مصقل صفا در نقد کلام مسیحیت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ثا' به 'ثا') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
چنانکه مىدانیم مسیحیان در چگونگى الوهیّت مسیحیّت اختلاف دارند و فرقههاى یعقوبیه، نسطوریه و دیگر فرق، هرکدام بهنوعى این مسئله را تفسیر مىکردند. نویسنده کتاب «آئینه حقنما»، تا آنجا که از نقل مصقل صفا برمیآید، بیآنکه وارد جزئیات بحث شود، با زرنگى خاصى این مسئله غامض را بهطور سربسته مطرح مىکند؛ در اینجا نیز مؤلف مصقل به همان روش سابق از دو طریق این ادّعا را ابطال مىکند: ابتدا تنافى این مطلب را با مضامین کتاب مقدس معلوم مىدارد و سپس غیر معقول بودن اصل این مدّعا را به اثبات مىرساند<ref>ر.ک: همان</ref>. | چنانکه مىدانیم مسیحیان در چگونگى الوهیّت مسیحیّت اختلاف دارند و فرقههاى یعقوبیه، نسطوریه و دیگر فرق، هرکدام بهنوعى این مسئله را تفسیر مىکردند. نویسنده کتاب «آئینه حقنما»، تا آنجا که از نقل مصقل صفا برمیآید، بیآنکه وارد جزئیات بحث شود، با زرنگى خاصى این مسئله غامض را بهطور سربسته مطرح مىکند؛ در اینجا نیز مؤلف مصقل به همان روش سابق از دو طریق این ادّعا را ابطال مىکند: ابتدا تنافى این مطلب را با مضامین کتاب مقدس معلوم مىدارد و سپس غیر معقول بودن اصل این مدّعا را به اثبات مىرساند<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
نویسنده مصقل صفا در بخشی از کتاب خود، به مسئله بشارت عهدین بر نبوّت پیامبر اکرم(ص) منتقل میشود. یکى از | نویسنده مصقل صفا در بخشی از کتاب خود، به مسئله بشارت عهدین بر نبوّت پیامبر اکرم(ص) منتقل میشود. یکى از بحثانگیزترین مباحث در مناظرات بین مسلمانان و ترسایان همواره همین نکته بوده است. بررسى این بخش از مصقل صفا، خود به مقالهاى مفصل نیازمند است. مصحح محترم در تعلیقات خویش قدم فراتر گذاشته و مواضعى از کتاب مقدس را که بر بشارت استدلال شده، یکجا گرد آورده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
در فصل سوم ابتدا به احکام انجیل و شریعت نصارا مىپردازد و نشان مىدهد که عبارات انجیل نهتنها با تورات در تنافى است، بلکه با دیگر عبارات انجیل نیز سازگار نمىباشد. سپس وارد بحث از معاد روحانى و معاد جسمانى میشود. عباراتى که [[علوی عاملی، احمد بن زینالعابدین|مرحوم علوى عاملى]] از کتاب «آئینه حقنما» در اینباره نقل مىکند، چندان گویا نیست، امّا ایشان روحانى بودن معاد را به صاحب کتاب نسبت مىدهد و سپس در صدد اثبات معاد جسمانى برمیآید. مصقل صفا در مورد معاد جسمانى نیز مطالب جالبى دارد. ایشان معتقد است که همه حکماى الهى به معاد جسمانى باور داشتهاند، امّا تنها به دلیل نقلى تمسّک مىکردهاند و از ارائه برهان عقلى عاجز بودهاند. ایشان براى نخستین بار در فلسفه بر معاد جسمانى ادلهاى عقلى اقامه کرده است؛ بهعلاوه با تأمّل در نصوص کتاب مقدس معلوم میشود که انجیل نیز بر معاد جسمانى گواهى مىدهد و یا لااقل لازمه پارهاى از قطعات انجیل، پذیرش معاد جسمانى است<ref>ر.