دیوان کامل حضرت شاه نعمتالله ولی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'رده:25 خرداد الی 24 تیر' به '') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'رده:سال97-1تیر الی31' به '') |
||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
[[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]] | [[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]] | ||
نسخهٔ ۱۴ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۵۱
دیوان کامل حضرت شاه نعمتالله ولی | |
---|---|
پدیدآوران | نعمتالله ولی (نویسنده)
خياط زاده، عباس (مصحح) حماصيان، محمد (مقدمه نويس) |
عنوانهای دیگر | ديوان |
ناشر | خدمات فرهنگي کرمان |
مکان نشر | ايران - کرمان |
سال نشر | مجلد1: 1380ش , |
موضوع | شعر عرفاني - قرن 9ق. شعر فارسی - قرن 9ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | PIR 8833 /د9* |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
دیوان کامل حضرت شاه نعمتالله ولی، اثر سید نورالدین نعمتالله بن عبدالله بن محمد، معروف به شاه نعمتالله ولی، مهمترین اثر منظوم وی، شامل قصاید، غزلیات، قطعات، مثنویها و رباعیات است که بالغ بر ده هزار بیت میباشد.
ساختار
کتاب با مقدمه محمد حماصیان آغاز و اشعار در قالب غزلیات، ترجیعبندها، قصاید و ملحقات، سؤال و جواب، مثنویها، رساله منظومه ایمانیه، رساله فقریه، گنجالعارفین، غزلهای ناتمام، رباعیها، دوبیتیها و مفردات، تنظیم شده است.
بعضی از اشعار و ابیات این دیوان، منسوب به شاه نعمتالله بوده و همه آنها از نوع اشعار عرفانی و حاوی اشارات و توضیحات درباره عقاید و افکار متصوفه میباشد[۱].
گزارش محتوا
در مقدمه، به بیان چگونگی رشد تصوف و توسعه و گسترش و علمی شدن آن در قرن هشتم و نهم هجری و ویژگی اشعار شعرای این قرن، پرداخته شده است.[۲].
شاه نعمتالله ولی در شعر پایهای متوسط دارد و اشعار یکدست و خلاق و شورانگیز و خالی از مسامحات لفظی و معنوی و بدون تکلف و تکرار در دیوان پربرگ او، چندان فراوان نیست. مهمترین بخش شعرهای او را غزلهایش تشکیل میدهد. غزلهای او اغلب کوتاه و با الفاظ مکرر و صرفا در باب وحدت وجود و مشحون از اصطلاحات دینی و عرفانی و فلسفی است. در این اشعار، شاه نعمتالله بهنحو بارزی متأثر از آرا و عقاید عرفانی محیالدین بن عربی (متوفی 638-560ق) است.[۳].
وی در اشعارش همچنین بیشترین تأثیرها را از مولوی پذیرفته و شیوه غزلسراییاش شباهتی آشکار با غزلهای محمدشیرین مغربی (متوفی 809ق) دارد و در آنها، رد پای سنایی و عطار و عراقی که از ارکان شعر صوفیانه فارسی بشمار میآیند، مشهود است.[۴].
از میان شاعران کرمان، وی هم به غزلهای خواجو توجه داشته و هم به غزلهای عماد فقیه و به استقبال اشعار هر دوی آنها رفته است. شاه نعمتالله با خواجه شمسالدین حافظ شیرازی نیز مراودات شعری داشته و حافظ در جواب یکی از غزلهای معروف شاه، غزل رندانهای سروده و در خلال آن، طعنههای ظریف در کار این پیرِ خانقاهی کرده است.[۵].
