدهم ادامه یافته است. جمیع اجزای این کتاب از روایت ابوطاهر محمد بن احمد بن طاهر سلفی اصفهانی است که آن را از مشایخش حدیث کرده و نام هرکدام را در هر جزء از کتاب از [[ابن بشران، عبدالملک بن محمد|عبدالملک بن بشران]] ذکر کرده است. در آخر اثر نیز سماعات فراوانی (طرق فراوان کتاب بهوسیله شنیدن) ذکر شده که محقق همه آنها را در نسخه چاپی نیاورده و صرفاً برخی را ذکر کرده است؛ زیرا برخی را تکراری میدانسته است.<ref>ر.ک: همان، ج1، ص15-16</ref> | ||
کارهای محققین در این دو جلد به قرار زیر است: | کارهای محققین در این دو جلد به قرار زیر است: | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references/> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== |
نسخهٔ ۱۱ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۴۷
الأمالي | |
---|---|
پدیدآوران | ابن بشران، عبدالملک بن محمد (نويسنده) ابن سليمان، احمد (مصحح) |
ناشر | دار الوطن للنشر |
مکان نشر | عربستان - رياض |
سال نشر | مجلد1: 1418ق, مجلد2: 1420ق, |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | |
الأمالي، اثر عبدالملک بن محمد بن عبدالله بن بشران (متوفی 430ق)، کتابی است دوجلدی به زبان عربی با موضوع روایات اسلامی. موضوع در کتابهای امالی، احادیثی است انتخابی توسط استاد با ذکر سند که ایشان برای شاگردانش املا کرده و آنان مینویسند.
ابوعبدالرحمن عادل بن یوسف عزازی، جلد اول و احمد بن سلیمان جلد دوم کتاب را تحقیق کرده است.
ساختار
کتاب دارای دو جلد است؛ در ابتدای هر جلد مقدمه محقق وجود دارد. محتوای مطالب در جلد اول در پانزده بخش آمده و در جلد دوم شاهد بخش هجدهم تا سیام هستیم. در ذیل هر کدام از این بخشها عناوینی ذکر شده که به تاریخ مجلس و املاء اشاره دارد.
در ذیل این عناوین روایاتی ذکر شده که آخرین آنها به عدد 1653 ختم میشود.
لازم به ذکر است که دو بخش شانزدهم و هفدهم در کتاب موجود نیست؛ ولی با توجه به اینکه روایت پایانی بخش پانزدهم به عدد 973 ختم میشود و شروع بخش هجدهم با روایت به شماره 974 است میتوان پی برد که اشتباهی صورت گرفته است.
گزارش محتوا
در دین اسلام، خداوند وعده حفظ و حراست از قرآن کریم را داده است و عین الفاظ قرآن کریم سینهبهسینه از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است. درباره روایات و سنت مسلمانان که بیانگر مجملات قرآن و مباحث مشکل در آن است، علمای اسلام تمام سعی خود را کردهاند که نصوص سنت اسلامی را جمع کنند و مباحث غریب و مشکلش را شرح کنند و در جهت استنباط احکام شرعیه از آن استفاده کنند. آنان در این راستا به بیان صحیح و سقیم و مردود و مقبول از سنت پرداختند و چهبسا به شهرهای دوردست سفر کردند و هدفشان از این موارد دنیا نبود بلکه آنان ترک زینت دنیا را کردند و دوری از وطن و اموال و خانواده را تنها به دلیل آموختن سنت، به جان خریدند. در این میان، علما با شیوههای مختلف و متنوعی به جمع و تصنیف احادیث پرداختند؛ برخی احادیث هر صحابی را بهصورت مجزا جمعآوری کردند و اثرشان را «مسانید» نامیدند. برخی دیگر