ک: همان</ref>. | در فصل سوم ابتدا به احکام انجیل و شریعت نصارا مىپردازد و نشان مىدهد که عبارات انجیل نهتنها با تورات در تنافى است، بلکه با دیگر عبارات انجیل نیز سازگار نمىباشد. سپس وارد بحث از معاد روحانى و معاد جسمانى میشود. عباراتى که [[علوی عاملی، احمد بن زینالعابدین|مرحوم علوى عاملى]] از کتاب «آئینه حقنما» در اینباره نقل مىکند، چندان گویا نیست، امّا ایشان روحانى بودن معاد را به صاحب کتاب نسبت مىدهد و سپس در صدد اثبات معاد جسمانى برمیآید. مصقل صفا در مورد معاد جسمانى نیز مطالب جالبى دارد. ایشان معتقد است که همه حکماى الهى به معاد جسمانى باور داشتهاند، امّا تنها به دلیل نقلى تمسّک مىکردهاند و از ارائه برهان عقلى عاجز بودهاند. ایشان براى نخستین بار در فلسفه بر معاد جسمانى ادلهاى عقلى اقامه کرده است؛ بهعلاوه با تأمّل در نصوص کتاب مقدس معلوم میشود که انجیل نیز بر معاد جسمانى گواهى مىدهد و یا لااقل لازمه پارهاى از قطعات انجیل، پذیرش معاد جسمانى است<ref>ر.ک: همان</ref>. |
نسخهٔ ۲۱ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۰۱:۱۷
مصقل صفا در نقد کلام مسیحیت | |
---|---|
پدیدآوران | علوی عاملی، احمد بن زینالعابدین(نویسنده)
ناجی اصفهانی، حامد (مصحح) ميردامادي، جمالالدين (مقدمهنويس) |
عنوانهای دیگر | نقد کلام مسيحيت |
ناشر | امير |
مکان نشر | ايران - قم |
چاپ | 1 |
موضوع | مسيحيت - کلام - نقد و تفسير |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BR 118 /ع8م6 |
مصقل صفا در نقد کلام مسیحیت، نوشته میر سید احمد علوی عاملی (1057 تا 1060ق)، کتابی است با موضوع کلامی که در یک جلد به نگارش درآمده است و توسط حامد ناجی تصحیح و تحقیق شده است. مصقل صفا در نقد کتاب «منتخب آئینه حقنما» است که در نقد و ردّ دین اسلام از طرف علمای مسیحی به نگارش درآمده بود. نگارنده تلاش میکند به دعاوی نویسنده کتاب مزبور، پاسخ داده و نقدهای فراوانی را متوجه باورهای مسیحت کند.
ساختار
کتاب، متشکل است از: مقدمهای از سید جمالالدین میردامادی، گفتاری از آقای حسن سعید و پرفسور هانری کوربن، مقدمه مصحح، دیباچه مؤلف و محتوای اصلی در ضمن سه فصل.
گزارش محتوا
میر سید احمد علوى عاملى، از دانشمندان و فیلسوفان عصر صفوى است. حکومت صفوى به ملاحظات سیاسى و براى نزدیکى هرچه بیشتر با دول غربى و جلوگیرى از نفوذ دولت عثمانى مجبور بود که ضمن آزاد گذاشتن اقلیّتهاى مذهبى داخلى، پذیراى مبلّغان خارجى و هیئتهاى میسیونرى مسیحى باشد. با نفوذ هرچه بیشتر استعمار در ایران و کشورهاى شبهقاره، کشیشان مسیحى از کشورهاى انگلیس، فرانسه، پرتغال و دیگر کشورهاى اروپا به این سرزمینها سرازیر شدند و بهتدریج جرأت یافته و همراه با گسترش تبلیغات خود کتابهایى در نقد و ردّ دین اسلام به رشته تحریر درآوردند. یکى از مهمترین آنها کتابى بود به نام «آئینه حقنما» که توسط ژروم گزاویه در هندوستان و به زبان فارسى نگاشته شد.
در پى نگارش این اثر، نسخهاى از آن از دربار پادشاه هند به دارالحکومه وقت ایران فرستاده شد. این اثر - که از استحکام خاصّى برخوردار بود – اندیشهگران ایرانى و غیر ایرانى را بر آن داشت که پاسخى بر آن بنگارند که بهترین پاسخ، همین کتاب مصقل صفا از مرحوم سید احمد عاملى است[۱].
در واقع احیاى این کتاب تا حدودى مرهون شرقشناس معاصر، پرفسور هانرى کربن است. وى سالها پیش در دانشگاه سوربن در مورد اهمیّت این کتاب یک سخنرانى ایراد کرد و سپس در همان دانشگاه به تدریس آن پرداخت. متن سخنرانى کوربن همراه با ترجمه فارسى آن در مقدمه کتاب مصقل به چاپ رسیده است. گذشته از این مقدمه، کتاب شامل مقدمهاى نسبتاً طولانى درباره زمینههاى تاریخى تألیف کتاب، کتابشناسیِ ردیّههاى دانشمندان اسلامى بر اندیشههاى مسیحیت، خلاصهاى از آراى میر سید احمد و شرحى بر زندگانى، آثار و اجازات این مرد بزرگ است[۲].
فصل اوّل کتاب به مسئله تثلیث و الوهیّت مسیح اختصاص دارد و مؤلّف با بهرهگیرى از ادلّه برهانى و شیوههاى جدلى، به ابطال مدّعاى خصم مىپردازد؛ چنانکه مىدانیم در قرآن کریم تثلیثى که به مسیحیان نسبت داده شده، عبارت است از سه اقنوم خدا، مسیح و مریم. امّا بیشتر مسیحیان، مخصوصاًً در قرون اخیر، اقنوم سوم را روحالقدس مىدانند.
مضافاً اینکه آباى کلیسا بهتدریج تحت تأثیر اندیشههاى نوافلاطونى، از تثلیث پولس رسول، تفسیرى وجودشناختى ارائه کردند و اتحاد اقنوم دوم و سوم را با خدا بهصورت اتحاد صفات با ذات الهى مطرح ساختند. مؤلف در این فصل نشان داده است که بهخوبى بر کلام مسیحیّت وقوف دارد و گریزگاههاى بحث را کاملاً میشناسد. در قدم نخست با مقدمات و براهین دقیق عقلى، هرگونه تعدّدى را از ذات واجب الوجود نفى مىکند و اثبات مىکند که تثلیث با بساطت و وحدت واجب در تنافى است.
سپس به کتاب مقدس بازمىگردد و اوصاف انسانى مسیح را بیرون مىکشد تا از این طریق، تغایر و عدم امکان اتّحاد عیسى مسیح با واجب الوجود را اثبات کند. نویسنده «آئینه حقنما»، براى جمع بین الوهیّت و فرزند بودن عیسى، به صفاتى چون بصیر و سمیع استدلال مىکند که هیچکدام مستلزم جسمیّت نیست. صاحب مصقل تنبّه مىدهد که بههرحال انجیل، حضرت مسیح را با صفات انسانى و جسمانى توصیف کرده و این صفات با الوهیّت منافات دارد. در اینجا سید احمد مسیر بحث را به سؤال و جوابهاى جزئى مىکشاند و همه راههاى توجیه را بر خصم خویش مىبندد. وى در این میان نشان مىدهد که تعبیر «فرزند خدا» در اناجیل اربعه و بهطور کلّى در عهدین، غیر از معنایى است که مسیحیان متأخر از زمان پولس به بعد ادّعا کردهاند. کتاب مقدس، حواریون مسیح، نیکوکاران و راهیافتگان و بنیاسرائیل و حتى کلّ بشریّت را فرزندان خدا مىخواند[۳].
در کتاب «آئینه حقنما»، مسیح را «علم خداوند» و روحالقدس را به «میل خداوند به ذات خویش» [محبّت] تفسیر مىکند و علم و میل را امورى قائم به ذات و مستلزم تثلیث مىداند. مؤلف از دو طریق این مدّعا را ابطال مىکند: نخست با مبانى فلسفى اثبات مىکند که تأخیر علم و محبّت ذاتى، از ذات اله محال است. سپس با تمسّک به ویژگیهاى انسانى - که در انجیل براى مسیح بیان شده - اطلاق علم را بر حضرت عیسى از «سخافت عقل و وقاحت فطرت» مىداند. در پایان از این بیان انجیل و قرآن کریم که مسیح را «کلمه» (و به تعبیر مؤلف «حروف») مىداند، یک برداشت عرفانى مىکند و در نفى علم بودن و الوهیّت مسیح استدلال مىکند[۴].
بهطور کلّى مؤلف مصقل در این فصل مسلّم مىگیرد که انجیل، مسیح را علم الهى دانسته است و همه تلاش ایشان این است که این مطلب را ابطال کند و یا تنافى آن را با دیگر فقرات کتاب مقدس نشان دهد. همان طور که گفته شد، انجیل هیچگاه مسیح را بهصورت یکى از صفات الهى تصویر نکرده و این مطلب از عقاید مسیحیان متأخر است[۵].
مرحوم علوى در پایان فصل اوّل به این نکته بازمىگردد که آیا لفظ اولاد یا فرزند در کتاب مقدس تا چه حد بر مدّعاى مسیحیان دلالت دارد. وى با تمسّک به این کلام مسیح به شاگردان که: «من در پدرم و پدر در من و شما در من و من در شما»، استدلال مىکند که اگر مدعاى مسیحیان راست باشد، بر طبق کتاب مقدس باید شاگردان مسیح را نیز فرزندان خدا دانست[۶].