به اعتقاد برخی، چشمگیرترین ویژگی این دیوان، «تنوع مضمونی» آن بوده و گویی که شاعر، از فرش تا عرش را در نظر داشته و از تمامی آن، سخن گفته است. از مهمترین و رایجترین مضامین موجود در دیوان حاضر، میتوان به امور زیر، اشاره نمود:
- منقبت:
- شاه نعمتالله ولی، به دلیل گرایشهای عرفانی و شیعی و ارادت خاصی که به خاندان نبوت و ولایت داشته، حجم قابل ملاحظهای از اشعارش را به مضمون منقبت اختصاص داده و از این طریق، توانسته است نقش مهمی در رواج تصوف شیعی در قرن نهم و حتی پس از آن، ایفا کرده و مریدان بیشماری پیدا کند که بعدها، این گروه به سلسله «نعمتاللهیه» شهرت یافتند. نکتهای که در اشعار منقبتی شاه نعمتالله ولی، چشمگیر بوده و سبب تمایز آنها از دیگر متشابهاتشان میگردد، روانی کلام و صداقتی است که در بیان احساسات و عواطف شاعر، مشاهده میشود و این ویژگی ما را به خلوص انگیزه شاعر در سرودن این مناقب، راهبری میکند. نعمتالله عمده مناقب خود را در بیان فضایل پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) سروده است و برای این مضمون، از قالب قصیده استفاده کرده است. اما ساختار قصاید او، تا حدودی با سایر قصاید فارسی متفاوت است؛ بدین معنی که قصاید او، عمدتاً عاری از تشبیب و تغزلند و تعداد ابیات آنها، چندان زیاد نبوده و در انتهای آنها، تخلص شعری شاعر که «نعمتالله» یا «سید» است، مشاهده میشود[۶].
- عرفان:
- شاه نعمتالله از جمله شعرای قرن نهم است که حجم زیادی از اشعار خود را به شرح مسائل عرفانی، اختصاص داده است. وی در عالم عرفان، از سرسپردگان و مروجان مکتب ابن عربی است و هنگامی که به اشعار او مینگریم، درمییابیم که اندیشههای حسین بن منصور و ابن عربی در اشعار او موج میزند. وی بهخصوص به اصل «وحدت وجود» سخت معتقد است و عمده اشعار عرفانیاش، شرح مبادی وحدت وجود است. نکته ممتازی که در اشعار عرفانی وی مشاهده میشود، این است که سرودههای عرفانی او بسیار منطقیتر، معتدلتر و تجربیتر و همهفهمتر از سایر شعراست و به مقدار زیادی با زندگی روزمره مطابقت و نزدیکی پیدا میکند و این امر، ناشی از آن است که وی در طول عمرش، با طبقات مختلف مردم معاشرت و گفتگو داشته و تصوف را خاص یک طبقه یا دسته معین از مردم نمیدانسته است. وی در اشعار عرفانی خود، علاوه بر وحدت وجود، از «عشق عرفانی و حقیقی» که معشوق آن، ذات مقدس خداوند است، فراوان سخن گفته است و از اصطلاحات و رموز عرفانی که در واقع، بازمانده سنن ادبی ادوار گذشته است، همچون دیر مغان، رند، مست، تجلی، مغبچه، میخانه، درد، خرابات، ترسابچه و... به همان معنی عرفانیاشان، مکرر استفاده کرده است. اشعار عرفانی او، بیشتر در قالب غزل است و در مواردی از قصیده، رباعی، ترجیع و مثنوی نیز برای سرودن اشعار عرفانی، بهره میجوید[۷].
- عشق مجازی:
- یکی از موضوعاتی که از ابتدای شکلگیری شعر فارسی پیوسته در آن حضور داشته، «عشق مجازی» است که این موضوع بالطبع در شعر شاه نعمتالله نیز مشاهده میشود. عشق مجازی در دیوان وی، از جنس عشقهای زمینی قرون سوم تا ششم که با رفاه و تمتعات جسمانی توأم بوده، نیست و در واقع، دنباله عشق متعالیای میباشد که بنیان آن را سنایی گذاشت و با حافظ و سعدی، به اوج رسید. عشق مطرح در شعر نعمتالله، برخلاف عشقهای سدههای پیشین، توأم با کامیابی، شادی و رفاه بوده و پر از رنج و ناملایمات و غمهاست و شاعر بهجای آنکه به توصیف ظاهر و صورت معشوق به شکل عینی بپردازد، در توصیف او تخیلات، اوهام و ذهن خود را دخیل کرده و توصیفاتش را از برونگرایی سوق میدهد و سعی میکند که معشوق خود را درعینحالی که زمینی است، با توصیفات معنوی و روحانی وصف کند و از اینجاست که معشوق او از جایگاه شایستهتری نسبت به سدههای قبل برخوردار شده و تا حدودی دست نیافتنی است. وی اکثر اشعار عاشقانه خود را در قالب غزل سروده و گاهی نیز از قالب رباعی استفاده کرده است.[۸].
- خدا:
- از دیگر مضامین رایج در شعر نعمتالله، توصیف ذات باری تعالی است که این مقوله، به چند صورت در شعر او، حضور پیدا کرده است. گاه نعمتالله در اشعار خود، به توصیف خداوند پرداخته و از علم و حکمت خداوند و مسائل مربوط به آفرینش سخن گفته است و گاه با خداوند در قالب اشعار لطیفی مناجات میکند. اما وی بیش از همه، از خداوند در ارتباط با وحدت وجود سخن گفته است و حتی در بیشتر اشعار مناجاتی و توصیفی نیز اشارهای به این مطلب داشته است. وی در تمام قالبها، اعم از قصیده، غزل، ترجیع، مثنوی و رباعی، از مقوله وحدت وجود سخن به میان آورده است.[۹].
- انسان:
- شاه نعمتالله حجم نسبتا قابل ملاحظهای از اشعارش را به توصیف «انسان»، بهخصوص، انسان کامل و عارف، اختصاص داده است. او در اشعار، انسان را خلیفه خدا و جامع صفات الهی معرفی کرده و با توجه به اینکه وی از معتقدان سرسخت وحدت وجود است، انسان را ظهور و تجلی اسم اعظم خداوند میداند. وی گاه در اشعارش، به پیچیدگی و کیفت خلقت انسان اشاره دارد و گاه از مقام معنوی و برتر او، سخن میراند و از میان اجزای وجودی انسان، نظر خاصی به «دل» که به قول او خزانه اسرار ربوبی است، دارد[۱۰].
از دیگر ویژگیهای دیوان شاه نعمتالله ولی، میتوان به الفت و تسلط کمنظیر وی با قرآن و معارف دینی اشاره نمود. در دیوان اشعار وی، مضامین و آموزههای قرآنی بهوفور یافت میشود و بهخاطر آشنایی زیاد و احاطه فراوان او بر آیات قرآن، به شیوههای مختلف ادبی (اقتباس، تضمین، تلمیح، تشبیه و...) از آیات قرآن بهرهبرداری شده است[۱۱].
تأثیر قرآن در جایجای دیوان شاه نعمتالله دیده میشود و آیات قرآن در شعر او بسامد بالایی دارد. زبان شعری او زبانی است پرمایه، خوشآهنگ و سرشار از تصویرهای خیالانگیز، مثل تشبیه، استعاره، مجاز و.... شاعر با تکیه بر همین قدرت تصویرسازی شاعرانه است که توانسته مضامین قرآنی را با مهارت خاص در شعر خود بیاورد. او به شیوههای متفاوتی از قرآن تأثیر پذیرفته است. گاه یک آیه را بهصورت کامل در شعر آورده است؛ گاهی بخشی از آیه یا کلماتی از آیه را آورده است؛ گاهی مفهوم آیه را در شعر خود ذکر میکند و گاهی سخن او به آیه یا قصهای از قرآن تلمیح دارد. تأثیر آیات قرآن در شعر شاه نعمتالله هم در حوزه معنایی و هم در حوزه بلاغی و آراستن کلام ادبی شاعر دیده میشود[۱۲].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب، در ابتدای کتاب آمده و کتاب فاقد پاورقی است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- ذوالفقاری، محسن؛ امیدعلی، حجتالله، «تحلیل کارکردهای آیات قرآن در اشعار شاه نعمتالله ولی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: پژوهشهای ادبی - قرآنی، بهار 1396، سال پنجم، شماره 1، علمی - پژوهشی/ISC (21 صفحه، از 151 تا 171).
- «شاه نورالدین نعمتالله ولی»، برگرفته از سایت مهدیه کرمان، سهشنبه 22 اسفند 1396
- زرین واردی، مقاله «مضامین رایج در شعر شاه نعمتالله ولی»، کتاب «سراپرده عشق: مجموعه مقالات درباره شاه نعمتالله ولی»، به کوشش دکتر محمدرضا صرفی و دکتر محمدصادق بصیری، انتشارات دانشگاه شهید باهنر کرمان، چاپ اول، 1383.