احادیثی که جمعآوری کرده بودند را به ترتیب ابواب مرتب کردند که خود این نوع جمعآوری در چند قالب صورت میگرفت؛ اگر آن کتاب جامع همه ابواب بود به آن کتاب «جوامع» گفتند و اگر ابواب کتاب بهشرط عدم ادخال حدیث غیر مرفوع بود آن را «سنن» نامیدند و اگر در احادیث کتاب، موقوف و مقطوع هم وجود داشت به آن «مصنفات» گفتند. از دیگر سبکهای جمعآوری حدیث، جمعآوری آن بر اساس حروف الفبا بود که این نیز در دو حالت ارائه میشد؛ یا ترتیب الفبایی را بر اساس شیوخی که از آنها اخذ روایت میشود گذاشتند و یا بر ترتیب اسمای صحابه که در هردو حالت این کتابها «معجم» نامیده میشود. نوع دیگری نیز در جمع حدیث هست که در آن جمعکننده احادیث بر جمع مرویات اسانید یک حدیث یا جمع مرویات احادیث وارده در یک مسئله خاص، بسنده میکند که این نوع کتابها را «أجزاء» مینامند. بههرحال برخی از نویسندگان احادیث، در نظرشان بوده که فقط احادیث صحیح را جمع کنند و برخی دیگر تنها، احادیث دروغین را جمع کردهاند تا بگویند مردم از این احادیث دوری کنند. در میان این دسته از کتابهای حدیثی، یک نوع دیگر نیز هست که «أمالی» نامیده میشود. موضوع در کتابهای امالی، احادیثی است که استاد از مرویاتش با ذکر سند بر شاگردانش املا کرده و آنان مینوشتهاند. خطیب بغدادی درباره مجالس املای حدیث مینویسد: «یستحب عقد المجالس لإملاء الحديث؛ لأن ذلك أعلی مراتب الراوين، و من أحسن مذاهب المحدثين، مع ما فيه من جمالالدين و الإقتداء بسنن السلف الصالحين».[۱]
خطیب بغدادی شیوه علما در بیان أمالی را بیان کرده که موارد ذیل از آن است؛ بیان روز مجلس املا برای شاگردان که از کارهای دیگرشان باز نمانند و برای آن روز آماده شوند و آن روز را به یکدیگر یادآوری کنند. ترک اخذ روایت بدون عذر موجه در آن روز مجاز نبوده است. استحباب بیان املاء در مسجد، خاصه در مسجد جامع اگر روز جمعه باشد. نشستن املانویس (مستملی) در جایی بالاتر از دیگران و اگر جای مرتفعی وجود نداشت، املای ایستاده حدیث. قرائت سورهای از قرآن قبل از شروع در املای حدیث. ساکت کردن مردم و اطرافیان. شروع با بسمالله و حمد الهی و درود بر پیامبر(ص) پس از سکوت مردم. سپس مستملی پیش محدث رفته و به او میگوید: «من حدثک؟» یا «من ذکرت رحمک الله؟». وقتی مستملی این سؤال را کرد، راوی شروع میکند و میگوید: «نا فلان» و سپس خود را به استادش منسوب میکند....[۲]
در مقدمه جلد دوم کتاب میخوانیم: این جلد دوم از امالی ابوالقاسم عبدالملک بن بشران است که برای اولین مرتبه تقدیم میشود و مایه تعجب است که این کتاب با این اجزای نادره چگونه در طول سالهای متمادی در گوشه کتابخانههای خاص زندانی بوده و تنها عده قلیلی به آن دسترسی داشتهاند.[۳]
امالی ابوالقاسم عبدالملک بن بشران از نفایس کتابهای خطی حدیث است و از جهاتی دارای اهمیت است. از جمله:
- کمیابی این کتاب و نادر بودن نسخ خطی آن. چراکه محقق جلد دوم کتاب جز یک نسخه بر نسخه خطی دیگری از آن دست نیافته است.
- برخی اسانید و متون غریبه، تنها در این کتاب ذکر شده است و شکی نیست که این مسئله امری است مهم بر طلاب علم حدیث.
