اندیشه‌های کلامی شیخ مفید: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' هاى ' به '‌هاى '
جز (جایگزینی متن - 'رده:25 دی الی 24 بهمن' به '')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - ' هاى ' به '‌هاى ')
خط ۷۲: خط ۷۲:
يكى از اشكالات ترجمه معادلات غلطى است كه گاهى سهوا براى كلمات و اصطلاحات فرنگى اختيار شده است؛ مثلا، لفظ terms (در صحفه 1 ترجمه) كه به معنای «اصطلاحات» است به «پيوستگى» ترجمه شده است. اصطلاح realism نيز (در صفحه 205، سطر 10) به «عقليگرانه» ترجمه شده كه پيداست مترجم محترم آن را با ratioalism اشتباه كرده است، هر چند براى اين اصطلاح هم «عقليگرانه» معادل دلچسبى نيست. لفظ transcendence (ص 97) كه به معنى تنزيه و تعالى (خداوند) است، مسامحتا به «عظمت» برگردانده شده، و(در همين صفحه) لفظ primitive كه به معناى ابتدايى است، به «بهترين» ترجمه شده، و همچنين eternity of the Quran (ص 121) كه منظور از آن قديم بودن قرآن است(در مقابل حادث و مخلوق بودن) به «ابديت قرآن» و imami theology (ص 4، سطر 13) كه منظور از آن كلام شيعه اماميه است، مسامحتا به «كلام اسلامى»، و traditionalist activity (ص 9، سطر 15) كه منظور از آن فعاليت اهل حديث است به فعاليت متعارف و سنتى، ترجمه شده است. يك نمونه ديگر از اين سهوها ترجمه اصطلاح generosity به بخشندگى و كرم است كه گر چه غلط نيست، ولیكن از آنجا كه اين اصطلاح در ترجمه «فضل» به كار رفته و متكلمان همواره فضل و عدل را تحت اين اصطلاحات مورد بحث قرار داده‌اند، بهتر بود عين اصطلاح به كار برده مى‌شد.
يكى از اشكالات ترجمه معادلات غلطى است كه گاهى سهوا براى كلمات و اصطلاحات فرنگى اختيار شده است؛ مثلا، لفظ terms (در صحفه 1 ترجمه) كه به معنای «اصطلاحات» است به «پيوستگى» ترجمه شده است. اصطلاح realism نيز (در صفحه 205، سطر 10) به «عقليگرانه» ترجمه شده كه پيداست مترجم محترم آن را با ratioalism اشتباه كرده است، هر چند براى اين اصطلاح هم «عقليگرانه» معادل دلچسبى نيست. لفظ transcendence (ص 97) كه به معنى تنزيه و تعالى (خداوند) است، مسامحتا به «عظمت» برگردانده شده، و(در همين صفحه) لفظ primitive كه به معناى ابتدايى است، به «بهترين» ترجمه شده، و همچنين eternity of the Quran (ص 121) كه منظور از آن قديم بودن قرآن است(در مقابل حادث و مخلوق بودن) به «ابديت قرآن» و imami theology (ص 4، سطر 13) كه منظور از آن كلام شيعه اماميه است، مسامحتا به «كلام اسلامى»، و traditionalist activity (ص 9، سطر 15) كه منظور از آن فعاليت اهل حديث است به فعاليت متعارف و سنتى، ترجمه شده است. يك نمونه ديگر از اين سهوها ترجمه اصطلاح generosity به بخشندگى و كرم است كه گر چه غلط نيست، ولیكن از آنجا كه اين اصطلاح در ترجمه «فضل» به كار رفته و متكلمان همواره فضل و عدل را تحت اين اصطلاحات مورد بحث قرار داده‌اند، بهتر بود عين اصطلاح به كار برده مى‌شد.