فصل دوم، به چگونگى الوهیّت عیسى مسیح و ارتباط بین جنبه ناسوتى و لاهوتى او اختصاص دارد و به همین مناسبت بحث به «فداء» کشیده میشود و در پایان از «بشارات عهدین» به نبوّت پیامبر اکرم(ص) بحث میشود[۷].
چنانکه مىدانیم مسیحیان در چگونگى الوهیّت مسیحیّت اختلاف دارند و فرقههاى یعقوبیه، نسطوریه و دیگر فرق، هرکدام بهنوعى این مسئله را تفسیر مىکردند. نویسنده کتاب «آئینه حقنما»، تا آنجا که از نقل مصقل صفا برمیآید، بیآنکه وارد جزئیات بحث شود، با زرنگى خاصى این مسئله غامض را بهطور سربسته مطرح مىکند؛ در اینجا نیز مؤلف مصقل به همان روش سابق از دو طریق این ادّعا را ابطال مىکند: ابتدا تنافى این مطلب را با مضامین کتاب مقدس معلوم مىدارد و سپس غیر معقول بودن اصل این مدّعا را به اثبات مىرساند[۸].
نویسنده مصقل صفا در بخشی از کتاب خود، به مسئله بشارت عهدین بر نبوّت پیامبر اکرم(ص) منتقل میشود. یکى از بحثانگیزترین مباحث در مناظرات بین مسلمانان و ترسایان همواره همین نکته بوده است. بررسى این بخش از مصقل صفا، خود به مقالهاى مفصل نیازمند است. مصحح محترم در تعلیقات خویش قدم فراتر گذاشته و مواضعى از کتاب مقدس را که بر بشارت استدلال شده، یکجا گرد آورده است[۹].
در فصل سوم ابتدا به احکام انجیل و شریعت نصارا مىپردازد و نشان مىدهد که عبارات انجیل نهتنها با تورات در تنافى است، بلکه با دیگر عبارات انجیل نیز سازگار نمىباشد. سپس وارد بحث از معاد روحانى و معاد جسمانى میشود. عباراتى که مرحوم علوى عاملى از کتاب «آئینه حقنما» در اینباره نقل مىکند، چندان گویا نیست، امّا ایشان روحانى بودن معاد را به صاحب کتاب نسبت مىدهد و سپس در صدد اثبات معاد جسمانى برمیآید. مصقل صفا در مورد معاد جسمانى نیز مطالب جالبى دارد. ایشان معتقد است که همه حکماى الهى به معاد جسمانى باور داشتهاند، امّا تنها به دلیل نقلى تمسّک مىکردهاند و از ارائه برهان عقلى عاجز بودهاند. ایشان براى نخستین بار در فلسفه بر معاد جسمانى ادلهاى عقلى اقامه کرده است؛ بهعلاوه با تأمّل در نصوص کتاب مقدس معلوم میشود که انجیل نیز بر معاد جسمانى گواهى مىدهد و یا لااقل لازمه پارهاى از قطعات انجیل، پذیرش معاد جسمانى است[۱۰].
در پایان کتاب، مصنّف به مسئله «نبوّت خاصه» مىپردازد و با اشاره به خاتمیّت نبى اکرم(ص)، از پیامبران اولوالعزم و اوصیاى آنها سخن به میان میآورد. هانرى کوربن در مقدّمه خویش در مورد نبوّت و تفسیر اسلامى آن و مقایسه با نبوت در اندیشه مسیحیان نکاتى بیان کرده است که در اینجا مجال طرح آن نیست. میر سید احمد عاملى در طى مباحث کتاب سعى مىکند که همین تفسیر اسلامى از نبوّت و وحى را از لابهلاى انجیل و تورات بیرون کشد[۱۱].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب مقدمه مصحح و فهرست اجمالی محتویات کتاب در ابتدا و فهرست تفصیلی محتوای اصلی کتاب بههمراه فهرستهای: گروهها و فرق، کتب و رسائل، شهرها و مکانها، اعلام اشخاص و اصطلاحات خاصه، بخشی از مآخذ، منابع انگلیسی، استدراک، رساله در دفاع از مصقل صفا از خود نویسنده، غلطنامه و... در پایان آن ذکر شده است.
در پاورقیها توضیح برخی از جملات و آدرس مطالب ذکر شده است.
پانویس
منابع مقاله
سبحانی، محمدتقی، «مصقل صفا اثری جاوید در مناظرات بین الادیان»، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، به آدرس: http://www.ensani.ir/fa/content/50948/default.aspx