- این کتاب از مصادر تخریج مهم حساب میشود که استخراجکنندگان حدیث نبوی از آن غافل نبودهاند. بهعنوانمثال کسی که در «الدر المنثور» تتبع کند یا مثلاً تخریجات و آثار ألبانی را ببیند این امر را بهوضوح مشاهده مینماید.[۴]
در یکی از روایات کتاب میخوانیم: «أخبرنا ابومحمد: دعلج بن أحمد بن دعلج، ثنا موسی بن هارون، ثنا الحسن بن عیسی، ثنا عبدالله بن المبارک، ثنا یحیی بن أیوب، عن عبدالله بن سلیمان أنّ اسماعیل بن یحیی المعافری أخبره عن سهل بن معاذ بن أنس الجهنی عن أبیه عن النبی(ص) قال: من حمی مؤمنا من منافق یعیبه بعث الله عز و جل الیه ملکا یحمی لحمه یوم القیامة من نار جهنم و من قفا مسلما بشیء یرید شینه به حبسه الله عز و جل علی جسر جهنم حتی یخرج مما قال.» در این روایت، دعلج بن احمد بن دعلج با سندی که به پدر أنس جهنی میرسد از قول پیامبر(ص) نقل میکند که ایشان فرمودند: هرگاه کسی در مقابل عیبگویی منافقی از مؤمنی دفاع و حمایت کرد، خداوند قادر و توانا فرشتهای را برایش میفرستد که در روز قیامت گوشت او را از آتش جهنم باز دارد و در مقابل آتش از او حمایت کند. ولی اگر کسی در پشت سر مسلمانی چیزی بگوید و منظورش از سخنانش سرافکنده کردن او و بردن آبرویش باشد خداوند عزیز و بزرگ در سر پل جهنم او را نگه میدارد تا اینکه از آنچه گفته برگردد.[۵]
وضعیت کتاب
فهارس فنی شامل فهرستهای احادیث، آثار، اشعار و محتوای مطالب، به ترتیب در انتهای هرکدام از جلدهای اول و دوم اثر ذکر شده است. در صفحه 8 از جلد دوم کتاب، تصویر صفحات اول و آخر نسخه خطی آن کنار هم در یک صفحه ارائه شده است. همچنین در صفحات 19 تا 21 جلد اول شاهد تصاویر مقدمه یکی از ابواب، صفحه آخر نسخه خطی و صورت سماعات بعد از آخرین جزء هستیم.
در مقدمه جلد دوم کتاب از ابوتمیم یاسر بن ابراهیم تشکر شده که نسخه خطی را در اختیار محقق قرار داده تا به ضبط و تعلیقه آن بپردازد.[۶] و در مقدمه جلد اول از ابواسحاق حوینی، به دلیل در اختیار دادن نسخه خطی این جلد تشکر شده است.[۷]
نسخه خطی مورد اعتماد محقق در جلد اول کتاب، نسخه خطی موجود در کتابخانه ظاهریه ضمن یک مجموعه به شماره 102 است. نکته مورد اهمیت این است که اجزای این کتاب از بخش اول وجود ندارد بلکه از بخش دوم کتاب شروع شده و تا پایان بخش پانزدهم ادامه یافته است. جمیع اجزای این کتاب از روایت ابوطاهر محمد بن احمد بن طاهر سلفی اصفهانی است که آن را از مشایخش حدیث کرده و نام هرکدام را در هر جزء از کتاب از عبدالملک بن بشران ذکر کرده است. در آخر اثر نیز سماعات فراوانی (طرق فراوان کتاب بهوسیله شنیدن) ذکر شده که محقق همه آنها را در نسخه چاپی نیاورده و صرفاً برخی را ذکر کرده است؛ زیرا برخی را تکراری میدانسته است.[۸]
کارهای محققین در این دو جلد به قرار زیر است:
- نوشتن نسخه خطی و مقابله آن؛
- ضبط متن کتاب به لحاظ سندی و متنی با رجوع به مصادر خاص تراجم و متون مرتبط؛
- ضبط و اعرابگذاری احادیث؛
- شمارذاری روایات کتاب که به 973 حدیث و اثر رسید.
- قرار دادن فهرست احادیث و آثار در آخر کتاب به جهل تسهیل دسترسی به موارد مورد نظر.
- استخراج آیات قرآن؛
- توضیح برخی از اسناد؛
- ضبط اسماء و القاب مشتبه و توضیح آنها؛
- نوشتن مقدمه در کتاب که در آن به بیان معنی امالی و ارائه ترجمه از مؤلف پرداخته شده است.[۹]
پانویس
منابع مقاله
مقدمات و متن کتاب.