ترجمه‌هاى قالبى كلماتى كه به ism- ختم مى‌شود، در اين كتاب مانند ساير آثار مترجم با استفاده از پسوند فارسی «-گرى» ترجمه شده است. اگر مترجمى ism- هاى فرنگى را به طور قالبى با استفاده از «-گرى» يا -گرايى ترجمه كند (مثلاًرئاليسم را به واقعى گرايى و راسيوناليسم را به عقل‌گرايى يا عقلى‌گرى) شايد وجهى داشته باشد؛ ولى وقتى مذهبى متعلق به فرهنگ اسلامى، با استفاده از ism- به فرنگى ترجمه شده، دليلى ندارد كه مترجم به جاى استفاده از اصطلاح رايج در فرهنگ اسلامى، باز هم به «گرى» و «گرايى» متوسل شود؛ مانند «اعتزالى‌گرى» و «ذرّى‌گرى» براى مذهب معتزله و جزء لايتجزا يا مذهب اصالت ذره كه نمونه‌اى است از اين نوع ترجمه‌هاى قالبى.
ترجمه‌هاى قالبى كلماتى كه به ism- ختم مى‌شود، در اين كتاب مانند ساير آثار مترجم با استفاده از پسوند فارسی «-گرى» ترجمه شده است. اگر مترجمى ism-‌هاى فرنگى را به طور قالبى با استفاده از «-گرى» يا -گرايى ترجمه كند (مثلاًرئاليسم را به واقعى گرايى و راسيوناليسم را به عقل‌گرايى يا عقلى‌گرى) شايد وجهى داشته باشد؛ ولى وقتى مذهبى متعلق به فرهنگ اسلامى، با استفاده از ism- به فرنگى ترجمه شده، دليلى ندارد كه مترجم به جاى استفاده از اصطلاح رايج در فرهنگ اسلامى، باز هم به «گرى» و «گرايى» متوسل شود؛ مانند «اعتزالى‌گرى» و «ذرّى‌گرى» براى مذهب معتزله و جزء لايتجزا يا مذهب اصالت ذره كه نمونه‌اى است از اين نوع ترجمه‌هاى قالبى.


علاوه بر اصطلاحات و الفاظ گاهى در ترجمه جملات و عبارات نيز سهوهایى ديده مى‌شود كه فهم مطلب را دشوار مى‌كند؛ مثلاًدر اولین صفحه كتاب مى‌خوانيم «مذهب اماميه و مذهب معتزله در آغاز بسيار دور از حد احتمال با يكديگر مخالف بودند.» اين عبارت نامفهوم ترجمه عبارت انگليسى ذيل است: Two so unlikely and initially disparate partners. گاهى نيز اگر چه عبارت فارسی را مى‌توان به نحوى با كلمات انگليسى تطبيق داد، مع‌هذا جمله فارسی نامفهوم است و هيچ فارسی زبان اهل اصطلاحى چنين جمله‌اى را به كار نمى‌برد؛ مثلاًاز اين جمله چه مى‌توان فهميد: «با آنكه لفظ موجود به همين صورت براى خدا كه در قرآن نيامده، خدا به صورت كائن و ثابت آمده كه به همان معنى موجود است»؟(ص 193) آن چه مؤلف مى‌خواسته است، لكن در قرآن آمده است كه او «كائن» و «ثابت» است، معناى كائن و ثابت و موجود نيز يكى است».
علاوه بر اصطلاحات و الفاظ گاهى در ترجمه جملات و عبارات نيز سهوهایى ديده مى‌شود كه فهم مطلب را دشوار مى‌كند؛ مثلاًدر اولین صفحه كتاب مى‌خوانيم «مذهب اماميه و مذهب معتزله در آغاز بسيار دور از حد احتمال با يكديگر مخالف بودند.» اين عبارت نامفهوم ترجمه عبارت انگليسى ذيل است: Two so unlikely and initially disparate partners. گاهى نيز اگر چه عبارت فارسی را مى‌توان به نحوى با كلمات انگليسى تطبيق داد، مع‌هذا جمله فارسی نامفهوم است و هيچ فارسی زبان اهل اصطلاحى چنين جمله‌اى را به كار نمى‌برد؛ مثلاًاز اين جمله چه مى‌توان فهميد: «با آنكه لفظ موجود به همين صورت براى خدا كه در قرآن نيامده، خدا به صورت كائن و ثابت آمده كه به همان معنى موجود است»؟(ص 193) آن چه مؤلف مى‌خواسته است، لكن در قرآن آمده است كه او «كائن» و «ثابت» است، معناى كائن و ثابت و موجود نيز يكى است».
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش